نمایش وارونه اقتدار دستگاه اطلاعاتی
گزارش «نسیم» از وارونه نمایی اقتدار اطلاعاتی کشور در یک مجموعه تلوزیونی/ "تعبیر وارونه یک رویا" به دلیل ارائه نمایشی ضعیف از فعالیت نیروهای اطلاعاتی کشور واکنشهای منفی زیادی در میان مردم و رسانهها به دنبال داشته است
به گزارش «نسیم» پس از ساخت فیلم به رنگ ارغوان ابراهیم حاتمی کیا و جسارت این فیلمساز در پرداختن به زندگی شخصی و حرفه ای یکی از نیروهای وزارت اطلاعات و اکران آن پس از وقفه 6 ساله قدری راه برای رفتن به سمت سوژه های از این دست باز شد. قلاده های طلا فیلم دیگری بود که به این مسئله می پرداخت و تا حدود زیادی در نمایش سختیها و پیچیدگیهای کار اطلاعاتی سربلند بیرون آمد اما مجموعه تلوزیونی "تعبیروارونه یک رویا" برخلاف به رنگ ارغوان و قلاده های طلا نمایشی ضعیف و مضحک از دستگاه اطلاعاتی ایران به نمایش گذاشت که قاعدتا پیام تبلیغاتی جالبی به همراه نخواهد داشت.
پخش این مجموعه تلوزیونی به کارگردانی فریدون جیرانی بازتابها و واکنشهای منفی زیادی در میان مردم و رسانه ها داشته است.
مخاطب عام گافهای سریال را پای فیلمنامه نویس نمیگذارد
سایت کافه سینما دراین باره نوشت: خوشحالم که وزارت اطلاعات پا به میدان گذاشته و با شراکت و سریال سازی میخواهد دشواریهای این کار را به مردم نشان دهد اما باید این را بداند که فیلمنامه پایهٔ اصلی است. اگر دقت نکنید، وقت میگذارید و پول خرج میکنید و چیزی تحویل میگیرید که به ضد خودتان تبدیل شده. در اینطور مجموعهها مخاطب عام گافهای سریال را پای فیلمنامه نویس نمیگذارد؛ همهٔ گافها و سوراخها را پای اشتباهات شخصیتی میگذارد که قرار است قهرمان داستان باشد. حالا قهرمان داستان کیست؟ مامور وزارت اطلاعات .
نویسنده این مطلب با برشمردن تعداد زیادی از به اصطلاح گافهای این سریال تلوزیونی در پایان می نویسد: اشتباه ماموران محترم وزارت اطلاعات بسیار بسیار زیاد است که گفتنش از حوصلهٔ مخاطبان کافه سینما خارج است. اما در آخر این را بگویم که درست است که به مخاطب اینطور القا میشود، ولی ما اطمینان داریم که اینها اشتباهات این مامورین گمنام نیستند، بلکه اشتباهات نویسندگان مجموعه است .
آیا ماموران وزارت اطلاعات انقدر خام و بی تجربه هستند
این سایت خبری در مطلب دیگری به قلم یکی از مخاطبانش که درباره سریال تعبیر وارونه یک رویا نوشته خطاب به کارگردان این مجموعه آورده: هنرمند ارجمند جناب آقای فریدون جیرانی آیا واقعا با توجه به تحقیقاتی که پیرامون فعالیتهای نیروهای خدوم وزارت اطلاعات جهت نگارش این سریال داشتید، به این نتیجه رسیدید که ماموریت های خطیری چون حفاظت از نخبگان هسته ای و پیگیری و خنثی سازی فتنه های دشمنان در این زمینه به دست یک تیم ناکارآمد متشکل از چند جوان خام، آموزش ندیده و به شدت معمولی هم از لحاظ ضریب هوشی و هم از لحاظ فیزیک بدنی، پیگیری میگردد؟
- آیا فرماندهی و سرتیم عملیات های وزارت اطلاعات می تواند یک جوان تازه پا به سن گذاشته به شدت احساسی و تحت تاثیر جو محیط باشد؟
- آیا وزارت اطلاعات که همیشه سمبل سرعت عمل و عملکرد سربزنگاه است با کشف شهودی از یک عملیات تروریستی به مانند سریال شما منتظر کامل شدن داستان شده و بی هدف منتظر آشکار شدن بخش جدیدی از عملیات دشمن می شود؟
- آیا سرتیم و فرمانده یک تیم عملیاتی از وزارت اطلاعات به یک جوان شیرین عقل و معلوم الحال(به نقل از سریال خودتان) اعتماد کرده و بر پایه آن یک عملیات به شدت حساس را پیش می برد؟
- آیا حساسیت عملیاتهای وزارت اطلاعات به سرعت عمل بیش از حد، دقت فراوان و جسارت نیروهای آموزش دیده و زبده بوده یا با استفاده از تجهیزاتی که بیشتر به فیلمهای تخیلی هالیوودی و صرفا استفاده از ردیاب (جی پی اس) در همه موارد به اشکال مختلف و هندزفری موبایل خلاصه میشود؟
- آیا دشمنان نظام جمهوری اسلامی آنقدر ضعیف و کودن تصور می شوند که با جایگزین کردن یک شخصیت خیالی به جای شخص اصلی داستان اصلا متوجه تغییرات صورت گرفته نشده و از سوی دیگر به هیچ وجه برایشان مهم نخواهد بود که همسر این شخص به کل عوض شده و حتی شباهتی با همسر واقعی شخصیت اصلی ندارد؟
