ظریف: آنچه که در سریال گاندو نشان دادند دروغ تمام عیار بود
وزیر امور خارجه با تاکید بر اینکه در انتخابات ۱۴۰۰ شرکت نمیکنم گفت: در خصوص پرونده جیسون رضائیان، وزارت خارجه شانیت الزم را برای پیشبرد کار تا به سرانجام رسیدن پیدا کرده بود و من به قوه قضائیه اعلام کردم که در برابر آزادی رضائیان و چند نفر دیگر این تعداد زندانی خودمان را از آمریکا آزاد میکنم و مساله در شورای عالی امنیت ملی به جریان افتاد. آنچه که شما در سریال گاندو دیدید یک دروغ تمام عیار بود.
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران، در خصوص حضور در انتخابات ۱۴۰۰، مسئله FATF، جیسون رضائیان، افزایش قیمت بنزین در سال ۱۳۹۸، برجام و... گفتوگویی با روزنامه کار و کارگر داشته است که در ادامه میآید:
آقای دکتر ظریف در پرســش نخســتین می خواهم برای مخاطبان ما شــرح دهید که آیا وزیر امور خارجه ایران هنگام امضای توافق نامه هسته ای موسوم به برجام با پنج بعالوه یک و به ویژه آمریکا، تصور می کرد که کمتر یک سال مانده به پایان دولت تدبیر و امید، رئیس جمهــور روحانی در هیئت دولت آدرس واشنگتن دی سی و کاخ سفید را به ملت ایران برای لعن و نفرین معرفی کند؟
برجام در یک فضای بی اعتمادی متقابل امضا شــد و علت این که برجام دارای بندهای متعدد با ذکر جزئیات مختلف است و از کلــی گویی کامال اجتناب شــده، وجود همین بی اعتمادی متقابل طرفین به یکدیگر بوده اســت. کمیسیون حل اختالفات و حتی بررسی نحوه بیرون رفتن اعضای شرکت کننده در برجام هم به همین منظور طراحی شده بود. ولی باید در نظر داشته باشید که ظهور پدیده آقای ترامپ یکی از منحصر به فردترین اتفاقات سیاســی در ایاالت متحده و جهان به حساب می آید.
بسیاری از ناظران و رهبران سیاسی جهان که تحوالت ایاالت متحده را رصد می کنند امروز در حیرت فرو رفته اند که یک ماه دیگر در آمریکا چه اتفاقاتی رقم خواهد خورد! معموال یک ماه قبل از شروع انتخابات در آمریکا نتیجه اولیه برای کارشناسان سیاسی آن کشور و حتی در سطح بین المللی تقریبا مشخص می شد و همگان می توانستند پیش بینی کنند چه کسی وارد کاخ سفید خواهد شد ولی در حال حاضر زبده ترین تحلیل گران سیاسی جهان هم با توجه به رفتارهای غیرمتعارف آقای ترامپ حتی نمی توانند پیش بینی کنند که اوال چه کسی پیروز انتخابات است و ثانیا یک هفته پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و حتی یک ماه بعد از آن چه اتفاقاتی رقم می خورد.
هفته گذشــته (زمان مربــوط به روز انجام مصاحبه اســت) مجله آتالنتیک که یک نشریه بسیار وزین است چند مقاله برای سناریوهای متعددی که مربوط به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا می شود را منتشر کرد که حتی احتمال بهم ریختگی شاکله اصلی نظام سیاسی آمریکا را در نظر داشت. ظرف ســه سال و نیم گذشته آقای ترامپ از هیچ توافق نامه مهم بین المللی نبود که بی دلیل و بدون منطق خارج نشده باشد. خروج از معاهده آب و هوایی پاریس، خروج از یونسکو، خروج ازنفتا، خروج از پیمان تجاری شراکت فرا آتالنتیک )تیپیپی( و همچنین برجام. حتی پس از فضاحت جهانی اخیری که در پی ناکامی از بردن برجام به شورای امنیت برایش بوجود آمد عده ای تصور می کردند که از سازمان ملل متحد و شورای امنیت نیز خارج شود. لذا نمی توان گفت که می توانستیم چنین وضعیتی را پیش بینی کنیم ولی سازوکار حل و فصل اختالفات برجام را با در نظر گرفتن تمامی جزئیات آنچنان دقیق طراحی کردیم که هیچ کس از جمله آمریکا و آقای ترامپ نتواند بدون دردسرهای هولناک جهانی از آن خارج شود.
تحلیلگرانی در تهران می گویند وقتی ترامپ در رقابت های انتخاباتی بارها گفت که برجام برای آمریکا هرگز منافع اقتصادی نداشته به لحاظ وطن پرستی و نگاه از دریچه ناسیونالیسم ملی حق داشته اســت چراکه دولتمردان ما هربار که به آمریکا می رسیدند مطرح می کردند که برجام یک توافق نامه امنیتی است در حالی که همان زمان گروه-گروه شــرکت های اروپایی پس از امضای توافقنامه هسته ای راهی ایران شدند تا از مزایای آن استفاده کنند از جمله توتال، زیمنس، پژو و رنو و حتی من به خاطر دارم که تمامی اتومبیل های شورولت و کادیالک وارد شده به جزیره کیش ورودش به داخل ممنوع شد و یا حضور عده ای چماق به دست برای پایین آوردن شیشه های فروشگاهی در میرداماد تهران که نمایندگی فروش از طرف شرکت مک دونالد داشت. خوب چرا؟
موافق نیستم که این دیدگاه، تحلیل کامل و جامع نگری باشد چراکه پس از امضای برجام در دولت دموکرات آقای اوباما بسیاری از شرکت های مطرح آمریکا که خواهان حضور در ایران بودند به دلیل تحریم های اولیه که پس از ماجرای سفارت آمریکا در تهران وضع شده و تا امروز هم ادامه دارد، اجازه مشارکت در فعالیت های اقتصادی ایران را پیدا نکردند چراکه اعطای مجوز به آنها فقط در اختیار کنگره آمریکا بود و شما هم می دانید که کنگره از همان روز اول با برجام مخالف بود.
مسئله بعدی در جامع نبودن چنین تحلیلی، این است که ما 2 قاعده در برجام برای مشارکت اقتصادی شرکت های آمریکایی در ایران را طراحی کردیم. اول، فروش هواپیماهای بوئینگ به ایران و سفارش 88 فروند خرید هواپیما توسط ایران به بوئینگ. دوم، مشارکت شرکت های غیرآمریکایی در ایران که نمایندگی مجاز شرکت های آمریکایی را دارا بودند. البته ما آمادگی نداشتیم که ایران تبدیل به بهشت کاالهای مصرفی شرکت های اروپایی و آمریکا پس از برجام شود. ما از پژو اتومبیل ساخته شده نخریدیم. قرارداد مشارکت پژو و رنو با ایران خودرو و سایپا برای راه اندازی خط مونتاژ و تولید خودرو در ایران را بستیم و توتال روغن موتورهای تولیدی خود را روانه بازار ایران نکرد ، بلکه در سرمایه گذاری های کالن نفتی در خلیج فارس وارد شد. همین آمادگی را برای سرمایه گذاری های شرکت های آمریکایی در صنایع و حوزه بهداشتی و کشاورزی ایران اعالم کردیم و از طرف ما کوچکترین ممانعتی برای آنها وجود نداشت.
و آیا یک شرکت آمریکایی از جمله شورولت یا کادیالک که شما مطرح کردید، آمدند به ایران اعالم کنند که حاضر به راه اندازی خط تولید اتومبیل های آمریکایی در ایران هستند که با مخالفت تهران روبرو شده باشد؟ بیایید دوباره بازگردیم به بوئینگ. قرارداد ایران با بوئینگ خرید 88 فرونــد هواپیما در مرحله اول بود که پــس از تحویل آن 88 فروند، سفارش های بعدی تا حدود 200 فروند از جانب ما هم در حال تهیه و ارسال بود. خوب چه کسی مانع چنین دادوستد عظیم اقتصادی میان تهران و واشنگتن شد؟ آیا آمریکایی ها می توانند یک سند ارائه دهند که ایران مانع شد؟ ترامپ این قرارداد را با خروج از برجام و بازگرداندن تحریمهای هواپیمایی باطل کرد و باعث بیکاری بسیاری از کارمندان بوئینگ شد.
آقای ترامپ نه فقط به منافع برجام خیانت کرد بلکه باالتر از آن به منافع مردم آمریکا خیانت کرد. این که برخی از دوستان ما چنین مسائلی را در تهران عنوان می کنند متاسفانه در نظر نمی گیرند که به دلیل عدم لغو تحریم های اولیه آمریکا علیه ایران راه اقتصادی میان تهران و واشنگتن خیلی هم هموار نبوده است و یا آقایان فرض را بر این می گیرند که راه هموار بوده ولی دولت به خوبی از آن عبور نکرده است. البته همانطورهم که شما اشاره داشتید نمی توان نقش تندروی های صورت گرفته از ســوی عده ای در کشور خودمان که منافع حزبی و جناحی همواره برای شان بر منافع ملی اولویت داشته و اقداماتی که در مخالفت بی منطق با برجام داشتند را هم نادیده بگیریم.
آقای ترامپ که مداوم می گفت من جنگ طلب نیســتم و حتی جان بولتون هم که خواهان شروع جنگ میان آمریکا و ایران بود را از شورای عالی امنیت ملی اخراج کرد!
ولی آقای ترامپ با درخواست جان بولتون از برجام خارج شد. خروج آقای ترامپ از برجام و اعمال مجدد تحریم ها علیه ایران در حالی که ایران همچنان به تعهدات هسته ای خود عمل می کرد آیا شروع یک جنگ اقتصادی با ایران نبود؟ آقای ترامپ چند بار در دام جنگ طلب ها افتاد. اولین بار وقتی بود که آقای پمپئو را به عنوان وزیر امور خارجه آمریکا معرفی کرد. پمپئو یک جنگ طلب تمام عیار است.
بعد از آن آقای بولتون را که قبل از آمدنش به شورای عالی امنیت ملی آمریکا طرح خروج آمریکا از برجام را در مقاله ای نوشته بود به عنوان مشاور امنیت ملی خودش انتخاب کرد. حضور همزمان این دوجنگ طلب سرشناس در وزارت خارجه و شــورای امنیت ملی آمریکا نهایتا منجر شد به ایده تحمیل خروج از برجام به آقای ترامپ آن هم با زبانی که وی متوجه نمی شد. حتی پمپئو هم متوجه نشد که جان بولتون چگونه از تمام راه هایی که می توانست آمریکا را نصفه و نیمه در برجام نگه دارد، خارج شد. و برای همین است که پس از باال آمدن افتضاح ترامپ در بردن پرونده ایران به شورای امنیت و استدالل احمقانه آقای پمپئو مبنی بر عضویت آمریکا در قطعنامه 2231 آقای بولتون مصاحبه کرد و گفت که آمریکا چون به طور کامل از برجام خارج شده حق استناد به قطعنامه 2231 شورای امنیت را ندارد و به لحاظ حقوقی امکان استناد به برجام برای دولت ترامپ تحت هیچ شرایطی نیست.
آقای بولتون به خاطر بسته شدن تمام درهای سیاسی میان تهران و واشنگتن ترامپ را تحریک به خروج از برجام کرد تا نهایتا تنها راه حل نظامی، روی میز رئیس جمهور آمریکا باقی بماند. دفعه دوم که ترامپ در دام پمپئو افتاد مربوط به ترور ناجوانمردانه شهید سلیمانی است. پمپئو فیلمی در توئیتر منتشر کرد که نشان از شادی چند نفر در عراق بابت ترور شهید سلیمانی داشت و اینها تصور می کردند که با ترور شهید سلیمانی، عراق صحنه جشن و پایکوبی می شود و هرگز باور نداشتند که آن حماسه تاریخی تشییع پیکرهای شهیدسلیمانی و ابومهدی المهندس را در ایران و عراق مشاهده کنند.
قبول ندارید که آقای ترامپ هنوز هم می تواند ادعا کند، من به عنوان رئیس جمهور آمریکا به منافع مردم آمریکا متعهد هستم و نه به منافع ملت ایران؟
آقای ترامپ دروغ می گوید. رئیس جمهور کنونی ایاالت متحده حتی به منافع ملت آمریکا هم متعهد نیست. برای وی فقط منافع شخص ترامپ اهمیت دارد. امروز همه مردم آمریکا متوجه شده اند که آقای ترامپ به جز به منافع خودش کوچکترین اهمیتی به منافع آنها و حتی منافع حزب جمهوری خواه، نمی دهد. یک عده هم دور وی جمع شده اند که فقط به فکر حفظ منافع اسرائیل هستند. و امروز نه این که بنده به عنوان وزیر امور خارجه ایران بگویم بلکه بزرگترین تحلیل گران سیاسی در آمریکا می گویند که منظور آقای ترامپ از این که می گوید بیایید تا یکبار دیگر آمریکا را بزرگ کنیم این است که بیایید یک بار دیگر دونالد ترامپ را بزرگ کنیم.
آقــای ظریف بیایید صریح تــر گفتوگو کنیم. من هنوز هم قانع نشــدم که تمام مشکالت فعلی ملت ایران در عرصه سیاست خارجی معطوف به اقدامات خصمانه دونالدترامپ و حزب جمهوری خواه آمریکا است. آیا شما عامدانه از یک جریان قدرتمند داخلی مخالف دولت عبور می کنید که در حین مذاکرات برجام، وزیر خارجه دولتی برآمده از رای 24 میلیون ایرانی را خائن نامیدند و خواهان محاکمه و تیربارانش شدند و یا خواهان دفن کردنش در قلب رآکتور اتمی اراک! آیا شما به غیر از ترامپ هیچ نقشی برای این جریان داخلی که بذر ناامیدی به آینده را اینچنین وحشتناک در جامعه کاشتند، قائل نیستید؟
خیــر. من باور دارم که در درون کشــور احزاب و جناح های مختلف باید نظرات خود را با شجاعت اعلام کنند ولی متاسفانه برخی اوقات عده ای منافع جناحی و حزبی خود را بر منافع ملی ترجیح می دهند و اینجاســت که بعضا برای سیاســت خارجی مشکالتی رقم می خورد. خیلی ها آزارهایی را علیه من ایجاد کردند و هنوز هم همان رویه را ادامه می دهند ولی محمدجواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه ایران خود را مسئول دفاع از ملت بزرگ ایران در عرصه جهانی می داند.
من مسئول دفاع از خودم نیستم بلکه مسئول دفاع از کشور هستم. وقتی هم به مجلس میروم از خودم دفاع نمیکنم ولی با همه وجودم از ملت ایران دفاع کرده و می کنم. لذا اگر اشاره می کنم به نقض عهد آقای ترامپ و دولت فعلی آمریکا در برجام و حتی قصور کشورهای اروپایی در انجام تعهدات شان وظیفه اصلی من به عنوان وزیر امور خارجه ایران در دفاع تمام قد از ملت ایران در عرصه جهانیست و البته دعواهای خانگی را در داخل کشور هم پیگیری می کنیم.
آقــای ظریف اجازه بدهید لطفا! هنگامــی که وزیر امور خارجه ایران به گفته شما با جدیت مشغول مذاکره با شش کشور ابرقدرت جهان بر ســر دفاع از منافع ملت ایران است عده ای در داخل کشور که اتفاقا تریبون های قدرتمندی هم دارند وزیر خارجه ایران را همسو با عربستان سعودی و اسرائیل تخریب می کنند، به خیانت متهم می کنند که حتی بازتاب های رسانه ای بین المللی هم پیدا می کند. آیا تصور نمی کنید وقتی چنین اتفاقی را دعوای درون خانواده معرفی می کنید، بخش بزرگی از ملت ایران متوجه می شود که تمام حقیقت این نیست؟
بله. باور دارم که ملت ایران بسیار هوشمندتر از آنی است که خیلی ها تصور می کنند و به خوبی متوجه می شوند که چه اتفاقاتی در کشور و به چه شکلی رقم خورده است. و اتفاقا به قول شما من هم می خواهم که مردم متوجه شوند.
دو ســال پیش در روز خبرنگار در نشست مطبوعاتی با حضور خبرنگاران داخلی و بین المللی در وزارت خارجه که خود من هم شــاهد بودم در پاسخ به پرسش خبرنگاران گفتید که تعهد محضری می دهم که روز انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 در خانه می مانم و راهی وزارت کشور برای ثبت نام نمی شوم آیا آن تصمیم را به علت فرار از مشکالت مربوط به کاندیداتوری و حضور در رقابت های انتخاباتی اتخاذ کردید ؟
خیر. هرگز عافیت طلب نبوده و نیستم. اگرعافیت طلب بودم، دنبال برجام نمی رفتم. قبل از این که آقای دکتر روحانی کاندیدای ریاست جمهوری سال 92 شود همان زمان گفته بودم که هرکس در ایران پرونده هســته ای را حل کند، قربانی خواهد شــد و نه قهرمان. پس دوباره الزم است تاکید کنم که علت شرکت نکردنم در انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 از سر عافیت طلبی نیست آن هم در مقابل ملتی که با همه وجودم خود را شرمنده اش می دانم.
