بازگشت به دهه هشتاد

کدخبر: 2380418
خبرنگار:

فیلم «ساعت شش صبح» از لحاظ داستان و بستر روایت شاید نوعی عقبگرد به دهه‌های پیشین باشد. گرچه در پرداخت به روند بروز خشم و ناهنجاری اجتماعی به خوبی عمل کرده است.

نسیم‌آنلاین: مهران مدیری که پیش از این با فیلم «ساعت پنج عصر» قدم به عرصه ساخت فیلم سینمایی گذاشته بود حالا دومین کار بلند سینمایی خود یعنی «ساعت شش صبح» را روی پرده دارد.

در اثر قبلی مدیری یعنی «ساعت پنج عصر» شاهد اثری کمدی‌اجتماعی بودیم که در برخی موارد انتقاداتی نیز به آن وارد شد. برای نمونه اکبر عبدی درمورد آن عبارات تندی را بکار برد و گفت: «فیلم سینمایی آقای مدیری، فوق‌العاده زشت بود؛ فوق‌العاده بد بود. متاسفانه فکر می‌کردم که فیلم عجیب و غریبی را ببینم اما این طور نشد.»

عبدی به تند بودن این فیلم نیز اشاره کرد و گفت: «این که مردم ما قات زده‌اند و هیچکس متوجه نیست و همه از روی هم رد می‌شوند برایم قابل باور نبود.»

خود مدیری درباره «ساعت پنج عصر» گفته بود: «از شروع تا پایان فیلم سراسر نقد اجتماعی است. در این فیلم شهری مانند تهران داریم که تیمارستانی است که هزار نفر در آن به دنبال کارهای مختلف می‌گردند.»(منبع)

کارنامه مدیری هم در فیلم و سریال نشان داده او اهل حرف‌های جدی است. کمدی مدیری فقط برای خندیدن نیست و در پس خنداندن مخاطب، در پی بیان حرف‌هایی است که اتفاقا اصلا خنده‌‌دار نیستند.

شاید در میان کمدین‌ها کمتر کسی به اندازه مهران مدیری در آثارش درد نقد اجتماعی داشته باشد و به این جمله معنا ببخشد که «کمدی، جدی‌ترین ژانر سینماست.»

اما تنها داشتن نقد اجتماعی و بیان آن کافی نیست؛ بلکه «چگونگی» بیان نیز اهمیت دارد. بیشتر انتقادات به آثار مدیری نه به حرف‌های او بلکه به شیوه‌ بیان این حرف‌هاست.

عقبگرد

در اثر اخیر مدیری یعنی «ساعت شش صبح» نیز با نقد اجتماعی مواجهیم. اگرچه می‌توان گفت نسبت به کار قبلی، این اثر از لحاظ دغدغه و محتوا نوعی عقبگرد به‌شمار می‌رود.

در اثر پیشین دغدغه‌های فیلم به موضوعاتی برمی‌گشت که به نوعی درد مخاطب در حال حاضر بود. به صورتی که پیش از اثر مدیری کمترفیلمی به این شیوه انتقادات اجتماعی را مطرح کرده بود.

مدیری در «ساعت پنج عصر» برای انتقادات اجتماعی خود رسما اجتماعات بزرگی را جلوی دوربین آورده بود و حتی برخی سکانس‌ها با حضور حدود هزار بازیگر ضبط شده بودند. از این لحاظ شاید فیلم قبلی مدیری کم‌نظیر باشد.

اما اگر کمی جسارت به خرج دهیم شاید بتوانیم بگوییم در اثر حال حاضر نوعی عقب‌گرد را شاهدیم. مهمانی چند جوان از نسل جدید در یک خانه و حضور ناگهانی پلیس پشت در خانه را شاید پیش از این در آثار طنز دهه هفتاد و هشتاد دیده بودیم.

این آثار در زمان خود به شکل ویژه‌ای معنادار بودند و شاید این تعارض میان نسل جدید و ارزش‌های جامعه در آن دوران به نوعی دغدغه نیز تبدیل شده بود.

اما در «ساعت شش صبح» تکرار همان داستان همیشگی دهه هشتاد را شاهدیم. اما با اندکی تفاوت و ترکیب صحنه‌های اکشن و پلیسی و جنایی.

موضوعی که در دهه‌های پیشین دستمایه طنز سینماگران قرار می‌گرفت، حالا در «ساعت شش صبح» داستان یک فیلم انتقادی جدی را تشکیل می‌دهد. از این لحاظ شاید بتوان گفت فیلم حرف جدیدی برای گفتن ندارد.

روی مرز اهانت

پدیده «اغراق» در آثار طنز یکی از تکنیک‌های ساخت موقعیت‌های کمدی است. مهران مدیری نیز به شدت با این پدیده رفاقت دارد و در آثارش معمولا اغراق‌های طنزآمیز بسیار صورت می‌گیرند.

