این ره که می روید به ترکستان است...
۷ گزاره درباره دیپلماسی «روحانی» در دوران «بایدن»
این که چه کسی در کاخ سفید بر مسند قدرت بنشیند، نه در دشمنی آمریکا علیه ملت ایران و نه در وضعیت اقتصادی ایران تاثیر زیادی نخواهد داشت.
نسیم آنلاین ؛ علی ریاحی پور: خوشحالی برخی از جریانات داخلی از پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، خاطره شادی و پایکوبی بی حد و حصر مدافعان سرسخت برجام در روز اعلام توافق این پیمان بین ایران و گروه پنج بعلاوه یک را در اذهان زنده می کند. همان مدافعانی که این توافق را فتح الفتوح و پایان تمام مشکلات ایران می دانستند؛ همان خوش خیالانی که امضای این توافق را به معنای پایان دشمنی آمریکا علیه ایران تفسیر می کردند؛ و همان کسانی که امضای وزیر امور خارجه آمریکا زیر این توافق را برای پای بندی آمریکا به مفاد آن کافی می دانستند و.... کسانی که برای امضای این توافق لحظه شماری می کردند، به مخاطبان خود این پیام را ارسال می کردند که برجام حلال همه مشکلات ایران خواهد بود و قرار است با امضای این توافق، تمام دشمنی های آمریکا علیه ایران خاتمه یابد! بیژن زنگنه، وزیر نفت که در زمان امضای توافق به گفته خود از خوشحالی گریه کرده می گوید: «به شوخی به آقای ظریف گفتم هر یک حرف، که تو در این توافق نامه(برجام) امضا کنی من هزار دلار بابت هر حرف تو(جایزه) می دهم. هر یک حرف که می نویسی، حتی اضافه بنویس! واقعا روزی که گفتند تمام(تصویب) شد از خوشحالی گریه کردم؛ این نجات ما بود...!»
اما هنوز مرکب امضای برجام خشک نشده بود، که بدعهدی های آمریکا و افزایش فشارها و تحریم ها علیه ایران به بهانه های مختلف شروع شد. آن زمانی که حامیانی مانند شخص آقای زنگنه وزیر نفت نیز از ترکش های عهدشکنی آمریکا در امان نماندند و به مرور خود آنها در لیست تحریم های آمریکا قرار گرفتند، تازه معلوم شد که نتیجه این توافق «تقریبا هیچ» و حتی «خسارت محض» بوده است!
اما امروز همان جریانی که حتی آب خوردن مردم ایران را منوط به امضای برجام می دانستند، اکنون نیز گویا قرار نیست از تجارب آموزنده گذشته درس بگیرند و برخی همان ذهنیت را در مورد پیروزی بایدن" بر ترامپ در جامعه القاء می کنند که عامل اصلی مشکلات رفت و به زودی حلال تمام مشکلات اقتصادی ایران،(رئیس جمهور بعدی آمریکا) خواهد آمد، پس باید با وی مذاکره کرد و..
در تحلیل این دیدگاه و نتایج انتخابات آمریکا توجه به نکاتی حائز اهمیت می باشد :
۱- شادمانی از شکست ترامپ اگر به معنای شکست تئوری فشار حداکثری برای به زانو درآوردن ملت ایران و سیاست های احمقانه او در مسائل بین المللی و منطقه ای باشد قطعا مورد توجه و به عنوان یک دستاورد بزرگ دیگر برای نظام جمهوری اسلامی ایران تلقی می گردد. زیرا به هر حال ترامپ با یک تئوری مشخصی در یک دوره چهار ساله وارد میدان کارزار با ایران به عنوان رهبر جبهه مقاومت شد و شکست خورد؛ در حالی که حریفش قدرتمندانه در میدان حضور دارد. اما هرگز نباید تصور کرد که این شکست به معنای پایان دشمنی و فشار آمریکا علیه نظام مردمی جمهوری اسلامی خواهد بود .
