«دستانداز»، تلاقی نامبارک کمدی و فانتزی
«دستانداز» بیان انتقادات اجتماعی در فضای فانتزی است. اما انگار این فضا از تلخی و تندوتیزی انتقادات کاسته و جدیت آنها را تحت تاثیر قرار داده است.
نسیم آنلاین؛ کمال تبریزی این بار با فیلم «دستانداز» به سینماها آمده است. فیلمی که در فضای فانتزی سیر میکند و مطابق انتظارها از کارگردان فیلم، حاوی انتقادات تندوتیز است. گرچه تندوتیزی آنها بخاطر فضای فانتزی فیلم به قول معروف «به کسی بر نخورد.»
این اثر روایت «دستانداز»هایی است که سرعت آدمی را در پیگرفتن تواناییهایش کم میکنند و یا او را متوقف میسازند. داستان نویسندهای که نویسنده شدنش در پی زنجیرهای از اتفاقات رخ میدهد. این اتفاقاتاند که مایهی انتقادی فیلم را تشکیل میدهند.
دستانداز ماجرای زندگی نویسندهای است که از کودکی تا بزرگسالیاش در برابر چالشها و بهعبارتی «دستانداز»هایی قرار میگیرد.
این چالشها البته از نوع معمولی نیستند و در حدی جدیاند که مسیر زندگی شخصیت اول قصه را عوض میکنند و او را از موفقیت باز میدارند.
داستان از دفتر تحریریهی یک مجله آغاز میشود. جایی که شخصیت اول قصه یعنی «رها» با بازی «هدی زینالعابدین» برای نوشتن داستانی در این مجله آماده میشود.
او رفتار منفی آدمهای اطرافش را میبیند و از هرکدام از آنها برای ساخت شخصیتهای داستانش الهام میگیرد. داستانی که در طول فیلم در حال نوشتن آن است.
متن فیلم با فلشبک به دوران کودکی «رها» جریان مییابد. بازگشت به اتفاقاتی که مسیر زندگی او را تغییر داده است. این اتفاقات از نوع معمولی نبودهاند و هرجا که «رها» استعدادی داشته و میخواسته آن را شکوفا کند، جامعه و حتی اطرافیانش راه او را سد کردهاند.
فانتزی؛ بیاثرکنندهی انتقادات جدی
اولین چیزی که ممکن است با تماشای این اثر متوجه شوید این است که شخصیتها به شدت فانتزیاند. یکی از ویژگیهای مثبت فانتزی کردن کارکترها و جریان فیلم این است که برای انتقادات تند دست بازتری خواهید داشت.
اما این ویژگی اثر منفی هم دارد. به شکلی که با غیرجدی کردن داستان، امکان تطبیق آن با موارد مشابه در زندگی واقعی از دست میرود.
به این ترتیب فانتزی بودن اثر، کمی از تندی انتقادات آن میکاهد و باعث میشود مخاطب، داستان فیلم را جدی نگیرد. حتی این فضای فانتزی باعث میشود ارتباطگیری مخاطب با داستان نیز مشکلتر و جذابیت آن کمتر شود.
گرچه مایههای طنز داستان قرار بوده به کمک این وجه از فیلم بیایند اما این ورود هرگز موفقیتآمیز نبوده است. شوخیهای استفاده شده در این داستان به شکل هنرمندانهتر و تاثیرگذارتری در آثار دیگر نقش بسته و استفاده از آنها در این داستان بجای افزایش جذابیت، حتی به ملال فیلم نیز افزوده است.
با اینکه در فضای فانتزی، نویسندگان دست بازتری برای جولان و مانور در داستان فیلم دارند اما در طرف مقابل امکان عدم برقراری ارتباط مخاطب با فیلم نیز بالاست و در این مورد باید با احتیاط بیشتری وارد شد.
مایههای کمدی معمولا برای تلطیف فضای تندوتیز انتقادی به میدان میآیند اما تلاقی این مایهها با فضای فانتزی، از جدیت اثر کاسته است.
همچنین استفاده از راوی نیز در ابتدای شروع فیلم معمولا جایی صورت میگیرد که انتقال مفهوم به آسانی ممکن نیست. در این فیلم نیز دقایق ابتدایی با روایتگری «رویا نونهالی» آغاز میشود. روایتی که جنبهی توضیح بیشتر دارد و داستان را برای بیننده روشنتر میکند.
اما به نظر میآید در طرف دیگر، این نوعی ضعف نیز برای داستان باشد. ضعفی میگوید همین توضیحات بیشتر را نتوانستهایم در خود داستان بگنجانیم و برای بیان آنها نیازمند توضیح راوی هستیم.
روانشناسی و استعدادیابی
داستانهای مشابه اینچنینی را نیز قبلا در سینما دیده بودیم. نمونهی بارز آن انیمیشن «روح» (Soul) بود که سال 2020 میلادی اکران شد.
این انیمیشن نیز به استعدادهای ذاتی و درونی آدمی میپرداخت و رفتاری که جامعه و اطرافیان در سرکوب آنها و در واقع سرکوب روح آدمی داشتند را توضیح میداد.
اما «دستانداز» همانطور که از اسم آن نیز بر میآید بیشتر به «دستانداز»ها و در واقع چالشهای آدمی دربرابر شکوفایی استعدادهایش میپرداخت. چالشهایی که اتفاقا ممکن است خاص جامعهی ما باشند.
علاوه بر این، «دستانداز» نگاه بازتری به استعدادهای آدمی دارد. شخصیت اول قصه تواناییهای گوناگونی دارد که هر کدام در مقطعی از زندگیاش بروز و ظهور پیدا میکنند.
اما در انیمیشن روح آدمی با یک استعداد خاص و یگانه به نمایش در میآید که این نوع نگاه میتواند دید افراد را نسبت به توانایی خود محدود کند.
تضمینی وجود ندارد که هر کدام از ما با یک استعداد یگانه به دنیا بیاییم و تواناییهای ما میتواند در مقاطع مختلف زندگی متفاوت باشد و با فاصله، متوجه تواناییهای گوناگونی در خود شویم.
از این نظر میتوان اثر کمال تبریزی را واجد ویژگی مثبت دانست. ویژگیای که اگر کمی با تحمل بیشتر برای دیدن فیلم در مخاطب همراه شود میتواند برای بینندگان الهامبخش نیز باشد.
بدین ترتیب «دستانداز» توانسته است یک انتقاد اجتماعی را ارائه کند. گرچه شاید در بیان آن میتوانست بهتر نیز باشد.
حرف اصلی دستانداز اما بیان ویژگیهای روانشناختی انسانها نیست. برعکس «روح» که میتوان آن را اثری با موضوع «روانشناسی» بهحساب آورد.
«دستانداز» یک اثر انتقادیاجتماعی است. انتقاد از شرایطی که در آن آدمها نمیتوانند استعدادهای درونی خود را شکوفا کنند یا حتی خودشان باشند. این امر به واسطهی رفتار اطرافیان آنان اتفاق میافتد.
کمال تبریزی پیش از این نیز معمولا با محتوای انتقادی وارد میدان میشد. از «مارمولک» گرفته تا «مارموز» و «ما همه با هم هستیم» که همگی دارای وجه انتقادی پررنگ و تندوتیز هستند.
فیلم او این بار هم البته با همین موضوع مهمان سینماهاست، با این تفاوت که اثر حاضر در حالوهوای فانتزی سیر میکند. این حالوهوا باعث شده است کمی از جدیت اثر کاسته شود و برقراری ارتباط با آن برای مخاطب دشوار باشد. درحالی که اصولا تلخی انتقاد باید چشیده شود تا اثر خود را باقی بگذارد. از طرف دیگر اما این موضوع، دست سازندگان فیلم را برای انتقادات تندوتیز باز گذاشته است.
همچنین نگاه به انسان به عنوان موجودی چندبعدی که امکان پرورش استعدادهای مختلف را در خود دارد نیز از ویژگیهای مثبت فیلم است که میتوان در آثار بعدی و حتی آثاری با موضوع روانشناسی مورد توجه قرار گیرد.