تیغ جبلی تا کجای صداوسیما برش دارد؟
خبرنگار سابق صدا و سیما با اشاره نارضایتی مردم از عملکرد رسانه ملی در دورهی گذشته اظهار داشت: در پنج سال گذشته مردم احساس کردند صدایشان آنگونه که باید در رسانه ملی شنیده نمیشود و همین موضوع باعث شد ...
کاهش مرجعیت خبری رسانههای رسمی چند سالی است که فراگیر شده و آمار و نظرسنجیهای جدید مُهر تاییدی بر عدم اقبال عمومی به صدا و سیما و اخبار منتشر شدهی آن است؛ در این مدت کم کاریهایی صورت گرفت که ساختمان اعتماد مردم به رسانهی ملی را ذره ذره تخریب کرد و حال امید بر آن است که رویکردهای رئیس جدید صداوسیما خشت به خشت این ساختمان را بازسازی کند. در همین باره به سراغ حسن شمشادی، خبرنگار صد و سیما رفتیم و دربارهی نقاط ضعف رسانه ملی و چگونگی برطرف شدن آنها با او به گفتگو نشستیم.
باتوجه به نظرسنجیهای انجام شده، شما ریشهی بی اعتمادی مردم به صداوسیما در پنج سال اخیر را چگونه ارزیابی میکنید؟
شمشادی: هدف اصلی شکل گیری رسانه جلب اعتماد افکارعمومی و مخاطب است؛ در این راه رسانههایی موفق هستند که اولا روایت اول را ارائه میدهند؛ دوما روایت اول را صادقانه، شفاف و کامل عرضه میکنند؛ به سوالات مخاطب پاسخ میدهند و در کنار آن حرف مخاطبان و مردم هم شنیده میشود.
در رسانه ملی هم همینطور بود، در پنج سال گذشته مردم احساس کردند صدایشان آنگونه که باید و شاید در رسانه ملی شنیده نمیشود و همین موضوع باعث شد به سراغ فضای مجازی و بستر اینترنت بروند؛ به همین خاطر ذره ذره اعتماد افکار عمومی به رسانه ی ملی کم شد و مخاطبانش ریزش شدید داشتند، بحث ما مخاطب یا افکار عمومی که نظام یا دولت را قبول دارد یا ندارد نیست بحث ما مخاطب عام است. شنیده نشدنِ صدای مردم در رسانه شنیده نشد و نبودِ روایت اول در اتفاقات و بحرانها، باعث ریزش مخاطب و عدم اقبال عمومی نسبت به آن شد.
به فضای مجازی اشاره کردید، تاثیر تکنولوژی محور شدن مخاطب در این چند سال اخیر و گسترش فضای مجازی و حضور مردم در این فضا چقدر درکاهش مخاطبان اثر داشته است؟ تاثیر آن آنقدر زیاد است که بگوییم ۱۵ درصد ریزشی که مرجعیت خبری صداوسیما در سه سال اخیر داشته بخاطر تکنولوژی محور شدن است یا میتوان این موضوع را به کم شدن اعتماد عمومی ربط داد؟
شمشادی: هر دو موردی که گفتید درست است، اما اینکه چه درصد به فضای مجازی و اینترنت برمیگردد و چه درصدی به عدم اعتماد آنها به رسانهی ملی، جای بحث دارد. در بحرانهای اخیری که اتفاق افتاد -حمله سایبری به کارت هوشمند سوخت و پمپ بنزینها- به نوعی ما شاهد اولین گام درست رسانه ملی در سالهای اخیر در بحث پوشش بحران بودیم؛ با اینکه مردم همچنان که به اینترنت وصل بودند و سرشان در گوشی هایشان بود اما رسانه ملی تلاش کرد که روایت اول را صادقانه شفاف کامل و بدون ابهام ارائه دهد؛ تا جایی که بسیاری از مخاطبین حتی با وجود اینترنت و فضای مجازی، صدا و سیما منبع خبریشان شد.
مردم وقتی دیدند که شبکههای اصلی خبری دارند به این مسئله میپردازند و مدام اطلاع رسانی میکنند طبیعتا بخش زیادی از نیازشان به خبر و اطلاعات برطرف شد، پس اگر شما بتوانید روایت اول را بگویید حتی اگر تکنولوژی و فضای مجازی هم باشد شما عقب نمیمانید اما اگرمثلا شهید فخری زاده را ساعت ۲ بعدازظهر ترور کنند بعد ساعت ۶ بعدازظهر خبری ناقص ارائه دهید قاعدتا در این ۴ ساعت که مردم ایران دسترسی به اینترنت، سایتها، فضای مجازی و ماهواره داشتند همه چیز را دیدند و شنیدند و تحت تاثیر قرار گرفتند.