۲- کارشناسان سیاسی به خوبی آگاهند که سیاست های کلان آمریکا در قبال ایران توسط روسای جمهور آن کشور تعیین نمی شود؛ در واقع تفاوت عملکرد آنان فقط در نحوه اجرا است نه راهبرد کلان. بنابراین تصور این که دموکراتها دشمنی کمتری با ایران دارند کاملا اشتباه است زیرا طی ۴۲ سال گذشته دموکرات ها بیشترین دشمنی و توطئه و تحریم را علیه جمهوری اسلامی ایران اِعمال کرده اند .
۳- تجربه ثابت نموده همواره دشمنانی که بی محابا و بطور آشکار دشمنی می کنند خطر کمتری نسبت به منافقانی دارند که خنجر خود را زیر دستکش مخملی پنهان نموده اند. به همین دلیل جمهوری اسلامی ایران بیشترین فشارها و صدمات را در دوران حاکمیت دموکراتهای به اصطلاح صلح طلب متحمل گردیده است. ترامپ، در دوره چهار ساله ریاست جمهوری خود چهره واقعی و عریان آمریکا را به نمایش نهاد. عاملی که در افول جایگاه آمریکا در جهان و پدیدار شدن اختلاف ها میان آمریکا و همپیمانان اروپایی این کشور بسیار تاثیرگذار بود؛ تا آن جا که بسیاری از اندیشمندان غربی و آمریکایی هشدار می دادند اگر وی برای یک دوره چهارساله دیگر باقی بماند چیزی از قدرت و اعتبار آمریکا در جهان باقی نخواهد ماند و از این رو حتی جریان های غرب گرا و کسانی که قلبشان برای آمریکا می تپید نیز در برابر دشمنی های آشکار و رفتارهای غیر منطقی و دیوانه وار ترامپ، دچار انفعال شده و راهی برای دفاع از عملکرد دولت آمریکا نمی یافتند .
۴- بایدن در تبلیغات انتخاباتی خود بارها اعلام کرد: در صورت پیروزی در انتخابات، برای بازگشت به برجام شروطی خواهد داشت! او تاکید کرد تلاش می کند ایران را در زمینه های غیرهسته ای، شامل مسائل موشکی، حقوق بشر و... تحت فشار قرار دهد. اکنون باید پرسید این سیاست واقعا چقدر با سیاستهای کنونی ترامپ متفاوت خواهد بود؟ "بایدن" هرگز مخالف فشارها و تحریم ها علیه ایران نبوده است؛ و در واقع او نیز در دشمنی و کینه توزی علیه ایران اسلامی با ترامپ تفاوتی ندارد. بلکه او خود قبل از ترامپ معتقد به "تحریم های فلج کننده علیه ایران" بود. وی در یک مصاحبه تلویزیونی که در 11 اکتبر 2012 پخش شد، با دفاع از دیدگاه رژیم صهیونیستی مبنی بر افزایش فشارها و تحریم ها علیه ایران گفت: «جنگ همیشه باید پناهگاه آخر باشد؛ به همین دلیل تحریم های فلج کننده که نتانیاهو می گوید باید(علیه ایران) ادامه پیدا کند، وضع شدند و واقعیت این است که آنها(ایران) دارند فلج می شوند». وی بعدها در یادداشتی که برای CNN فرستاد اذعان کرد که سیاست فشار حداکثری نتوانسته ایران را به زانو در آورد؛ لذا تاکید نمود باید تحریم های هوشمند نیز به آن افزوده شود! او حتی از سیاستهای به اصطلاح مدارا گونه ترامپ در برابر نقض حقوق بشر توسط ایران(!!) انتقاد کرد و وعده داد در صورت پیروزی در انتخابات، جمهوری اسلامی را بخاطر نقض حقوق بشر هم تحت فشار قرار خواهد داد .
۵- بایدن همانند ترامپ از مدافعان سرسخت رژیم صهیونیستی است. او خود به شبکه اول تلویزیون اسرائیل گفت: «افتخار دارم که بگویم که من یک صهیونیست هستم و به صهیونیست بودن خود افتخار می کنم و به وجود اسرائیل و ملی گرایی یهودیان سخت پای بندم». علاوه بر این، «کاملا هریس» معاون وی نیز یکی از حامیان سرسخت رژیم صهیونیستی است. او به تازگی در یکی از سخنرانی های انتخاباتی خود بر حمایت بی قید و شرط آمریکا از اسرائیل تاکید کرد و وعده داد دولت «بایدن - هریس» در قبال تامین امنیت اسرائیل به شدت متعهد خواهد بود. وی در ادامه بر حمایت بی دریغ «بایدن» از اسرائیل تاکید و نقش «بایدن» در تامین حمایت های نظامی اسرائیل زمانی که معاون «باراک اوباما» رئیس جمهوری پیشین آمریکا بود را یادآور شد. او تاکید کرد دولت «بایدن» برای اعطای کمک به تل آویو و حمایت از این رژیم هیچ شرطی نخواهد گذاشت .
