کند شدن تیغ نقد در خجالت‌نکش2

کدخبر: 2380307
خبرنگار:

«خجالت نکش2» تیغ کندتری در نقد اجتماعی دارد. همچنین نقاط ضعف فرمی نیز کماکان در اثر وجود دارند.

نسیم‌آنلاین: قسمت دوم فیلم سینمایی «خجالت نکش» چندی است که روی پرده است. خاطره‌‌ی مخاطبان با قسمت اول این فیلم همچنان در حافظه‌ها هست. داستان زن و مرد روستایی که در زندگی مشترک‌شان دچار اختلافاتی هستند که حول محور «فرزندآوری» می‌گردد.

«رضا مقصودی» نشان داده که به طنز معنادار اجتماعی علاقه دارد و درون‌مایه طنز آثارش اتفاقا حرف‌های جدی برای گفتن دارند و شاهد مثالی است برای این‌که کمدی بسیار ژانر جدی‌ای است.

مثلا او در «من سالوادور نیستم» و «لیلی با من است» هم حرف‌ها و نقدهای جدی اجتماعی را بیان می‌کند. این استفاده‌ی درست از طنز و صرفا فکر نکردن به خنداندن مخاطب از ویژگی‌های مثبت فیلمسازی اوست.

طنز ابزار ارزشمندی است که از طریق آن انتقادات اجتماعی می‌توانند به ظریف‌ترین شکل ممکن بیان شوند و تا حد امکان تندی و تلخی آنها گرفته شود. مقصودی از این ویژگی بخوبی بهره برده است.

روایت روستا

گرچه زبان طنز، زبان مناسبی برای بیان انتقاد اجتماعی است اما می‌تواند آسیب‌هایی نیز داشته باشد. در قسمت دوم «خجالت نکش» گاهی روی مرز تمسخر آداب و رسوم محلی نیز حرکت می‌کند. آنجا که نزدیکی ارتباطات خانواده‌های روستایی را به تصویر می‌کشد.

شاید کارگردان از این طریق می‌خواسته نقد اجتماعی دیگری مطرح کند. اما به لحاظ جامعه‌شناسی، روستا ویژگی‌های اجتماعی خاصی دارد که در محیط شهری شاید معمولی بنظر نرسد.

نزدیکی روابط اجتماعی در روستا و بطور کلی جوامع کوچک و محلی، خاص این جمعیت‌هاست. رفتارهای اجتماعی خاصی ممکن است در روستا بهنجار به حساب بیایند اما در محیط‌های پرجمعیت و بزرگتر ناهنجار تلقی شوند.

اما همین امر که ماجرا در یک روستا روایت می‌شود خود شاید واجد اهمیت بالایی باشد. این موضوع که داستان آثار سینمایی معمولا در شهرهای بزرگ در جریان است، شاید نوعی سنت باشد که مقصودی توانسته بر آن فائق آید.

پرداختن به روابط اجتماعی روستائیان، آداب و رسوم آنها و البته هنجارهای حاکم به موضوع فرزندآوری از ویژگی‌های بارز این اثر است.

کندی تیغ نقد

شاید به جرأت بتوان گفت که قسمت اول «خجالت نکش» حرف‌های جدی‌تری برای گفتن داشت و استفاده بهتری برای بیان انتقادات اجتماعی شده بود.

در آن قسمت شاهد بیان طنزآمیز تغییر سیاست‌های جمعیتی توسط دولت‌ها، مشکلات فرزندآوری زوج‌ها و اینطور مسائل بودیم و به خوبی به آن پرداخته می‌شد.

مشکلات خانواده‌ها در زمان سیاست‌های کاهش جمعیت و بعد معضلات متعاقب سیاست‌های افزایش جمعیت و تغییر این سیاست‌ها بخوبی به تصویر کشیده شدند.

در قسمت دوم نیز اگرچه نقد اجتماعی حضور پررنگ دارد اما شاید می‌توانست حول محوری بگردد که دربرگیری اجتماعی بالاتری داشته باشد. یعنی مسئله‌ی جمعیت بزرگی از مردم باشد.

موضوع «شبکه‌های اجتماعی» که در قسمت دوم اثر به آن پرداخته شده مختص یک قشر خاص است. یعنی آسیب‌های شبکه‌های اجتماعی تنها در حوزه سالمندان به تصویر کشیده شده است. آن هم نه سالمندان به معنای اعم. بلکه سالمندانی که در یک حوزه اجتماعی خاص به اسم روستا زندگی می‌کنند و احتمالا از سواد کافی نیز برخوردار نیستند.

محدودیت موضوع نقد، دایره‌ی مسائلی که فیلم می‌تواند به آن‌ها بپردازد را تنگ‌تر کرده و به حوزه محدودی اختصاص داده است.

در عین حال موضوع رواج خرافات و کاسبی افراد سودجو از این موضوع نیز در فیلم وجود دارد و قابل توجه است.

این در حالی است که در قسمت اول این فیلم موضوع اجتماعی که به آن پرداخته می‌شد، مسئله عموم مردم بود که جمعیت زیادی را در بر می‌گرفت.

گرچه انتظار نداریم در هر اثر طنز یک معضل یا مسئله اجتماعی بزرگ و عمده مورد نقد قرار گیرد. اما مقصود ما بیان تفاوت بین قسمت اول و دوم این اثر است. بویژه اینکه کارگردان اثر نشان داده بدنبال بیان حرف‌های جدی در قالب طنز است.

فرزندان بیگانه

از لحاظ فرم نیز نکته قابل توجهی در فیلم وجود دارد و آن نقش فرزندان در داستان فیلم است. فرزندانی اصطلاحا به روند کلی داستان «چفت» نشده‌اند و هرکدام ساز خود را می‌زنند.

نکته کلی درمورد نقش آنان اینکه اساسا هیچ قرابتی با پدر و مادر داستان یعنی همان «قنبر» و «صنم» ندارند. گرچه در داستان فیلم آنها در محیطی خارج از روستای محل زندگی والدین‌شان زندگی می‌کنند اما رفتار و سکنات آنها هرگز به کسانی که در روستا بدنیا آمده یا رشد کرده باشند نیست.

آنها هیچ ربطی به پدر و مادرشان ندارند و حضور آنها در فیلم شاید تنها کمی به جنبه طنز آن افزوده باشد اما به اصل قصه کمکی نمی‌کند.

بخشی از این موضوع به قسمت اول فیلم برمی‌گردد که حضور فرزندان از فرهنگ دیگر در خانه‌ی پدر و مادر باعث بروز تعارضاتی می‌شد که معنادار بود. اما در قسمت دوم فیلم، فرزندان در روند اصلی داستان نقش معناداری ندارند.

فرزندان قنبر و صنم هرکدام یک شخصیت جداگانه‌اند که به هیچ وجه شبیه خواهر و برادران یک خانواده نیستند. یکی از آنها با لهجه خودشان سخن می‌گوید و دیگری حتی معنای اصطلاحات رایج در زادگاه خودشان را نیز نمی‌داند.

گویی جمعی از افراد پراکنده بصورت اتفاقی کنار هم قرار داده شده و ناگهان سروکله‌شان در اثنای داستان پیدا می‌شود.

همچنین رابطه آنها با والدین‌شان، شبیه روابط پدر و فرزندی و مادر و فرزندی نیست. این چند نفر به تبع بیگانگی‌شان با کل روایت، با شخصیت‌های داستان نیز بیگانه‌اند و ارتباط منطقی بین آنان شکل نمی‌گیرد. در حالی که رابطه فرزندان با والدین از نوع خاصی است که در این اثر شاخصه‌های آن را نمی‌بینیم.

به هرحال فضای کلی داستان «خجالت نکش2» همچنان بر محور موضوعات اجتماعی می‌گردد. اما موضوعاتی که نسبت به قسمت اول این فیلم کم‌رنگ‌ترند. در عین حال ویژگی کلی هر دو قسمت فیلم، جریان داشتن داستان در روستاست که به نوعی سنت‌شکنی در آثار طنز سینمایی بحساب می‌آید. در کنار آن موضوعات فرمی مثل ناهماهنگی کاراکتر فرزندان در قصه نیز می‌تواند در صورت بهتر شدن، کیفیت کلیت اثر را بالاتر ببرد.

ارسال نظر: