ظریف چگونه در جایگاه «شاکی» نشسته است؟!

کدخبر: 2366884

وزیر خارجه دولت روحانی در حالی در مقام شاکی، از تلاش برخی گروه های سیاسی در گره زدن وضعیت انتخابات ایران به اتفاقاتی در خارج از کشور انتقاد کرده که بررسی کارنامه خود وی در این مورد قابل تأمل است.

محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه در گفت‌وگویی مشروح با یک پایگاه حامی دولت گفته است: «بر این باور هستم که متاسفانه خیلی از جناح‌ها آینده را بر اساس سیاست خارجی تعیین می‌کنند. سیاست خارجی یک عنصر در آینده کشور است؛ سیاست خارجی، آینده کشور نیست. البته نسبت به این امر آگاه هستم که به دلیل ارجاع دادن تمامی مشکلات به جهان خارج، در میان مردم نیز این تفکر فراگیر شده که راه‌حل تمام مشکلات را باید در خارج کشور جستجو شود. اگر بخواهیم مشکلات مان را حل کنیم، سیاست خارجی تنها بخشی از راه حل مشکلات ماست».

ظریف در بخش دیگری از این گفت‌وگو اظهار داشته است: «بعضی دوستان می روند و به آمریکا «گرا» می دهند که «با ما بهتر می توانید کار کنید». ما که سکوت می کنیم، دلیل نمی شود که متوجه این گراها نیستیم. من کسی را متهم نمی کنم، ولی می دانم و خبرش را بهم می دهند که گفته اند این ها در قدرت نمی مانند و قدرت این ها چند روزه است ... آقایان صراحتا گفته اند اگر ترامپ انتخاب می شد، پیروزی ما در انتخابات ۱۴۰۰ قطعی بود، ولی الان {این قطعیت} زیر سئوال رفته است. اینکه ما انتخابات مان را براساس اتفاقی در خارج از ایران برنامه ریزی کنیم، بد است».

همانطور که وزیر امور خارجه دولت روحانی به خوبی و به درستی اشاره کرده است، اولا: سیاست خارجی تنها بخشی از راه حل مشکلات کشور است و اینکه بخواهیم حل تمامی مشکلات کشور را به این موضوع گره بزنیم، منطقی نیست و ثانیا: اینکه برخی گروه های سیاسی وضعیت انتخابات ایران را به اتفاقاتی در خارج از کشور گره بزنند و با کشورهای خارجی سیگنال بدهند که با دولت مستقر مذاکره نکند، اقدامی برخلاف منافع ملی است.

با این وجود، این سوال مطرح است که شخص آقای ظریف و به صورت کلی، دولت روحانی چقدر به این حرف های درست و منطقی پایبند بوده و آنها را اجرایی کرده اند؟

گره زدن حل همه مشکلات کشور به سیاست خارجی

براساس این گزارش، وزیر امور خارجه دولت روحانی در حالی به درستی تاکید می کند که نباید حل تمامی مشکلات کشور را به سیاست خارجی گره بزنیم که حسن روحانی رئیس جمهور در مراسم معارفه محمدجواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه دولت یازدهم در تاریخ ۲۶ مردادماه ۹۲ گفت: «سیاست خارجی بسیار حساس است و اگر من تعبیر کنم: کلید حل مشکلات ما در این مقطع در دست سیاست خارجی و آنهایی است که باید بار امانت سیاست خارجی را بر دوش بکشند، سخنی به گزاف نگفته‌ام».

روحانی در حین مذاکرات منتهی به برجام هم بارها و بارها، حل تمامی مشکلات کشور را به موفقیت کشور در حوزه سیاست خارجی یعنی حصول توافق هسته ای با کشورهای 1+۵ منوط کرد.

به عنوان مثال، حسن روحانی رئیس جمهور در مراسم دهمین دوره اعطای جایزه ملی محیط زیست در تاریخ ۱۷ خردادماه ۹۴ گفت: «اینکه می‌گوییم تحریم ظالمانه از بین برود برخی چشم خود را بی‌خود نچرخانند، تحریم‌ها باید از بین بروند تا سرمایه‌گذار به کشور بیاید، تا سرمایه گذاری انجام شود تا مشکل آب خوردن مردم حل شود تا مشکلات مالی و بانکی حل شود».

روحانی حتی در اوج تحریم های آمریکا یعنی در مجمع سالیانه بانک مرکزی در تاریخ 26 دی ماه 98 مجددا بر نقش بسیار مهم سیاست خارجی در حل مشکلات کشور تاکید کرد و اظهار داشت که من بلد نیستم بدون ارتباط با خارج، مشکل اقتصاد کشور را حل کنم!

حال این سوال مطرح می شود که اگر واقعا ظریف اعتقادی مشابه روحانی در این زمینه نداشته است، چرا تاکنون صراحتا در این زمینه اظهارنظر نکرده و حالا در آستانه برگزاری ایام انتخابات ۱۴۰۰ ، به یاد این موضوع افتاده است؟

ایجاد پیوند بین رقابت های سیاسی داخلی با سیاست خارجی

ظریف در حالی به درستی از اینکه برخی گروه‌های سیاسی وضعیت انتخابات ایران را به اتفاقاتی در خارج از کشور گره بزنند، انتقاد کرده است که کارنامه به شدت پرحاشیه ای در این زمینه دارد.