من شرمنده ملتی هستم که برای این انقالب خون داده و در تنگنای اقتصادی قرار گرفته است ولی اگر می گویم که در انتخابات سال آینده شرکت نمی کنم به دلیل فرار از مشکالت نامزدی و امثالهم نیست. من تجربه ای در عرصه مدیریت سیاست گذاری های کلان یک دولت ندارم. تخصص لازم را هم ندارم ولی در مورد وزارت خارجه هیچگاه نگفتم که تخصص ندارم. گفتم که مایل نیستم وزیر خارجه شــوم و با اصرار دوستان پذیرفتم ولی به عنوان کسی که بخش زیادی از عمرش را در وزارت خارجه سپری کرده قدرت مدیریت وزارت خارجه را داشتم اما در حوزه ریاست جمهوری چنین قدرتی را ندارم. من این کار را بلد بودم. درسش را خواندم و به مدت 35 سال در بالاترین سطوح وزارت خارجه از مقام سفیر گرفته تا معاونت وزیر طی کردم و سپس با اصرار دوستان و حتی خانواده ام که این بار برخالف همیشــه اصرار به قبول مسئولیت داشتند، این مسئولیت را پذیرفتم. ولی برخی از محافل اجازه ندادند همین کار را هم درست انجام دهم. تصور می کنید که علت این حجم از تخریبات گسترده علیه وزارت خارجه که نظیرش در تاریخ معاصر دیده نشده، چیست؟
جز این است که این جریان ترسیده از حضور محمد جواد ظریف در انتخابات ریاست جمهوری 1400! من به عنوان وزیر امور خارجه موظف هستم تا از تمامیت ایران در برابر دشمنان این ملت دفاع کنم و حتی اگر هر روز و هر ساعت با موجی از تهمت ها و نسبت های ناروا و دروغ های ناجوانمردانه برخی از این آقایان هم روبرو باشــم حق ندارم تا از محمد جواد ظریف دفاع کنم بلکه باید در مقابل ترامپ محکم و قاطع از ملت ایران دفاع کنم و البته شکوه به خدای خویش ببرم. وقتی به عنوان کاندیدای وزارت خارجه مطرح شدم نمی خواستم بپذیرم و به خانه پناه بردم. آنجا هم همســرم بر خالف روش همیشگی اش فشار آورد و گفت توجه کن که جوانان این ملت چقدر شاد و امیدوار شدهاند. تو وظیفه داری اگر توانی داری، کمک کنی.
اگر مسئولیت وزارت خارجه را پذیرفتم به همین دالیل بود که عرض کردم ولی درباره پســت ریاست جمهوری وقتی تجربه ای ندارم پس ورود هم نمی کنم. امروز شما فقط باید ذهن تئوری توطئه داشته باشید تا تقارن برخی اقدامــات آقایان در ایــران مقارن با تــاش آمریکا برای جلوگیری از برداشته شدن تحریم های تسلیحاتی ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد را تجزیه و تحلیل کرده و درک کنید! خوب چرا؟ فقط به خاطر این که ظریف کاندیدای ریاســت جمهوری نشود؟ خیالتان راحت باشد، نمی شوم. بگذارید کارم را انجام دهم. وظیفه من این است که در برابر عظمت این ملت از خودم بگذرم تا از ایران عبور نکنم.
آیا منافع ملی را به نگرانی های این آقایان ترجیح نمی دهید اگر با حضور شما در انتخابات ریاست جمهوری تامین شود؟
من صریحا به شما می گویم که سیاست علم شدنی هاست. اگر اجازه دهند که همین مسیر را بدون سنگ اندازی های پیاپی در همین کسوت وزیر امور خارجه طی کنم ان شاءاهلل تا سال آینده اتفاقات خوبی میتواند برای کشور و مردم رخ دهد.
این پاسخ به معنای آن است که هیچ گونه مشارکتی برای افزایش روحیه مردم بابت انتخابات سال 1400 نخواهید کرد؟
خیر. اتفاقا برعکس معتقدم که ما باید یک اجماع ملی برای سال آینده و سالهای پیش رو در راستای زدودن این ناامیدی و یاس فعلی از جامعه ایجاد کنیم و من نیز با تمام توان در شــکل گیری چنین اجماع ملی ایفای نقش خواهم کرد تا فردی که مورد وثوق تمام ملت و گروه های تاثیرگذار سیاسی است وارد میدان شود تا از شرایط خطیر فعلی عبور کنیم و با شکل گیری چنین اجماعی من هم خواهم توانست وظایف خودم در وزارت خارجه را بهتر انجام دهم.
برسیم به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا. هرچند که من شخصا تمایل دارم تا جوبایدن به پیروزی برسد ولی ترامپ به تازگی دو توئیت زده که در اولی هشدار داده اگر ایران االن با من توافق نکند پس از انتخابات شرایط به مراتب سخت تر خواهد شــد و در دومی نوعی بشارت که ظرف یک هفته با ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری توافق می کند؟ با درنظر گرفتن محتوای این دو توئیت آیا می توانیم استدالل کنیم که به صورت دوفاکتو ایران را تهدید به جنگ کرده است؟
آقای ترامپ قدرت شــروع جنگ علیه ایران را ندارد. این که آمریکایی ها امروز می گویند ما دنبال تغییر رژیم در ایران نیستیم یک دروغ محض است. چون نمی توانند این کار را انجام دهند چنین موضعی می گیرند. من هیچ وقت انسان رادیکالی در زندگی نبوده ام و همیشه واقع بینانه به وقایع نگریسته ام. سیستم سیاسی آمریکا را به خوبی می شناسم.
