لزوم پرهیز از کلی‌گویی و تغافل

راهبرد انقلاب اسلامی برای حفظ وحدت چیست؟

کدخبر: 2376549

قدم اول برای آنکه بتوان پاسخی دقیق و راهگشا نسبت به چگونگی خروج از بحران دوقطبی اجتماعی داشت، پذیرفتن اصل صورت‌مسئله و پرهیز از بیان کلیاتی است که دلالت‌های سیاسی دوقطبی‌ساز و واگرا دارند.

نسیم‌آنلاین؛ روح الله اکبری: «دشمن مایل است که مردم به خاطر عقاید و سلایق مختلف با هم بجنگند، با هم دعوا کنند. در یک جامعه، سلایق مختلفی هست، عقاید مختلفی هست، نگاه‌های مختلفی به مسائل هست؛ باشد، مانعی ندارد؛ همه در کنار هم زندگی کنند، با هم کار کنند، با هم مهربانی کنند؛ رأفتِ میان مردم.» این جملات، آخرین تأکیدات رهبر انقلاب مبنی بر وحدت میان مردم، علی‌رغم وجود سلایق و عقاید مختلف در جامعه است که در خطبه‌های نماز عید فطر بیان شد. چند ساعت بعد از این بیانات، رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی نیز مشابه با همین توصیه را درخصوص وحدت امت اسلامی بیان کردند.

«عقاید مختلفی وجود دارد، مذاهب مختلفی وجود دارد، سلایق مختلفی وجود دارد؛ خب باشد. این سلایق مختلف نباید موجب بشود که ما از نعمت بزرگ اتّحاد امّت اسلامی محروم بشویم. امروز اگر امّت اسلامی که ‌ نزدیک دو میلیارد جمعیّتند و در مهم‌ترین و حسّاس‌ترین نقاط جغرافیایی عالم متفرّقند، با هم متّحد بودند، کشورهای اسلامی خیرات به‌مراتب بیشتری را به دست می‌آوردند. اگر این اتّحاد به هر اندازه به‌وجود بیاید، طلیعه‌ی حلّ مشکلات دنیای اسلام آشکار می‌شود، و ممکن می‌شود که ما مشکلات دنیای اسلام را حل کنیم.»

اشارات رهبر انقلاب به اهمیت حفظ وحدت محدود به سخنرانی اخیر ایشان در عید فطر نیست، بلکه این موضوع با ادبیات‌های مختلف از ابتدای سال 1402 مکرراً مورد تأکید ایشان قرار گرفته است. بیانات ایشان در دیدار با دانشجویان، دیدار با زائران حرم رضوی و دیدار با شاعران همگی واجد تذکراتی در رابطه با لزوم حفظ انسجام و پرهیز از دوقطبی‌سازی به‌عنوان برنامه‌ی دشمن بود. اما دلیل تأکید ایشان در ماه‌های اخیر بر این مسئله چیست؟

دوقطبی؛ مسئله‌ای واقعی در ایران امروز

تأکیدات مکرر رهبر انقلاب مبنی بر لزوم حفظ وحدت فقط محدود به دو ماه گذشته نیست، بلکه در پاییز و زمستان 1401 و پیش از آن نیز از طرف ایشان مکرراً بر این موضوع تأکید شده است. به‌نظر می‌رسد این تأکیدات، فراتر از توصیه‌ای کلی و اخلاقی است و مبتنی بر آسیب‌شناسی از وضعیت کشور و به‌مثابه‌ی راهبردی سیاسی مطرح شده است. این آسیب‌شناسی مطابق با نتایج منتشرشده‌ی برخی نظرسنجی‌ها نیز تأیید می‌شود. طبق نتایج موج سوم پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان در سال 1394، 25 درصد از پاسخ‌گویان جوان (بازه‌ی سنی 15 تا 29 سال) با آرمان «مبارزه با امریکا» ابراز مخالفت کرده و 26 درصد موافق این آرمان بودند. همچنین درخصوص «نسبت دین با سیاست» از میان کل پاسخ‌گویان، 36 درصد مخالف جدایی این دو از یک‌دیگر و 31 درصد موافق جدایی دین از سیاست بودند. از میان پاسخ‌گویان در بازه‌ی سنی 15 تا 29 سال اما 35 درصد موافق جدایی دین از سیاست و 33 درصد مخالف با آن بودند. از طرف دیگر 26 درصد از پاسخ‌گویان اظهار داشته‌اند که از اوضاع سیاسی ناراضی‌اند و 19 درصد نیز نسبت به وضعیت سیاسی اعلام رضایت کرده‌اند. 52 درصد نیز وضعیت سیاسی را تا حدودی قابل رضایت دانسته‌اند. نظر پاسخ‌گویان نسبت به گزاره‌ی «حکومت به همه‌ی مردم به یک چشم نگاه می‌کند» این‌گونه بوده است که 40 درصد با آن مخالفت کرده‌اند و 28 درصد موافقت. درخصوص عدالت قومیتی نیز 29 درصد معتقد به وجود بی‌عدالتی و 35 درصد معتقد به وجود عدالت قومیتی در کشور بوده‌اند.

نتایج فوق نشان‌دهنده‌ی آن است که در سال 1394، مردم ایرانیان در ارزش‌ها و نگرش‌های سیاسی در وضعیتی دوپاره قرار داشته‌اند. این دو بخش علی‌رغم اینکه در موضوعات مختلف نسبت به یک‌دیگر از نظر تعداد برتری دارند، اما هیچ‌کدام برتری مطلق ندارند و اکثریت مطلق جامعه را تشکیل نمی‌دهند. اگرچه آماری جهت تحلیل وضعیت حال حاضر جامعه در دست نیست، اما شواهد حاکی از آن است که دوقطبی در سال‌های اخیر اگر تشدید نشده باشد، دست‌کم کاهش نیافته است. تأکیدات اخیر رهبر انقلاب بر لزوم حفظ وحدت و پرهیز از دوقطبی نیز به‌نظر می‌رسد ناشی از همین موضوع است.

وحدت؛ کلید پیروزی

اهمیت وحدت و انسجام به‌عنوان راهبردی برای تحقق اهداف جمعی، مهم‌ترین دلیلی است که رهبر انقلاب و امام خمینی برای لزوم حفظ وحدت بیان کرده‌اند. رهبر انقلاب در دیدار خود با سفرای کشورهای اسلامی در روز عید فطر، اتحاد را لازمه‌ی حل مشکلات دنیای اسلام دانسته‌اند. ایشان در 19 بهمن 1401 نیز «اتحاد ملی» را دارای نقشی عظیم در پیروزی انقلاب و پیشرفت‌های بعد از آن دانسته‌اند. همچنین در مهرماه 1401 نیز فرموده‌اند:

«ما امّت اسلامی، ما کشورهای اسلامی و ملّت‌های اسلامی در دنیای جدیدی که دارد به‌تدریج شکل می‌گیرد، می‌توانیم جایگاه رفیعی داشته باشیم، می‌توانیم به ‌عنوان یک الگو مطرح بشویم، می‌توانیم به ‌عنوان پیشرو مطرح بشویم، امّا به یک شرط؛ شرطش چیست؟ اتّحاد، نداشتن تفرقه...»

 امام خمینی نیز در وصیت‌نامه‌ی خود درباره‌ی لزوم حفظ وحدت نوشته‌اند:

«بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملّت می‌داند و نسل‌های آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن انگیزه‌ی الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملّت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد است.»

