احیای زندگی؛ تنها راه نجات بافت تاریخی شیراز
گزارشی از تخریب بافت تاریخی شیراز به بهانهی توسعهی بافت اطراف حرم شاهچراغ که هر از چندگاهی خبرهای درخصوص آن رسانهای می شود
نسیمآنلاین؛ روح الله اکبری: شیراز قدیم بار دیگر در آستانهی نابودی قرار گرفت. این خبری است که در روزهای گذشته از جانب فعالان حوزهی میراث فرهنگی منتشر شده است. ماجرای بافت تاریخی شیراز اما مربوط به این روزها نیست، این رشته سر دراز دارد. تملک و تخریب سازمانیافتهی منازل مسکونی بافت تاریخی شیراز از اواخر دههی هفتاد آغاز شده است. این منطقه که در حال حاضر، منطقهی هشت شهرداری شیراز است، در گذشته هستهی اولیهی شکلگیری شهر تاریخی شیراز بوده است؛ منطقهای 360 هکتاری در قلب شیراز کنونی.
البته در حال حاضر بحثها بر سر 57 هکتار از این 360 هکتار است. این 57 هکتار شامل منطقهای میان امامزاده سید علاءالدین حسین در شرق و شاهچراغ در غرب و مناطق پیرامونی این دو حرم مطهر است.
بهطور خلاصه میتوان تخریب این منطقه را در چند مرحلهی کلی دستهبندی کرد. در ابتدا در اواخر دههی هفتاد، هشت هکتار از مساحت میان امامزاده سیدعلاءالدین حسین و شاهچراغ بهطور کامل تخریب شد و خیابانی به نام بینالحرمین جای این محدوده را گرفت.
چند سال بعد، در تاریخ 25 مرداد 1382، صمد رجا، شهردار وقت شیراز، دربارهی تخریبهای صورت گرفته در محدودهی این طرح گفت: «متأسفانه تخریبهای صورت گرفته در محدودهی این طرح بدون برنامهی از قبل تعیینشده بوده است و این بزرگترین تخریب در یک مجموعهی تاریخی میباشد که بدون دلیل انجام شده است.» چند ماه بعد، در خردادماه 1383، خبر تفاهم شهرداری شیراز با شرکتی اماراتی برای سرمایهگذاری و اجرای طرح «بینالحرمین» منتشر شد. این طرح منجر به ساخت یک هتل، دو مجتمع تجاری و ساختمان شورای شهر شیراز در محدودهی بین حرم شاهچراغ و امامزاده سیدعلاءالدین حسین شد؛ محدودهای که در ابتدا خیابان بینالحرمین در آن احداث شده بود.
البته چند سال بعد و در حین اجرا، این طرح با اعتراض برخی مسئولین شهر و استان مواجه شد. مثلاٌ در سال 1387، حجتالاسلام و المسلمین ولدان، رئیس شورای سیاستگذاری ائمهی جمعهی استان فارس، پروژهی بینالحرمین را «مزاحمالحرمین» خواند و گفت: «امروز قصد دارند با اجرای پروژهی بینالحرمین، سدی بتونی بین حرمین شریف احمدی، محمدی و حسینی ایجاد کنند.» عمدهی اعتراضها به کاربری تجاری این پروژه بود. آقای ولدان در ادامه از مخالفت «مسئولان عالیرتبهی نظام» با ادامهی این طرح سخن گفت و از دستور شفاهی صادر شده از جانب مقامات عالیرتبه خبر داد. حسین قاسمی، فرماندار وقت شیراز، در سال 1391 در مطلبی در وبلاگ خود، از مخالفت رهبر انقلاب با این پروژه و دستور ایشان مبنی بر توقف پروژه خبر داده است. همچنین، محسن اکبرزاده، پژوهشگر معماری اسلامی، در آبان 1400 در گفتوگو با روزنامهی «جام جم» از مخالفت رهبر انقلاب با این پروژه در زمان سفر ایشان به شیراز در سال 1387 سخن گفته است.
چند سال بعد، در انتهای دههی 80 و ابتدای دههی 90، نوبت به محدودهی غربی حرم شاهچراغ رسید. میدان احمدی تخریب و صحن جدیدی به حرم شاهچراغ اضافه شد. تخریب میدان احمدی، علاوه بر تخریب مجدد منازل مسکونی، منجر به اختلال در رفتوآمد مردم نیز شد.
تخریب میدان احمدی، طبق طرح «توسعه و احیای مجموعهی شاهچراغ» مصوب سال 1389 انجام شد. طبق این طرح، محدودهی وسیعی به بهانهی توسعهی حرمها در بافت 57 هکتاری باید تخریب میشد.
در همین حین، تخریبهای دیگری در این بافت به بهانهی مبارزه با منقلخانهها صورت میگرفت. منقلخانهها، مکان تجمع معتادانی بودند که به مرور در بافت تاریخی شیراز و خانههای متروکهی آن ساکن شدند.
در نهایت در سال 1393، طرح 57 هکتاری توسط شورای عالی شهرسازی و معماری لغو شد. بعد از آن، این شورا طرحی با عنوان «بازنگری طرح تفصیلی منطقه تاریخی- فرهنگی شیراز» تصویب کرد. طبق این طرح کل 360 هکتار بهعنوان بافت تاریخی معرفی شد و هرگونه تغییر در این بافت را منوط به نظر سازمان میراث فرهنگی کرد. پس از آن و در سال 1399، سیاستهای طرح تفصیلی محدودهی شاهچراغ توسط شورای عالی شهرسازی و معماری به استانداری فارس ابلاغ شد. طبق این سیاستها هرگونه طرح در رابطه با توسعهی حرمها یا بازآفرینی فضای اطراف حرمها، باید بدون تخریب جدید، بدون جابهجایی جمعیت ساکنین و با استفاده از فضاهای فراهم شده در تملکها و تخریبهای قبلی رقم بخورد.
یک سال بعد، در سفر استانی رئیسجمهور جدید به استان فارس، وزارت راه و شهرسازی موظف شد که تهیه و تصویب طرح تفصیلی محدوده شاهچراغ را از شورای عالی شهرسازی به شورای برنامهریزی و توسعهی استان- به ریاست استاندار- تفویض کند. وزارت کشور نیز با بودجه 100 میلیارد تومانی، موظف به مشارکت جهت بازآفرینی اطراف حرم شاهچراغ شد.
در مهرماه 1401، امیرحسین جمشیدی، دبیر ستاد پیگیری مصوبات سفر ریاستجمهوری به استان فارس، از تصویب طرح تفصیلی 57 هکتاری حرم شاهچراغ خبر داد. این طرح با پیشنهاد پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و با تصویب «کارگروه ویژهی بررسی طرح مجموعهی 57 هکتاری حرم مطهر شاهچراغ» تعیین شده است.
علیرغم تصویب این طرح، ظاهراً از هفتهی گذشته تملک و تخریب برخی بناها در محدودهای خارج از آن آغاز شده است. به گزارش خبرگزاری فارس، «در ادامهی تخریبهای سازمانیافته در بافت تاریخی شیراز برای توسعهی حرم حضرت شاهچراغ (ع) و ایجاد راههای ارتباطی و اتصال تمام حرمهای امامزادگان مدفون در پهنهی 360 هکتاری این بافت ارزشمند، تخریب بناهای تاریخی مسیر امامزاده ابراهیم(ع) تا حرم شاهچراغ(ع) از روز دوشنبه 17 بهمن 1401 آغاز شد.» البته این تخریبها پس از اعتراضات صورت گرفته در روزهای گذشته، متوقف شده است.
در سالهای گذشته، «ساماندهی» کلیدواژهی اصلی اجرای طرحهای توسعه در بافت تاریخی شیراز بوده است. یعنی به گفتهی مسئولان امر، نه سرمایهگذاریهای اقتصادی و کسب منافع مادی در اولویت اجرای این طرحهاست و نه توسعهی فضای فیزیکی حرمها. مثلاً حجتالاسلام و المسلمین کلانتری، تولیت آستان مطهر شاهچراغ، چند ماه پیش در گفتوگو با خبرنگار نسیمآنلاین حرم شاهچراغ را از توسعه بینیاز دانست و از لزوم ساماندهی محلات بافت تاریخی شیراز سخن گفت. ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی نیز گفته بود: «نه کسی به دنبال تخریب بافت تاریخی است و نه قرار است آنجا پاساژ و مجتمع تجاری ساخته شود. ما میخواهیم منطقه را ترمیم کنیم. آنجا پر از خانههایی است که آسیب دیدهاند و مأمن معتادان شده است.» آیتالله دژکام، امام جمعهی شیراز نیز در خصوص این طرح بیان کرده بود که «طرح جامع حرمین مطهر (ع) تحولاتی برای کنترل حاشیهنشینی در مرکز شهر ایجاد میکند.»
در همین خصوص، دکتر صادق ابوالقاسمی، استاد دانشکدهی هنر و معماری دانشگاه شیراز، در گفتوگو با نسیمآنلاین گفت:
«یک استدلال این است که محدودهی بافت تاریخی منطقهی کمبرخوردار شهر است و شهروندان ساکن در این منطقه از این وضع ناراضیاند. قوانین بهاصطلاح دستوپاگیر میراث فرهنگی نیز مانع ارائهی خدمات مطلوب شهری به مردم میشود. اینکه بافت تاریخی شیراز مشکلاتی دارد و این مشکلات باید رفع شود حرف درستی است؛ اما بهنظر میرسد مجریان طرح اخیر این مشکلات را یک مسئله نمیدانند و بیشتر آن را بهانه کردهاند. مگر این مشکلات زائیدهی امروز است؟ چرا برای حل مشکل به راهکارهای علمی و پیشنهادهای متخصصان این حوزه در طول این سالیان بیاعتنایی میشود؟ جالب است که این بهانه شگردی قدیمی است. هروقت بنا شده در بافت تاریخی شیراز تخریبهای هدفمند صورت پذیرد، ساماندهی بافت تاریخی، ارتقاء سطح خدمات شهری و شهروندی، توسعهی فرهنگی، مذهبی و گردشگری و غیره بهعنوان اهداف اصلی مطرح شده است. ولی از درون خرابهها مراکز تجاری و رفاهی سربرآورده است؛ مثلاً پروژهی بینالحرمین قرار بود معبری باشد برای اتصال بقعهی شاهچراغ (ع) و آستانهی سید علاءالدین حسین (ع) در راستای تکریم امر زیارت. به این امر تاریخی وارد نمیشوم که این دو امامزاده مسیرهای تاریخی چندصدساله داشتند و هیچ توجیه یا ضرورتی برای اجرای این طرح وجود نداشت. شبانه صدها خانه تخریب شد، میدان تاریخی شاهچراغ از بین رفت، و جای آنها را پاساژی گرفت که بیش از هرچیز به حریم فرهنگی و مذهبی پیرامون پوزخند میزند. حالا باز در همین حدود زمزمهی تخریب دیگری بهگوش میرسد. پروژهی تجاری نیکان در پیرامون مدرسهی خان یا پروژهی تجاری محلهی سرباغ از دیگر تجربههای تلخ با همین رویکرد در سالیان اخیر است.»
برخی معتقدند که ضوابط سختگیرانهی میراث فرهنگی یکی از عوامل نابهسامانیهای این منطقه است که منجر به پدید آمدن مشکلاتی برای ساکنین بافت در زمینههای زیرساختی شده است. برخی ساکنین بافت از سختگیری میراث فرهنگی در صدور مجوز برای بازسازی منازل خود شکایت میکنند. مشابه این حرف، از زبان برخی مسئولین استانی نیز شنیده میشود. مثلاً رضازاده، استاندار اسبق فارس و عضو هیئت امنای آستان شاهچراغ، سال گذشته گفته بود: «باید توجه داشت همان گونه که نباید به بهانهی توسعهی حرم، بنایی با قدمت تاریخی را تخریب کرد، نمی شود به بهانهی تاریخی بودن چند بنا سالیان سال زائرین را از امکاناتی که در شأن حرمهای مطهر است محروم کرد و حتی مردم یک منطقه را در شرایط سخت زیستی قرار داد و آنها را محکوم به سکونت در بافت فرسوده کرد.»
دکتر ابوالقاسمی ضمن بیان اینکه زندگی در بافت تاریخی، با توجه به امکانات و ظرفیتهای خاصی که دارد، با قواعد و محدودیتهایی همراه است، دربارهی این موضوع میگوید:
«ضوابط میراث فرهنگی بخشی از قانون جمهوری اسلامی ایران است. میراث فرهنگی نهاد متولی و مسئول این امر است. اینکه این قوانین سختگیرانه یا سهلگیرانه است مسئلهی دیگری است. ما نمیتوانیم مغلطه کنیم و بگوییم قوانین میراث فرهنگی به میل ما نیست یا آنطور که ما میخواهیم منعطف نیست، بنابراین از آن چشمپوشی کنیم. اگر در این ضوابط اشکالی هست، که هست، باید بهدست متخصصین امر اصلاح شود. در دوسه دههی اخیر، که تب تخریب و سوداگری در بافتهای تاریخی بالا گرفته، کمتر بهدنبال رفع مشکل رفتهایم و درعوض صورتمسئله را با مداخلههای نابهجا و راهکارهای نادرست پاک کردهایم. این مداخلههای نابهجا، برحسب تجربه، جز خسران به بار نخواهد آورد.»
