تخلف بزرگ در حریم باغ گیاهشناسی
باغ گیاه شناسی ملی ایران، گوهری واقع در غرب پایتخت که این روزها مورد حمله برج سازان قرار گرفته، خطرات بزرگی را در برابر حیات آینده خود مشاهده می کند. ساخت و سازهایی که محل قانونی نداشته و با تخلف های گسترده همراه هستند، دوباره پس از مدت ها توقف، شروع به پیش روی در حریم باغ گیاه شناسی تهران کردند. به عقیده بسیاری از کارشناسان، این پروژه ها منجر به نابودی کل باغ در سال های آینده خواهد شد.
نسیمآنلاین: چندی پیش، زخمی کهنه بر پیکره پایتخت، دوباره دهان باز کرد؛ برجسازی در حریم باغ گیاهشناسی ملی ایران. باغ گیاهشناسی ملی ایران، بزرگترین باغ گیاهشناسی خاورمیانه و جزو ده باغ گیاهشناسی برتر دنیاست. بنا به گفتههای محمد درویش، فعال محیط زیست، هیچ باغ گیاهشناسی دیگری در جهان وجود ندارد که ادعا کند در قلمرویی بزرگتر از باغ گیاهشناسی تهران مستقر شده است. عملیات احداث این باغ بینظیرِ ایرانی در اراضی متعلق به اجداد شادروان اسکندر فیروز، بنیان گذار سازمان حفاظت محیطزیست در حدود پنجاه و پنج سال پیش آغاز شد و اینک در وسعتی معادل یکصد و چهل و پنج هکتار با بیش از چهار هزار و ششصد گونه گیاهی، صدها پرنده، سنجاب، روباه و دیگر وحوش، سه آبشار و یازده دریاچه و برکه در غرب پایتخت میدرخشد. این باغ در سال 1348 در غرب تهران آغاز به فعالیت کرد و هماکنون به بزرگترین بانک ژنوم گیاهی در کشور تبدیل شده است. همانطور که گفته شد در این باغ، بالغ بر 4000 گونه گیاهی و غذایی محافظت میشود؛ به گونهای که اگر معضلی برای هرگونه گیاه موجود در جنگلها یا گیاهان مورد کشت کشور ایجاد شود، تنها محل رجوع، باغ گیاهشناسی ملی ایران است. این مجموعه شگفتانگیز به عنوان یک دردانه طبیعی، فرهنگی و امنیتی کلانشهر تهران در سال 1395 توسط وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی با شماره 365 به ثبت ملی رسید. مسائل و دعاوی مربوط به باغ گیاهشناسی ملی ایران، تقریباً از اواخر دهه هشتاد بر سر زبانها افتاد. بحث بر سر ساختوسازهای گسترده و بلندمرتبه در اراضی موسوم به میدان تیر چیتگر، تحت اختیار ارتش جمهوری اسلامی ایران، که به تقریب از سال 89 در محافل برنامهریزی شهری، حقوقی، محیطزیستی و... مطرح شد. این اراضی به پنج بخش A، B، C، D و E تقسیم میشوند که در این سالها با توافقی بین شهرداری تهران و ارتش، تمامی پهنهها به جز پهنه D، ساخته شده یا در حال ساخت هستند.
اما داستان باغ گیاهشناسی با تغییر مدیریت شهری تهران دوباره نقل محافل مختلف شد. با شروع ساختوسازهای شبانهروزی در حریم باغ گیاهشناسی ملی ایران(در پهنه D)، صاحبنظران و صاحبمنصبان بسیاری در این خصوص موضعگیری کرده و از جهات مختلفی به موافقت یا مخالفت با طرح ساختوساز در حریم باغ گیاهشناسی پرداختند.
دکتر مرتضی هادی جابری مقدم، استاد شهرسازی دانشگاه تهران که سابق بر این در چندین مرحله به مخالفت با رویه موجود در خصوص مسائل مربوط به باغ گیاهشناسی پرداخته بود، این بار در یک مصاحبه، شرح مفصلی از اتفاقات و خطراتی که این گوهر ملی را تهدید میکند ارائه داد. در گزارش پیش رو همچنین، با بازخوانی اظهارنظرهای متفاوت از سوی افراد فعال در این حوزه، در خلال شرح نظرات این فعال شهرسازی، سعی بر تبیین دقیق مسئله و حواشی پیرامون باغ گیاهشناسی ملی ایران داریم.
جابری مقدم با تأکید بر اهمیت باغ گیاهشناسی تهران، معتقد است: «توصیه من این است که هرکس میخواهد راجع به باغ گیاهشناسی نظر بدهد یا تصمیمی بگیرد، ابتدا آن را از نزدیک ببیند. احساس میکنم نهایت برخورد مدیران شهری ما با باغ گیاهشناسی ملی، دیدن تصاویر آن در اینترنت یا خواندن برخی مسائل در پروندهها باشد. رسانه ملی و دیگر رسانهها در شناساندن دقیق این میراث گرانبها به مردم کوتاهی کردند. این باغ در حال حاضر تبدیل به بزرگترین بانک ژنوم گیاهی ایران گشته است. به طوری که هر ایرانی در مواجهه با این باغ، احساس افتخار میکند. برخی به اشتباه میگویند که باغ گیاهشناسی هم مثل سایر باغها یا پارکهاست که در این سالها تخریب شدند یا تغییر کاربری داشتند. در صورتی که به هیچ وجه اینطور نیست. حتی در برخی جلسات مهم، بنده شنیدم که بعضیها میگویند باغ را جابهجا کنید. یعنی تا این حد سخیف راجع به این موضوع نگاه میشود. باید به باغ گیاهشناسی از دو منظر به چشم یک نماد و سمبل نگاه کرد:
- باغ گیاهشناسی یک سرمایه ملی و گنجینهای است که همتا ندارد. نه فقط در ایران؛ بلکه در خاورمیانه. در جهان هم تعداد معدودی از چنین باغهایی هستند که میتوان به آنها اشاره کرد. بنابراین نه تنها قوه عاقله حاکمیت، که مردم نیز باید از این سرمایه محافظت کنند.
