دوراهی اخلاقی در تازه‌ترین اثر کیانوش عیاری

کدخبر: 2378879
خبرنگار:

​کیانوش عیاری بعد از سالها با فیلم «ویلای ساحلی» آمده است. فیلمی که در عین کمدی بودن حرف‌های عمیقی نیز برای مخاطبان دارد.

نسیم‌آنلاین: کیانوش عیاری بعد از توقیف‌های متعدد فیلم‌هایش این بار سراغ ساخت فیلمی رفته که احتمالا دیگر خبری از توقیف آن نخواهد بود. آخرین فیلمی که از عیاری به صورت عادی اکران شد فیلم «بودن یا نبودن» در سال 1377بود. بعد از آن هر اثری از این کارگردان ساخته شد به توقیف برخورد یا نیمه‌کاره ماند. سال 79 فیلم «سفره ایرانی» را ساخت که هیچگاه به پرده نرسید. فیلم بعدی او «بیدار شو آرزو» بود که 13 سال بعد آن هم در گروه هنر و تجربه اکران شد.

فیلم دیگر او «خانه پدری» بود که سال 89 ساخته شد و تنها برای یک روز در سال 1393 اکران و بلافاصله توقیف شد. سال 1398 نیز این فیلم برای چند روز به شکل محدود اکران شد. بعد از این عیاری فیلم «کاناپه» را ساخت که در آن بازیگران زن از کلاه‌گیس استفاده کرده بودند. این فیلم نیز هرگز روی اکران را به خود ندید.(1)

حالا بعد از 25 سال کیانوش عیاری فیلمی ساخته که به شکل عادی روی پرده می‌رود و لااثل تا روز هفتم اکران توقیف نشده است! او که پیش از این تاکیدش بر استفاده از «نابازیگران» در فیلم‌هایش بود و بیشتر از بازیگران کمتر شناخته شده استفاده می‌کرد حالا به سراغ بازیگران باسابقه‌تر نیز رفته است.

عیاری صراحتا اعلام کرده که هدفش از همراه شدن با موج کمدی فیلم‌های سینمای ایران «پول» بوده است و گفته که برای ساخت فیلم‌های جدید تر به پول احتیاج دارد. اما در عین حال تاکید کرده که «ویلای ساحلی» یک اثر کمدی نیست و در نهایت یک «فیلم شیرین» است.(2)

داستان فیلم اما روایت خانواده یک سرایدار(یونس با بازی پژمان جمشیدی) است که قرار است با همسرش(با بازی ریما رامین‌فر) و خانواده‌اش شش ماه در ویلایی لوکس ساکن شوند تا صاحب آن ویلا سفر خارجی‌اش را به پایان برساند. کشمکش اصلی داستان وقتی آغاز می‌شود که برادرزن یونس(با بازی رضا عطاران) وارد ویلا می‌شود.

برادرزن یونس یا همان دایی خانواده اما زیر فشار مالی است و چیزی تا پایان سررسید چک‌ دویست میلیونی‌اش باقی نمانده. اینجاست که تصمیم می‌گیرد یونس را راضی کند تا اتاق‌های ویلای لوس را اجاره دهد تا بتواند با درآمد آن چک خود را پاس کند. این پیشنهاد در ابتدا با مخالفت یونس مواجه می‌شود اما بعدا با اصرار همسر و برادرزنش با اکراه به این کار تن می‌دهد.

یونس که بسیار به امانت‌داری و بطور کلی سنت‌ها پایبند است در گیرودار این کار دچار درگیری‌هایی می‌شود. او گاه و بی‌گاه با مسافرانی که برای ساکن شدن در ویلا می‌آمدند به مشکل می‌خورد. برادرزن او که درگیر پاس کردن چک خود است سخت‌گیری‌های یونس را به‌خرج نمی‌دهد و خیلی به این سنت‌ها پایبند نیست. همانطور که پیش از آن ویلای امانتی را اجاره داد و مرتکب خیانت در امانت شد.

نکته اولی که در کلیت داستان خودنمایی می‌کند همان موضوع دوراهی اخلاقی است. موضوعی که بیشتر در سینمای کارگردانانی چون اصغر فرهادی مشاهده می‌شد. با این تفاوت که این دوراهی به قول کیانوش عیاری کارگردان فیلم، یک دوراهی «شیرین» است و پایان فیلم هرگز غم‌انگیز یا حتی خنثی نیست.

این دوراهی میان خیانت در امانت و نجات یک خانواده از زیر بار فشار مالی، و پایبندی به اصل امانت‌داری، همان دوراهی اخلاقی است که شاید مخاطب را کمی به فکر فرو ببرد. البته به علت ژانر کمدی فیلم شاید این درگیری خیلی عمیق نباشد اما به هرحال می‌تواند کاری کند که مخاطب لااقل به آن فکر کند.

موضوع مهمتری که در این اثر به شکل مستتر وجود دارد تقابل سنت‌ها و شرایط جدید زندگی و درآمد است. در بخش‌هایی از داستان، پسران و دخترانی که باهم برای اجاره ویلا مراجعه می‌کردند با هم نسبتی نداشتند. وقتی یونس از آنها درخواست ارائه شناسنامه می‌کرد آنها سرباز می‌زدند و این موضوع آغاز درگیری و کشمکش بود. این درگیری کم‌کم به تمام اتاق‌ها کشیده می‌شد و فضای به‌هم‌ریخته‌ای را در ویلا ایجاد می‌کرد.

از طرفی برادرزن یونس مجبور بود بخاطر نگه داشتن مسافران با این موضوع کنار بیاید و از طرف دیگر یونس نسبت به این موضوع حساسیت نشان می‌داد. این موضوع تاثیرات حاکم‌شدن نگاه تاجرمآبانه بر روابط انسانی است. نگاهی که کم‌کم سنت‌ها و حتی اصول اخلاقی را کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌کند. تا جایی که انسانها محبور می‌شوند انتهای رواداری را نشان دهند و حتی از اصول سنتی یا اخلاقی خود نیز کوتاه بیایند.

در میان جامعه‌شناسان نیز مشهور است که وقتی تجارت در منطقه‌ای رونق می‌گیرد کم‌کم ذهن‌ها برای پذیرش تفکرات جدید بازتر و پذیراتر می‌شود و محوریت سود تجاری و مالی، باعث می‌شود درگیری بر سر اصول اخلاقی و سنتی جای خود را به درگیری بر سر امور تجاری بدهد. به این دلیل است که بسیاری معتقدند رونق فلسفه در یونان باستان به دلیل رونق تجارت در این منطقه و حاکم شدن سازوکارهای تجاری بر روابط انسانی صورت گرفت. تا جایی که این برخورد میان افکار گوناگون در سایه روابط سودمحور بخش بزرگی از مردم را به ورطه شک‌گرایی و ندانم‌گرایی نیز کشاند. حال آنکه مشهور است ایرانیان باستان فرزندان خود را از حضور در «بازار» و محل معاملات تجاری سودمحور منع می‌کردند. در جایی که نگاه تاجرمآبانه حاکم شود انسان‌ها حتی ممکن است اصول اخلاقی را نیز نادیده بگیرند. به قیمت اینکه تجارت‌شان را رونق بخشد.

«ویلای ساحلی» دقیقا محل برخود این دو دیدگاه است. دیدگاه سودمحور و دیدگاه سنتی و اخلاقی که برای کسب درآمد و «پاس شدن چک‌ها» از اصول خود کوتاه نمی‌آید. تا جایی که عملا کسب و کار درآمدزا مختل می‌شود. اما داستان با زیرکی از ارائه‌ی یک نتیجه‌ی روشن خودداری می‌کند. یعنی جایی که در میان این کشمکش‌ها یک گروه فیلمبرداری کل ویلا را برای مدت زیادی اجاره می‌کنند و کشمکش‌های اخلاقی و اقتصادی در این قسمت داستان به پایان می‌رسد. البته برای یک فیلم کمدی نیز انتظاری جز این نمی‌رفت. بنابراین «ویلای ساحلی» گرچه به عنوان یک اثر کمدی شناخته می‌شود اما به گفته کارگردان آن اصلا اثر مبتذلی نیست و حرف‌های جدی دارد. حرف‌هایی که می‌تواند مخاطبانی که کمی عمیق‌تر به سینما می‌نگرند را به فکر فرو ببرد.

«کیانوش عیاری» پیش از این نشان داده است که رویه‌اش استفاده از بازیگران کمتر شناخته شده یا حتی «نابازیگران» است. اما این بار زوج «پژمان جمشیدی» و «رضا عطاران» را کنار هم قرار داده تا شاهد اثری باشیم که برای مخاطبان سینما جذابیت بیشتری دارد. البته استفاده از بازیگران کمترشناخته‌شده در این اثر نیز وجود دارد. این موضوع شاید تا حدی اثر را جذاب‌تر هم کرده باشد. در سکانس‌های شلوغ و دارای زدوخورد_که اتفاقا بخش جذاب و کمدی اثر را تشکیل می‌دهد_ این موضوع به خوبی به چشم می‌آید.

به هر حال «ویلای ساحلی» اثری است کمدی که البته واجد دوراهی‌های اخلاقی و حرف‌های عمیقی نیز است. این موضوع می‌تواند سرلوحه‌ی کار دیگر کمدی‌سازان نیز قرار گیرد. ساخت اثر کمدی لزوما به معنای استفاده از محتوا و داستان مبتذل نیست. آثار کمدی می‌توانند همراه با حرف‌های جدی نیز باشند. حرف‌هایی که هم دستمایه طنز داستان است و هم اثر را از ابتذال خارج می‌سازد.

 

پی‌نوشت:

1.خبرآنلاین

2.ایسنا

 

ارسال نظر: