«انحصار» و «مالیکت»؛ دو مانع پرداخت حق پخش
ماجرای پرداخت «حق پخش» مسابقات فوتبال از سوی صداوسیما سالهاست که به نتیجه نرسیده است. موضوعی که به تبع وضع دولتی و انحصاری صداوسیما، از قواعدی جدای از دیگر نقاط دنیا پیروی میکند.
نسیمآنلاین: شاید وقتی در خانه با فراغ بال به تماشای یک مسابقهی حساس فوتبال نشستهاید کمتر به این فکر کنید که پخش زندهی این مسابقه با کیفیت بالا شامل چه امور پیچیدهای است. از هماهنگی امکانات فنی، دوربین، سیستم پخش، دریافتکنندهها گرفته تا هزینهی استفاده از این امکانات و فرایند بروکراتیک و اداری آن و پخش پیامهای بازرگانی.
در طرف دیگر ماجرا، تیمهای فوتبال هستند که با اموری مثل تبلیغات محیطی، کنار زمین و روی لباس بازیکنان درگیرند. بین تمام این درگیریها البته یک جریان اقتصادی هنگفت قرار دارد که همهی طرفها درگیر آنند. از تلویزیون گرفته که پخش مسابقه را بهعهده دارد تا تیمها و مدیران آن، وزارت ورزش و جوانان، سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال.
در بخش تبلیغات محیطی، درآمد تبلیغاتی به شرکت جذبکننده تبلیغات، باشگاهها، فدراسیون فوتبال، هیاتها فوتبال و سازمان لیگ تعلق میگیرد.
اما یک طرف دیگر در این ماجرا وجود دارد که معمولا نادیده گرفته میشود و آن «صداوسیما» است. حتما میدانید که مسابقات فوتبال جزو پربینندهترین برنامههای تلویزیوناند. بنابراین تیمهای فوتبالی به نوعی در نقش جذبکنندهی مخاطب برای تلویزیون به حساب میآیند. مهمتر اینکه در ساعات پخش بازی، تلویزیون میتواند با پخش تبلیغات بازرگانی درآمد خوبی برای خود دستوپا کند.
به همین دلیل تیمهای فوتبال در دنیا به خود حق میدهند که هزینهی این جذب مخاطب و پوشش تبلیغات یا همان «حق پخش» را از تلویزیونها بگیرند. به این ترتیب مشکلات مالی باشگاهها رفع میشود و کیفیت عملکرد آنها بالا میرود. این افزایش کیفیت دوباره باعث افزایش مخاطبان پخش مسابقات از تلویزیون میشود و این چرخهی اقتصادی بین تلویزیون و باشگاهها به همین ترتیب ادامه مییابد.
در برخی کشورهای جهان حقوق پخش تلویزیونی مسابقات در سه نوع فروخته میشود: حقوق پخش زنده، حقوق پخش غیرزنده و حقوق پخش خلاصه و یا صحنههای مهم بازی (Highlights).
شبکههای خبری که به عنوان مثال حقوق پخش نوع سوم را نخریده باشند، حتی گلهای بازیها را هم نمیتوانند پخش کنند و تنها به نشان دادن چند عکس و یا حتی صرفاً درج نتایج اکتفا میکنند. بدیهی است شبکهای که حقوق پخش زنده را خریده باشد، حق پخش بازیها به دو شکل دیگر را نیز دارد.
این حق پخش، قسمت زیادی از درآمد باشگاههای بزرگ دنیا را تشکیل میدهد. بعنوان مثال، باشگاه منچسترسیتی تنها در فصل گذشته از این راه 153 میلیون پوند درآمد کسب کرده بود. مجموع درآمد ۵ لیگ معتبر اروپایی در فصل 2023-2024 نیز به رقم هنگفت «هجده میلیارد یورو» نیز میرسد.
حق پخش فوتبال در ایران
خبرگزاری ایمنا نوشته کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا حقپخش فوتبال ایران را ارزیابی و اعلام کردند که حدوداً ۴۵۰ میلیون یورو ارزش لیگ برتر برای حقپخش است. عددی که فوتبال را درمان میکند. گفته میشود ۴۵۰ میلیون یورو حقپخش تلویزیونی به فوتبال داده شده که باتوجه به مبنای سازمان لیگ فوتبال برای قیمت دلار (۵۰ هزار تومان) معادل ۲۴ هزار و ۶۸۹ میلیارد تومان است. چنانچه فقط نیمی از حقپخش تلویزیونی که قرار است بهصورت مساوی بین تیمها تقسیم شود به آنها برسد، به این معناست که هر باشگاه به رقمی معادل ۷۵۰ میلیارد تومان (۱۵ میلیون دلار) میرسد.
با توجه به این رقم نجومی باید به این سوال پاسخ دهیم که آیا در ایران، صداوسیما این هزینه را به باشگاههای فوتبال پرداخت میکند یا خیر.
پاسخ منفی است. معاون حقوقی و امور مجلس صداوسیما در گفتگو با ایسنا گفته که موضوع حق پخش از سال ۱۳۸۰ تاکنون مطرح بوده ولی «هنوز به نتیجه نرسیده است.»
پیشتر مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال با اشاره به دیدار دوستانه ایران و بلغارستان گفت که قراردادی در این باره امضا نشده و او «نمیداند این بازی چگونه از شبکه سه پخش شده است.» او همچنین در مورد پرداخت حق پخش این بازی به فدراسیون فوتبال گفت «تا آخرین لحظه گفتند 30 هزار دلار میدهند ولی قراردادی با فدراسیون بابت 30 هزار دلار منعقد نشده است.»
خرداد ماه امسال رئیس فدراسیون فوتبال طی نامهای از رئیس مجلس شورای اسلامی خواست در برنامهی هفتم توسعه موضوع حق پخش مسابقات فوتبال مدنظر قرار گیرد.
چند روز پیش نیز خبر گنجاندن موضوع حق پخش مسابقات فوتبال در «لایحهی برنامهی هفتم توسعه» منتشر شد. مصوبهای که عامل آن کمیسیون تلفیق مجلس بود. با این حساب انگار قرار شده است این موضوع در ایران از طریق برنامهی هفتم توسعه تعیین تکلیف شود.
مهدی تاج اما به این نامه اکتفا نکرد. رئیس فدراسیون فوتبال به رئیس سازمان لیگ نامه نوشت. این نامه اما به چند دلیل مهمتر بود.
اول اینکه در این نامه مهدی تاج خبر داد که بند مربوط به حق پخش توسط کمیسیون فرهنگی مجلس در لایحه برنامه هفتم گنجانده شده است. اما گرچه او از «حق پخش» نام میبرد اما تنها به درآمدهای تبلیغاتی صداوسیما اشاره میکند. در حالی که حق پخش شامل «اعتبار تبلیغاتی» نیز است.
مهدی تاج در این نامه از درآمد «تبلیغات محیطی» و «تبلیغات روی لباس تیمها» سخن گفت که بر اساس لایحه ویرایش شده، وزارت ورزش آن را به خزانهداری کل واریز میکند. او همچنین گفته بر اساس لایحه جدید، سازمان صداوسیما نیز باید همه درآمدهای قبل، حین و بعد از مسابقات ورزشی تیمهای ایرانی اعم از باشگاهی و ملی را به همین حساب واریز نماید و نیمی از کل این مبلغ سهم وزارت ورزش به نمایندگی باشگاهها و نیم دیگر سهم سازمان صداوسیما خواهد بود.
نکته جالب توجه این موضوع این است که در این مورد وزارت ورزش (بخوانید دولت) نمایندهی باشگاههاست نه سازمان لیگ.
البته ناگفته نماند که در خردادماه، رئیس سازمان لیگ نامهای به رئیس فدراسیون فوتبال زده بود تا اجازه دهد بازیهای فصل بعد لیگ برتر تنها به صورت اینترنتی پخش شود تا حق پخش باشگاهها از این طریق احصاء شود. موضوعی که به دلیل غیر رایگان شدن تماشای مسابقات فوتبال میتواند درآمد هنگفتی را نصیب باشگاهها کند.