با آقای بایدن زمانی که در کنگره، سناتور بود بارها مالقات کرده ام و به خوبی از روحیات همدیگر مطلع هستیم. ولی همین آقای بایدن هم عالقهای به جمهوری اسالمی در ایران ندارد. البته تنها فرقش که مهم هم هست در این موضوع خالصه می شود که وی می داند آمریکا قدرت سرنگونی جمهوری اسالمی را ندارد ولی ترامپ یا نمی داند و یا اگر هم می داند به نحوی برایش دام پهن کرده اند که او را به سمت مسیر شروع جنگی فاجعه بار با ایران هل بدهند که البته در آن صورت هم آمریکا پیروز نخواهد بود. ترامپ باید زبان تهدید را اصالح کند و تغییر رفتار دهد وگرنه با همین فضاحت شکســت تاریخی در شورای امنیت آن هم در ابعادی جهانی روبرو می شود.
آقای ظریف راســتش را بخواهید من این سیاست فعلی کشــورمان در طرح شعار نه جنگ نه مذاکره را درک نمی کنم. قیمت دالر آمریکا در بازار غیر رسمی همین چهارراه استامبول به حدود 30 هزارتومان رسیده و برای بخش بزرگی از مردم و به ویژه طبقه کارگر خرید تخم مرغ شانه ای 30 هزارتومان به شدت سخت و آزاردهنده شده است، آیا همین وضعیت فعلی خودش یک جنگ نیست؟ و اگر جنگ است پس مذاکره در کجای آن قرار گرفته است؟
قطعا فشار آقای ترامپ یک واقعیت است. قطعا تحریم یک پدیده ملموس عینی است و من نه تنها می پذیرم که این وضعیت کنونی جنگ است بلکه باالتر می گویم تروریسم آقتصادی آمریکا علیه ملت ایران به حساب می آید-هر چند که ما ناکارآمدی هایی هم در حوزه های اقتصادی داریم. ولی پرســش اصلی اینجاست که چه کسی شروع کننده این جنگ است؟ ما شروع کردیم یا آقای ترامپ؟ اتاق مذاکره را ایران به آتش کشید یا آمریکا؟ ما که هنوز هم میز مذاکره را ترک نکردیم.
مگر در جلسات کمیسیون مشترک برجام هنوز معاون وزیر خارجه ایران شرکت نمیکند؟ من شرمنده ملت ایران در این وضعیت هستم ولی وقتی می توان به دولت و وزارت خارجه برای استفاده نکردن از ابزار مذاکره ایراد وارد کرد که آمریکا اصرار بر مذاکره داشته باشد و ایران بگوید نه! االن که ما در اتاق مذاکرات هســتیم با حضور فرانسه، انگلستان، چین، روسیه و آلمان ولی باید منصفانه ببینیم که صندلی کدام دولت در آن اتاق خالیست به جز آمریکا ! این که آقای ترامپ همزمان هم تهدید به جنگ کند هم تهدید به افزایش تحریم ها و هم خواهان مذاکره شود، منطقی است که در کل جهان هیچ کس آن را نمیپذیرد. ترامپ از برجام خارج شد چون جان بولتون به وی قول داده بود که ظرف 3 ماه جمهوری اسالمی را با تحریم ها ساقط می کنند. تمام تالش شان را کردند ولی نتوانستند پس دروغ می گویند که ما خواهان مذاکره ایم.
تعریف مذاکره در همه جای جهان نشستن روی صندلی های دور یک میز است نه واژگون کردن میز. اجازه دهید من شرایط امروز کشور را کاربردی تر برای شما تشریح کنم. عده ای در داخل ایران از همان روز امضای برجام علم مخالفت برافراشتند و مردم را ناامید به آینده کشور کردند که قطعا روزی باید در پیشــگاه خداوند، ملت و قانون پاسخ گوی اعمال و رفتارشان باشند. عامل اصلی پیشرفت در هر جامعه ای داشتن روحیه امید به آینده است. آنهایی که با تریبون های قدرتمندشان هر روز فریاد زدند که در برجام سرایران کاله گشادی رفت مانند قرارداد ترکمانچای! آنهایی که گریبان دریدند ایران مقابل آمریکا ذلیل شد و این وضعیت اسفناک فعلی را برای ملت مان رقم زدند باید روزی پاسخگو باشند که اگر ایران ذلیل شده بود چرا آقای ترامپ رکیک ترین جمالت را به آقای اوباما نسبت داد که ایران در برجام آمریکا را تحقیر کرده اســت ولی در کنار این موضوع نباید فراموش کنیم آن فردی که در نهایت بی ادبی از اتاق مذاکرات خارج شــد، آقای ترامپ بود. بنابراین ایران همواره در اتاق مذاکره هست و اگر آمریکا شرایط بازگشت به اتاق مذاکرهای که از آن خارج شده را ایجاد کند ما و 5 کشور دیگرعضو برجام در اتاق هستیم.
آقای پوتین از میانجیگری روسیه برای شروع مذاکرات ایران و آمریکا خبرداده بود. آقای واعظی به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور قبل از آنکه وزیر خارجه ایران اعالم موضع کند، قاطعانه طرح آقای پوتین را رد کرد و حتی شایعه ای در تهران پیچید که در سفر اخیر شما به روسیه آقای پوتین به دلیل ناراحتی از اعلام موضع آقای واعظی حاضر به دیدار با شما نشده است! یک روز هم آقای ولایتی و حتی روزی دیگر مثال آقای علی لاریجانی درباره مسائل مختلف سیاست خارجی قبل از محمدجوادظریف اظهارنظر کرده اند آیا این وضعیت که وزیر امور خارجه ایران در نوک پیکان سیاست خارجی کشور نیست، رویه ای غلط به حساب نمی آید؟
در سفر قبلی به روسیه که حدود یک ماه و نیم پیش بود قرار براین شد که من با آقای پوتین گفتوگو داشته باشم و مقدمات کار هم قبل از سفر اجرایی شد ولی به دلیل پروتکل کرونا در روسیه از ابتدا قرار بود که گفتوگوی من با آقای پوتین غیرحضوری و به صورت امن باشد. بنابراین من حدود یک ساعت گفتوگوی بسیار جدی و حائز اهمیت با آقای پوتین داشتم که حضوری نبود پس شایعه ای که شما مطرح کردید کامال دروغ است و مشخص نیست که از چه کانال هایی مطرح شد.
آقای دکتر واعظی هم از دیپلمات های قدیمی و از همکاران باســابقه در وزارت خارجه هستند و دوســتی من با ایشان از قدمتی 40 ساله برخوردار است. االن هم ایشان رئیس دفتر رئیس جمهور هستند و بنابراین اظهار نظرشان خــارج از عرف نبوده و حتی اظهار نظر آقایانی که نام بردید و از تجربیات باالیی در عرصه سیاست خارجی کشور برخوردار هستند. گالیه من از اظهارنظر افرادی اســت که حتی یک روز سابقه کار در وزارت خارجه را ندارند ولی در پیچیده ترین مسائل سیاست خارجی، اظهارنظرهای شــاذ دارند که مشــکالت عدیده ای هم برای ما ایجاد می کنند و جالب است که بدانید یکی از اصلی ترین کارهای روزانه من و بسیاری از همکاران، توضیح به همتایان بین المللی و تعدیل مواضع غیر اصولی افرادی است که برای خودشان شأنیت چنین اظهارنظرهایی را قائل شده اند.
شما علاوه وه بر این که وزیر امور خارجه ایران هستید به عنوان یکی از وزرای دولت حق اظهارنظر و دادن رای در موارد مهم سیاسی و اقتصادی کشور را هم دارید. پرسش من به صورت مشخص درباره تصمیم دولت در آبان ماه سال 1398 است مبنی بر افزایش 300 درصدی بنزین که منجر به حوادث آبان و قطع سراسری اینترنت در کشور شد. آیا به عنوان عالی رتبه ترین مقام سیاســت خارجی ایران در دولت یا شورای عالی امنیت ملی هشدار دادید که چنین افزایش ناگهانی قیمت بنزین در جامعه با توجه به سطح پایین درآمدی کارگران و اقشار فرودست، احتمال منجر به شکل گیری یک نارضایتی گسترده می شود و تبعاتی فراتر از مرزهای ایران ایجاد خواهد کرد آن هم درست همزمان با شدت گرفتن تحریم های ترامپ؟
من به عنوان وزیر امور خارجه ایران دو وظیفه اصلی دارم. اول، اجرای سیاست های تدوین شده کشور در حوزه سیاست خارجی و دوم، رصد کردن تحوالت بین المللی به ویژه آن بخش که به نوعی مربوط به ایران می شود و سپس تجزیه و تحلیل آن اطالعات برای طرح در دولت یا به قول شما شورای عالی امنیت ملی. نهایتا سیاستی که اتخاذ می شود را همه باید اجرا کنند، بخاطر منافع ملت ایران. ُعد اول که مربوط به اجرای سیاست است و خود بنابراین در وزارت خارجه هم در تدوین آن نقش ایجاد کرده چه موافق باشم و چه مخالف مسئول پیشبرد آن سیاست هستم و اگر اجرا نکنم یعنی تن داده ام به هرج و مرج و آنارشیســم.
ولی در حوزه دوم که باید تحلیل بدهم از اوضاع احتمالی پس از اجرای آن سیاست ها اینجا دیگر من مجتهد هستم و نقش مقلد ندارم و بر کسی هم پوشیده نیست که در نهایت صراحت لهجه و شجاعت نظر داده و می دهم چــه در دولت و چه در شــورای عالی امنیت ملی. بله. من درباره اغتشاشات احتمالی داخلی و رفتار برخی از نهادها که می توانست به آن حوادث دامن بزند هشدارهای الزم را داده بودم. ولی این طور نیست که وزیر خارجه در شان تصمیم گیری های اینچنینی باشد که در سطوح عالی کشور گرفته می شود.
آیا آقایانی که در شان تصمیم گیری های اینچنینی هستند نباید حداقل نظر وزیر خارجه را در اتخاذ چنین سیاست هایی سرلوحه کار خود قرار دهند؟
شما باید حتما توجه داشته باشید که در دولت انواع مالحظات مطرح می شود. فقط بحث یک مالحظه یا یک نظر نیست. این که توقع داشته باشیم که در تدوین هر سیاست یا الیحه ای فقط نظر وزیر امور خارجه یا وزیر کشور یا وزیر بهداشت حتی رئیس سازمان برنامه و بودجه لحاظ می شود، تصور غلطی است. تمامی وزرای دولت حق اظهارنظر دارند و مطابق قانون حق رای. و خوب میزان هم با رای اکثریت است. وقتی با رای اکثریت وزراء موضوعی در دولت تصویب می شــود آن هنگام برای تمامی وزراء و بدنه دولت الزم االجرا است و این اصل اساسی دموکراسی به حساب می آید. ولی من به عنوان دیده بان سیاست خارجی باید نظرم را قاطعانه به عنوان آخرین تحلیل ارائه دهم که ارائه دادم و تاکنون نیز نظری خالف باور خودم را نه در دولت یا شورای عالی امنیت ملی اعالم نکرده ام.
