اعتراف رسانه اسرائیلی در مورد منافقین و رضا پهلوی: تلاش خارجنشینها بیاثر بوده است!
گزارش روزنامه اسرائیلی از توهمات رضا پهلوی
از نظر اورشلیمپست، میان منافقین و رضا پهلوی که هر دو خواهان یک نتیجه واحد در ایران هستند، ارتباط چندانی مشاهده نمیشود و لازم است این دو بر سر یک سیاست و راهبرد واحد به توافق برسند.
نسیمآنلاین : اورشلیمپست در مطلبی به ارتباطات منافقین و و سلطنتطلبان اشاره کرده و نوشته است: رضا پهلوی، فرزند شاه مخلوع ایران در 17 ژانویه 1979 از ایران به همراه خانواده فرار کرد و در آمریکا مستقر شد. او معتقد است که هرگز ایران را ترک نکرده و همواره زندگی خود را مطابق با شرایط زندگی در ایران پیش میبرد. پهلوی میگوید: «هر زمان که امکان بازگشت من به ایران فراهم باشد، با اولین پرواز باز میگردم.»
بازگشت به وطن آرزوی پهلوی در 42 سال گذشته بوده است. زندگی او در غرب همواره در معرض خطر ترور است اما او در تلاش است تا به محض بازگشت یک لیبرال دموکراسی مدرن خلق کند که به حقوق بشر، آزادی و برابری احترام میگذارد. برای رسیدن به هدف خود و کنار زدن آیتاللهها، او یک نهاد به نام شورای ملّی ایران برای انتخابات آزاد را هدایت میکند. این شورا در واقع یک گروه چتری شامل چهرههای مخالف تبعیدی است و هدف آن بازگرداندن پهلوی به رهبری ایران است؛ یا در جایگاه شاه یا در جایگاه رئیس جمهور. همزمان این شورا به مثابه یک دولت در تبعید عمل کرده و مدعی است که «دهها هزار مخالف حامی دموکراسی را در داخل و خارج ایران گرد هم آورده است.»
پهلوی مدعی است که این شورا به عنوان یک جنبش زیرزمینی از طریق روشهای الکترونیک ارتباط برقرار کرده و رودررو با عوامل خود ارتباط میگیرد و در داخل رژیم نیز از حامیانی بهرمند است. او میگوید: «از دیپلماتهای سابق، چهرههای رسانهای، برخی گروههای نظامی ازجمله در گارد انقلاب، افراد بسیاری با ما در ارتباط هستند.» رضا پهلوی از دونالد ترامپ در آغاز ریاست جمهوری خواست تا از نیروهای ضدرژیم در داخل و خارج ایران حمایت کند و به آنان کمک کند تا «یک فرایند گذار سریع و بدون خشونت را برای یک دولت سکولار و دموکراتیک از طریق انتخابات آزاد و عادلانه در ایران فراهم آورد.»
اینکه این درخواست تأثیری بر سیاست ترامپ در قبال ایران داشته یا خیر، مشخص نیست. حتی زمانی که ترامپ از توافقنامه هستهای خارج شد و تحریمهای سختی را وضع کرد، همواره تأکید داشت که خواهان تغییر رژیم در ایران نیست. ایران در چندین نوبت درگیر مشکلات عمیق داخلی شد و اوضاع اقتصادی آن رو به وخامت گذاشته است و هزینههای زندگی در داخل کشور به نحو بیسابقهای افزایش یافته است. در تمام موقعیتهای پیش آمده و اعتراضات گسترده شکل گرفته در ایران، هیچ نشانهای حاکی از این که دولت ایران قدرت خود را از دست داده مشاهده نشد. شورای ملی نیز نتوانست از این موقعیتها به نفع خود استفاده کند.
یکی از مشکلات بزرگ رضا پهلوی و دولت تبعیدی او این است که وی تنها کسی نیست که در ایران پس از آیتاللهها خواهان دست یافتن به قدرت است. یک دولت تبعیدی دیگر نیز به دنبال نتیجه یکسانی در ایران است؛ سازمانی که خود را شورای ملّی مقاومت ایران میخواند.
این سازمان به نظر ساختار مستحکمتری دارد و بسیار قدرتمندتر از شورای ملّی پهلوی است. چیزی که باید بدان توجه کرد این است که مجاهدین خلق (منافقین) از اعضای بنیانگذار این شورا هستند و حکومت ایران نیز ایشان را ازجمله بزرگترین دشمنان خود تلقی میکند. شورای مقاومت در سال 1981 بنیانگذاری شد و 560 عضو آن نماینده اقلیتهای مذهبی و قومی ایران هستند. این شورا خواهان ایجاد یک نظام چند حزبی و دموکراتیک در ایران است و در نظر دارد فقط برای شش ماه کشور را اداره کند تا در این بازه انتخاباتی آزاد برای تشکیل یک مجمع ملّی برگزار شود.
نکته حائز اهمیت این است که ارتباط چندانی میان دو شورای تبعیدی مذکور وجود ندارد. هر دو خواهان یک نتیجه واحد در ایران هستند. بزرگترین اختلاف ایشان آن است که شورای مقاومت تمایلی به بازگرداندن پادشاهی به ایران ندارد بلکه خواهان یک حکومت جمهوری در ایران پس از آیتاللهها است. پهلوی نیز با این تفکر موافق است و خود را آماده خدمت به کشور میخواند. او میگوید: «همه میدانند که من وارث پادشاهی هستم. اگر کشور آمادگی بیشتری برای جمهوری دارد، این خیلی بهتر است.» برای رسیدن به موفقیت در این هدف مشترک لازم است که دو شورای ملّی در کنار یک دیگر قرار گرفته و روی یک سیاست مشخص به توافق برسند.