سه گرایش در محور مقاومت دربرابر الکاظمی؛ اختلاف واقعی یا تاکتیکی در عراق؟
بعد از انتخاب مصطفی الکاظمی به عنوان نخست وزیر آینده عراق، اختلاف در داخل طیفهای مختلف محور مقاومت در عراق بالا گرفته است؛ اختلافی که هنوز مشخص نیست آن را باید تاکتیکی خواند یا اختلافی واقعی و حتی راهبردی است که به این شکل بروز پیدا کرده است.
نسیم آنلاین ، علیرضا مجیدی: بعد از انتخاب مصطفی الکاظمی به عنوان نخست وزیر آینده عراق، اختلاف در داخل طیفهای مختلف محور مقاومت در عراق بالا گرفته است؛ اختلافی که هنوز مشخص نیست آن را باید تاکتیکی خواند یا اختلافی واقعی و حتی راهبردی است که به این شکل بروز پیدا کرده است.
ماجرا از دو ماه قبل آغاز شد. دو ماه قبل، برهم صالح رئیس جمهور عراق که به آمریکا گرایش دارد، به گروههای سیاسی پیشنهاد داد تا به دنبال جلب رضایت مصطفی الکاظمی برای کرسی نخست وزیری بروند و این موضوع مورد توجه برخی فراکسیونهای شیعه مانند «حکمه» (عمار حکیم) و «نصر» (حیدر العبادی) قرار گرفت؛ اما قاطبه جریانهای شیعی با وی مخالفت کردند. در آن ایام، «ابو علی العسکری» (سخنگوی غیررسمی و ناشناس کتائب حزب الله در شبکههای اجتماعی) در پست کوتاهی در شبکههای اجتماعی از نقش رئیس سازمان امنیت و اطلاعات عراق (مصطفی الکاظمی) در ترور فرماندهان مقاومت شهید قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس خبر داد. در ادامه کتائب حزب الله نیز با صدور بیانیهای ضمن تأیید این خبر، اعلام کرد آمادگی کافی دارد تا در صورت درخواست نخست وزیر، مدارک و قرائن را در اختیار شخص عادل عبدالمهدی قرار دهد. البته سازمان امنیت عراق در بیانیهای به شدت این اتهامات را تکذیب و برای کتائب حزب الله بابت این افترائات ابراز تأسف و انزجار کرد.
طی این دو ماه، «محمد توفیق علاوی» و «عدنان الزرفی» رسما ناکامی خود را برای تشکیل کابینه پذیرفته و از مسئولیت تشکیل کابینه انصراف دادند. در روزهایی که الزرفی عزم خود را راسخ نشان میداد تا رأی اعتماد کابینه را کسب کند، فراکسیونهای شیعه با اجماع کامل بر سر نخست وزیری «مصطفی الکاظمی» توافق کرده و با حمایت فراکسیونهای اهل تسنن و کرد، به صورت یکصدا او را گزینه منتخب پارلمان برای منصب نخست وزیری خواندند.
نقش مستقیم و پررنگ فراکسیون «فتح» (تحت زعامت هادی العامری) در انتصاب الکاظمی و همراهی فراکسیونهای دولة القانون (نوری المالکی)، اراده (حنان الفتلاوی) و صادقون (قیس الخزعلی) با فتح، منشأ برخی سئوالات و ابهامات شد. بسیاری در شبکههای اجتماعی با یادآوری اتهامات کتائب حزب الله علیه مصطفی الکاظمی پرسیدند: «به راستی اتهام به مشارکت در ترور فرماندهان مقاومت دروغ و کذب بود؟ یا گروههای سیاسی بر سر خون فرماندهان مقاومت سازش کردهاند؟ چگونه میتوان میان این دو موضع جمع کرد؟»
در مراسم تکلیف مصطفی الکاظمی، برخی شخصیتها مانند «هادی العامری» (رهبر جنبش فتح و فرمانده سپاه «بدر»)، «فالح الفیاض» (رئیس ستاد فرماندهی کل حشد الشعبی و دبیر شورای امنیت ملی عراق) و... حضور داشتند. علاوه بر آن برخی نمایندگان جنیش فتح مانند «حامد الموسوی» و عضو برجسته سپاه بدر صراحتا اظهار داشت: «بعد از انتشار برخی اتهامات علیه الکاظمی، به دستور نخست وزیر به عنوان فرمانده کل قوای مسلح، تحقیقات دقیقی صورت گرفت تا نقش وی را در ترور شهدای مقاومت ردیابی کنند. در این تحقیقات مشخص شد الکاظمی در این زمینه همکاری یا تقصیری نداشته؛ اما قصور و سهلانگاری مرتکب شده است.»
با گذشت چند روز از انتصاب وی نیز اخبار متنوعی از لابیهای پشت پرده و تلاشها برای تأثیرگذاری بر روند تشکیل کابینه به گوش میرسد که در این مورد نیز ظاهرا فراکسیون فتح همکاری قابل توجهی با مصطفی الکاظمی از خود نشان داده است! این در حالی است که گفته میشود حتی دولة القانون نیز در این زمینه مانند فتح عمل نکرده و خواستار داد و ستد یا دریافت ضمانات کافی از الکاظمی شده است. اینکه چرا فتح تا این اندازه همراهی نشان میدهد از مسائلی است که باید رمزگشایی شود.
هماکنون میتوان سه خط مجزا را در داخل مقاومت اسلامی عراق مشاهده کرد که در ادامه هر کدام را شرح میدهیم:
خط نخست شامل فراکسیون فتح، جنبش بدر، جریان سیاسی عطا (فالح الفیاض) برخی شخصیتهای فعال حشد الشعبی مانند شبل الزیدی (فرمانده کتائب الامام علی) صراحتا یا عملا همراهی پررنگ خود را با نخست وزیری مصطفی الکاظمی نشان دادهاند.
در این خط، دو گروه را نیز با تسامح میتوان گنجاند. گروه اول، جریانهای سیاسی نزدیک به مقاومت میباشند که وارد میز داد و ستد و رایزنی با مصطفی الکاظمی شدهاند که این رایزنی میتواند از یک طرف به معنای تحفظ و احتیاط نسبت به نخست وزیر آینده باشد یا درست در نقطه مقابل آن به معنای سهمخواهیها و قدرتطلبیها باشد! بارزترین نمونههای این گروهها را باید «دولة القانون» (نوری المالکی) و «اراده» (حنان الفتلاوی) خواند که در جلسه تکلیف مصطفی الکاظمی، شخصیتهای رده بالای خود را فرستادند؛ اما رهبر جریان در این جلسه شرکت نکرد.
گروه دوم، صرفا یک مصداق دارد که «عصائب اهل الحق» و فراکسیون پارلمانی آن یعنی «الصادقون» میباشد که صراحتا اعلام کردهاند تحفظاتی نسبت به مصطفی الکاظمی دارند؛ اما با دریافت سه ضمانت (شامل اخراج آمریکا، حفظ حشد الشعبی و پایبندی به قرارداد اخیر با چین) از او حمایت مشروط کرده و علت این حمایت را نیز صراحتا بیان کردهاند.
خط دوم شامل گروههایی است که صراحتا در این مسأله اظهار نظر نکرده؛ اما در گوشه و کنار با رفتار خود نشان میدهند الویت خود را مبارزه با آمریکا قرار داده و در این زمینه، ورود به بحث موافقت یا مخالفت با مصطفی الکاظمی را در مقطع فعلی نادرست میدانند. بارزترین گروه در این طیف، «جنبش نجباء» میباشد و گروههایی مانند «سرایا الخراسانی»، «ابدال»، «اوفیا» در این دسته قرار میگیرند. نمونه بارز این گونه مواضع را میتوان در توییت «نصر الشمری»، سخنگو و نفر دوم نجبا ملاحظه کرد که نوشت: «مقابله با برنامههای آمریکا به مراتب مهمتر از مقابله با ابزارها و نیروهای درجه دو و اجرایی آنهاست. آمریکا به راحتی میتواند ابزارهای خود را تغییر دهد؛ در نتیجه باید بر برنامههای وی تمرکز کرد. کسی که بر ابزارها تمرکز میکند، وقت خود را هدر داده و انرژی خود را در جایی تلف میکند که نتیجهبخش نیست!»
خط سوم، اما گروهی هستند که با ادبیات شدید اللحنی، مصطفی الکاظمی را خائن و مهره آمریکا خوانده و به حامیان وی، حمله میکنند. «کتائب حزب الله»، حضور در مراسم تکلیف الکاظمی را «خیانت به تاریخ عراق» خواند و تأکید کرد که از خون شهدای مقاومت چشمپوشی نخواهد کرد. «ریان الکلدانی» (فرمانده جنبش بابلیون و شاخصترین فرمانده مسیحی در بسیج مردمی عراق) در توییت خود نوشت هرگز در مورد خون فرماندهان مقاومت سازش نخواهد کرد که کنایه آشکاری به حامیان مصطفی الکاظمی بود. و بالاخره ابو آلاء الولایی فرمانده «کتائب سید الشهدا» در توییت تندی نوشت: «وقتی خون شعید را معامله میکنند تا در کیک قدرت سهیم شوند، خونخواهی نشانه کرامت وفاداران است...»
به خوبی میتوان بین این سه نگاه تفکیک کرد. از خط نخست، شاید بتوان عصائب اهل الحق را در نقطهای دید که به خط دوم نزدیک میشود؛ اما میان خط سوم و بخش اصلی خط نخست یعنی سازمان بدر و جریانهای سیاسی «فتح» و «عطا» نمیتوان جمع کرد.
باید دید طی هفتههای آینده این اختلافات مدیریت میشود یا شاهد تبدیل این شکاف به تفکیک کامل و تضاد علنی در جناح مقاومت در عراق خواهیم بود؟ فراموش نکنیم که برخلاف رهبران سیاسی و نظامی، بدنه اجتماعی محور مقاومت در عراق همبستگی بالایی دارد و به راحتی قابل تفکیک نیست؛ در نتیجه اختلاف در سطوح عالی موجب ریزش پایگاه مردمی کل جناح مقاومت شده و همه خطوط فوق الذکر آسیب جدی میبینند.