به عنوان مثال، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه در جلسه با اعضای شورای روابط خارجی آمریکا در تاریخ ۲۶ شهریورماه ۹۳ گفت:

«ما روندی را شروع کرده‌ایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاش‌های ما برای تعامل، این تلاش‌ها بی‌ نتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی برگزار می‌شود، به این عملکرد ما پاسخ دهند. وقتی قبلاً در سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، توافق‌هایی کردیم و تلاش‌های ما برای عملکرد شفاف، از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رئیس‌جمهوری متفاوت {احمدی نژاد} دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد! حالا بار دیگر من زنده شده‌ام. به نظر من غرب در انتقال پیامی که می‌خواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند».

همچنین ظریف در مصاحبه با روزنامه ایتالیایی کوریه دلاسرا در سال ۹۵ هم گفت:

«برای اینکه همه عواقب و نتایج توافق (هسته‌ای) پذیرفته شود، توافق باید نشان دهد که منافع دارد. اگر مردم منافع آن را ببینند، آنها به حمایشان ادامه می‌دهند اگر اینطور نشود آنها می‌توانند به صندوق‌های رای بگویند که به آنهایی که از توافق حمایت کردند، رای ندهید».

جالب اینجاست که بدانید اینگونه اقدامات ظریف محدود به دوره دولت روحانی نیست، بلکه ظریف در سال ۸۳ که ماه‌های پایانی دولت اصلاحات بود و زمانی که مشغول مذاکره با کشورهای اروپایی بعد از توافق سعدآباد بود، در حاشیه یکی از دیدارها با محمد البرادعی دبیرکل وقت آژانس بین المللی انرژی اتمی گفتگویی صمیمانه درباره تاثیرات موفقیت توافق بر موفقیت جریان اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری آتی داشت و گفت:

«بسیاری از کاندیداها از شکست مذاکرات ما سود می‌برند، آن‌ها موفقیت جذابی در این گفت وگوها نمی‌دیدند. از سویی آن ها آدم‌های پر نفوذی هم بودند. هم برای اروپایی‌ها و هم مذاکره‌کنندگان اعتبار ایران از دست رفته بود. این تنها مشکل اعتماد به آن‌ها نبود، این مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود، اعتماد به نوع اعتبار ما در خانه».

با توجه به موارد فوق، به جرات می توان گفت ظریف در زمینه گِرا دادن به کشورهای خارجی برای منافع سیاسی و حزبی خود، کارنامه بسیار روشنی دارد و با وجود ادعاهای مکرر خود مبنی بر حرفه‌ای گری در حوزه سیاست خارجی، بارها مسائل داخلی کشور را به خارج از کشور گره زده است. برای فهم بهتر این موضوع مناسب است نگاهی به نقش موثر این دیدگاه در ایجاد تجربه تلخ برجام داشته باشیم.

به صورت خلاصه، ماجرا از این قرار بود که مذاکره با آمریکا و توافق هسته ای از نظر دولت روحانی تفاوتی بزرگ با نظر نظام درباره این موضوع داشت.

دولتی‌ها علاوه‌بر حل مشکل اقتصادی، به توافق با غرب به‌عنوان یک پروژه سیاسی هم نگاه می‌کردند، پروژه‌ای که دوام آنها را تضمین کند و بتواند به‌عنوان ابزاری برای پیروزی در سیاست داخلی مورد استفاده قرار گیرد.

در نتیجه، با وجودی که دولت اصرار داشته و دارد که بگوید برجام نظر کلان نظام بوده و دولت صرفا مجری تحقق آن بوده است، اما واقعیت این است که دولت به‌عنوان مجری، بخش عمده‌ای از نظرات خود را در میدان عمل اجرا کرده و همین موضوع موجب شده است فاصله‌ای معنادار میان خواست نظام و خواست دولت در قضیه برجام ایجاد شود.

در واقع، اصرار دولت بر تحقق ایده خودش از مذاکرات موجب شد از منافع ملی برای تکمیل و تحقق یک پروژه سیاسی هزینه شود، یعنی برای اینکه منافع داخلی دولت برآورده شود، به‌جای تلاش برای توافق خوب و تامین‌کننده منافع ملی، ایده «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» شکل بگیرد. در واقع، دولت با فدا کردن منافع ملی در قضایای برجام موفق به پیروزی در انتخابات مجلس دهم و انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم شد.

حال این سوال مطرح می شود که فردی مانند محمدجواد ظریف که در زمینه گره زدن وضعیت انتخابات ایران به اتفاقاتی در خارج از کشور و همچنین دادن گرا به کشورهای خارجی برای منافع سیاسی و حزبی خود، چنین کارنامه سیاهی دارد و قطعا باید در این زمینه در جایگاه «متهم» بنشیند، چگونه ناگهان مدعی شده و بدون ارائه هیچ اطلاعات دقیقی درباره ادعاهای خود در متهم کردن دیگران، در جایگاه «شاکی» نشسته است؟ آیا همه این اتفاقات بدون ارتباط به انتخابات ۱۴۰۰ است؟

«خبرگزاری فارس»

ارسال نظر: