تجمعات چه زمانی پایان خواهد یافت؟
بعد از گذشت چهل روز از آغاز، اعتراضات همچنان ادامه دارد. این ادامه دار بودن تجمعات به خاطر شنیده نشدن صدای اعتراض و خشم عمومی از این حادثه نیست. تجمع برای زنده نگه داشتن پروژهی سیاسی/ رسانهای ادامه مییابد
نسیمآنلاین: امروز فرمانده سپاه در مراسم تشییع شهدای حملهی تروریسی به شاهچراغ، از پایان تجمعات گفت. موضوعی که باید پاسخی برای آن پیدا کرد این است که تجمعات چه زمانی پایان خواهد یافت؟
آنچه در روزهای ابتدایی بعد از اعلام خبر فوت مهسا امینی اتفاق افتاد، نوعی از اعتراض خیابانی به اتفاقی بود که احساسات مردم ایران را جریحه دار کرد. اعتراضی که در کشورهای دیگر هم بعد از اتفاقات مشابه صورت میگیرد. در همهی نمونهها هدف از این مدل تجمعات نشان دادن خشم و ناراحتی نسبت به اتفاقی است که رقم خورده است. در تجمعات به این سبک، بعد از چند روز اعتراض همه چیز به پایان میرسد و نظم به شهرها باز می گردد. اما اتفاقی که این روزها در ایران در حال رقم خوردن است از الگویی متفاوت پیروی میکند.
اعتراض ادامه می یابد چون صدا شنیده نشده است؟
بعد از گذشت چهل روز از آغاز، اعتراضات همچنان ادامه دارد. این ادامه دار بودن تجمعات به خاطر شنیده نشدن صدای اعتراض و خشم عمومی از این حادثه نیست. چرا که انتخاب زمان و مکان تجمعات از روز اول به نحوی بود که اختلال جدی در نظم عمومی تهران ایجاد کرد. از سوی دیگر حمایت رسانهای که از این تجمعات صورت گرفت بیش از بازنمایی رسانهای معمول اینگونه تجمعات بود. پول خارجی که خرج حمایت رسانهای خارجی از این تجمعات صورت گرفت غیرمعمول بود. به این ترتیب صدای این تجمعات بالاتر از حد قابل تصور شنیده شد.
از زاویهی دید شرکت کنندگان در این تجمعات، ادامهی این اعتراضات چه پیامی دارد؟ چرا باید یک نفر به این جمع بندی برسد که باید به صورت مداوم صدای اعتراضش را بدون اینکه هدف خاصی را دنبال کند بالا ببرد؟ و اساسا بالا ماندن صدای اعتراض چه ارزشی دارد؟ اینکه اعتراض به یک موضوع یک هفته به طول بیانجامد یا یک سال چه تاثیری در نتیجهی کار خواهد داشت؟
ریزش تعداد معترضان
نتیجهی پاسخ به سوالات بالا از سوی یک شهروند عادی که از قضا عملگرا هم هست، پایان دادن به حضور خیابانی است. ریزش جمعیت معترضان به واسطهی ادامهدار شدن تجمع اعتراضی هم از این زاویه قابل تحلیل است. اما باقی ماندن برخی از افراد در کف خیابان همزمان با کاهش جمعیت تعداد معترضان، تلاشی برای زنده نگه داشتن موج رسانهای ایجاد شده است. در واقع حضور با هدف منتقل کردن مستقیم صدای اعتراض به جامعه نیست بلکه تلاشی برای تامین خوراک رسانهها برای ارائه این تصویر به جامعه است که اعتراضات همچنان ادامه دارد. این اقدام در سطح میدانی دو نتیجه در پی دارد.
1- تراشیدن بهانه برای زنده نگه داشتن موج رسانهای تجمعات و القای این حس که باید کف خیابان ماند موضوعیت پیدا میکند. انتشار خبرهای فیک از کشته شدن افراد در خیابان و تلاش برای رقم زدن موقعیت برخورد نیروی حافظ امنیت در سطح شهر با آنهایی که کف خیابان هستند تبدیل به هدف میشود. هرچقدر تعداد افرادی که در خیابان هستند کمتر شود کار برای شکل دادن به این سوژه ها سخت تر می شود.
2- افراد باقیمانده در کف خیابان، خلا کاهش تدریجی افرادی که کف خیابان حاضر می شوند را با بالا بردن خشونت و تخریب جبران میکنند. حتی این اتفاقات الزاما در سطح تجمعات رقم نمیخورد. ایجاد فضای رعب و وحشت، بروز خشونتهای کلامی و بروز رفتارهای رادیکال اجتماعی با همین هدف صورت می گیرد.
رادیکالیسم نتیجه قطعی ماندن کف خیابان
به این ترتیب با گذر زمان در کنار کاهش جمعیت حاضر در تجمعات باید شاهد سطحی از رادیکالیسم باشیم. رادیکالیسمی که با هدف زنده نگه داشتن پروژهی سیاسی/ رسانهای صورت میگیرد. نتیجهی این رادیکالیسم در عین منزوی شدن این جریان میشود اما کاملا در خدمت پروژهای که از روز اول در دستور کار رسانههای خارجی و اتاق جنگ علیه مردم ایران بوده قرار می گیرد. ایجاد کمپین توسط برخی ایرانیان خارج از کشور برای اعمال تحریم بیشتر بخشی از این پروژهی کلان سیاسی در خارج از ایران است. آنچه از این پس در خیابان رقم میخورد اگر مستقیم از سوی تحریمکنندگان مردم ایران تامین نشود، محصول لجبازی کور سیاسی توسط افرادی است که هیچ تجربهی سیاسی در کارنامه خود ندارند.
*عکس از ایرنا