- این اثر بینظیر، توانسته خود را در عرصه عمومی مطرح و اصحاب رسانه را درگیر کند. اتفاقات مشابه بسیاری در حال وقوع هستند که فرصت مطرح شدن در صحنه خبری جامعه را ندارند. پس باغ گیاهشناسی از این جهت نیز میتواند یک نماد برای فریاد چنین گلوگاههای فسادی در مملکت باشد.»
در راستای این موضوع، عادل جلیلی، رئیس مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور میگوید: «در دنیا باغهای گیاهشناسی علاوه بر وظیفه حفظ ژنتیکی گونهها، خودش یک نماد شاخص برای کلانشهرهاست. یکی از مواردی که مورد توجه بازدید گسترده عمومی در شهر لندن است، همین باغ گیاهشناسی است. باغ گیاهشناسی ملی، هم میتواند یک ظرفیت فرهنگی-گردشگری و هم یک ظرفیت خدماتی برای خود شهرداری تهران باشد. انتظار میرفت که باغ مورد حمایت مدیریت شهری تهران قرار بگیرد اما چنین نشد.»
جابری با پرداختن به اهمیت حریم باغ گیاهشناسی ملی گفت: «وقتی باغ در سال 1348 خارج از تهران واقع میشود، با خود کاربریهای همجنسی به همراه میآورد. از جمله دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس، پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیستفناوری و البته پژوهشگاه هواشناسی و علوم جوی. همه این موارد در راستای کاربری باغ گیاهشناسی ملی ایران قرار داشته و در حریم درجه یک آن استقرار یافتند.» وی ادامه داد: «پهنه D که محل مناقشه است، در طرح تفصیلی اول منطقه 22، با عنوان S221(تجاری، اداری و خدماتی) مطرح میشود. در طرح تفصیلی دوم، شورای عالی معماری و شهرسازی به صراحت اعلام میکند که نظر به اهمیت حریم باغ گیاهشناسی ملی در اراضی جنوبی محور همدانی در پهنهD فقط باید کاربری R122 یا R221 ساخته شود. که این به معنای تعدیل ارتفاع در آن محدوده است نه برجسازی! هیچکدام از طرحهای تفصیلی منطقه 22، اجازه ساختوساز به این نحوی که هماکنون مدنظر شهرداری و سایر نهادها هست را ندادهاند.» مهدی عباسی، رئیس کمیسیون معماری و شهرسازی شورای شهر تهران، در این خصوص میگوید: «باغ گیاهشناسی به عنوان میراث ثبتی و طبیعی کشور است؛ حریمی برای آن مشخص و ابلاغ شده بود که به تازگی نیز حریم آن بازتعریف شده تا ساختمان سازی در مجاورت آن با ارتفاع خاصی انجام شود. اما یک سری ساختوساز با توافقهای قبلی بوده که شهرداری به عنوان ضلع سوم باید ورود کند و یک توافق جدید با مالکان داشته باشد و حتی زمینی به جای آن برای ساختوساز بدهد.»
در همین راستا، چندی پیش سید صادق مصطفوی کاشانی، وکیل پایه یک دادگستری، نیز گفته بود: «مدارکی که بررسی کردم، بسیار مبهم و آشفته هستند. اساساً قرار نبوده که در منطقه 22 این برجها ساخته شوند. منطقه 22 شهرداری تهران به عنوان یک منطقه زیست محیطی با تراکم و تعداد طبقات پایین و سرانههای بالای فضای سبز در نظر گرفته شده بود.» همچنین ترانه یلدا معمار و شهرسازی که زمانی از طراحان طرح جامع تهران بوده میگوید: «واقعیت این است که هماکنون صدها برج در منطقه 22 قد علم کردهاند، درحالیکه بنا بر توصیه طراحان طرح جامع تهران بنا بود هیچ بار مسکونیای به این منطقه افزوده نشود و زمینهای نسبتاً بکر آن به کاربریهای شهری و فراشهری و بینالمللی برای حوزههای تفریحی و ورزشی مشابه مجموعه استادیوم آزادی و نیز تجاری و خدماتی اختصاص یابد.»
جابری ادامه میدهد: «تنها پهنهای که ذکر شده در صورت ضرورت میتواند کاربری مسکونی بگیرد، R122 است که حتی در این پهنه نیز مجوز ساخت خانههای 2 یا 3 طبقه داده شده است. ساخت برجهای 38 طبقه در آن محدوده که 7 طبقه از آنها زیر زمین قرار دارند به هیچ عنوان در طرحها و برنامههای مختص به منطقه 22 محلی از اعراب ندارد.» او با تأکید بر حفظ حریم باغ خاطر نشان کرد: «هیچ نهادی قادر به تغییر حریم باغ نیست. تغییر حریم تصویبی، تنها بر عهده وزارت میراث فرهنگی و گردشگری است. با این حال گویا این وزارتخانه نیز میخواهد زیر میز حرائم بزند. همانطور که حتماً استحضار دارید، کمی قبل وزیر مربوطه در استان فارس اعلام کرده که حریم آثار برای ساختوساز مردم مشکل ایجاد کرده است!»
