سمپاد 50 درصدی!

کدخبر: 2372984

وزیر سابق آموزش و پرورش گفت: بیشترین عامل استمرار انحراف در شناسایی و پرورش استعدادهای درخشان دانش‌آموزان، افرادی هستند که منافع خود را در بقای این روش ناقص می‌بینند بخش بزرگی از پذیرفته شدگان مدارس سمپاد دارای استعداد درخشان به معنای اصلی نیستند.

عملکرد و روش‌های وزارت آموزش و پرورش و به‌صورت خاص، سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد) در زمینه شناسایی و پرورش دانش آموزان مستعد، یکی از مناقشه‌آمیزترین موضوعات مطرح در سال‌های اخیر بوده است.

درباره چالش‌های این حوزه، دلایل ایجاد، و راهکارهای برون رفت از آنها با دکتر سید محمد بطحایی؛ وزیر سابق آموزش و پرورش به گفت‌و‌گو نشستیم که مشروح آن در ادامه ارائه می‌شود.

- متأسفانه شاهد هستیم که سمپاد با برگزاری دو کنکور ورودی، فضای درون آموزش و پرورش به ویژه در بخش آموزش عمومی (9 پایه اول) را کنکوری کرده است.کیفیت و اعتبار سؤالات و این کنکورها ارزیابی نشده و به دلیل برخی ایرادات، همواره مورد اعتراض بوده‌اند. یکی از اقدامات شما حذف کنکور سمپاد برای ورود به متوسطه اول و بازگشت آرامش به دوره دبستان بود که پس از شما دوباره به حالت قبل بازگشت! حذف کنکور ورودی سمپاد برای متوسطه اول بر اساس چه مبانی نظری صورت پذیرفت و چه مقاومت‌هایی بود؟ چرا برخی اصرار به تداوم رویکرد قدیمی مدرسه‌داری سمپاد دارند؟ آیا نمی‌توان پایش وضعیت دانش آموزان را جایگزین کنکور ورودی کرد و یا به جای ایجاد مدارس خاص، آموزش‌های مورد نیاز را در قالب مراکز آموزش مکمل ارائه داد؟

بطحایی: از اینکه فرصتی ایجاد شده تا در مورد شناسایی و پرورش استعدادهای درخشان صحبت کنیم، سپاسگزارم. قبل از پاسخ به این پرسش می‌خواهم تاکید کنم نارسایی جدی که از آن به عنوان خطا نام می‌برم، ناظر به توجه به استعدادهای برتر کودکان و نوجوانان و شناسایی آنها نیست. بنده نه تنها مخالفتی با توجه ویژه و اجرای برنامه‌های خاص برای پرورش استعدادهای دانش آموزان در زمینه‌های مختلف ندارم، بلکه معتقدم مخالفت با آن مساوی با مخالفت با اصل مهم توجه به تفاوت‌های فردی در تعلیم و تربیت است.

منافع برخی افراد در ادامه درگیری دانش‌آموزان با شبیه‌سازهای کنکور

خطا و انحرافی که مدتی بعد از تأسیس مدارس استعدادهای درخشان و با اجرای سیاست توسعه کمّی و افزایش تعداد این مدارس و دانش آموزانش و تلقی آن به عنوان موفقیت نظام آموزشی به وجود آمد، باعث شد تا روش‌های شناسایی و انتخاب دانش آموزان دارای استعداد درخشان را متکی بر سنجش پیشرفت تحصیلی و آزمون‌های صرفاً دانشی استوار کنیم ودر حالی که همگان بر آثار مخرّب کنکور اذعان دارند، به قول شما با دست خودمان کنکورهایی مشابه با همان روش کنکور سراسری و به تبع با همان آثار زیان بار را در دوره‌های تحصیلی پایین‌تر اجرا کنیم. بیشترین عامل استمرار این خطا و انحراف در شناسایی و پرورش استعدادهای درخشان دانش آموزان، افرادی هستند که منافع خود را در بقای این روش ناقص و مملو از آثار مخرّب تربیتی می‌بینند.

چرا به آموزه‌های تعلیم و تربیت به ویژه به اصول و مبانی تعلیم و تربیت اسلامی توجه نشده و اجازه انجام کار درست، با «روش درست» داده نمی‌شود؟ استفاده از روش ناصحیح تمام دستاورهای کار صحیح را تباه می‌کند. بر اساس اصول تعلیم و تربیت، روانشناسی رشد کودکان و نوجوانان، مطالعات تطبیقی در سایر نظام‌های آموزشی و پرورشی و سایر دستاوردهای عقلی و نظری، اولاً ابزاری که استعدادهای برتر کودکان و نوجوانان را برای این مدارس سنجش می‌کند باید متناسب با موضوع سنجش یعنی هوش، استعداد و خلاقیت‌های ذهنی آنان باشد و نه مهارت‌های کوتاه مدت در پاسخگویی به تست‌های چند گزینه‌ای یا محفوظات دانشی و در بهترین حالت پیشرفت تحصیلی کسب شده؛ ثانیاً هر چند که تلاش‌هایی برای تربیت چند ساحتی در مدارس سمپاد صورت می‌گیرد اما جداسازی کامل این دانش آموزان از سایر دانش آموزان همسال خود احتمال تک بعدی و تک ساحتی شدن تربیت آنان را افزایش داده است.

جداسازی کامل ناپسند است

- یک از انتقادات به سمپاد، عدم پاسخگویی مناسب به مردم بوده و این سازمان در آموزش و پرورش به صورت جزیره‌ای خودمختار عمل می‌کند؛ نام مدیران آن چندان مشخص نیست، از اعلام گزارش عملکرد، نشانی مدارس، آمار دانش‌آموز و معلم به مردم و بعضاً به ستاد وزارتخانه خودداری و خارج از مسیر دانشگاه فرهنگیان اقدام به جذب معلم به صورت آزاد می‌کند؛ به نظر شما ریشه این مسائل و راه حل اصلاح آن چیست؟

بطحایی: خیلی با مصادیقی که گفتید موافق نیستم اما وقتی مجموعه‌ای را تافته جدا بافته از سایر بخش‌های نظام آموزشی تعریف می‌کنید و آنان را عاقل‌تر، عالم‌تر و دارای ژن برتر نامگذاری کردید و مهمتر آنکه هرگونه تعامل آنان را با سایر دانش آموزان، معلمان و فضاهای عمومی آموزش و پرورش قطع کردید، حتماً و قطعاً باید منتظر چنین پیامدهایی در امور ستادی و سازمان‌های اداری آن هم باشیم. همان طور که پیش این نیز زیاد گفته شده، هر نوع جداسازی تحت هر عنوانی از جمله وضعیت اقتصادی، شرایط اجتماعی یا ویژگی‌های استعدادی آن هم به نحوی که ما عمل می‌کنیم یعنی جداسازی کامل، تمام و مطلق از نظر تعلیم و تربیت مذموم و ناپسند است.

راه برون رفت از این صدمات، بهره مندی از روش‌های تلفیقی در تعلیم و تربیت است که در آن دانش آموزان بخش عمده‌ای از اوقات یاددهی و یادگیری خود را در کنار هم، با هم و در محیط های عمومی تعلیم و تربیت سپری کنند البته در ایام و اوقاتی خاص هر گروه از دانش آموزان دارای استعدادهای برتر در محیط های ویژه به گذراندن آموزش‌های اختصاصی خود بپردازند.

حداقل 50 درصد پذیرفته‌شدگان استعداد درخشان نیستند!

- از یک سو برآورد می‌شود حدود 20 درصد افراد واجد شرایط شرکت در کنکورهای ورودی مدارس سمپاد، دسترسی به این مدارس نداشته و نمی‌توانند در این کنکورها شرکت کنند، از سوی دیگر سمپاد رویکرد مدرسه‌داری را در پیش گرفته و محدود به دانش آموزان مدارس خود فعالیت می‌کند به جای آنکه به دنبال اصلاح و بهبود مدارس متناسب با استعدادهای برتر باشد، مدارس را با همان سبک و شیوه 30 سال گذشته حفظ کرده و به دنبال تعریف استعداد برتر بر اساس ویژگی‌های مدارس خود است این موضوع متناقض با ادعای ملی بودن و تخصصی بودن پرورش استعدادهای درخشان نیست؟

بطحایی: تا که جایی می‌دانم پژوهشی که با استناد به یافته‌های آن بتوان تعداد افرادی که امکان دسترسی به مدارس استعدادهای درخشان را ندارند، برآورده کرد، وجود ندارد یا لااقل من از آن بی‌اطلاع هستم اما با قاطعیت می‌گویم بخش بزرگی از پذیرفته شدگان در این مدارس (حداقل 50 درصد آنان) دارای استعداد درخشان به معنای اصلی و تعریف صحیح آن نیستند.