امام در سخنی دیگر شرط ترمیم خرابی‌های دوران پهلوی و نجات کشور را نیز وحدت همه‌ی مردم ایران می‌دانند:

«همه دست به دست هم بدهند اختلافات حزبی و مسلکی را کنار بگذارند، اختلافات قدیمی و جدیدی را کنار بگذارند... با صدای واحد، با ید واحد قیام کنند، قیام به امر مهمّی که نجات دادن کشور است.»

به‌نظر می‌رسد حفظ وحدت به‌عنوان کلید پیروزی به‌عنوان یک راهبرد، هم در مسائل ملی و هم در مسائل مربوط به جهان اسلام همواره مورد توجه دو رهبر انقلاب اسلامی بوده است. نکته‌ی مهم اینجاست که این موضوع، با حفظ و پیشرفت نظام و پیروزی امت اسلامی در ارتباط قرار می‌گیرد و اقدامات مقابل آن، توطئه‌ و خواست دشمن تلقی معرفی می‌شود. رهبر انقلاب در خطبه‌ی نماز عید فطر فرموده‌اند:

« دشمن با اتّحاد ملّت ایران مخالف است؛ با یکپارچگی شما مخالف است؛ با یکدست بودن ملّت مخالف است. دشمن مایل است که مردم به خاطر عقاید و سلایق مختلف با هم بجنگند، با هم دعوا کنند.» ایشان در دیدار با شاعران نیز تضعیف وحدت ملی را خواست دشمن دانستند. همچنین در سخنرانی خود در حرم رضوی نیز ایجاد دوقطبی در کشور را کار «تبلیغاتچی‌های خارجی و دنباله‌روهای آن‌ها در داخل» معرفی کردند و دوباره در دیدار با دانشجویان فرمودند «دوقطبی‌گری کار دشمن است.»

مسئله‌ی مهم در اینجا این است که وحدت و انسجام ملی، با چه راهبردی قابل تحقق است؟

وحدت اجتماعی یا وحدت سیاسی؟

منظور رهبر انقلاب از وحدت، خلاف نظر برخی فعالان و سیاست‌گذاران فرهنگی، وحدت اجتماعی و در سطح ملی است. در واقع می‌توان گفت در حال حاضر دو برداشت از وحدت وجود دارد؛ مطابق با یکی از این برداشت‌ها، وحدت مورد نیاز، وحدت سیاسی در سطح نیروهای وفادار به انقلاب است و مطابق با برداشت دیگر، از وحدت باید به‌صورت اجتماعی و در سطح ملی حفاظت شود. بار دیگر سخنرانی رهبر انقلاب در خطبه‌های نماز عید فطر را مرور کنیم:

              «در یک جامعه، سلایق مختلفی هست، عقاید مختلفی هست، نگاه‌های مختلفی به مسائل هست؛ باشد، مانعی ندارد؛ همه در کنار هم زندگی کنند، با هم کار کنند، با هم مهربانی کنند؛ رأفتِ میان مردم.»

این فهم از وحدت که با تأکید بر وجود «عقاید» مختلف در جامعه شکل گرفته است، در سطوح فراملی نیز مورد تأکید قرار گرفته است. امام خمینی در اردیبهشت 62 فرموده‌اند:

              «همه باید کوشش کنیم که وحدت بین مستضعفان در هر مسلک و مذهبی که باشند، تحقق پیدا کند که اگر خدای ناخواسته، سستی پیدا شود، این دو قطب مستکبر شرق و غرب مانند سرطان همه را به هلاکت خواهند رساند.»