استاد دانشگاه تهران بر این باور است که برای درک بهتر اتفاقات رخ داده حول باغ گیاهشناسی، ابتدا باید تغییرات بستری را بررسی کرد که باغ در آن واقع شده است. او معتقد است: «تحلیل مواردی که باغ گیاهشناسی ملی ایران را تهدید میکنند، بدون مطالعه تغییر در روند برنامهریزی منطقه 22 تهران ممکن نخواهد بود. در تمام طرحها و برنامههای فرادست مربوط به شهر تهران، منطقه 22 به منظور جبران خدمات(از قبیل تفریحی، فرهنگی، گرشگری، ورزشی، فضای سبز و...) شهر تهران برنامهریزی شده بود. چرا که هم در آن دوره و هم در دوره کنونی، شهر تهران از این لحاظ دچار کمبودهایی بوده است. در یک اتفاق تاریخی که آیندگان در خصوص آن از قصور ما خواهند پرسید، در سال 1377، مصوبهای به شماره 320 در کمیسیون ماده (5) تهران بررسی میشود.
با تصویب این مصوبه، روند بلندمرتبهسازی در منطقه 22 آغاز میشود. در طرح تفصیلی ابتدایی، این منطقه با پهنههای S و G برنامهریزی شده بود. اما با مصوبه شماره 320 کمیسیون ماده (5)، تمام رویاهایی که برای منطقه 22 دیده شده بود، به کابوس بدل شدند. جالب اینجاست که در هیچکدام از مصوبات و صورت جلسات مربوط به منطقه 22 شهرداری تهران، حتی کوچکترین اشارهای به باغ گیاهشناسی ملی ایران نمیشود. گویی چنین چیزی اصلاً وجود خارجی ندارد.» در همین راستا، دکتر عادل جلیلی نیز اشاره میکند: «زمانی که طرح تفصیلی تهیه میشد متاسفانه مهندسین مشاور هیچکدام از ملاحظات محیطزیستی را لحاظ نکرده بودند؛ چه بسا که حتی موجودیت باغ را هم در نظر نگرفته بودند. حتی قرار بود بزرگراه حکیم از دل باغ عبور کند! که با تلاشهای مداوم دوساله این موضوع و بحث چند خیابان دیگر در طرح اصلاح شدند. گستره تراکمفروشی آن قدر زیاد شد که منطقه 22 که قرار بود منطقه ویژه تهران باشد هم تحت تأثیر قرار گرفت و زیر ساختوسازهای بلندمرتبه رفت که یکی از تبعات فاجعهبار آن، مزاحمت برای باغ گیاهشناسی بود.»
جابری ادامه میدهد: «ما در سالهای اخیر، در تمام پهنهها ساختوساز داشتیم، به جز پهنه D. مدیریت شهری طرح تفصیلی جدیدی را به سرعت تهیه کرده و مصوبه کمیسیون ماده (5) و شورای عالی شهرسازی و معماری را اخذ میکند. شورای عالی در آن طرح، به طور ویژه برای پهنه مذکور، تعیین تکلیف میکند. در این تصمیمگیری مقرر میشود که هیچ ساختمانی در حریم باغ نباید از حد 2 تا 3 طبقه تجاوز کند. نکته مهم و جالب این تصمیم در شورای عالی این است که نماینده وزارت دفاع در تمامی جلسات بررسی طرح حاضر بوده و بدون هیچ قید و شرطی، این مصوبات امضا و ابلاغ میشوند. تا زمان ابلاغ طرح و مدیریت شهری قبلی شهرداری تهران، هیچ ساختوسازی در این محدوده صورت نپذیرفته بود.» این در حالی است که چندی پیش، حبیبالله سیاری، معاون هماهنگکننده ارتش جمهوری اسلامی ایران در اظهارنظری گفته بود: «در این زمینه گزارشهایی به ما رسیده است اما ما هر کاری که در پروژه چیتگر انجام دادهایم بر مبنای اخذ مجوز از شهرداری منطقه بوده است و اگر مشکلی وجود دارد باید به سراغ آنها رفت؛ ما علاقهای نداریم که به باغ گیاهشناسی آسیبی برسد؛ البته موارد و صحبتهایی که در ارتباط با این موضوع مطرح میشود غیرمنطقی است. اگر این مشکلات وجود دارد، پس چرا از ابتدا مجوز دادند؟»
جابری مقدم میگوید: «من تحدی میکنم که در آینده، منطقه 22 یکی از بزرگترین مشکلات اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی کل کشور خواهد بود! عرض کردم، طرح سال 86، امسال سر و صدایش به گوش مردم رسیده؛ صدای طرحهای امروز چه زمانی در بیاید، خدا میداند!» جابری مقدم در ادامه به بررسی ریشه فاجعه رخ داده برای باغ گیاهشناسی ملی ایران میپردازد. او معتقد است: «معضلی که امروز در باغ گیاهشناسی ملی درگیرش هستیم، نتیجه یک توافق و تهاتر است. توافق بین شهرداری تهران و ارتش! این مدل توافقات و تهاترها، به وفور در نظام برنامهریزی شهری و منطقهای ما اتفاق میافتد در حالی که کسی هم متوجه چنین اقداماتی نیست! اما چرا این توافقات اتفاق میافتند؟ به دو دلیل این اتفاق ممکن است رخ دهد. اول اینکه احتمال دارد ما پروژههای بزرگمقیاسی را تعریف کنیم-که این پروژهها عموماً از جنس حمل و نقل هستند-که پولی بابت شروع یا ادامه آنها نداشته باشیم. دوم اینکه ممکن است برای تأمین درآمدهای کلی شهر چنین توافقاتی را انجام دهیم (که مورد دوم در ایران مرسومتر است). اما صدای این گونه ماجراها در همان زمان رخ دادنشان به گوش عامه مردم نمیرسد. سال 86 کجا؟ و 1402 کجا؟ آیا چنین توافقاتی منطقی و مورد نیاز ماست؟ وقتی در صحن شورای شهر تهران، بودجه سال آینده(1403) مطرح میشود و ارائه دهنده از بزرگی رقم آن حتی توان خواندنش را ندارد اما ادعا میکند که چندین برابر این رقم در سال قبل تأمین شده است، این پرسش مطرح میشود که این بودجه از چه منبعی قرار است تأمین بشود؟ این را هم اضافه کنم که سیستم مدیریتی شهر تهران در کشور همچون یک الگو شده و بقیه شهرها از چنین الگویی پیروی میکنند. در سیستم شهرداری تهران، این تأمین بودجه بر عهده معاونت شهرسازی و معماری قرار دارد. این بخش نیز باید با همان توافقات و تهاترها این مبلغ را تأمین کند. عمده این توافقات هم باید خلاف طرح مصوب اتفاق بیفتد تا سرمایهگذار برای ورود به توافق توجیه و ترغیب شود. در این جا سوالات بسیار جدی مطرح میشود؛ از جمله اینکه:
- این رقم پول، در عوض چه چیزی گرفته و صرف چه کارهایی میشود؟
- آیا پروژههای تعریفی واقعا مبتنی بر نیاز شهر یا شهروندان مطرح شدهاند؟ یا
- ما برای در چشم بودن اقداماتمان مجبور به تعریف چنین پروژههایی هستیم؟»
شهردار تهران و معاونت شهرسازی و معماری وی در اظهارنظرهای جداگانهای مدعی بودند که ساختوسازهای این پهنه مربوط به دورههای گذشته شهرداری است. چنان که زاکانی، به عنوان یکی از بزرگترین نافعان این ساختوساز غیرعقلانی، چنین میگوید: «مجموعهای که بالای باغ گیاهشناسی ملی در حال ساخت است، کل مجوزها را از قبل و در زمان مدیریتهای قبلی گرفته و بر اساس همان پروانه ساخت، کارهایش انجام میشود. جلوگیری از این کار از مسئولیت شهرداری خارج است و برای توقف، به رأی دستگاه قضایی و یا تفاهم بین وزارت جهاد، میراث فرهنگی و مجموعه سازنده برجها نیاز دارد.» همچنین حمیدرضا صارمی در این خصوص معتقد است: «در مورد باغ گیاهشناسی مصوبهای در اواخر دهه ۸۰ به تصویب رسید که بعدها در طرح تفصیلی نیز به رسمیت شناخته شد. پروانه بلندمرتبهسازی در این محدوده ۶ سال قبل از ثبت باغ گیاهشناسی به عنوان میراث طبیعی صادر شده است و بیتردید شهرداری تهران با توجه به اینکه پروانههای ساختوساز سند اداری قلمداد میشوند امکان اصلاح و ابطال آن را ندارد. مرجع ابطال پروانه، دیوان عدالت اداری است. دیوان بررسی کرده و نتیجه مبتنی بر این است که پروانه بر اساس ضوابط طرح تفصیلی حاکم بر آن زمان صادر شده و هیچ تخلفی ندارد!» وی ادامه داد: «حریم در سال 1401 تصویب شده پس تا قبل از آن، ساختوساز مجاز بوده است! پروانه ساخت مقدم بر حریم باغ است.»
جابری درباره این ادعای شهرداری تهران میگوید: «آنها همواره میگویند این اتفاقات در دوره مدیریتشان رخ نداده اما من به شما میگویم که اتفاقاً در همین دوره نیز چنین اتفاقاتی در حال رخ دادن است. با تغییر تیم مدیریتی پایتخت و سر کار آمدن تیم جدید، همه چیز به یک باره تغییر میکند. ساختوسازها با سرعت بسیار زیادی آغاز میشوند. شهرداری جدید تهران، با اشاره به همان پروانهها، ممنوعیت ساختوساز را ابطال میکند و حقوق مکتسبه مالکین را دستمایهای برای افزایش ساختوساز در آن محدوده و در حریم باغ گیاهشناسی میداند. ببینید، در خصوص بحثی در این ابعاد، مالک و سرمایهگذار به عنوان دو طرف مذاکره، به خوبی میدانند شرایط چیست و چه کار میکنند. باغ گیاهشناسی ملی ایران، مثال بسیار بارزی از حقوق عامه است. ما نمیتوانیم حقوق عامه را برای تحقق حقوق مکتسبه تضییع کنیم. اتفاقاً شورای عالی در خصوص حقوق مکتسبه اظهار نظر کرده و اذعان داشته است که اراضی دارای حقوق مکتسبهای که ساختوساز در آنها پیش از مصوبه مؤخر جریان داشته(ساختوسازهای مذکور و دارای حقوق مکتسبه در پهنه D قرار نداشتند)، میتوانند به کار ادامه دهند. اما این پهنه را جدا میکند و جواز ساخت بلندمرتبه را نمیدهد. به دو دلیل:
- اهمیت موضوع حریم باغ گیاهشناسی
- تا زمان تصویب و ابلاغ طرح، هنوز هیچ اتفاقی در پهنه D نیفتاده بود.
اگر شهرداری مدعی این است که این مجوزها مربوط به دوران قبلی شهرداری است، چرا طرح را به کمیسیون ماده (5) برده و اصلاً چرا صورت جلسهای در این باره رقم خورده است؟» در همین خصوص، محمد متینیزاده، عضو هیئت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور میگوید: «در سال 1389، که دوستان ارتش در حال مذاکره با مسئولان شهرداری بودند، موافقتنامهای با حضور معاونت تحقیقات وزارت کشاورزی و مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع در چندین بند انجام گرفت. یکی از این بندها میگوید: همکاری در جهت رعایت حریم لازم در خصوص ساختوسازهای بلندمرتبه در اطراف مؤسسه و باغ گیاهشناسی ایران، علیالخصوص ساختوسازهای تباجا در ضلع شمالی باغ. پس شهرداری، نسبت به این گنجینه ملی و حریم آن، کاملاً آگاه بوده است. در طرح تفصیلی منطقه 22 هم، ساختوساز بلندمرتبه در پهنه D غیرمجاز عنوان شده است. دلیل مشخص این تصمیم، واقف بودن تصمیمگیران به تبعات فاجعهبار این نوع ساختوساز بوده است.»
جابری ادامه میدهد: «اگر شهرداری واقعاً میخواهد به قانون عمل کند، این پرونده رأی ماده (100) را هم داراست و البته رأی آن، تخریب بخشی است که اضافه ساخته شده است. یعنی حتی ساختوسازها بر مبنای همان پروانه پر ابهام نیز اجرا نشده و از آن فراتر رفته است. این پرونده رأی بدوی دارد، رأی تجدید نظر دارد، رأی قطعی لازمالاجرا دارد و این حکم ابلاغ شده است. پس چرا اقدامی برای آن صورت نمیگیرد و مقامات شهرداری تهران در این باره سکوت کردهاند؟ اینکه مدیریت شهری کنونی میگوید نمیشود از این قضیه جلوگیری کرد یا آن را متوقف ساخت، فقط فرافکنی است!»
این فعال حوزه شهرسازی اعتقاد دارد که پروانههای ساخت [L3] صادره در سالهای اول این حادثه شوم، غیرقانونی بوده و اعتبار ندارند. او میگوید: «در سالهای اول که موضوع ساختوساز در حریم باغ گیاهشناسی مطرح شد، دو طرف معامله، یک محل مطمئن و به عبارتی یک ضمانت لازم داشتند تا توافق را انجام دهند. پروانهای صادر میشود به نام پروانه شهرسازی که در آن توافقی بین شهرداری تهران و مالک اراضی رد و بدل میشود. بر اساس پروانه صادر شده، مالک صرفاً حق تجهیز کارگاه و نه آغاز ساختوساز را دارد؛ آن هم تا زمانی که طرح اصلی تصویب و ابلاغ شود. آن زمان، پروانههای شهرسازی محل قانونی نداشته و در قالب همان پروانههای ساختمان صادر میشدند. نکته اینجاست که پروانه ساختمان فقط میتواند در خصوص یک پلاک صادر شود و نه برای یک پهنه! اما در این مورد، 6 پروانه ساختمان برای پهنههای A تا E صادر میشود. اگر برای پهنههایی با این ابعاد قرار است مجوزی صادر شود یا باید از نوع جواز «شهرکسازی» باشد یا یک «مجموعه مسکونی». که هیچ یک از این عناوین در پروانههای صادره مطرح نبودند! پروانههای محل ارجاع آقایان، دقیقاً همین پروانههای غیرمجاز و مبهم است.»
وی ادامه داد: «سال 1386، یک تفاهم بین شهرداری تهران و ارتش جمهوری اسلامی در خصوص ساختوساز بر اراضی موسوم به میدان تیر چیتگر امضا میشود. این تفاهمنامه در حدود یک یا دو سال بعد، مصوبه کمیسیون ماده (5) را با شماره 478 کسب میکند. این مصوبه ابهامات بسیاری دارد. از جمله اینکه؛ در آن زمان سند اراضی مربوطه تحت تملک چه ارگان یا نهادی قرار داشته اشت؟ آیا اصلاً این تفاهمنامه وجاهت قانونی داشته یا خیر؟ یا اینکه چطور بر حسب آن تفاهم، عدد و رقمی تعیین شده است؟ با این حال، تفاهمنامه از کمیسیون ماده (5) پروانه ساخت میگیرد؛ بدون هیچ مطالعه یا طرح مشخص!»
ادعای دیگر تیم شهرداری فعلی تهران این است که برخی مردم مالک واحدهای پیشفروششده در ساختمانهایی هستند که در این محل مورد مناقشه قرار است ساخته شود. جابری در این خصوص میگوید: «آقایانی صحبت از حقوق مکتسبه میکنند، چطور میتوانند حقوق عامه را نادیده بگیرند؟ فعالیتهایی که آقایان در اطراف باغ به نام حقوق مکتسبه انجام میدهند بر چه اساس و مبنایی است؟» وی در پاسخ به اینکه تصمیمگیری در خصوص چنین مسائل پیچیدهای بر عهده چه سازمان یا نهادی است، گفت: «اگر قرار است در طرح تفصیلی تغییری ایجاد شود، ابتدا باید طرح توجیهی به تصویب کمیسیون ماده (5) برسد. پس از آن امکان توافق بر سر طرح و سرمایهگذاری بر آن ایجاد میشود. اما در کشور ما برعکس این روند اتفاق میافتد. ابتدا توافق انجام میشود. پول رد و بدل میشود و سپس پیگیر توجیه طرح در مراحل قانونی میشوند. به عنوان نمونه میتوان به صورت جلسه 478 کمیسیون ماده (5) تهران اشاره کرد. با هر تغییر در طرح ملاک عمل نیز، دو حالت امکان اتفاق دارد:
- یا ابعاد تغییر طرح به اندازهای است که مدیریت محلی، خود میتواند برای آن تصمیمگیری کند؛ که به آن «مغایرت غیر اساسی» میگویند.
- یا ابعاد تغییر آن قدر بزرگ است که تصمیمگیری در خصوص آن از عهده مدیریت محلی خارج است و نیاز به ارجاع به مرجع بالاتر دارد که به آن «مغایرت اساسی» میگویند.
هنگامی که در طرحهای ملاک عمل قبل، منطقه 22 تهران، به عنوان تأمین کننده خدمات در نظر گرفته شده است، با این مغایرت اساسی رخ داده طی این سالها، خدمات پیشبینی در آن طرحها چگونه و از چه راهی میبایست تأمین شوند؟ تصمیم برای اینطور مسائل از عهده مدیریت محلی خارج است. طبق قانون، اینگونه معضلات باید در نهاد اصلی بررسی شوند. به طور اساسی، تصمیمگیری در خصوص اینگونه موارد از دستور کار کمیسیون ماده (5) خارج و بر عهده شورای عالی شهرسازی و معماری است.» جابری مقدم همچنین نحوه چگونگی قانونی شدن مصوبات کمیسیون ماده (5) را توضیح داد: «مصوبات کمیسیون ماده (5) بر اساس قانون، با 4 امضای «موافق»، قابلیت اجرا و سندیت پیدا میکند و به مرجع بعدی وارد میشود. برای مثال در خصوص این پرونده؛ در امضاهای موجود برای درخواست دانشگاه تربیت مدرس(یکی دیگر از بازیگران موافق با برجسازی در حریم باغ گیاهشناسی ملی ایران، دانشگاه تربیت مدرس تهران است) در کمیسیون مذکور آمده: نماینده وزارت کشور: منوط به طرح در شورای عالی شهرسازی و معماری؛ یعنی موافق نیست! معاونت وزارت میراث فرهنگی: با رعایت حریم باغ گیاهشناسی ملی؛ یعنی تحت فشار امضا را انجام داده و موافق نیست. معاونت وزارت جهاد کشاورزی: مخالفم! اما تنها امضای موافقت قاطع مربوط به علیرضا زاکانی، شهرداری کنونی تهران است! یعنی موافقت با چیزی که خلاف اندر خلاف است. این رفتار از مسئولان عالیرتبه شهرداری تهران، با اظهاراتشان مبنی بر انکار اتفاقات رخ داده در زمان مدیریتی خود، بسیاری از مسائل را روشن میکند.»
همچنین محمد متینیزاده در نوشتهای، تخلفات رخ داده در این پرونده را برشمرده است:
- صدور پروانه ساخت (در سال ۱۳۸۷) پیش از تصویب در کمیسیون ماده ۵ (در سال ۱۳۸۸)
- صدور پروانه بلندمرتبهسازی برای اراضی که کاربری آن در زمان صدور پروانه غیرقانونی فوق، خدماتی (S) بوده است.
- رعایت نکردن حرایم، با وجود تأکید کمیسیون ماده ۵ در سال ۱۳۹۱
- رعایت نکردن مصوبه شورای عالی شهرسازی (در سال ۱۳۹۸) مبنی بر کاهش بارگزاری مسکونی در پهنه جنوب بزرگراه شهید همدانی (D) و رعایت ساخت فقط سه طبقه
- رعایت نکردن حریم لازم در ساختوسازهای اطراف باغ (به ویژه پروژه بتاجا در پهنه مذکور) با وجود تصویب در توافقنامه باغ با شهرداری در سال ۱۳۸۹»
همچنین پس از ابلاغ حریم میراثی، بسیاری از دستگاهها در بیانیههایی مخالفت صریح خود را مبنی بر این ساختوساز جاهطلبانه اعلام میدارند. از جمله:
- شورای عالی امنیت ملی به طور مشخص اشاره دارد که این پروژهها باغ گیاهشناسی ملی را نابود میکنند.
- سازمان بازرسی کل کشور در گزارش خود ضمن مخالفت اعلام میدارد که این ساختوساز نمونه بارز تخلف است.
- شورای عالی شهرسازی و معماری در چندین موضعگیری، مخالفت خود را اعلام میکند.
- رئیس سازمان محیط زیست در مکاتبهای با معاون اول درخواست توقف این طرح غیرقانونی را میکند.
- معاون اول رئیس جمهور در مکاتبه با شهردار تهران، خواستار توقف ساختوساز تا تعیین تکلیف طرح میشود.
- معاون دادستان کل کشور صراحتاً اعلام میدارد که صدور پروانهها بر خلاف ضوابط قانونی بوده و دستور توقف عملیات ساختوساز و رأی بر ابطال و اصلاح پروانهها را صادر میکند.
- انجمنهای تخصصی در موضعگیریهای خود بارها مخالفت خود را با این طرح اعلام و با مقامات مختلف مکاتبه کردند.