اما تغییر ژانر ناگهانی مدیری از کمدی به اجتماعی، شاید همان خصوصیت اغراق را از فضای طنز به فضای جدی آورده و صحنه‌های غیرقابل باوری را رقم زده است.

این اغراق در آثار کمدی قابل باور است و مخاطب به واسطه ژانر فیلم از آن استقبال می‌کند. اما در آثار غیرکمدی این میزان از اغراق گاهی ممکن است به مرز توهین‌آمیزی نیز نزدیک شود.

رفتار مامور پلیس در این فیلم با رفتار ماموران در فضای واقعی به شدت فاصله دارد و بیشتر شبیه رفتار ماموران کمیته در فضای انقلابی اوایل دهه شصت است.

شخصیت مامور پلیس در فیلم گستاخ است، بدون ارائه حکم وارد خانه می‌شود، بددهانی می‌کند و انگار از پیش صاحبان خانه را مجرم می‌داند. گویی اولین بار است که مهمانی یا مصرف مشروبات الکلی را مشاهده کرده است.

همانطور که گفته شد این اثر نوعی عقبگرد به دهه‌های پیشین است. آن زمان که بازار کشف «مشروبات الکلی»، «مهمانی‌های مختلط»، «پارتی» و... داغ بود و به اندازه لازم نیز در سینما به آن پرداخته شد.

نه اینکه اکنون جامعه به کلی از چنین دغدغه‌هایی خالی باشد اما دستکم می‌توان گفت به چنین موضوعات به اندازه کافی پرداخته شده است و این موارد دیگر به شکل «مستعمل» درآمده‌اند.

همینطور رفتار مردم و همسایگان ساکن آپارتمان نیز به همان ترتیب اغراق شده و دور از فضای واقعیت است. همسایگانی بی‌ملاحظه و اهل دعوا که بر سر کوچکترین مسئله‌ای درگیری ایجاد می‌کنند.

حتی شخصیت قفل‌ساز نیز که شاید نماینده‌ی قشر دیگری از جامعه باشد از خود کاراکتری متملق و بدون همدلی و درک نشان می‌دهد.

همه این موارد شاید حاصل تغییر ناگهانی فضای آثار مهران مدیری باشد که دفعتا از حوزه طنز که فیلمساز دست بازتری برای اغراق و انتقادات تندوتیز دارد وارد حوزه آثار اجتماعی شده که حساسیت بیشتری را برمی‌انگیزد.

فوران خشم

در کنار همه‌ی اینها اما مهران مدیری بخوبی توانسته تغییرات روحی و روانی شخصیت‌های داستان را به تصویر بکشد.

چینش اتفاقات کوچک و پشت‌سر هم قرار گرفتن آنها و تغییرات روحی و روانی تدریجی شخصیت‌ها بخصوص شخصیت برادر نقش اول قصه، با بازی مهرداد صدیقیان، به خوبی صورت گرفته و حرف نهایی قصه آرام آرام پخته شده است.

شاید بخاطر همین باشد که قصه از میانه فیلم ناگهان اوج می‌گیرد در حالی که پیش از آن، روایت خوب به تصویر کشیده نشده بود و ارتباطات بین شخصیت‌ها علی‌الخصوص خانواده‌ی شخصیت اول داستان شکل مصنوعی داشت.

یکی از نقاط قوت فیلم نیز همین است که پیش از نشان دادن کنش مخاطره‌آمیز کاراکترها، شیوه شکل‌گیری این کنش و روند این اتفاق توضیح داده می‌شود.

از میانه داستان ناگهان شاهد اوج گرفتن قصه هستیم که تا پایان قصه مخاطب را روی صندلی میخکوب می‌کند و فرایند آهسته‌ی روایت، با تغییر رفتار شخصیت‌ها و همچنین ورود خود مهران مدیری بعنوان بازیگر ناگهان اوج می‌گیرد و البته تا پایان قصه ادامه می‌یابد.

این برای فیلم «ساعت شش صبح» امتیاز مثبتی محسوب می‌شود که بجای نمایش رفتارهای کنترل‌نشده و ناهنجار، روند شکل‌گیری و علل موثر در بروز آن‌ها نشان داده می‌شوند.

به هر حال دومین اثر بلند سینمایی مهران مدیری با همه نقاط مثبتش از جنس دغدغه‌های دهه‌های پیشین است. شاید به جرئت بتوان گفت که در این اثر حرف جدیدی زده نشد اما نقاط قوت این اثر باعث می‌شود جنبه‌های دیگر آن را نیز در نظر بگیریم. اثر قبلی مهران مدیری از جنس دغدغه‌های به‌روزتری بود اما «ساعت شش صبح» در پرداخت داستان و روایت نوسانات روانی شخصیت‌ها بهتر عمل کرده است؛ این کار از طریق روایت تبدیل یک شهروند به یک گروگانگیر لجوج انجام می‌شود.

ارسال نظر: