حجتالاسلام میرباقری: دفاع از امام و نصرت او تنها بستر دفاع از توحید و نصرت خدا است
استاد حوزه علمیه قم افزود: خدای متعال از نصرت بینیاز است و در واقع بندگان به معامله با خداوند برای دستیابی به طهارت، بقا، اطمینان و سکون نیازمند هستند/ داشتهها و امکاناتی که در مسیر نصرت خدای متعال صرف می شود، به بقاء میرسند
به گزارش خبرنگار «نسیم»، حجتالاسلام میرباقری در پنجمین شب عزاداری حسینی در دهه اول محرم الحرام 1393 در هیئت ثارالله قم با اشاره به زیارات مأثور از ائمه (علیهمالسلام) یاران عاشورایی اباعبدالله را با دو خصوصیت «انصار الله» و «الذابون عن الله» توصیف نموده و گفت: در زیارتنامه های اصحاب سیدالشهداء تعابیر خاصی در باب ایشان موجود است. مثلا در کتاب مزار شهید آمده است که: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَنْصَارَ اللَّهِ وَ أَنْصَارَ رَسُولِهِ وَ أَنْصَارَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِالسَّلَامُ وَ أَنْصَارَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ أَنْصَارَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَاالسَّلَامُ وَ أَنْصَارَ الْإِسْلَام» و یا می خوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الذَّابُّونَ عَنْ تَوْحِیدِ اللَّه»اگر ما دوست داریم که از یاران امام زمان علیهالسلام باشیم باید این صفات یاران امام حسین علیهالسلام را تحصیل کنیم. یکی از آن صفات، «نصرت خدای متعال» است. آن چنان که در زیارت توضیح دادهاند این نصرت همان نصرت پیامبر اکرم و امیر المومنین و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) است.ما باید بدانیم که خدای متعال، محتاج نصرت کسی نیست. در سوره مبارکه محمد، خدای متعال میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُم». امیر المومنین علیه السلام در نهج البلاغه در توضیح این آیه شریفه می فرمایند: «وَ خُذُوا مِنْ أَجْسَادِکُمْ فَجُودُوا بِهَا عَلَى أَنْفُسِکُمْ وَ لَا تَبْخَلُوا بِهَا عَنْهَا فَقَدْ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ وَ قَالَ تَعَالَى مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ» یعنی جسم خود را خرج جانتان کنید و از این کار بخل نورزید. شما اگر دین خدای متعال را یاری کنید و شهید شوید به خود بخشش کردهاید. در واقع حیات این دنیا را خرج «حیات طیبه» و «دار البقاء» کردهاید. با این حال خدای متعال این کار شما را یاری خودش فرض کرده و به عنوان مزد ، شما را نیز یاری میکند. با این خرج کردن جسم برای جان، خدای متعال انسان را به ثبات قدم و حیات طیبه میرساند: «یثبت اقدامکم». در باب انفاق هم این تعابیر آمده است. جان و مالتان را خرج ثبات قدم خود کنید برای اینکه خودتان بمانید. کسی که در کشتی است در زمان طوفان، سرمایه و مالش را به دریا می اندازد تا خودش بماند. ولی این جا در دریا انداختنی نیست بلکه معامله با خدای متعال است. ما باید بدانیم که نمی توانیم چیزی را نگه داریم. ما خودمان فانی هستیم پس چطور می خواهیم جان یا مالمان را نگه داریم؟ ولی خدای متعال که باقی است و سرچشمه بقاست هر چه به او برسد را به بقاء می رساند. هرچه در دست ما بماند فانی است. امامان که «شفعاء دار البقاء» هستند ما را از «دارالفناء» به «دارالبقاء» می برند و فانی را باقی می کنند چون امام همان وجه الهی است که باقی است. «وَ یَبْقى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرام»(الرحمان/27)
استاد حوزه علمیه قم در ادامه با اشاره به اینکه معنی «ان تنصروا الله ...» این نیست که ما خدای متعال را یاری می کنیم و بعد او به ما مزد یاری شدنش را میدهد، گفت: در همین راستا حضرت امیر در توضیح این آیه میفرمایند: «فَلَمْ یَسْتَنْصِرْکُمْ مِنْ ذُلٍّ وَ لَمْ یَسْتَقْرِضْکُمْ مِنْ قُلٍّ اسْتَنْصَرَکُمْ وَ لَهُ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ وَ اسْتَقْرَضَکُمْ وَ لَهُ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِید» یعنی خداوند متعال از روی کرم و برای تشویق ما خود را وامدار ما خوانده است. با اینکه چیزی که در دستان ماست هم مال اوست. چیزی که در دستان انسان است نازله خزائن الهی است: «وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُوم»(حجر/21) این نازله هم برای اوست. غایت این نصرت هم جُود بر خودمان است. راه خرج کردن برای خود، برگرداندن امکانات به خدای متعال است و الا امکانات را خرج دشمن خود و نفس وشیطان میکنیم. او که همه جنود عالم از اوست احتیاجی به نصرت ما ندارد. او «جود» ما به خودمان را نصرت خود به حساب آورده است. «وَ إِنَّمَا أَرَادَ أَنْ یَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا». این جنگها، ابتلای شماست تا «احسن عملا» بشوید.
رییس فرهنگستان علوم اسلامی در ادامه با اشاره به اینکه نصرت اولیای الهی تنها بستر نصرت خدای متعال محقق میشود،ادامه داد: خدای متعال در سوره مبارکه زخرف میفرماید: زمانی که فرعونیان طغیان کردند و ما را به «أسف» آوردند، از آنها انتقام گرفتیم: «فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعین»(زخرف/55) برای این که به «أسف آوردن خدای متعال» درست معنا شود و به معنی تشبیه به مخلوقات گرفته نشود، امام صادق علیه السلام میفرمایند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَأْسَفُ کَأَسَفِنَا وَ لَکِنَّهُ خَلَقَ أَوْلِیَاءَ لِنَفْسِهِ یَأْسَفُونَ وَ یَرْضَوْنَ وَ هُمْ مَخْلُوقُونَ مَرْبُوبُونَ فَجَعَلَ رِضَاهُمْ رِضَا نَفْسِهِ وَ سَخَطَهُمْ سَخَطَ نَفْسِهِ» او مثل مخلوقات متأثر نمیشود بلکه اولیائی دارد که آنها مخلوق و مربوبند و تأسف و رضا دارند. خدای متعال رضای آنها را رضای خود و سخطشان را سخط خود قرار داده است. «لِأَنَّهُ جَعَلَهُمُ الدُّعَاةَ إِلَیْهِ وَ الْأَدِلَّاءَ عَلَیْهِ فَلِذَلِکَ صَارُوا کَذَلِکَ» یعنی رضا و سخط آنها به منزله رضا و سخط الهی است که البته این امر قراردادی نیست بلکه این تنزیل، واقعی است و دلیلش هم همین است که آنها داعی و دلیل الی الله هستند.
حجتالاسلام میرباقری افزود: پس ولی الله، داعی و دلیل به سوی خدای متعال است. هم شروع دعوت از اوست و هم راهنمایی در طول راه. نباید گمان کنیم این ماییم که سیر به سمت خدای متعال و ولی الله را شروع می کنیم. بلکه با دعوت او شروع میشود. وقتی امام صادق علیه السلام به این جا میرسند که او «داعی الی الله» و دلیل علی الله است این آیه را تلاوت میکنند: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ قَالَ إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» و می فرمایند که این یک قاعده کلی است: «فَکُلُّ هَذَا وَ شِبْهُهُ عَلَى مَا ذَکَرْتُ لَک»
استاد حوزه علمیه قم در ادامه با اشاره ضرورت توجه «انصار اولیاء الله» به بی نیازی امام از «نصرت ایشان» و نیاز آن ها به این «نصرت»،گفت: در صله یا نصرت امام هم، باید دانست که امام، محتاج مال یا جان او نیست. لذا در روایت است که اگر کسی به امام صلهای برساند ولی گمان کند که امام محتاج صله او بوده «مشرک» است. اگر امام صله ما را می گیرد به خاطر خود ماست. در قرآن آمده است که «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیم»(توبه/103) یعنی رسول خدا با قبول صدقاتشان، نه مالشان بلکه جانشان را تزکیه میکند. پس اگر کسی جانش را بدهد چه میشود؟ امام، معدن طهارت و قدس است بنابراین قبول صدقه توسط امام موجب تزکیه میشود. بعد از پذیرش صدقات نیز خدای متعال میفرماید: «بر آنها صلوات بفرست تا به سکینه برسند» چون در حال عطای مالشان ممکن است دچار اضطراب شوند. صلوات تو باعث میشود که آنها به سکون نفس و مقام جُود و سخا برسند و با طمأنینه اموالشان را بدهند. لذا امام اولا، مال یا جان را میپذیرد و شخص را تطهیر میکند و آنچه را گرفته به بقاء میرساند و وارد «دار البقاء» مینماید. امام با پذیرش جان، جان را به حیات نزد ربّ میرساند «احیاء عند ربهم یرزقون» و با صلوات خود به انسان، «سکون، اطمینان نفس و سخاوت» میبخشد.
وی ادامه داد: نصرت امام، دفاع از توحید است و انصار ائمه، «الذابون عن الله» هستند، یعنی اگر اصحاب سید الشهدا که خودشان را وقف یاری امام خود کردهاند «الذابون عن توحید الله» خوانده شدهاند به این دلیل است که ائمه علهم السلام، ارکان توحید و دعائم دینند. در دعای ماه رجب آمده است: «َبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ حَتَّى ظَهَرَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْت» وقتی سماء و ارض از نور اهل بیت علیهمالسلام پر شد حقیقت لا اله الا الله در عالم ظاهر شد. چون ایشان «داعی الی الله» اند و تا دعوت ایشان در عالم تجلی نکند توحید در عالم ظاهر نمی شود و تا نور ایشان که «مَثَل نور الهی» است نتابد کسی به توحید نمیرسد. لذا ذبّ و دفاع از چنین شخصیتی، «الذب عن توحید الله» است.
رییس فرهنگستان علوم اسلامی در ادامه پیوستگی همه «عرصه های دفاع از توحید» و «نصرت امام» و گستردگی نصرت امام در همه عرصه های دفاع از توحید را مد نظر قرار داده و گفت: کلمه توحید، امام است و شجره طیبه که شجره توحید است، اصلش امام است و فرعش شیعیان. یعنی دیگران با فرع امام شدن به توحید میرسند. همه «اصول و فروع دین» و «توحید و خیرات» به امام برمیگردد. لذا دفاع از نماز، روزه و فروع هم وقتی دفاع از امام باشد، دفاع از توحید است. و الا اگر آنها را از امام جدا کنیم دیگر دفاع از توحید نیست. استخفاف به نماز و روزه و فروع هم استخفاف به امام است چون این مناسک از فروع امامند. لذا دفاع از امام هم مانند دفاع از توحید شئون گسترده و عرضی عریض دارد. اگر فقیه حصن الاسلام است به خاطر این است که در یک حیطه، از ولایت امام دفاع میکند. مجاهد میدان نبرد نیز در حیطه ای دیگر فلذا آن ها هم «الذابون عن الله» اند و...
وی در پایان تصریخ کرد: نکته قابل توجه این است که اصحاب امام حسین علیهالسلام در مقامی هستند که وقتی از سید الشهداء دفاع میکنند عملشان را دفاع از خدای متعال و یاری او میدانند و در این یاری، نصرت نسبت به پیامبر اکرم و امیر المومنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام را نیز میبینند و در همه این میدانها، همزمان حاضرند. یعنی در دفاع از امام، از توحید غافل نیستند. دفاع از امام اگر در قالب دفاع از توحید نباشد حتی دفاع از امام هم نیست. موحّد کسی است که معرفت الله را با معرفت امام قصد می کند. اگر کسی به سمت معرفت الله رفت بدون معرفت امام به توحید نمیرسد و اگر هم به سمت معرفت امام برود بدون قصد معرفت الله از شرک سر در میآورد. انصار به گونه ای امام را شناختند و از او دفاع کردند که «الذابون عن توحید الله» شدند.