- اساتید دانشگاه در رشتههای مختلف با این برج سازی غیرقانونی مخالفت کردند.
- شخص رئیس جمهور در نامهای خواستار توقف ساختوساز را شده است.
در همین راستا، 200 نفر از اساتید 56 دانشگاه کشور نیز در مکاتبهای مخالفت خود را با اتفاقات پیرامون باغ گیاهشناسی ملی ایران اعلام کردند. نامه اساتید به این شرح است: «باغهای گیاهشناسی در دنیا که تعدادشان به حدود ۲۰۰۰ مجموعه میرسد یکی از دستاوردهای علمی بسیار مهم کشور متبوع خود محسوب میشوند که بسته به قدمت، تعداد و نوع گونههای گیاهی دربرگرفته، تنوعی از کارکردهای علمی را در خود دارا هستند. مهمترین و خطیرترین وظیفه این باغها حفاظت از گونههای گیاهی است. که این امر در جهان کنونی و با توجه به وجود بحرانهای اغلب انسانساز برای موجودات کره زمین، برای حفاظت از گونههای در معرض خطر انقراض بسیار حائز اهمیت است. در ایران نیز باغ گیاهشناسی ملی ایران با قدمتی بیش از ۵۳ سال و بانک ژن منابع طبیعی ایران با پیشینهای حدود ۳۰ سال این وظیفه ارزشمند را به عهده داشتهاند. جای گرفتن بیش از ۴۰۰۰ گونه گیاهی در باغ و حفظ بیش از ۴۳۰۰ گونه در بانک ژن، آشکار میکند که برنامههای گستردهای انجام شده تا این پروژه فراتر از استانداردهای بینالمللی سرپا باشد و همچون جواهری در میان پروژههای تمام ملی بدرخشد. از همین رو، سازمان پدافند غیر عامل آن را به عنوان یکی از مراکز حساس معرفی کرده و همچنین سازمان میراث فرهنگی این باغ را در فهرست آثار ملی ایران با شماره ثبت ۳۶۵ در تاریخ ۱۳۹۵/۱۲/۱۰ ثبت نمود. این باغ همچون سایر مجموعههای همانند خود در جهان اهداف دیگری را نیز دنبال میکند که میتوان به اجرای برنامههای پژوهشی و آموزشی در موضوعات گیاهشناسی و علوم مختلف منابع طبیعی و محیط زیست، بالابردن سطح فرهنگ و آگاهی عمومی و فنی طبقات مختلف جامعه در خصوص محیطهای طبیعی که حضور گستردهای در باغ دارند اشاره کرد. متأسفانه شـرکت تعاونی مسـکن ارتش در صـدد بلند مرتبهسازی و تغییر کاربری در اراضی شمالی مشرف به باغ برآمده است. براساس طرح تفصـیلی ابلاغی اولیه منطقه، منتهیالیه غربی اراضـی پـارک چیتگر و اراضـی واقـع در جنوب اتوبان شهید حکیم و بالای دیوار شـمالی باغ گیاهشناسـی ملی ایران که به بلوار پژوهش ختم میشود که بخشی از آن در تملـک تعاونی مسـکن ارتش جمهوری اسلامی و بخشـی دیگر از اراضـی در یـد مؤسـسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور و سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی میباشد به عنوان پهنه آموزشی تعریف گردیده بود. طی سالهای گذشـته و به اذعان مسـئولین و کارشـناسان امر، ساخت برجهای بلنـدمرتبه در این ناحیه که جزو منطقه ۲۲ شهر تهران است، علت بحران شدیـد آب در سفرههای آب زیرزمینی بوده که منشأ تغذیه چاههای باغ گیاهشناسی ملی ایران و فضای جنگلی اطراف هستند. از سوی دیگر استقرار این مجموعه مسکونی در حریم باغ گیاهشناسی ملی ایران ضمن ایجاد یک منظر شهری ناموزون و بدترکیب در اطراف این پروژه بینالمللی و بروز ترافیک و رفت و آمد خودروها، آلودگی هوا و صدا و نور شب و سایر مزاحمتهای فیزیکی به شدت باغ را از نقطه نظر اکولوژیک شکننده و آسیبپذیر خواهد کرد. از اینرو تردید نباید داشت که اجرایی شدن پروژه بلندمرتبهسازی و افزایش ساختوسازهای موصوف، لطمات برگشتناپذیری به سـیمای بصـری و زیباشـناختی باغ و کلکسیونهـای مختلف آن وارد کرده و با زوال تدریجی گونههای گیاهی تنزل تنوع آنها را در پی خواهد داشت و دیری نمیگذرد که این سرمایه ملی از بین خواهد رفت.
بنابراین لازم است که همچون همه باغهای گیاهشناسی جهان، باغ گیاهشناسی ملی ایران نیز به عنوان یکی از ذخایر ملی کشور از کلیه مخاطرات و تهدیدها دور بماند تا به خوبی برای هدف کلان خود که حفظ منـابع ژنتیکی ایران و کشورهـای منطقه و حتی سـایر نقـاط جهـان است نقش ایفا نماید. از اینرو خواهشمند است برای توقف ساختوساز و بلنـد مرتبهسازی در حریم باغ گیاهشناسـی ملی ایران دستورات لازم صادر بفرمایید.»
