جلوی واردات اسطورههای کرهای را بگیرید
مازیار معاونی با انتقاد از کم کاری تلویزیون در پرداختن به اسطورههای ملی اظهار داشت: سریال کرهای جومونگ به این دلیل مورد استقبال قرار گرفت که بیننده سالها از تماشای ملودرام های داخلی، خسته و کسل بود و تماشای یک ملودرام خارجی در بستر تاریخی و همین طور یک اثر حماسی اکشن برایش جذاب بود.
مازیار معاونی، منتقد سینما و تلویزیون در ارتباط با گرایش مردم ایران به تماشای سریالهای کرهای گفت:«گرایش به سریالهای کرهای همیشگی نبوده و در بازههای زمانی خاصی اتفاق افتاده؛ مثلا در زمان پخش دو سریال کرهای «جواهری در قصر» و «افسانه جومونگ». بعد از این دو سریال، تلویزیون آثار کرهای بسیاری را پخش کرده که هیچکدام آن استقبال را نداشتند. «جواهری در قصر» دیده شد چون در سال 1385 چندین سال بود که تلویزیون اثر موفق خارجی پخش نکرده بود، جومونگ هم به همین منوال و بیننده از سالها تماشای ملودرام های داخلی، خسته و کسل بود و حالا تماشای یک ملودرام خارجی در بستر تاریخی و همین طور یک اثر حماسی اکشن برایش جذاب بود.»
معاونی در ادامه افزود:«سریالهای ایرانی در اکثر قریب به اتفاق در یکی از دو قطب جدی و تلخ یا کمدی و هجو قرار دارند و مخاطب دهههاست مشتاق دیدن آثاری است که در میانه این دو قطب قرار گرفته باشند. نه کمدی صرف باشند و نه اشک و سوز و مرگ و اعتیاد و طلاق را نشان بدهند. سریال «جواهری در قصر» درست مثل سریالهای «قصه های جزیره» یا «پزشک دهکده» یک ملودرام شاد مبتنی بر اتفاقات روزمره را روایت می کرد که اتفاقات دلخراش قابل توجهی نداشت و مردم از دیدنش انرژی منفی نمیگرفتند ولی متاسفانه نگاه تلویزیون ما غالبا افراط در استفاده از یک فرمول موفق تا کلیشه شدنش بوده.»
مازیار معاونی در پاسخ به این سوال که چرا با وجود پتانسیل بالا در داخل کشور چه در زمینهی محتوا و سوژه و چه در زمینه فنی هنوز هم مسئولان رویکرد وارداتی به فرهنگ دارند و حتی از برنامهی که سخن از صادرات فرهنگ و یا حتی معرفی روایتهای ملی به مردم داخل کشور به میان نمیآورند، اظهار داشت:«برقراری مناسبات فرهنگی با تمام کشورهای دنیا ایده ی خوبی است. هم واردات و هم صادرات آثار نمایشی. البته با در نظر گرفتن اخلاقیات و توجه به اینکه فرهنگ سازی و پرکردن خلاء سرگرمی با توجه به ضوابط فرهنگی هر کشور اتفاق افتد.»
وی در ارتباط با بی توجهی به بازنمایی اسطورههای ملی و قهرمانان کشور بیان کرد:«متاسفانه تلویزیون ما بسیار کم به اسطورهها و چهرههای ملی در تاریخ کهن پرداخته و میپردازد؛ میشود در کنار پرداختن به بزرگان دینی که در جای خود قابل احترام هستند، به اسطوره های کهن سرزمین ایران هم پرداخت. به شخصیتهای همچون رستم و سهراب و اسفندیار و جمشید و.. حتی می شود به شکل مستقیم نپرداخت و با الهام از اسطورههای ملی و میهنی درام پردازی کرد؛ کاری که تلویزیون به شدت از آن غفلت کرده و میکند.»