۶- یکی از مشکلات اساسی اقتصاد ایران، از ده های گذشته تاکنون، وابستگی اقتصادی به نفت بوده است. از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، سیاست کلی نظام، قطع این وابستگی بوده است اما به دلیل دشمنیهای قدرتهای خارجی با ایران و تحمیل جنگ و خسارتهای ناشی از آن، اجرای این سیاست تاکنون به تعویق افتاده است. تهدید خریداران نفت ایران توسط دولت ترامپ که به کاهش بی سابقه فروش نفت در یکی- دو سال اخیر انجامید، گرچه از روی دشمنی با ملت ایران انجام شد و فشار زیادی بر اقتصاد ایران وارد ساخت اما حداقل این فایده را داشت که بعد از سالها بسترهای قطع وابستگی اقتصاد ایران به نفت را مهیا ساخت.
این اتفاق گرچه در کوتاه مدت محدودیتهای اقتصادی برای جامعه ایران فراهم ساخته اما در بلند مدت نتایج ارزشمندی به دنبال خواهد داشت و اقتصاد ایران را از معضل تاریخی وابستگی به نفت نجات داده و آن را در مسیر شکوفایی اقتصادی قرار خواهد داد. موضوعی که زمینه انتقاد سایر دشمنان ایران از ترامپ را به دنبال داشته است. آنان به درستی استدلال می کنند تحریم های حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران به جای تسلیم نمودن این نظام، جمهوری اسلامی را در مسیر خودکفایی و تقویت بنیه های داخلی قرار می دهد. اتفاقی که برای صنایع نظامی ایران افتاد و این کشور را از یک کشور وابسته به تجهیزات ابتدایی نظامی در رژیم گذشته، به کشوری پیشرفته با قابلیت صادرات مدرن ترین صنایع موشکی و هوافضا تبدیل نموده است. حال جای این سوال باقی است بر فرض که در دوره «بایدن» تحریمهای نفتی ایران هم با هدف استمرار وابستگی ما به نفت برداشته شود، آیا این موضوع جای خوشحالی بسیار دارد؟
7.در خاتمه باید به این نکته توجه داشت که گره زدن مشکلات اقتصادی ایران به تحریمها و فشارهای حداکثری دولت ترامپ و تداعی برداشته شدن این فشارها در دوره رئیس جمهور بعدی کاخ سفید، به افزایش انتظارات برای بهبود سریع شرایط در دوره ریاست جمهوری «بایدن» خواهد انجامید؛ در حالی که واقعیت این است که بیشتر مسائل و مشکلات اقتصادی ایران از دید کارشناسان اقتصادی ریشه داخلی دارد و منوط به اصلاح ساختار اقتصادی است. بنابراین باید بپذیریم این که چه کسی در کاخ سفید بر مسند قدرت بنشیند، نه در دشمنی آمریکا علیه ملت ایران و نه در وضعیت اقتصادی ایران تاثیر زیادی نخواهد داشت. دولت استکباری آمریکا صرف نظر از این که چه حزبی در کاخ سفید بر مسند قدرت بنشیند، با ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران دشمنی دارد؛ پس به تعبیر رهبر معظم انقلاب باید با نگاه به داخل، خوداتکایی و تقویت بنیه داخلی در مسیر حل مشکلات و پیروزی نهایی در برابر دشمنان گام برداریم و هرگز چشم به نتایج انتخابات آمریکا ندوزیم که این نتیجه هر چه باشد همواره برای کشور مستقل و آزادی مانند ایران، حداکثر می تواند انتخابی بین بد و بدتر باشد.