اما نکته‌ی مهم، فراگیری فهمی متضاد از این فهم در میان برخی علاقه‌مندان به انقلاب اسلامی است. علی‌رغم اینکه رهبر انقلاب صراحتاً تکثر در عقاید را می‌پذیرند و مانع وحدت نمی‌دانند، برخی تریبون‌داران انقلابی یا روزه‌ی سکوت می‌گیرند یا اساساً راهبرد پرهیز از دوقطبی و پذیرش تکثرهای اجتماعی را نفی می‌کنند. مثلاً چندی پیش «سیدعلی سیدان»، سردبیر مجله‌ی سوره در توییتی نوشت «خشونت‌آمیزترین شعار این روزها، شعار «احترام به تکثر» است.» سیدان در یادداشتی دیگر که اخیراً در پایگاه خبری «رجانیوز» بازنشر شده است، دستور رهبر انقلاب مبنی بر پرهیز از دوقطبی را دستوری درون‌گفتمانی و ناظر به «جبهه‌ی ایمانی و انقلابی» تلقی کرد و نوشت:

«این دستور، به اتحاد درونی جبهه‌ی مؤمنین و مستضعفین و انقلابیون برمی‌گردد و ذیل دوگانه‌های اصیل معنا می‌یابد. نه آنکه ذره‌ای از حقیقت اسلام کوتاه بیاییم به این هوا که اسلام را «مدیریت تصویر» کنیم و بهانه را از دشمن بگیریم.»

اگرچه اشاره‌های سردبیر مجله‌ی سوره به اینکه اسلام مهم‌ترین نیروی پیشران ایران است، دقیق و قابل تأمل است، اما مسئله‌ی اصلی، تلاش او برای انکار دوقطبی به‌عنوان مسئله‌ی روز جامعه‌ی ایران و تأکیدات رهبر انقلاب بر لزوم وحدت در کلیت جامعه و میان افرادی با «عقاید» مختلف است؛ راهبردی که مبنای وحدت میان مسلمین و مستضعفین جهان برای مبارزه با استکبار جهانی و تحقق اهداف مشترک نیز هست. کوچک‌انگاشتن مسئله‌ی دوقطبی یا نفی آن ایده‌ای فراگیر در میان برخی نیروهای علاقه‌مند به انقلاب است. «ابوالفضل اقبالی»، پژوهشگر و سیاست‌گذار فرهنگی اسفند 1401 در گفت‌وگو با ایسنا، دوقطبی را مسئله‌ی تنها 20 درصد جامعه دانست که مسئله‌ی جامعه‌ی ما نیست و ناشی از ضریب دادن رسانه‌ای است. او در همین مصاحبه بیان کرد که «سبک زندگی فرد محجبه و فرد بی‌حجاب تعارض ذاتی دارد و امکان همنشینی طولانی میان آن‌ها وجود ندارد.» موضوعی که بار دیگر و در فروردین‌ماه امسال نیز با یادداشتی در صفحه‌ی شخصی خود روی آن تأکید کرد و نوشت: «حجاب و کشف حجاب دو امر متضاد نیستند که امکان هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با هم داشته باشند. بلکه دو امر «متخاصم»اند و از اساس درصدد تضییق حیات دیگری هستند.» گفتاری که قاعدتاً تأییدکننده‌ و تثبیت‌کننده‌ی دوقطبی اجتماعی به‌عنوان امری گریزناپذیر است.

 به‌نظر می‌رسد مقاومت‌ها در مقابل طرح مسئله‌ی دوقطبی یا تلاش برای نامسئله‌انگاشتن آن، احتمالاً به ترس از چیزی مربوط می‌شود که آقای سیدان تحت عنوان «کوتاه آمدن از حقیقت اسلام» در متن اخیر خود بیان کرده است.

وحدت و مصلحت

اگرچه مشخص نیست منظور از «حقیقت اسلام» در متن سردبیر مجله‌ی سوره چیست، اما می‌توان آن را به پرسشی احتمالاً فراگیر میان علاقه‌مندان به انقلاب اسلامی ترجمه کرد: در تزاحم میان مصلحت حفظ وحدت و اجرای احکام اسلامی، کدام اولویت دارد؟

دامنه‌ی پاسخ به این سؤال، به مسائلی پیچیده و گسترده حول محور موضوعاتی مثل تکثرگرایی کشیده می‌شود که نمی‌توان به سادگی به آن پاسخ گفت. اما موضوعی که صراحتاً قابل استخراج از ادبیات انقلاب اسلامی است، اولویت و اهمیت مصالح حکومت اسلامی است.

سال 1366، گفت‌وگویی میان آیت‌الله خامنه‌ای، رئیس‌جمهور وقت و خطیب جمعه و امام خمینی شکل می‌گیرد. امام در نامه‌ای به آیت‌الله خامنه‌ای می‌نویسد:

«باید عرض کنم حکومت، که شعبه ای از ولایت مطلقه‌ی رسول اللَّه- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- است، یکی از احکام اولیه‌ی اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز و روزه و حج است. حاکم می‌تواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم می‌تواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند؛ و مسجدی که ضِرار باشد، در صورتی که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت می‌تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یکجانبه لغو کند و می تواند هر امری را، چه عبادی و یا غیر عبادی است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامی که چنین است جلوگیری کند. حکومت می تواند از حج، که از فرایض مهم الهی است، در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست موقتاً جلوگیری کند.»

امام خمینی در نامه‌ای با موضوع تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز به مسئولین نظام فرمود‌ه‌اند:

«حضرات آقایان توجه داشته باشند که مصلحت نظام از امور مهمه‌ای است که گاهی غفلت از آن موجب شکست اسلام عزیز می‌گردد. امروز جهان اسلام نظام جمهوری‌ اسلامی ایران را تابلوی تمام نمای حل معضلات خویش می‌دانند. مصلحت نظام و مردم از امور مهمه‌ای است که مقاومت در مقابل آن ممکن است اسلام پابرهنگان زمین را در زمان‌های دور و نزدیک زیر سؤال برد و اسلام امریکایی مستکبرین و متکبرین را با پشتوانه‌ی میلیاردها دلار توسط ایادی داخل و خارج آنان پیروز گرداند.»

ایشان در نامه‌ای دیگر درخصوص تبیین اختیارات مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌گویند:

«تذکری پدرانه به اعضای عزیز شورای نگهبان می‌دهم که خودشان قبل از این گیرها،‌‎ ‎‌مصلحت نظام را در نظر بگیرند، چرا که یکی از مسائل بسیار مهم در دنیای پرآشوب‌‎ ‎‌کنونی نقش زمان و مکان در اجتهاد و نوع تصمیم‌گیری‌ها است. حکومتْ فلسفۀ عملیِ‌ ‌برخورد با شرک و کفر و معضلات داخلی و خارجی را تعیین می‌کند. و این بحث‌های‌‎ ‎‌طلبگی مدارس، که در چهارچوب تئوری‌هاست، نه تنها قابل حل نیست، که ما را به‌‎ ‎‌بن‌بستهایی می‌کشاند که منجر به نقض ظاهری قانون اساسی می‌گردد. شما در عین اینکه‌‎ ‎‌باید تمام توان خودتان را بگذارید که خلاف شرعی صورت نگیرد ـ و خدا آن روز را‌‎ ‎‌نیاورد ـ باید تمام سعی خودتان را بنمایید که خدای ناکرده اسلام در پیچ‌و‌خم‌های‌‎ ‎‌اقتصادی، نظامی، اجتماعی و سیاسی، متهم به عدم قدرت اداره‌ی جهان نگردد.»

به‌نظر می‌رسد با توجه به تأکیدات مکرر هر دو رهبر انقلاب اسلامی مبنی بر اینکه وحدت و انسجام اجتماعی رمز تحقق اهداف و پیشرفت انقلاب اسلامی است، می‌توان انسجام اجتماعی را یکی از مهم‌ترین مصالح نظام دانست. از سوی دیگر امام صراحتاً در مواضع مختلفی که به آن‌ها اشاره شد، حکومت را حکم اولیه‌ی الهی می‌داند که مقدم بر تمام احکام فرعی از جمله نماز و روزه و حج است. همچنین ایشان رعایت مصلحت «نظام و مردم» را از امور مهمی دانسته‌اند که مقاومت درمقابل آن «اسلام پابرهنگان زمین» را زیر سؤال می‌برد. از طرفی دیگر در تذکری به اعضای شورای نگهبان نیز حکومت را «فلسفه‌ی عملی برخورد با شرک و کفر و معضلات داخلی و خارجی» معرفی می‌کند و اعضای شورای نگهبان، به‌عنوان ناظران بر اجرای شرع را از ایجاد انسداد به‌واسطه‌ی «بحث‌های طلبگی» بر حذر می‌داند.

بنابراین مبنای انقلاب اسلامی برای اجرای احکام الهی و نسبت آن با مصالح حکومت مشخص است. امام، به‌عنوان اولین رهبر انقلاب، با پذیرش آنکه ممکن است میان این دو در موقعیت‌هایی تعارضاتی وجود داشته باشد، اولویت را به رعایت مصالح حکومت و پرهیز از انسداد و بن‌بست داده است. در آن سو اما سه نوع مواجهه با مسئله‌ی دوقطبی و شکاف اجتماعی و لزوم حفظ انسجام اجتماعی به‌عنوان مصلحت نظام از جانب برخی فعالان و سیاست‌گذاران فرهنگی مشاهده می‌شود: نفی مسئله‌ی دوقطبی و شکاف اجتماعی، بازتعریف آن در نظام معنایی متفاوت و تغافل و سکوت نسبت به آن. این سه مواجهه، راهبردی غلط برای فرار از ارائه‌ی پاسخی واقعی نسبت به برخی تعارضات میان اجرای دقیق احکام شرعی و مصلحت اجتماعی است. قدم اول برای آنکه بتوان پاسخی دقیق و راهگشا نسبت به این مسئله داشت، پذیرفتن اصل صورت‌مسئله و پرهیز از بیان کلیاتی است که دلالت‌های سیاسی دوقطبی‌ساز و واگرا دارند.

مثلاً آقای سیدان در متن خود «اسلام انقلابی» را «اساسی‌ترین مؤلفه‌ی وحدت ملی» دانسته و آقای اقبالی در متنی دیگر، راه درمان بی‌حجابی را همزمان با توجه به پرهیز از نفرت‌آفرینی و ایجاد گسست اجتماعی، منوط به «هویت‌زایی انقلابی» می‌داند. بیان این عبارت‌های کلی به‌عنوان راهکار، بیش از آنکه راهگشا باشد، رهزن است. چرا که این عبارت‌ها دال‌هایی کلی است با دلالت‌های سیاسی مشخص؛ به همین دلیل است که متن آقای سیدان توسط رجانیوز مورد استقبال قرار می‌گیرد. چرا که ترجمه‌ی سیاسی این عبارت کلی، تأییدکننده‌ی رویه و عملکرد جناح سیاسی خاصی است که در ماه‌های گذشته با تأکید بر راهبردهایی مثل «پایان مماشات» در مواجهه با اغتشاش‌گران و ازسرگیری مواجهه‌ی انتظامی و قضایی در مواجهه با افراد بدحجاب و مسدود کردن پلتفرم‌های مجازی خارجی در مواجهه با آسیب‌های فضای مجازی، یکی از نیروهای دوقطبی‌ساز در جامعه‌ی ایران بوده است. اسلام انقلابی و هویت‌زایی انقلابی مورد اشاره، در ابتدا باید نسبت خود را مسئله‌ی امنیت و انسجام جامعه‌ی ایرانی حل کند و مرزی روشن با جریان دوقطبی‌ساز فعال در میان نیروهای علاقه‌مند به انقلاب اسلامی ترسیم کند تا بتواند نسخه‌ای واقعی برای عبور از بحران شکاف اجتماعی ارائه دهد.

 

 

ارسال نظر: