خرج 150 همتی ادارهی تهران از کجا تامین میشود؟
رشد عجیب بودجهی شهرداری تهران در سالهای گذشته سوالاتی در خصوص منبع تامین درآمد شهرداری ایجاد کرده است. درآمدزایی شهرداری تهران در سال گذشته از مرز منابع مصوب در بودجه 1402 گذشت و زاکانی برای خرج این درآمدها متممی را تقدیم شورای شهر تهران کرد. بخشی از منابع مالی شهرداری تهران از بخشهایی تامین میشود که تبعات خود را در سالهای آینده نشان خواهد داد.
نسیمآنلاین؛ منصور سمیعی: بررسی بودجه دو سال اخیر-1401 و 1402- شهرداری تهران، نشان میدهد که چیزی در حدود 50% از محل درآمدهای شهرداری، به وسیله ساخت و ساز و توسعه در محدوده شهر تأمین میشود. این تأمین درآمد نیز به طبع، بر عهده معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران است. راحتترین راه کسب چنین درآمدی برای معاونت شهرسازی و معماری به طور مشخص، تراکمفروشی، اخذ عوارض بر پروانه ساختمانی و اجرای طرحهای عمرانی است؛ که این نوع سیاستگذاری نتایج زیانباری برای شهر و شهروندان به ارمغان خواهد آورد.
اولین نتیجه حاصل از چنین برخوردی با بودجه شهرداری، تسهیل روند اجرایی و کاهش مدت زمان صدور پروانه ساختمانی است. هنگامی که پیشبینی میشود 50% از بودجه، باید از راه ساخت و ساز تأمین شود، شهرداری نیز دست خود را برای صدور پروانههای ساختمانی در نقاط مختلف شهر باز میبیند. با توجه به احتیاج آنی این نهاد به کسب درآمد، صدور این گونه پروانهها سرعت بیشتری به خود گرفته و این احتمال به وجود میآید که بررسی کارشناسی پروانهها، از روند معمول خود خارج شود.
اما این تازه آغاز ماجراست. نتایج ثانویه بودجهبندی نادرست، زمانی نمایان میشود که این نوع پیشبینی محل درآمد برای شهرداری، با سیاستهای کلانی نظیر ساخت یک میلیون مسکن در هر سال، همایند شود. مطرح شدن چنین سیاستی از سوی دولت با وجود بودجه مصوب شورای شهر و چگونگی نحوه تأمین درآمد شهرداری در آن، مدیران شهرداری تهران را تشویق به اعطای مجوزهای بیشتر در مکانهایی میکند که از قیمتهای بالاتری برخوردار هستند. تراکمفروشی در نقاط با قیمت بالا، درآمد بسیار زیادی را برای شهرداری به ارمغان میآورد. برای نمونه میتوان به مجوزهای ساختمانی اعطا شده به تعاونی «بتاجا» تحت مالکیت ارتش جمهوری اسلامی ایران در منطقه 22 و در حریم درجه یک باغ گیاهشناسی ملی ایران اشاره کرد. نقطهای از شهر که به سبب وجود باغ، قیمت اراضی پیرامون آن، بالاتر از سایر نقاط است. با محاسبهای اجمالی درخواهیم یافت که معامله بین شهرداری تهران و ارتش، در واقع برای هر دو طرف، سود بسیار زیادی را حاصل خواهد کرد. این در صورتی است که مهمترین متضرر این تراکمفروشی، باغ گیاهشناسی ملی ایران است. گوهری که هماکنون در معرض نابودی قرار دارد. نکته درخور توجه آن است که وقتی بودجهای مبتنی بر ساخت و ساز تعریف شود، تراکمفروشی و اعطای مجوزهای بلندمرتبهسازی را برای کارگزاران شهرداری، قانونی میکند. کمااینکه، در پرونده باغ گیاهشناسی مذکور نیز، عوامل شهرداری، خود را محق و صدور پروانهها را مبتنی بر قانون جلوه میدهند.
از دیگر مواردی که میتوان آن را از نتایج این نوع بودجهنویسی دانست، تغییر و از بین بردن هویت تاریخی شهر تهران، با برچسبهایی نظیر نوسازی یا بازآفرینی بافت فرسوده است. در تمام شهرهای دنیا، در اثر گذران سالهای متمادی، پدیده بافتهای فرسوده به وجود میآید. این در حالی است که بافت فرسوده شهری، معنای بسیار متفاوتی با بافت تاریخی شهری دارد. بافت فرسوده چون دندان لقی است که هم شهرداری و هم ساکنین دوست دارند از شرش خلاص شوند؛ در صورتی که بافت تاریخی، گوهری گرانبهاست که همگی سعی در حفظ و استفاده بهینه از آن را دارند. چیزی که در کشور ما، کمتر به آن پرداخته یا گاهی، نادیده گرفته میشود. با نگاهی به سیر اتفاقات و اخبار دو سال اخیر در خصوص این دو گونه بافت شهری، درمییابیم که صدور مجوزهای ساخت و نوسازی، چه در بافت فرسوده شهر تهران و چه در پیرامون بافت تاریخی، افزایش چشمگیری داشته است. نوسازی بافت فرسوده به ذات خود هیچ ایرادی ندارد و چنان که سابق بر این ذکر شد، مورد استقبال نیز واقع میشود. اما نکته قابل توجه آن است که تقریباً هیچ ردی از صدور مجوزهای مرمت و حفظ خانهها یا ابنیه تاریخی در شهر تهران-حداقل در این بازه دو ساله- یافت نمیشود. دلیل این اتفاق نیز مشخص است. هیچگونه سود آنی در مرمت خانهها و نگهداری آنان برای شهرداری تهران وجود ندارد. همانطور که در بودجه سالانه شهرداری مشخص شده، تأمین بخش بزرگی از درآمد شهر، توسط ساخت و سازها رقم میخورد. این به معنی تقابل شهرداری با وجود هرگونه بافت قدیمی و تاریخی در شهر است. به همین علت است که شهرداری تهران در صدور مجوزهای تجمیع و بلندمرتبهسازی دست بازی دارد، اما از صدور مجوزهای مرمت ممانعت به عمل میآورد.
سخن آخر اینکه، وجه ترسناک ماجرا، آنجاست که شهرداری تهران، در طول زمان، تبدیل به الگویی برای مدیریت سایر کلانشهرها و حتی شهرهای کوچکتر کشور شده است. همانطور که مشاهده میشود در شهرهایی نظیر مشهد، اصفهان، شیراز و... بهرهبرداری از طرحها و مدلهای مدیریتی شهرداری تهران از سالها پیش آغاز شده و آرام آرام این شهرها نیز با مشکلات عدیده و پیچیدهای که پایتخت با آنها دست و پنجه نرم میکند، رو به رو میشوند. سوال اینجاست که آیا هیچ راه کسب درآمد دیگری برای شهرداریها غیر از ساخت و ساز و ایجاد طرحهای عمرانی وجود ندارد؟