در همین راستا، معاون عامه دادستان کل در حکمی به صورت مشخص، دستور به توقف این پروژه داده است. غلامعباس ترکی میگوید: «توضیحات سایر مسئولان و دستگاههای دخیل در طرح را خواهیم گرفت تا پس از جمعبندی و بررسی موارد، تصمیم جامع و کلی در خصوص توقف اجرای ساختوساز واحدهای مسکونی یا انتقال آن به نقطه دیگری در شهر اتخاذ شود. موضوعی که اکنون مسلم است، اجرای طرح در خارج از چارچوب مشخص بوده و بدون اینکه استانداردهای لازم رعایت شود؛ ساختوساز صورت گرفته است».
مرتضی جابری مقدم که به تفصیل، به بررسی مسائل برنامهریزی و مدیریت شهری این پرونده پرداخته، اذعان میکند: «امکان دارد با چیزی که قصد گفتنش را دارم به برخیها بربخورد اما با تمام وجود و از منظر تخصصی از این مورد دفاع خواهم کرد. آن هم این موضوع که ما داریم در شهر تنفروشی میکنیم. برای این که به یک لباس پاره، یک دگمه ظاهراً برند بدوزیم، داریم تنفروشی میکنیم. ما داریم گران قیمتترین عناصر حیاتی شهرها را میفروشیم. یعنی خاک و هوا! و معمولاً اینها را به قیمت واقعی نیز نمیفروشیم! هیچکدام از قیمتها، بر حسب ارزش واقعی نیستند چرا که اگر واقعی بودند هیچ سرمایهگذاری جهت ساختوساز یا توافقات دیگر پا پیش نمیگذاشت.» زهرا شمساحسان، از اعضای شورای شهر تهران، نیز با اشاره به توافق صورت گرفته بین شهرداری تهران و ارتش، خطرات منتج از واگذاری بیرویه زمین را گوشزد کرده، میگوید: «ساخت این برجها علاوه بر عدم رعایت حریم باغ گیاهشناسی، عوارض متعدد و زیانباری از قبیل کاهش شدید سفرههای آب زیرزمینی منطقه و مجموعه، از بین رفتن منظر طبیعی اطراف باغ با ایجاد سازههای ساختمانی غولپیکر و نامتجانس، بالا رفتن تراکم جمعیتی و ایجاد ترافیک، بروز آلودگی هوا، آلودگی صوتی و آلودگی نور در شب، بروز مشکل در روند حفظ و نگهداری گونههای در معرض انقراض و جمعآوری بانک ژن و غیره را به همراه خواهد داشت.» محمد درویش نیز در نوشتهای بیان داشت: «اجازه ندهیم بیش از این، حریم باغ متاثر از طاعون برجسازی مورد تجاوز قرار گیرد. نیمی از چاههای تامینکننده آب باغ هماکنون خشکشده و آن نیم دیگر مجبور به کفشکنی در اعماق بیش از دویست و بیست متر شده! درحالیکه زمانی این چاهها در عمق هشتادمتری به آب میرسید. در پهنه منطقه بیست و دو تهران، سطح آب زیرزمینی بیش از هفده متر در طول یک دهه اخیر کاهش یافته، آقای زاکانی! لطفاً اجازه ندهید تا بحران بیش از این گسترش یافته و یکی از ارزشمندترین مولفههای وقار ایرانیان قربانی سودای برجهای چند صد میلیارد تومانی برای از ما بهتران شود. آیا به ساخت این برجهای گرانقیمت واقعاً به هدف حل مشکل اقشار آسیبپذیر، چراغ سبز میدهید؟ واقعاً کدام قشر مستضعفی در این مملکت میتواند برجی چند میلیارد تومانی خریداری کند؟!»
جابری مقدم در نهایت، با اشاره به اینکه بخشی از مردم و خانوادههای محترم ارتش، سپر بلای افرادی سودجو و بیخرد برای پیشبرد اهداف خودشان شدهاند، به ضعف سیستم اداری و جریانی که دوباره در دولت سیزدهم به راه افتاده نیز اشاره کرد. وی افزود: «ما تقریباً در تمام دورههایی که به سمت خالصسازی حرکت کردیم، حجم این گونه اتفاقات بیشتر شده است. به طور مثال، در همه استانها دبیرخانه کمیسیون ماده (5) در اختیار راه و شهرسازی است. دبیرخانه کمیسیون ماده (5) تهران، در دست شهرداری تهران قرار دارد! یکی از اعضای کمیسیون هم، دبیر شورای عالی شهرسازی و معماری است. مشخص است که وقتی اینطور یکدستسازی اتفاق میافتد، آقایان ادعا میکنند که طرح در کمیسیون با امضای دبیر شورای عالی به تصویب رسیده و نیاز به مراجعت به شورا را ندارد.» او گفت: «شما حتماً میدانید که در حال حاضر، معاون شهرسازی شهردار تهران، خود عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس است! و البته دبیر فعلی شورای عالی شهرسازی و معماری نیز عضو دیگری از اعضای هیئت علمی دانشگاه مذکور است. در دهه 80 که مصیبتهای منطقه 22 آغاز شد، همین حالت خالصسازی در فرایند بروکراسی مدیریت شهری حکمفرما بود! یعنی کمیسیون ماده (5) و شورای عالی، دارای یک خط مشی بودند و هیچ نظارتی نیز بر مصوبات و زدوبندهای آنان وجود نداشت. اکنون نیز شاهد همین روند هستیم.» جابری مقدم در نهایت با اظهار تأسف و شرمساری از روند موجود اشاره کرد: «تا زمانی که تصمیمگیرندگان، همانهایی باشند که مسبب رقم خوردن این فاجعه هستند، نمیتوان انتظار تصمیمی درست، قاطع و سریع در این خصوص را داشت.»