سکوت سنگین رسانه ملی در سریالسازی برای نوجوانان
نوجوان قشری است که در کودکی برای رشد فرهنگیشان برنامهای قابل توجه عرضه نشده و در فصل نوجوانی هم میان انبوهی از خوراک فرهنگی وارداتی رها شدهاند.
سالهاست که سخن از ضعف سریالسازی برای نوجوانان مطرح میشود و دلایل مختلف این کمبود مورد بررسی قرار میگیرد. حتی با افتتاح شبکه امید که قرار بود چراغ امیدی باشد بر برنامه و سریالسازی برای نوجوانان باز هم روزها از پی یکدیگر بدون تحولی مفید در اینباره میگذرند. با نگاهی به تلاش جوامع غربی و شرقی به مسئله سریالسازی برای نوجوانان میتوان به وضوح شاهد ضرورت و اهمیت فرهنگسازی برای این قشر از افراد جامعه بود. وضعیت حال نوجوان ایرانی را میتوان اینگونه بیان کرد که هر لحظه شور تماشا و دنبال کردن فیلم و سریال را دارند و در این جستجو زمانی که خبری از تولیدات داخلی و ملی نمیبینند، راهی جز روی آوردن به سریالهای خارجی نمییابد. سریالهای که با هزینههای چندصد میلیون دلاری ساخته میشوند تا بلندگوی فرهنگ کشور سازنده باشند و نوجوان ایرانی که در بهترین زمان یادگیری و تنوع گزینی به سر می برد را سیبل اهداف خود قرار میدهند. البته در شرایطی که مسئولان ایرانی هیچ برنامهریزی برای این قشر جامعه ندارند و هرسال بهانهها و مشکلات پیشروی سریالسازی به قوت خود باقی و چارهاندیشی نمیشود نوجوان راهی جز روی آوردن به سریالهای خارجی نمییابد. درحالی که همواره توجه به نوجوانان بارها از سوی مقام معظم رهبری مورد تاکید قرار گرفته است.
هنوز هم تلویزیون انتخاب اول بسیاری از نوجوانان ایرانی است و اگر سریالی برای این قشر تولید شود هستند مخاطبانی که با شوق محصول تولیدی داخلی را دنبال کنند. شکیبراد دبیر ضمیمه مجله نوجوانه پیرامون همین موضوع اظهار داشت:« واقعیت این است که هنوز هم پربینندهترین پلتفرم موجود، تلویزیون است. به هر میزان هم که در فضای مجازی و رسانههای موازی عرض اندام شود باز هم این برنامهها به اندازه برنامههای تلویزیونی موفق نخواهند بود برای مثال شبکههای نمایش خانگی سعی کردند مشابهِ برنامههای تلویزیونی را بسازند و نمونه آن ورود شبکههای نمایش خانگی به فضای تاکشو بود که همه آن تاکشوها به زمین خوردند چرا که فرد برای دسترسی به آن باید هزینه کند و طبیعتا مخاطب برای هرچیزی هزینه نمیکند. برای نمونه ژانر عمدهی فیلمهای سینمایی که از شبکه امید پخش کودک و نوجوان است که اصولا کودک را مخاطب قرار میدهد. در حالی که نوجوان امروز سعی میکند مخاطب محصولاتی قرار بگیرد که جوانان میپسندند و این سیاست گذاری در پخش فیلم سینمایی در شبکه امید محل اِشکال است؛ نوجوان جامعه ما ترجیح میدهد حتی اگر بخواهد از تلویزیون فیلم سینمایی ببینید محتوای مورد نظرش را از شبکه سه یا نمایش دنبال کند. این موضوع که نوجوان هنوز هم مخاطب برخی برنامههای صدا و سیما است بیانگر این است که نوجوان با تلویزیون قهر نیست و اگر محتوای مورد نظرش را در تلویزیون پیدا کند مخاطبِ آن میشود.»