ولی باید توجه داشته باشید که هرآنچه در دولت یا شورای عالی امنیت ملی میان من و سایر شرکت کنندگان اتفاق می افتد یک امانت است و همه موظف به حفظ آن امانت هستند و بیرون جلسه ما دیگر حق اظهارنظری خالف آنچه که تصویب شده نداریم و باید مجری سیاست های اتخاذ شده باشیم ولو این که خودمان مخالف باشیم. این اساس نظام های دموکراتیک جهان است. در نظریه های حقوقی برای یک وکیل دو نقش قائل شده اند. نقش اول وکیل این است که به موکل خود بگوید این کار شما قانونیست یا غیرقانونی، اصولیست یا غیر اصولی ولی هنگامی که وکالت موکل را پذیرفت باید از وی در داگاه محکم و قاطع دفاع کند. وقتی به عنوان عضو دولت می پذیرید این نقش را باید قانونمند هم رفتار کنید.
بر پایه چنین استدلالی که بیان فرمودید، آیا در شورای عالی امنیت ملی و یا دولت به عنوان دیده بان اصلی کشور در سیاست خارجه اعالم کردید که خروج همزمان هواپیماهای جیســون رضائیــان از ایران و حامل پول های ملــت ایران از آمریکا به سوئیس و ورود همزمان رضائیان به آمریکا با پول های ما به ایران که حق مان هم بود و چهل سال ظالمانه نداده بودند، می تواند در رسانه های غربی تعبیر به گروگان گیری ایران شود؟ آیا نمی شد زمان ها یکی نباشد؟ حتی همین الان هم انگلیسی ها درباره نازنین زاغری از همین لفظ زننده گروگان گیری استفاده می کنند که ایران مساله نازنین زاغری را پیوند زده به طلبش از ماجرای فروش تانک های چیفتن!
موضوع آزادی جیســون رضائیان و آزاد شدن پولهای ما دو پرونده جداگانه بود که در کنار مذاکرات ماههای آخر برای اجرای برجام ولی به عنوان سه پرونده مستقل پیگیری شد و همزمان به نتیجه رسید. یک موضوع حل و فصل یک پرونده 40 ساله بود که آمریکا از پرداخت بدهی خود به ایران بابت خریدهای تسلیحاتی که تحویل ایران نشده بودند امتناع میکرد. و ما توانستیم در یک مذاکره طوالنی با کمک برادران وزارت اطالعات موضوع را فیصله دهیم و یک میلیارد و هفتصد میلیون دالر طلبمان را بگیریم. موضوع دیگر بحث تبادل زندانیان بود که در آن بحث آقای رضائیان و سه-چهار زندانی ایرانی آمریکایی دیگر در ایران با چندین زندانی ایرانی در آمریکا مبادله شدند و پرونده قضایی بیش از 27 ایرانی در آمریکا بسته شد.
این هم یک مبادله مستقل بود که با کمک برادران وزارت اطالعات به نتیجه رسید. حتما می دانید که وزارت خارجه در قوه قضائیه شانیت ندارد. یعنی بنده نمی توانم بروم در دادگاه کشورم و درباره یک متهمی که زندانیست و ایرانی االصل، نظر بدهم. قوه قضائیه در این خصوص کامال مستقل عمل می کند. ولی وقتی صحبت از مبادله زندانیان می شود آن وقت بنده در شان اجرای این سیاست قرار می گیرم. در مورد پرونده مربوط به آقای جیسون رضائیان، ایران هم چندین زندانی خود در آمریکا را آزاد کرد و اینجا بود که وزارت امور خارجه شــانیت الزم را برای پیشبرد کار تا به سرانجام رسیدن پیدا کرد. لذا من به قوه قضائیه اعالم کردم که در برابر آزادی آقای رضائیان و چند نفر دیگر این تعداد زندانی خودمان را از آمریکا آزاد می کنم و مساله در شورای عالی امنیت ملی به جریان افتاد. آنچه که شما در سریال گاندو دیدید یک دروغ تمام عیار بود.
من اصال به گاندو استناد نکردم، پرسش بنده بابت همزمانی انتقال جیسون رضائیان و پول های ملت ایران از آمریکا به استناد اظهارات آقای ترامپ علیه جان کری و مصاحبه رضائیان در آمریکا است.
آن پول که شما مطرح می کنید همزمان با اجرای برجام هم آمد در برجام ما راجع به حل و فصل مسائل اتمی توافق کردیم. در یک مذاکره مستقل و همزمان هم راجع به دعوای حقوقی که با دولت آمریکا در دیوان بین المللی الهه بابت خرید تسلیحاتی که پولش را قبل از انقالب داده بودیم ولی تحویل مان ندادند، توافق کردیم و در یک مذاکره دیگر درباره تبادل 4-5 زندانی در ایران با نزدیک به 30 زندانی و متهم در آمریکا. و با تالش شــبانه روزی توانستیم تمامی این اتفاقات را در یک زمان رقم بزنیم.
حاال اگر با توجه به اظهاراتی هم که وزیر دفاع »بن واالس« در پاســخ به نامه وکالی خانم نازنین زاغری مبنی بر بدهکار بودن لندن به تهران در ماجرای فروش تانک های چیفتن داشته، انگلیسی ها پول ما را پرداخت کردند و همزمان هم خانم نازنین زاغری از ایران خارج شد چه تضمینی وجود دارد که از فردای ورود پول ما به ایران، بی بی سی و رویترز و گاردین شانتاژ خبری به راه نیاندازند ایران تا زمانی که پولش را نگرفت خانم زاغری را آزاد نکرد؟
اگر این روال را در پیش بگیرند معنایش در افکار عمومی جهان و حتی خود بریتانیا این است که انگلستان دزد است نه ایران گروگان گیر. آنها پول ملت مظلوم ایران را چهل ســال است که پرداخت نکرده اند پس برای بازپرداختش هم حق تعیین شــرط و شروط ندارند. الزم اســت که شما متوجه باشید در حال حاضر وزارت خارجه ایران و وزارت خارجه انگلستان یک مذاکره جدی و شبانه روزی درباره استرداد دارایی های ملت ایران آن هم در این شرایط سخت تحریمی و بیماری کرونا با یکدیگر دارند و یک مذاکره هم درباره تبادل زندانیان طرفین در دوکشور. پس هیچکس نمی تواند این دو مذاکره جداگانه را باهم خلط کند.
شما اظهارات مفصلی درباره قرارداد 25 ساله ایران و چین داشته اید و آن را به عنوان مقدمه ای برای روابط راهبردی تهران و پکن تلقی کرده اید در حالی که بانک مرکزی چین اعالم کرده چون ایران fatf را امضاء نکرده در فهرســت پرریسک ترین کشورهای جهان برای روابط اقتصادی قرار دارد با توجه به این که عده ای از مخالفان افراطی دولت تدبیروامید منافع حزبی خود را بر منافع ملی ترجیح داده و مانع از تصویب fatf شده اند آیا به نظر نمی رسد که قرارداد 25 ساله ایران و چین چیزی بیشتر از یک شوآف رسانه ای باشد؟
خیر. قرارداد 25 ســاله ایران و چین یک قرارداد کامال واقعی است و نمایشی در کار نیست. در معادالت امروز جهان چین نقشی بسیار مهم بازی می کند و من هم طرفدار داشتن رابطه ای جامع با همه بازیگران منطقه ای و جهان هستم. کما این که خواهان داشتن رابطه با اروپا و روسیه هم هستم. قرارداد 25 ســاله را دنبالش بودم و هستم و افتخار هم می کنم که خواهان بسته شدن قرارداد 25 ساله اقتصادی با کشوری شده ام که ظرف چندسال آینده قدرت اول اقتصادی در جهان به حســاب می آید.
نکته بعدی اما در خصوص fatf در برابر مردم ایران سربلند هستم که بگویم استیضاح و حتی سوال قوه قضائیه را به جان خریدم و گفتم fatf باید امضا و تصویب شود و نباید منافع اقتصادی برخی که منفعت می برند از خودتحریمی کشورمان بر منافع ملت مظلوم ایران ارجحیت پیدا کند. قاطعانه می گویم که عده ای با برنامه های شوم علیه fatf سمپاشی می کنند و دروغ می گویند. عده ای همان زمان مدام می گفتند که fatf فقط مختص به کشورهای غربی است و حاال شما به یک نمونه مهم اشاره کردید و نمونه های دیگری هم هست. البته همچنان امیدوارم که پیوستن به دوکنوانسیون باقی مانده در fatf هم هرچه ســریع تر تکلیفش معلوم شود تا کشور در این شرایط سخت تحریمی بتواند در اسرع وقت با اجرایی کردن قرارداد 25 ساله با چین و سایر طرف هایی که موظفند در چارچوب fatf با ما کار کنند، گام های بزرگتری را بردارد.
پس از علنی شــدن روابط برخی کشورهای منطقه مانند امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی برخی از فرماندهان نظامی ما اظهارنظرهایی داشتند که از آن تلویحا در رسانه های غربی تعبیر به تهدید آنها شد و حتی دولت هم موضع تقریبا تندی گرفت آیا واکنش ایران به اقدامی نمادین از سوی آن کشورها در عادی سازی روابط با اسرائیل خیلی حاکی از عصبانیت نبود؟
آنچه که در مصاحبه های مختلف اعلام کردم این بوده که این یک اتفاق جدیدی نیست و حداقل روند عادی سازی روابط میان رژیم صهیونیستی با برخی از کشورهای منطقه خلیج فارس از جمله امارات و بحرین اگر نگوییم از ابتدا حداقل از 15 سال پیش شروع شده است. حتی برخی از این کشورها جوالنگاه اسرائیل بوده اند و حتما به خاطر دارید که عضو برجسته حماس توسط موساد در دبی به شهادت رسید. پس اتفاقی نیست که مربوط به دیروز باشد. آقای ترامپ نیاز به یک عکس یادگاری با این کشورها داشت و به عکس یادگاری اش هم رسید.
آیا معتقدید که روابط میان این کشورها با رژیم صهیونیستی فراتر از یک عکس یادگاری که آقای ترامپ گرفته، پیش نمی رود؟
خیر. اتفاقا من می گویم که این روابط از 15 سال پیش تاکنون جلو آمده پس دیگر نیازی به عصبانیت ایران ندارد در حالی که می دانیم همین االن هم آقای نتانیاهو مانع فروش جنگنده های پیشرفته اف 35 به امارات است. در واقع آن کسی که برخی از سران عرب مرتجع خلیج فارس را می دوشــد و حتی آمریکا را می دوشد نه ترامپ بلکه نتایاهو است.
وقتی نتانیاهو چندین چمدان لباس چرک با خود به ایالت متحده می برد و آنها را به هزینه مردم آمریکا در اقامتگاه رسمی میهمانان کاخ سفید می شوید چه معنایی می تواند داشته باشد جز این که به ملت آمریکا اعالم می کند که اسرائیل روی تا آخرین دالر جیب شما حساب باز کرده است. البته ما اقدام این کشورها را قطعا خیانت به آرمان فلسطین و جهان اسالم می دانیم و مردم فلســطین هم متوجه شده اند که چه جنایتی در حق شان صورت گرفته ولی این که رونمایی از چنین اتفاقی ما را تا مرحله عصبانی شدن برده باشد حداقل در وزارت خارجه یا دولت، چنین اتفاقی نیفتاده است.
«روزنامه کار و کارگر»