آقای محترم! به شما نمیفروشم، چون فوق لیسانس نداری
شرط عجیب برای فروش آپارتمان در منطقه سعادتآباد
"برجهایمان را فقط به فوق لیسانس به بالا میفروشیم، البته مشاوره روانی و ارزیابی کارشناس ساختمان هم هست. اگر در این مشاوره قبول شدید در خدمت تان هستیم. این برج محل زندگی با فرهنگهاست!"
به گزارش « نسیم آنلاین »، ایران نوشت: «برجهایمان را فقط به فوق لیسانس به بالا میفروشیم، البته مشاوره روانی و ارزیابی کارشناس ساختمان هم هست. اگر در این مشاوره قبول شدید در خدمت تان هستیم. این برج محل زندگی با فرهنگهاست!» اینها حرفهای مشاور املاک است درباره فروش واحدهای برج معروفی در سعادت آباد تهران.
-مگر برج شما چه ویژگیهایی دارید؟ من و همسرم هر دو لیسانس داریم. براساس چه معیاری آدمها را گزینش میکنید؟ یعنی فقط فوق لیسانس به بالاها با فرهنگ هستنند؟
-آقا! همسایهها شرط گذاشتهاند، بیشترشان باکلاسند، میخواهند ساختمانشان یکدست باشد. حقشان است، نیست؟ خیلیهایشان تا 10 میلیارد برای این واحدها پول دادهاند، شما که واحد 80 متری میخواهید باید خودتان را کمی با معیارهای آنها هماهنگ کنید.
این گفتوگو میان مشتری و بنگاهدار، تنها شرط های خرید یا اجاره خانه در برخی برجهای معروف مناطق شمالی تهران نیست، انگار این روزها ویژگیهای ظاهری، عقیدتی و شغلی هم معیار انتخاب مشتری واحدهای گرانقیمت شده. اما اصلاً مبنای یکدست شدن فرهنگ و سطح زندگی برجها چیست؟ همان فرهنگ آپارتمان نشینی یا یک فرهنگ من در آوردی جدید وعجیب و غریب مبتنی بر معیارهای جامعه سرمایه داری یا بهتر بگویم نوکیسگی؟
برای اینکه بیشتر از این شرط ها سر دربیاورید، بهتر است بنشینید پای حرف های یک برج ساز یا مشاور املاک در منطقه سعادت آباد تهران و ...
مشاور املاک در سعادت آباد تهران
بلوز چهارخانه پوشیده با عینک دورمشکی. با ابهت تکیه زده به صندلی پشت چرمی بلندش. بیشتر شبیه پروفسورهاست تا مشاور املاک. همه برج سازهای معروف منطقه را به قول خودش مثل کف دست میشناسد.
- شما هم برای فروش برجهایتان شرط مدرک تحصیلی و مشاوره دارید؟
- نه؟ مگرمیخواهیم دانشگاه راه بیندازیم؟ کسی که برای شما از این شرط ها گذاشته، سنگ قلابتان کرده یا به قول ما قلاب سنگ. من خودم درهمان برج واحد فروختهام. البته همه برجها شرایطی دارند؛ خانم! بپذیرید بالاخره کسی که خانه دو سه میلیاردی یا 10 میلیاردی میخرد سطح زندگی و فرهنگش با کسی که واحد 400 میلیونی دارد یکسان نیست.
- یعنی سطح فرهنگ آدمهایی که 10 میلیارد پول دارند به نظر شما بالاتر است؟
نه من خدمت شما جسارت نمیکنم، اما بالاخره قبول کنید از لحاظ نوع زندگی یکی نیستند. همین الان در بلوار 24 متری ساختمان پنج طبقه دارم. هر طبقه دو واحد؛ یکی 400 متری یکی 70 متری. 400 متریها 10 میلیارد، 70 متریها یک میلیارد. مسلماً کسی که 10 میلیارد پول دارد از نظر زندگی با آن یک میلیاردی در یک حد قرار نمیگیرد. این الان خودش شده یک معضل.
- یعنی برای واحد 70 متری شرط میگذارند؟
- بله بعضیها شرط میگذارند که طرف آدم حسابی باشد یا یک جور دیگری مشکل را حل میکنند.
- چه جوری؟
- معمولاً مالک 400 متری واحد 70متری را هم میخرد بهعنوان سوئیت میهمان.
- یعنی یک میلیارد برای میهمانش هزینه میکند؟
- بله دیگه. بعضی هم که این کار را نمیکنند از ما میخواهند مشتری خوب پیدا کنیم اما نه آنجور که به شما گفتهاند. ممکن است یک کسی فوق لیسانس باشد اما فرهنگ نداشته باشد ولی یکی با مدرک سیکل هم با فرهنگ باشد!
- فرهنگ از نظر شما یعنی چی؟
- این دیگر به مالکش بستگی دارد؛ برخی دوست دارند طرف به قولی شیک و پیک باشد. مثلاً اگر میهمانی گرفتند، طرف لوش ندهد. میدانید سعادت آباد محله مهاجر نشین است. همه نوع آدمی پیدا میشود. آپارتمان از متری 5 میلیون هست تا 35 میلیون. خودتان دیگر حسابش را بکنید.