اینجا بود که بعد از این ماجراها «کمیسیون تلفیق» مجلس وارد ماجرا شد و بار دیگر بندی به لایحه برنامه هفتم توسعه اضافه کرد. براساس ماده ۷۸ برنامه هفتم، سازمان صداوسیما مکلف شده است که با هماهنگی وزارت ورزش و جوانان، آییننامه نحوه تعیین میزان حق پخش تلویزیونی مسابقات ورزشی و چگونگی تأمین و تسهیم آن بین ذینفعان را با لحاظ کیفیت و کمیت مسابقات و تعداد مخاطبان، ظرف ششماه پس از لازمالاجرا شدن این قانون تهیه کرده و به تصویب هیات وزیران برساند.
اضافه شدن این بند نشان داد باشگاهها کمکم دارند به دریافت حق پخش مسابقات خود نزدیکتر میشوند. گرچه فعلا زمان زیادی تا تصویب برنامه هفتم و اجرای آن (اگر اجرا شود!) باقیست.
در قلمرو صداوسیما
نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که اولا در کشورهایی که حق پخش از تلویزیونها گرفته میشود، این تلویزیونها محتوای خود را به شکل رایگان در اختیار مخاطبان نمیگذارند. یعنی تلویزیون بابت پخش مسابقات ورزشی مبلغی را از مخاطبان خود دریافت میکند و یا اینکه تماشای همهی برنامههای این تلویزیونها مستلزم پرداخت «هزینهمجوز» است.
به این ترتیب این تلویزیونها قسمتی از حق پخشی را که باید به باشگاهها بپردازند جبران میکنند و راحتتر از پس این هزینهها بر میآیند. برای مثال بیبیسی که سال گذشته حق پخش «صحنههای حساس» لیگ برتر انگلیس را خریده بود، از طریق پرداخت سالانهی خانوارها بخش اعظم بودجه خود را تأمین میکند.
ثانیا بازار رسانهها در بسیاری نقاط جهان رقابتی است. برخلاف ایران که پخش صوت و تصویر فراگیر در انحصار صداوسیماست. برای مثال سرویس پخش اینترنتی «دازون» آلمان، دو سال پیش حقوق پخش مسابقات سریآ ایتالیا را با قرارداد سه ساله به ارزش 2.5 میلیارد دلار از چنگ شبکه «اسکای» در آورد. با این حال طرفداران در ایتالیا اگر بخواهند همین بازیهایی که از اسکای پخش میشود را ببینند باز هم مجبورند یک هزینهی اشتراک مضاعف برای «اسکای» علاوه بر «دازون» بپردازند همان موضوعی که بالاتر به آن اشاره کردیم.
در این فضای رقابتی طبیعتا دست باشگاهها برای بالاتر بردن رقم حق پخش دریافتی بازتر خواهد بود. اما در شرایطی که صداوسیما یکهتاز پخش تلویزیونی است بازار نیز از قوانین ساختار انحصاری پیروی خواهد کرد.
اگرچه با ورود موضوع حق پخش به لایحهی برنامهی هفتم توسعه، امیدها برای تعیین تکلیف موضوع زنده شده است اما با توجه به شرایط صداوسیما به نظر میآید رسیدن به نقطهی دیگر باشگاههای مطرح جهان در این مورد دشوار باشد. زیرا اولا صداوسیما یک سازمان دولتی است که بودجهی آن از سوی دولت تأمین میشود و مخاطبان، مسابقات ورزشی را به شکل رایگان تماشا میکنند. چه بسا به نتیجه نرسیدن موضوع پخش تا کنون نیز متاثر از اتصال صداوسیما به دولت و حاکمیت بوده باشد.
علاوه بر این انحصار صداوسیما در پخش این مسابقات، باعث میشود همچنان دست بازتری برای کاستن از کفهی ترازوی باشگاهها داشته باشد. در این شرایط به نظر میآید اگر هم طرحی در این مورد تبدیل به قانون شود، نمیتوان امید زیادی به افزایش چشمگیر درآمد باشگاهها از این محل داشت.