دکتر سعید زیباکلام؛ به کجا چنین شتابان؟
حال که درگیری های جریان انقلابی و عدالتخواه با لیبرال ها و متحجرین به اوج خود رسیده و نیروهای انقلاب گاها دچار شبهه و سردرگمی شده اند، گویا جناب دکتر از مسیر آمده پشیمان شده و به آن اعتراف می کند
نسیم آنلاین ؛ محمد بردبار: این روزها همچنان که نزاع گفتمانی با دو جریان تحجر و تجدد در کشور به بالاترین سطح خود رسیده و بی کفایتی و بی خردی این دو جریان عیان شده و از سویی بواسطه عملکرد آنها کشور در وضعیت نامناسبی در حوزه اقتصاد و تحقق عدالت به سر می برد، شاهد هستیم بعضی از افرادی که روزگاری در خط مقدم دفاع از آرمان های اصیل انقلاب اسلامی چون عدالت، استقلال و اصول اساسی چون ولایت فقیه بودند، دچار تحول روحی و گفتمانی شده و رسما اعلام بازگشت از مسیر گذشته خود می کنند.
دکتر سعید زیباکلام در یک دهه گذشته جزو معدود اساتیدی بود که در جمع های دانشجویان بسیجی و عدالتخواه حاضر می شد و در دفاع از استقلال کشور در ماجراهایی چون تصویب برجام روشنگری می کرد.
سعید زیباکلام مخلصانه و باتواضع کنار دانشجویان می ایستاد و در برابر لیبرال ها و جریان تحجر در دفاع از آرمان های نظام اسلامی و امامین انقلاب آگاهی بخشی می کرد. حال که درگیری های جریان انقلابی و عدالتخواه با لیبرال ها و متحجرین به اوج خود رسیده و نیروهای انقلاب گاها دچار شبهه و سردرگمی شده اند، گویا جناب دکتر از مسیر آمده پشیمان شده و به آن اعتراف می کند یا به دلیل فقدان یک چارچوب منظم فکری مبتنی بر اندیشه های فقهی امام و رهبری این روزهای پیچیده و سخت این خلاء و ضعف فکری عیان شده و اینگونه خود را نشان داده است. هرچند جریان اصیل عدالتخواه و انقلابی از این گردنه ها و ریزش ها هم عبور کرده و این مسیر را محکم ادامه خواهد داد.
تغییر و تحول فکری و استحاله لزوما منحصر در یک سری از افراد منتسب به حاکمیت که سال ها مورد نقد جریان انقلابی بوده اند نیست، بلکه اگر مبانی مستحکمی نباشد منتقدین نیز، در تحلیل وضعیت موجود دچار ضعف و انفعال شده و به مرور دچار تغییر و استحاله فکری می شود.
سعید زیباکلام این روزها که گویا جبهه را گم کرده، اخیرا در یادداشتی با عنوان «رهبری و فرهنگ سیاسی مستبدپرور» رسما فرهنگ سیاسی حاکم در دهه 60 و ابراز ارادت رزمندگان به امام راحل و اکنون به رهبرمعظم انقلاب را مستبدپرور می خواند.
زیباکلام با قیاسی به غایت غلط و ظالمانه، فرهنگ سیاسی مردم در تبعیت از امام و ولی فقیه را برگرفته از فرهنگ استبدادی در رژیم منحوس گذشته می خواند. زیباکلام با تمسخر و استهزاء گذشته خود و رزمندگان انقلاب شعار "تاخون در رگ ماست خمینی رهبر ماست" را صغارت و حقارت می خواند. سعید زیباکلام باید خاطرش باشد پیش از انقلاب که انقلابیون در حال مبارزه با رژیم پهلوی زیرشکنجه ساواک بودند و در دهه 60 در جبهه ها با خون خود از اسلام و اصل مترقی ولایت فقیه دفاع می کردند، او در انگلیس مشغول تحصیل بود! زیباکلام که گویا بیشتر متاثر از پوپر و اندیشه های فلسفی سکولار غرب قرار گرفته رویت چهره آقا را به تمسخر می کشاند. او احتمالا این حدیث نبوی را فراموش کرده که فرمودند :« النظر الی وجه العالم عباده» نگاه به چهره عالم عبادت است، حال که آن عالم امام و مجتهد جامع الشرایطی چون امام راحل و رهبرانقلاب است.
سعید زیباکلام با مدعا و سابقه پژوهش و تعمق در مسائل علمی و فلسفی متاسفانه در یادداشتی سطحی و پر از غلط های تاریخی با عنوان: «منزلت الهی یا شبهالهی ولی فقیه» طرح مساله ولایت فقیه را در قانون اساسی و کشور یک طرحی «ناگهانی»، «بدون سابقه»، «پرتنش» می خواند و در ادامه می نویسد: «کدام احزاب و گروهها و حتی رهبران سیاسی انقلاب در آن دو سالِ منتهی به سقوط رژیم کودتا، از ولایت فقیه بمنزله شاکله اصلی یا فرعی حکومت اسلامی سخنی به میان آوردند؟»
هرچند این اظهارات مسبوق به سابقه است و پیش از آن از زبان گروه های ملی و نهضت آزادی و امثالهم بارها شنیده شده و مکررا بصورت مستدل پاسخ داده شده است، اما زیباکلام در عقبگردی پا بر همان مسیر می گذارد. حال آنکه هر دانشجویی هم می داند طرح مساله ولایت فقیه توسط امام راحل مربوط به سال 42 در نجف است که البته پیش از آن هم به صورت های مختلف در آراء و افکار علمای شیعه طی تاریخ آمده است و با پیروزی انقلاب اسلامی این ایده و تئوری مترقی قابلیت تحقق پیدا کرد.
سعید زیباکلام در یکی از آخرین یادداشت های خود با عنوان «نفی بنیانی جمهوریت و مردمسالاری در عرصه سیاست» در اظهاراتی عجیب می گوید بجز مهندس بازرگان هیچکدام از مقامات و رجال سیاسی کشور در انقلاب مدافع مردم سالاری و جمهوریت نبوده اند. حال آنکه اولا برخلاف این اظهارات اتفاقا بازرگان لیبرال معتقد بود حالا که انقلاب شده مردم باید از صحنه مدیریت کشور کنار روند و نخبگان سیاسی و مدیران تکنوکرات حاکم شوند. دوما از سویی بزرگان انقلاب چون امام خمینی(ره)، رهبرانقلاب، شهید مطهری، شهید بهشتی و امثالهم افرادی بودند که در دفاع از مردم سالاری و تحقق اراده مردم در حاکمیت هم در مقام تئوری و هم در عمل پیشقدم بودند. و ماحصل آن نهادهای انقلابی و مردمی چون جهادسازندگی، نهضت سواد آموزی و بسیج و امثالهم بود.
دکتر زیباکلام بهتر است کمی نگاهی به اطراف خود کند، ببینید در کدام جبهه قرار گرفته است و این بی پروایی و جسارت را در مقابل چه اصول و ارزش های انقلابی به کار می برد. دکتر زیباکلام عزیز، چرا برای اثبات مدعاهای خود دیگر بی انصافی می کنید و هرگونه جعل و تحریفی را به مخاطبان خود القا می کنید. امیدواریم دکتر زیباکلام که دغدغه های جدی و پر از احساس و هیجان دارد و متاسفانه نتوانسته فعال اجتماعی سیاسی موفقی شود، بهتر است به تعمق در مباحث فلسفی بپردازند تا در کلاس درس و پژوهش از ایشان بهره ببریم.