- آیا سازمان یا نهادی به حساسیت سازمان انرژی اتمی انقدر در جذب نیرو بی تعهد است که یک زن آنهم با روحیات شخصیت نمایش داده شده در سریال شما به پست حساس مدیریت منابع انسانی گماشته میشود که در مواجه با معشوق دورانی جوانیش چنان عنان از کف میدهد که مسئولیت اصلی خود را فراموش میکند و هر ساعتی از روز که میزان عشق قدیمی او فوران میکند کار را رها کرده و به خلوت میرود؟
- آیا ماموران وزارت اطلاعات انقدر خام و بی تجربه هستند صرف شب بودن و خلوت بودن فضا، به گشت زنی با چراغ قوه در میان ماشینهای خیابان به هنگان بارش شدید باران شده بی آنکه توجه داشته باشند اگر قرار بروقوع عملیات تروریستی است پس حتما آن منطقه بطور کامل زیر نظر تروریستها خواهد بود؟ به علاوه اینکه در آن موقع از شب و بارش وحشتناک باران و باتوجه به حساسیت اوضاع آیا مامور اطلاعاتی بدون هیچ توجهی به رهگذر ناشناس خیابان جواب داده و شیشه ماشین را پایین میکشد تا هدف گلوله او قرار بگیرد؟ (صرف پیشبرد بی هدف داستان (
نبردهای اطلاعاتی بازی دزد و پلیس نیست
سایت خبری تابناک نیز در مطلبی تحت عنوان «تعبیر وارونه یک رویا و تحقیر سیستم اطلاعاتی ایران» آورده: برای چنین کارهایی باید هنرمندانی آستین بالا بزنند که شاید به رنگ ارغوان ها را ساخته اند! کسانی که این گفتمان را خوب فهم کرده اند؛ به اجزای آن مسلط هستند و دغدغه های آن را درک می کنند! با همه احترام به کارگردانانی که نبردهای اطلاعاتی را در حد بازی دزد و پلیس می دانند، بهتر است آنان همان دزد و پلیس ها را بسازند !
آنچه در این سریال بیش از هر چیز دیگری به چشم می آید، نمایش ساده انگاری از فعالیت های سرویس های جاسوسی در ایران و در مقابل ناشیانه برخورد کردن دستگاه اطلاعاتی با این توطئه های حتی ساده لوحانه است؛ کارگردان این اثر همچنان که ساده لوحانه به روند فعالیت های جاسوسی دشمنان نگاه کرده است، به همان اندازه مهارت نیروهای اطلاعاتی ایران را در برخورد با این توطئه ها نیز زیر سؤال برده است .
آنچه این شب ها مردم در قاب تلویزیون می بینند، مأمورانی کلافه و احساساتی هستند که به یک کارگر ساده اعتماد می کنند و همه چیز را کف دست او می گذارند و او هم به همان سادگی همه آنان را با عناصری که قصد دارند خرابکاری کنند، در میان می گذارد و در نهایت هم خودش کشته می شود و هم دو نفر از نیروهای اطلاعاتی ایرانی را به کشتن می دهد و در نهایت هم باعث ربایش مهندس هسته ای و خارج کردن آن توسط عناصر خارجی از کشور می شود .
تازه پس از این ناکامی ها، مأمور اطلاعاتی ایران که می بیند از عناصر بیگانه رکب خورده است، در تعقیب تروریست ها از مأموران خودی جدا می شود و با پای پیاده به سمت مرز حرکت می کند تا آنان را دستگیر کند و احتمالا هم این کار را می کند و موفق هم می شود !
در واقع سریالی با چنین سناریویی نه تنها هدف سفارش دهندگان احتمالی را محقق نمی سازد، بلکه در بین مردم ـ خدانکرده ـ باعث تمسخر و تحقیر نیروهای خدوم این بخش هم می شود. چه بسا که چنین عملیات هایی هم در عالم واقع اتفاق افتاده باشد، اما کارگردان و تهیه کننده چنان این سریال را از پیچیدگی ها و سختی های یک اتفاق اطلاعاتی خالی و آن را دم دستی کرده اند که گویا فقط بنا بوده کاری برای رفع تکلیف انجام دهند یا پولی بگیرند و به هر حال کاری را تحویل دهند؛ کارهای رفع تکلیفی هم همه می دانند که از آن نتیجه ای به دست نخواهد آمد! برای چنین کارهایی باید هنرمندانی آستین بالا بزنند که شاید به رنگ ارغوان ها را ساخته اند! کسانی که این گفتمان را خوب فهم کرده اند، به اجزای آن مسلط هستند و دغدغه آن را درک می کنند! با همه احترام به کارگردانانی که نبردهای اطلاعاتی را در حد بازی دزد و پلیس می دانند، اما بهتر است، آنان همان دزد و پلیس ها را بسازند !
به نظر می رسد رسانه ملی باید در چینش تیم کارشناسی که وظیفه سپردن نگارش فیلمنامه و انتخاب عوامل و کارگردان مجموعه های تلوزیونی را در دست دارند تجدید نظر عاجل به خرج دهد تا مردم دیگر شاهد چنین آثاری که لطمه جدی به اقتدار نظام جمهوری اسلامی می زند نباشند.
دستگاه اطلاعاتی کشور که توانست در جریان قتنه پیچیده سال 88 اقتدار خود را به رخ دوست و دشمن بکشد در این سریال تلوزیونی که در ساعت پربیننده نیز پخش می شود هیمنه و اقتدار این دستگاه را زیرسوال برد که بی تردید نمی تواند پیام تبلیغاتی مناسبی در پی داشته باشد.