من میگویم شاید حالت خیلی منصفانه اش ۵۰ ، ۵۰ است که ۵۰ درصد را به تکنولوژی و اینترنت و فضای مجازی مرتبط کنیم و۵۰ درصد را به همان ضعفهایی که از رسانه ی ملی در پنج سال اخیر دیدیم.
رویکرد جدید صدا وسیما را چطور ارزیابی میکنید؟ برخی از اقدامات در دورهی ریاست آقای جبلی مانند اطلاعرسانی سریع اخبار مورد اقبال عمومی قرار گرفته؛ آیا به این معنی است که شاهد یک تحول قابل توجه در صدا و سیما خواهیم بود که ادامه دار است؟
شمشادی: من جزو منتقدان اصلی نوع مدیریت آقای علیعسگری در صدا و سیما بودم، لازم بود که یک تغییر حرفهای در صداوسیما اتفاق بیافتد که با درایت رهبر انقلاب این اتفاق افتاد. آقای جبلی به تازگی منصوب شدند اما در همین مدت کوتاه، آثار مثبتی ارائه شد؛ یک نمونهی آن که مخاطبان هم دیدند نوع پوشش صداوسیما نسبت به موضوع حمله سایبری به پمپ بنزینها بود؛ به طور کلی یک سری جا به جاییها در صدا و سیما در حال وقوع است که امیدوارانه است اما هنوز تمام نشده؛ در واقع در ابتدای مسیری هستیم که جبلی آن را آغاز کرده؛ حال باید دید در ادامه مسیر مدنظر جبلی برای سازمان محقق خواهد شد یا خیر؟ باید دید که جبلی در برابر مقاومتهای درونی و فشارهای بیرونی تا کی و کجا و تا چه حدی میتواند ایستادگی کند؛ واقعا ادارهی یک سازمان به این بزرگی، با این مسئولیت گسترده، حجم مخاطب، پرسنل و شبکه کار سادهای نیست؛ حالا در این راحت نبودن و سخت بودن، مقاوتهای درونی و فشارهای بیرونی وجود دارد که باید دربرابرشان ایستادگی کرد و به درستی هدایتشان کرد. ما یک انتصاب در معاونت سیاسی، یک انتصاب در معاونت برون مرزی و یک انتصاب در اداره کل روابط عمومی صدا و سیما داشتیم که میشود اینها را به فال نیک گرفت. امیدوارم برنامههایی که آقای جبلی و آقای خدابخشی، معاون سیاسی جدید سازمان، برای معاونت سیاسی دارند، ساختارمند باشد و در اجرا نیز خودش را به خوبی نشان دهد و آنوقت ببینیم تغییرات اساسی که در معاونت سیاسی بر روی تولید و پخش اخبار مجموعه سازمان اتفاقافتاده، شامل چه چیزهایی است؛ دو انتصاب حساس دیگر هم سازمان پیش رو دارد، یکی معاونت امور مجلس و معاونت امور استانهای صدا و سیما و دیگری معاون سیمای صدا و سیما؛ که اگر بحث ادغام معاونت صداوسیما به یک معاونت و دو مرکز زیرمجموعه، صحت داشته باشد، باید منتظر آن هم باشیم تا آنوقت چگونگی تغییر رویه و ساختار از بالا به پایین را مشاهده کنیم.
من در مجموع به این تغییرات امیدوارم.
طبق توضیحات شما بازگشت اعتماد عمومی نه حاصل تلاش یک نفر، بلکه نتیجهی یک ساختار است اما این مسئله چقدر زمان میبرد و به چه مولفههایی بستگی دارد؟
شمشادی: طبیعتا کار یک نفر نیست و کار یک ساختار است و این ساختار ابتدا از بالا شکل میگیرد که بتواند زیرمجموعهای که الان در سازمان موجود است را مدیریت کند و افکار و برنامههای جدید را به منصه ظهور و بروز برساند؛ تا در نهایت همهی تغییرات روی آنتن رسانه ملی و شبکه های صداوسیما حفظ کند و شاهد بازگشت اعتماد عمومی به رسانه ملی باشیم؛ همان چیزی که سالها است ذره به ذره تخریب شده؛ بازگشت اعتماد عمومی یک شبه اتفاق نمیافتد و زمانبر است و با نوع نگاه مدیران ارشد، مدیران میانی، مدیران پایین دست در صدا و سیما، تغییر ساختار، استراتژی و راهبردهای صداوسیما ارتباط مستقیم دارد.