یک چهارم افراد مستعد شانس ورود به مدارس سمپاد را پیدا کرده‌اند

علاوه بر آن بخش بزرگی از افرادی که شایستگی ورود به این مدارس را دارند، به دلیل نداشتن مهارت‌های کاذب برای پذیرفته شدن در آزمون یا به دلیل فاصله جغرافیایی محل زندگی، وضعیت اقتصادی خانواده و سایر عوامل و دلایل، امکان شرکت در آزمون ورودی را پیدا نکرده و در این مدارس تحصیل نمی‌کنند. اگر این تحلیل را بپذیریم باید اعتراف کنیم در بهترین حالت صرفاً یک چهارم پذیرفته شدگان از جامعه مخاطب کل کشور که دارای استعداد برتر هوشی و ذهنی هستند، شانس ورود به این مدارس را پیدا کرده‌اند و مابقی ظرفیت به افراد فاقد شرایط واقعی (مطابق تعریف اصلی استعداد برتر) تعلق پیدا کرده است.

- برخی معتقدند رشد و آموزش دانش آموزان در مدارس سمپاد به این صورت بوده که باعث پدید آمدن حس طلبکاری و برتر بودن از جامعه در دانش آموزان این مدارس شده و در نهایت منجر به ناسازگاری آنان با جامعه، سرخوردگی و تلاش برای دور شدن از کشور می‌شود؛ با این نظر موافقید؟

بطحایی: آنچه که گفتید بخش اندکی از آثار و پیامدهای نامطلوب در روش‌های موجود شناسایی مدارس سمپاد است؛ هر چند این مدارس تلاش‌هایی برای جامعیت بخشی به ساحت‌های تربیت در این مدارس انجام می‌دهند، اما چون ماهیت و ذات این آموزش گلخانه‌ای بر جداسازی، و مصون بودن از جریانات طبیعی و تاثیرگذار بر تعلیم و تربیت است، خواه ناخواه بر تعداد کثیری از دانش آموزان این آثار نامطلوب و حس خودبرتربینی و ممتاز بودن نسبت به سایرین القاء می‌شود.

اما روی دوم این سکه، تأثیری است که این روش غلط و ناصحیح بر سایر دانش آموزان به ویژه آنانی که در آزمون پذیرفته نمی‌شوند، بر جای می‌گذارد. عطش کاذبی که در خانواده‌ها ایجاد می‌شود، موجب شده که از سنین پایین و پایه‌های آغازین ابتدایی، کودکان به جای تمرین و ممارست در مهارت‌های اصیل تربیتی به تمرین مفاهیم انتزاعی صرفاً در حوزه‌های دانشی و مهارت‌های تست زنی و افزایش سرعت عمل در انتخاب گزینه درست بپردازند و این همان مسیری است که به نابودی فعالیت‌های پرورشی و تربیتی که اصل و اساس تعلیم و تربیت آموزش عمومی است، می‌انجامد.

- سمپاد همواره اعلام کرده که دانش آموز را دستچین کرده و آموزش‌های خاص به آنها ارائه کرده است؛ نتیجه این آموزش‌ها به جز رتبه کنکور سراسری و مدال المپیاد دانش‌آموزی برای کشور چه بوده است؟ آیا در این سال‌ها پژوهشی انجام شده که نشان دهد سرنوشت بقیه چند ده هزار فارغ التحصیل سمپاد که رتبه برتر کنکور و مدال آور المپیاد نبوده‌اند، چه بوده است؟

بطحایی: مجدداً تکرار می‌کنم اصل موضوع پرورش استعدادهای درخشان در همه زمینه‌ها موضوعی غیرقابل انکار است و با آن موافقم اما آنچه که این موضوع مهم را کاملاً به حاشیه برده و به نوعی آن را تباه کرده است، روش‌های موجود در شناسایی و پرورش این استعدادهاست. چرا که اولاً از میان ساحت‌های شش گانه، صرفاً به ساحت علمی پرداخته شده است که مهم ترین دلیل آن نبود منابع و امکانات است. ثانیاً در همان ساحت علمی نیز دانش‌آموزان را با ابزارهایی بسیار ناقص شناسایی و انتخاب می‌کنیم ابزارهایی که به هیچ عنوان نمی‌تواند اطمینان در انتخاب درست را به دست دهد.

مهاجرت تعداد قابل توجهی از فارغ‌التحصیلان سمپاد

در گذشته مطالعاتی برای ردیابی فارغ‌التحصیلان این مدارس از جمله تعیین وضعیت قبولی و ادامه تحصیل آنان در دانشگاه‌های داخل کشور در هر رشته و مقطع و همچنین تعداد افرادی که به خارج از کشور مهاجرت کرده‌اند، انجام شده است اما از نظر من اینکه فارغ‌التحصیلان این مدارس تا چه حد به عنوان عضوی از جامعه، مسئولیت‌های اجتماعی را پذیرفته و چه سهمی برای خدمت به جامعه و کشور خود داشته‌اند، اهمیت بیشتری دارد. این پرسش هیچ گاه در پژوهشی به روشنی گزارش نشده است!

شواهد تجربی نشان می‌دهد تعداد قابل توجهی از این فارغ التحصیلان به محض فراهم آمدن شرایط مهاجرت، به خارج از کشور رفته و پس از اتمام تحصیل در آنجا ساکن هم شده‌اند! البته باید اذعان داشت افرادی نیز وجود داشته‌اند که علیرغم امکان مهاجرت و سکونت در خارج از کشور، کشور خود را برگزیده‌اند و اکنون در مناصب علمی کشور منشاء اثر هستند.

- برخی معتقدند بر خلاف ادعاهای موجود، سمپاد، خدمات چندانی به قشر محروم و مستضعف جامعه ارائه نکرده است؛ قریب به اتفاق مدارس سمپاد در شهرهای برخوردار مستقرند و وضعیت مالی غالب دانش آموزان مدارس سمپاد به گونه‌ای بوده است که اگر به سمپاد نمی‌رفتند در مدرسه غیردولتی ثبت‌نام می‌کردند. این موضوع از جمله مواردی است که در خصوص بازتولید بی‌عدالتی و تبعیض توسط مدارس سمپاد ذکر می‌شود. به نظر شما در شرایط فعلی نقش مدارس سمپاد در توزیع عدالت آموزشی چگونه است؟

بطحایی: وقتی با روشی نادرست تعدادی از دانش آموزان را از همسالان خود جدا و با روشی نادرست‌تر در محیطی ایزوله از دیگران قرار می‌دهیم که همه انرژی و ظرفیت آنان را در یک ساحت علمی متمرکز شده است و عموماً از چالش‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جامعه خود دور مانده‌اند، حتماً آثار بی عدالتی و تبعات نابرابری آموزشی را دامن زده‌ایم. بی شک دسترسی دانش آموزان سمپاد به عوامل و نهاده‌های آموزشی برتر بسیار بیشتر از سایر دانش آموزان است و دستیابی آنان را به موقعیت‌های ممتاز در آینده بیش از سایر دانش آموزان باعث خواهد شد.

به عبارت دیگر توزیع امکانات و فرصت‌ها باید در سطح همه دانش آموزان کشور صرف نظر از موقعیت‌های فردی و خانوادگی آنان برابر توزیع شود. اما در این شرایط، بخشی قابل توجهی از فرصت‌ها برای گروهی خاص از دانش آموزان که حتی هوش و استعدادی معمولی، برابر و همانند با سایر دانش آموزان دارند، اختصاص می‌یابد که موجب بی عدالتی آموزشی و نابرابری در دستیابی به فرصت‌های آموزشی است.

منبع: تسنیم
ارسال نظر: