اخبار آرشیوی
یک کارشناس مسائل سیاسی: استراتژی غرب برای خروج از بحران اعتراضات داخلی نظام سرمایهداری، انتقال بحران اقتصادی به خارج از مرزهای خود با ایجاد جنگهای منطقهای و جهانی است
مهدی حنطه در پایگاه برهان نوشت: دلایل ناکامی و افول نظام سرمایهداری چیست؟ آیا جنبش وال استریت میتواند نقطه پایانی برای نظام سرمایهداری باشد؟ دکتر «مهدی حنطه» در تحلیلی محتوایی - تاریخی بر نظام سرمایهداری غرب با نقد دیگر مکاتب اقتصادی تنها نسخه رهایی بخش بشریت را بازگشت به آموزهها و تعالیم اقتصادی اسلام و تعالیم قرآن میداند. مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود در جمع مردم کرمانشاه شکلگیری جنبش ضد سرمایهداری وال استریت در آمریکا را حقیقتی بر آمده از نظام تبعیضآمیز و ناعادلانه لیبرال دموکراسی غرب مطرح نمودند به نحوی که این حرکت اعتراضی، نظام سرمایهداری غرب را با بحران مواجه نموده و از این حیث روشهای عملیاتی و اجرایی نظام سرمایهداری با یک بنبست مواجهه خواهند شد. تأکید مقام معظم رهبری بر عینی شدن فساد سرمایهداری، مستلزم بازشناسی و واکاوی مبانی نظام لیبرال دموکراسی غرب با تأکید بر جنبههای اقتصادی آن میباشد: 1- مدرنیته به عنوان تنها نسخه رهایی بخش از حیث رسیدن به آسایش آرامش بر 4 محور کانونی استوار میباشد: الف) لیبرالیسم ب) حقوق بشر ج) جامعه مدنی د) دموکراسی لیبرالیسم نه به مفهوم آزادی از حیث محتوایی
و مفهومی آن، بلکه از منظر اباحیگری، توجیهکننده کلیه رفتارهای بشر غربی و ارائه این مدل تحت عنوان سبک زندگی آمریکایی به سایر کشورهای دنیا میباشد. بدیهی است که اباحیگری به مفهوم مباح شمردن هر پدیده و عملی مبتنی بر انگارههای اومانیستی و تأکید بر اصالت انسان به جای اصالت خداوند، توجیهگر هرگونه رفتار از حیث ارضاء لذات و اصالت لذت انسانی میباشد. از این حیث، رهآورد مدرنیته، فرهنگ اصالت لذت، مصرف، سود و فایدهانگاری بوده که به تبع آن نظام اقتصادی برآمده از مدرنیته نیز، مکانیزمها و سازوکارهای عملیاتی چنین رویکردی را در بستر زمان ایجاد نمودهاست. این نظام با ناسازگاریهای درونی و ذاتی که داشته، در طول 200 سال گذشته، در چند نوبت مورد حمله قرار گرفت ولی با اصلاحاتی درونی، این اعتراضات اقتصادی به تعویق افتاد. حرکت اعتراضی وال استریت، آغازی دیگرباره بر این روند فساد سرمایهداری میباشد که با توجه به شرایط فعلی اقتصادی جهان و نوع و میزان مناسبات کشورهای غربی، بر دامنه آن افزوده خواهد شد. گزارههای حقوق بشر، جامعه مدنی و دموکراسی نیز مفاهیمی هستند که تنها و فقط در همان بستر اباحیگری توجیه و تفسیر میشوند و بدون
وجود آن بستر، کارآمدی خود را از دست خواهند داد.. 2. آسیبشناسی نظام سرمایهداری غرب از منظر مطالعات تاریخی نشان میدهد که این نظام در چند مقطع تاریخی با چالشیهای اساسی مواجه شده است. 2-1- اولین چالش نظام سرمایهداری غرب از اواخر قرن 18 و اوایل قرن19 بود که با توجه به نابرابریهای موجود جامعه غرب و به ویژه انگلیس در عصر انقلاب صنعتی و تبعیضهای اعمال شده علیه کارگران کارخانهها، اعتراضهای وسیع کارگری علیه کارفرمایان صنعتی و نظام کارخانهای آن زمان به راه افتاد که در نهایت منجر به نظریهپردازی مارکس تحت عنوان دورههای تاریخی و فروپاشی نظام سرمایهداری و حرکت به سوی نظام سوسیالیسم و کمونیسیم شد. نظریههای مارکس مبنی بر فروپاشی نظام سرمایهداری، در آن زمان تحقق نیافت؛ چون نظام سرمایهداری با اعمال و ایجاد بیمههای اجتماعی، توانست بر حرکتهای اعتراضی فایق آمده و بحران اعتراضهای کارگری را به تعویق انداخته و حذف نماید. 2-2- دومین چالش اساسی نظام سرمایهداری، بعد از جنگ جهانی اول و در سالهای 1929 به بعد رخ داد که در ادبیات اقتصادی تحت عنوان رکورد بحران بزرگ معروف است. در آن زمان نیز، نظام سرمایهداری غرب با عدول
و خروج از اصول موضوعه خود، یعنی عدم حضور دولت در فعالیتهای اقتصادی و واگذاری امور به دست نامریی بازار جهت رسیدن به تعادل اقتصادی، توسط جان مینارد کینز، ورود دولت به عرصه فعالیتهای اقتصادی را تجویز نمود و نظام سرمایهداری غرب، توانست با کاربست و اجرای سیاستهای انبساطی پولی و مالی، خود را از دام رکود و بحران برهاند و به عبارتی بحران را به تعویق اندازد. 2-3- موج سوم و قوی بحران نظام سرمایهداری از سال 2008 به بعد آغاز شده که البته ابعاد این موج به مراتب شدیدتر از امواج قبلی بوده، عرصههای پولی و مالی اقتصادی را درنوردیده، ابعاد آن به سرعت اکثر کشورهای اروپایی را فرا گرفته است؛ این موج از عرصه پولی و بانکی آغاز شده و به حوزههای بورس و سایر حوزههای مالی سرایت پیدا کرد. موج سوم بحران نظام سرمایهداری که از نظام بانکی آغاز شده، دلالتی جدی بر ناکارآمدی و فسادآمیز بودن نظام بانکداری غربی مبتنی بر رویکردهای ربوی دارد. از سوی دیگر موج اخیر، در بستر حجم عظیمی از بدهی آمریکا، رقمی بیش از14 تریلیون دلار، استوار بوده که نه تنهااقتصاد آمریکا را با بحران ناکارآمدی اقتصادی مواجه کرده، بلکه روند فزاینده بسیاری از کشورهای
اروپایی نیز که مبتنی بر نظام کاپیتالیستی میباشند، دامنه بحران را به فراتر از مرزهای آمریکا کشانده به نحوی که این اعتراضات موج سوم، کلیه نظام اقتصادی غرب مبتنی بر آموزههای مدرنیته و لیبرال دموکراسی را به چالش خواهد کشاند. استراتژی غرب از حیث خروج از بحران اعتراضات داخلی نظام سرمایهداری، عمدتا بر تعویق و در نهایت انتقال بحران اقتصادی به خارج از مرزهای خود، با اجرای استراتژی ایجاد جنگهای منطقهای و جهانی میباشدو مبتنی بر این دکترین، با برهم ریختگی نظام فعلی اداره جهان، نظم جدیدی ایجادشده که تحت آن استیلا و سلطگی جدید خود را بر جهان تئوریزه میکند. استراتژی غرب از حیث خروج از بحران اعتراضات داخلی نظام سرمایهداری، عمدتا بر تعویق و در نهایت انتقال بحران اقتصادی به خارج از مرزهای خود، با اجرای استراتژی ایجاد جنگهای منطقهای و جهانی میباشدو مبتنی بر این دکترین، با برهم ریختگی نظام فعلی اداره جهان، نظم جدیدی ایجادشده که تحت آن استیلا و سلطگی جدید خود را بر جهان تئوریزه میکند. چه باید کرد؟؟ 3- نظام کاپیتالیستی و مارکسیستی هر دو مبتنی بر اصالت انسان بوده که یکی مالکیت خصوصی و دیگری مالکیت اشتراکی را تئوریزه
میکرد. فروپاشی نظام کمونیستی شوروی سابق، مهر تأییدی بود بر ناکارآمدی نرمافزار اداره اقتصادی جهان از حیث آموزههای مارکسیسم. نظام کاپیتالیستی نیز از ناسازگاریهای درونی مبتنی بر اصالت سود، اصالت لذت، اصالت فایده در قالب اباحیگری و لیبرالیسم بوده که موج جدید اعتراضات وال استریت آغازی دیگرباره بر وجود بیکاری، نابرابری، سرخوردگی اجتماعی، فقر و... میباشد که در ذات خود فروپاشی نظام سرمایهداری را نه در کوتاهمدت که در میانمدت و بلندمدت با ورود موج بحران از حوزههای اقتصادی به حوزههای فرهنگی و اجتماعی خواهد داشت. تنها نسخه رهاییبخش بشریت، عمل به آموزههای نظام اقتصادی اسلام و تعالیم قرآن میباشد. بدون تردید نظامسازی و الگوسازی اقتصادی مبتنی بر تعالیم اسلام و با عنایت به رویکرد توأمان و دو وجهی پیشرفت و عدالت است که میتواند نجاتدهنده بشریت در دوره میانمدت و بلندمدت باشد. نظامسازی مبتنی بر تفقه در دین، ضرورتی است که مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با خبرگان رهبری نیز بر اهمیت و ضرورت آن تأکید زیادی داشتند. بدون تردید تعلل در طراحی و تولید نظام پویای اقتصادی اسلامی، موجب گرایش بشریت به سوی استفاده از
نسخههای جدید اقتصادی مبتنی بر آموزههای اومانیستی و اصالت انسان خواهد بود.