برج سازی در سعادت آباد تهران
نخستین عکسالعمل محمد- الف، مهندس عمران و برج ساز سعادت آباد به برخی شرطهای مشاوران املاک و سازندهها برای فروش واحدهایشان، خندیدن با صدای بلند است. خودش، پدر و بستگانش سال هاست که در سعادت آباد برجسازی میکنند. او درباره شرط های عجیب و غریب میگوید:
- آنها که شرط میگذارند در برجشان همه فوق لیسانس به بالا باشند، حتماً ساختمان را خاص شغلهای ممتاز ساختهاند. برخی برجها هم مثلاً همه شان پزشکند، میخواهند، یکدست باشد.
- یعنی شما هیچ شرطی برای فروش برج هایتان نمیگذارید؟
- الان طرحهای ما همه سونا، استخر و جیم دارند و حدوداً ماهی 500 - 400 تومان شارژ ماهانهشان است. قطعاً با این شرایط باید کسانی ساکن شوند که حاضرند این پول را بپردازند و سر ماه نگویند ما که از استخر و باشگاه استفاده نمیکنیم. در واقع یک جورغربال فرهنگی داریم.
- غربال فرهنگی یعنی چی؟
- اینکه خریدار صرفاً پولدار نباشد؛ مثلاً پدر من اصلاً به این موضوع توجه نمیکند. همیشه به او میگویم از روی طرز صحبت و برخورد آدمها هم میشود فرهنگشان را حدس زد. - چه جوری؟
مثلاً کسی که میگوید «داش این خونه چند؟» یا «داش این خونه رو میخرم عددی نیست» قطعاً از همان پولدارهایی است که فقط پول دارند. برای همین بنگاهها را توجیه میکنیم مشتری برایمان بیاورد که سرش به تنش بیارزد.
- از نظر شما کسی که سرش به تنش میارزد چطور آدمی است؟
- برای ما مطمئناً ملاک ماشین مدل بالا و فوق لیسانس نیست. ما میخواهیم آدم هایی برجمان را بخرند که از نظر فرهنگی و خانوادگی شخصیت داشته باشند، همین.
خانههایی با دستشویی طلا و کاخهای زمستانی
محمدرضا خندان، جامعهشناس چند باری از برجهای شمال شهر تهران دیدن کرده. به قول او برج هایی با دستشوییهای طلا و درهایی شبیه کاخهای زمستانی سن پترزبورگ. «فروشنده این برج ها معمولاً سویههای فرهنگی مشخصی دارند و سعی میکنند آدمهایی را گزینش کنند که از نظر فرهنگی بیشتر به خودشان نزدیک باشند. مثلاً در برجی که من دیدم سویههای غربی داشتند و سعی میکردند آدم هایی را گزینش کنند که اصلاً مذهبی نیستند. آدمهایی با ظاهر مدرن و غربی. آنها در ذهن خودشان، ترسهایی از افراد مذهبی دارند که درست نیست. مثلاً فکر میکنند این آدمها ممکن است برایشان دردسر درست کنند. این اتفاق فقط ویژه شمال شهر نیست و برخی مناطق جنوبی هم همین ویژگیها را دارند. مثل خیابان ایران در جنوب شرقی تهران که آنها هم گزینشهای خاص خود را دارند و فقط به آدمهایی که از دید آنها مذهبی هستند، خانه اجاره میدهند و درباره آدم هایی با ظاهر متفاوت از خودشان نگرشهای قالبی نشان میدهند.» به عقیده او با این شیوه گزینش، تنها بحث حذف دیگری و دوپارگی جامعه، پررنگ تر میشود و آدم ها مدام از هم فاصله میگیرند؛ پدیدهای که اصلاً به نفع جامعه نیست.
حسام عقبایی، رئیس اتحادیه صنف مشاوران املاک تهران هم دراین باره میگوید: «قاعدتاً در حوزه اموال غیرمنقول چون طبق قانون «مالکیت» محترم است هر کس میتواند ملکش را با شرطهای خودش بفروشد. دقیقاً مثل عقد نکاح که خانواده زوجه برای زوج شرایط خاص قرار میدهند و کسی هم نمیتواند مانعشان شود. اما از منظر اجتماعی چنین شرطهایی تبعیض و جدا کردن طبقات اجتماعی و در نهایت شکاف طبقاتی را به دنبال دارد و یک تهدید اجتماعی برای جامعه و همزیستی مسالمتآمیز فرهنگی آدم هاست. همین طور شرط های عجیب و غریب از این دست میتواند قیمت مسکن را به طور کاذب افزایش داده و سوداگری ایجاد کند.»
او حرف هایش را با ذکرخاطرهای از «کیم ووچونگ» مدیرعامل کارخانه «دوو» پایان میدهد مردی که میلیاردها ثروت دارد اما در خانهای 70 متری زندگی میکند ووچونگ در کتاب خاطراتش با عنوان «سنگفرش هر خیابان از طلاست» مینویسد وقتی میهمانهای زیادی به خانهاش میآیند او مجبور است ظرفهایش را در وان حمام بشوید.
حالا چه دستشویی خانه تان از طلا باشد یا سنگ معمولی، درش شبیه دروازه کاخ زمستانی سن پترزبورگ باشد یا درهای آهنی کوچههای دروازه غار، اگرفوق لیسانس دارید یا دیپلم ردی هستید و اگر دنبال خانه میگردید و هرمشاور املاکی شرط های خودش را برای شما شماره میکند، مطمئن باشید هیچ کدام از آن ویژگیها و هیچ یک از این شرطها، ربطی به فرهنگ و بیفرهنگی شما ندارد.