وضعیت نابهسامان بافت تاریخی شیراز، حاصل بیش از دو دهه سیاستگذاری غلط مسئولان شهری و استانی است. جمعیت منطقهی هشت شیراز (بافت تاریخی 360 هکتاری) در سال 1384 طبق اعلام سایت شهرداری شیراز 75 هزار نفر بوده و در سال 1398 براساس آمار منتشر شده در سالنامهی آماری شیراز، به 37 هزار نفر رسیده است. این موضوع نشاندهندهی این است که طرحهای توسعهی مربوط به این بافت که از ابتدای دههی هشتاد آغاز شدند، نتوانستند به حفظ جمعیت و پویایی در این منطقه کمکی کنند. از طرف دیگر، فراهم نبودن زیرساختهای زیستی در این منطقه نیز زندگی را برای ساکنان آن سخت کرده و تمایل آنان را برای فروش منازل خود و خروج از منطقه بیشتر کرده است. بهنظر میرسد بخشی از نابهسامانیهای این منطقه نیز مربوط به تخریبهای صورت گرفته در سالهای اخیر است. وجود مناطقی که پس از تخریب یا به پارکینگهای بزرگ تبدیل شدهاند یا کاملاً رها شدهاند در کنار منازل مسکونی، فضایی ناامن به وجود آورده است. البته صادق ابوالقاسمی معتقد است که اگر بودجهها به سمت احیای بافت برود و روند تغییر کاربری، تخریب، خیابانکشی و پارکینگسازی در این منطقه متوقف شود، میتوان به سمت احیا و ارتقای شرایط زیستی بافت حرکت کرد. او معتقد است که بافت تاریخی باید در کلیت خود مورد توجه قرار گیرد و حفظ تنها چند بنای ثبتی را بیفایده میداند. ابوالقاسمی در پاسخ به این سؤال که آیا میتوان هم کلیت بافت تاریخی را حفظ کرد و هم شرایط زیستی این منطقه را ارتقا داد، میگوید:
«در دنیا بارها سنجیده شده که خدمات شهری چطور و تا چه اندازه باید به محوطههای تاریخی و فرهنگی تزریق شود. برای اینها راهکار هست. موضوع این است که آیا ما سراغ این راهکارها میرویم؟ سراغ کسانی که مدیریت شهری میدانند و با بافتهای تاریخی آشنا هستند میرویم؟ اینها چیزهایی نیست که کسی نگفته باشد.»
سیدحسین میرزاده، پژوهشگر شهرسازی، سال گذشته در گفتوگو با تلویزیون اینترنتی آوانت شیوهی عمل مناسب نسبت به بافتهای تاریخی را حفظ تؤامان فضای کالبدی بافت در کنار حفظ حیات شهری در آن دانسته و اظهار داشته بود که «میتوان گفت نمونهی یزد نمونهی مثبتی است. در سال 1396 که بافت تاریخی یزد در یونسکو به ثبت جهانی رسید، یکی از دلایلش همین بود که شما توانستید بهنحوی بافت را نگه دارید که جمعیتش هم در آن بماند.» وی در ادامه رعایت قواعد میراث فرهنگی در کنار تأمین نیازهای اهالی را عامل حفظ حیات و رونق بافت تاریخی یزد دانسته بود.
بهنظر میرسد مهمترین مسئلهی بافت تاریخی شیراز در شرایط فعلی، ارتقای وضعیت زیستی در این منطقه است. نیمی از اهالی بافت در طول دوران اجرای طرحهای توسعه، چه با میل خود و چه ناگزیر، محلات بافت تاریخی را ترک کردهاند. این مهاجرت اگرچه پیامد نابهسامانیهای منطقه است، اما اگر روندی معکوس پیدا کند، میتواند به رفع بخشی از نابهسامانیها کمک کند. فراهم کردن نیازهای زندگی، مثل امنیت، نظافت و تکمیل کردن زیرساختهای دیگر، شرط لازم احیای حیات اجتماعی در این منطقه است. تغییر کاربری و تخریب به بهانهی ساماندهی بافت در سالهای گذشته آزموده شده، اما دردی از این منطقه و ساکنان آن دوا نکرده است. این در حالی است که تجربیات دیگر در برخی شهرهای تاریخی ایران، مانند یزد، نشاندهندهی آن است که ساماندهی بافت تاریخی بدون تخریبهای گسترده و کوچ اجباری ساکنین آن ممکن است. مسئلهای که شورای عالی شهرسازی و معماری نیز در سال 1399 در خصوص ساماندهی بافت تاریخی شیراز بر آن تأکید کرده بود که ظاهراً با سپرده شدن تصمیمگیری در این رابطه به کمیتهای استانی، به فراموشی سپرده شده است.