اما این عقب ماندگی در تولید محتوا برای نوجوانان و بی توجهی به انتقال فرهنگ و بسیاری از موضوعات که بهترین راه انتقال آن به نوجوانان را میتوان فیلم و سریال دانست، بعدها عواقب جبران ناپذیری را به همراه خواهد داشت. مهم ترین عواقب این بی توجهی از دست دادن زمان برای تربیت و انتقال فرهنگی به قشری است که بعدها به عنوان میراثداران فرهنگ غنی ایرانی شناخته میشوند. میراث دارانی که کودکی و نوجوانی خود را با سریالهای خارجی گذراندهاند و در مسیر این ذائقهسازی وابسته فرهنگی غیرایرانی شدهاند. این درحالی است که ظرفیت سریالسازی در ایران به خصوص در زمینه داستان و سوژه غنی و قابل توجه است. چه بسیار شخصیتها و داستانهای اصیل ایرانی که میتواند جایگزین اسطورهها و شخصیتهای خیالی سریالهای خارجی گردد. سوژههایی که داستان زندگی آن ها میتواند الگو و چراغ راه نوجوانانی باشد که هرلحظه در پی الگوسازی و یادگیری هستند و چشم به راه سریالی که سخن از دغدغههای آنان داشته باشد. بیژن بیرنگ کارگردان تلویزیون در گفتگو با خبرگزاری مهر در ارتباط با پرداخت به دغدغه نوجوانان در رسانه ملی گفت:« اگر در آثار نمایشی تلویزیون به معضلات و دغدغه نوجوانان (گروه سنی ۱۳ تا ۱۹) آنطور که باید پرداخته نشود شاید به این خاطر است که امکان ورود به این حیطه را نداشتیم. کارهایی هم که سال های دور در این ژانر انجام داده بودیم تلاش های ناکامل و خودجوشی بود که به ذهن مان می رسید و به اجرا در می آوردیم. هر چند که یکی دو سریال با موضوع مدرسه و نوجوانان پیش تر ساخته شد اما این ها اصل موضوع را حل نمی کردند. باید قبول کنیم که ما هیچوقت به دغدغه بچه ها در حیطه آموزش و پروش توجهی نکردیم و گروه سنی نوجوان بالای ۱۵ سال مورد هدف هیچ مجموعه تلویویزیونی نبود در صورتی که در دنیا بیشترین فیلم و سریال ها به این گروه سنی تعلق دارد.»
از طرفی می توان این عدم پرداخت به مسئله نوجوانان و بی توجهی به دغدغه های آنان را کمبود حضور کارشناسان حوزه نوجوان و مشورت دهی آنان در این مسیر دانست؛ سریال هایی که تحت عنوان کودک و نوجوان ساخته میشود و هر دو رده سنی را بدون توجه به تفاوت دغدغه و سطح نیازها مخاطب خود قرار میدهد.
فرحان فرحناک بازیگر و فیلمساز جوان در ارتباط با معظلات پیش روی سریالسازی برای نوجوانان گفت:« مشکل بزرگی که ما از پایه داریم این است که فیلمهایی که برای قاب تلویزیون ساخته میشود با عنوان کودک و نوجوان مطرح میشوند؛ در صورتی که حوزه فیلمهای کودک یک بخش خاص هست و دغدغههای آن مربوط به دنیای کودک و حوزه مربوط به نوجوان یک بخش دیگر است که دغدغههای متفاوت خود را دارد. یکی از مشکلاتی که در این حوزه وجود دارد این است که هنوز این دو حوزه از یکدیگر تفکیک نشده و به صورت تخصصی عنوان دار نشده است. فیلمهایی که ساخته میشود و عنوان کودک و نوجوان میگیرد سطح دغدغههای نوجوانان را به سطح دغدغه کودکان تقلیل میدهد یا اینکه اگر بخواهند فراتر از کودک کار کنند وارد بخش بزرگسال میشوند و باز هم دغدغههای سنین نوجوان و جوان مطرح نمیشود.»
وی ادامه داد:« مشکل دیگری که در ارتباط با این مسئله وجود دارد این است که ما دقیق به دنبال موشکافی دغدغههایی که در این سن بیان میشود نمیرویم و از بعد روانشناسی به آن پرداخت نمیکنیم. اگر قرار است فیلمی ساخته شود باید برای قشر نوجوان عمیق و باورپذیر باشد. حالا که شبکهای به نام «امید» وجود دارد و مخصوص قشر نوجوان است و از گروه سنی کودک فاصله گرفته است، چه بهتر که یکسری روانشناس و جامعه شناس دور هم جمع شوند و دغدغههایی که در این گروه سنی هست را مطرح کنند و در اینباره ایدهپردازی کنند. در دنیای نوجوانی که عملا شخص به بلوغ فکری میرسد و باید تفکر کند، دچار دغدغههایی میشوند که میتواند موضوعات جالبی را برای ساخت سریال رقم بزنند.»