ذبح سلامت به پای قدرت
زیرپا گذاشتن نظرات کارشناسی وزارت بهداشت و خستگی کادر درمان و افزایش روزانه آمار مبتلایان همگی از غلبه سیاست بر سلامت و نظرات کارشناسی نشات می گیرد.
نسیم آنلاین ؛ علیرضا ربیعی: 7 ماه از شیوع کرونا در کشور می گذرد، ستاد ملی کرونا تعیین شد تا با نظرات کارشناسان و مقامات تصمیم گیر نظرات آن برای همگان لازم الاجرا باشد. اما هرچه می گذرد نشان از غلبه سیاست بر سلامت و کار کارشناسی است. اسفندماه 98 است، کرونا در سراسر کشور شیوع پیدا کرده و در جاهایی به وضعیت اورژانسی و بحرانی رسیده است، متولیان بخش سلامت چون وزارت بهداشت اعلام می کنند که باید شهرها براساس ضوابط بصورت نسبی قرنطینه شوند و سفرها موقتا ممنوع شود، اما جناب رئیس جمهور توجهی نمی کند تا فروردین که دیگر کار از دست خارج می شود و لاجرم بصورت موقت تعطیلی هایی اعمال می شود. روز دیگر تمامی متولیان حوزه سلامت می گویند طرح ترافیک تهران باید حذف شود، تهران در وضعیت قرمز قرار می گیرد، گوش کسی بدهکار نیست، ظرفیت بیمارستان ها پر می شود و بیمارها در پارکینگ بیمارستان ها بستری می شوند تا بالاخره بعد از چند ماه موافقت می شود که بصورت موقت طرح ترافیک لغو شود.
از آن سو مجلس شورای اسلامی براساس پروتکل های بهداشتی تشکیل می شود و رئیس قوه قضائیه هم جلسات و سفرهای خود را با رعایت نکات بهداشتی پیگیری می کند، اما جناب رئیس جمهور حتی حاضر نمی شود در جلسه دفاع از وزیر صمت به مجلس بیاید، در این مدت هم هیچ سفر و جلسه ای بیرون از دفترش نمی رود، گویا خون حسن روحانی رنگین تر از بقیه مردم و مقامات است.
در آخرین شگفتی با اینکه مقامات آموزش و پرورش اعلام کرده بودند آموزش در مدارس در مناطق قرمز غیرحضوری، در مناطق زرد بصورت ترکیبی از حضوری و مجازی و تنها در مناطق سفید آن هم با رعایت دقیق پروتکل های بهداشتی انجام می گیرد، به یکباره اعلام می شود از امروز مدارس بازگشایی می شوند.
این در حالی است که مقامات وزارت بهداشت بارها نسبت به شیوع گسترده تر کرونا و همزمانی آن با آنفولانزا در فصل پاییز هشدار داده بودند. و حتی ظفرقندی رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران، در نامهای به وزیر آموزش و پرورش نوشته است: «اکثر موارد تسری بیماری در دوره بدون علامت است و عدم حضور دانش آموزان در ایام علامت دار حلال مشکل انتقال بیماری نیست. علت واقعی این تصمیم غیر منتظره برای مردم مکشوف نیست و امیدوارم علتی خارج از مصالح آموزشی و پرورشی نباشد ولی هر چه هست با شرایط خطیر بیماری کرونا و سلامت دانش آموزان و خانواده آنها سازگاری ندارد و یقیناً موجب تحمیل بیماران بیشتر بر جامعه پزشکی، پرستاری و کادر درمان خواهد شد. لازم به ذکر است اکثر کشورهایی که در کنترل این بیماری شرایط بسیار بهتری از ایران دارند و حتی مرگ و میر ناشی از کرونا در آن کشورها کمتر از یکصدم موارد در کشور ما است هنوز در مورد بازگشایی حضوری مدارس تامل و احتیاط میکنند. جناب آقای وزیر از نظر علوم اپیدمیولوژی و بهداشت در شرایط همه گیری بیماریهای واگیر اولین محلهایی که باید تعطیل شوند مدارس و آخرین محلهایی که باز گشایی میشوند مدارس هستند.»
البته همین عدم ناهماهنگی و ضعف در اطلاع رسانی خود باعث استرس و سردرگمی در خانواده و دانش آموزان شود و بسیاری از خانواده ها نیز حاضر نشدند فرزندان خود را به مدرسه بفرستند. و حال نه تنها از آموزش حضوری محروم می شوند، بلکه از آموزش مجازی هم برای آنها خبری نیست!
در حالی که بنا بود نگرانی های خانواده ها برطرف بشود، اما در عمل هیچ اتفاق خاصی نسبت به سال های گذشته نیفتاده است، مدارس دولتی با جمعیت زیاد و کلاس های کوچک! جناب رئیس جمهور هم که خود دستور بازگشایی مدارس را می دهد، در سخنرانی خود برای روز آغاز مدارس بصورت ویدئوکنفراس حرف می زند! جنابشان باید حضورا در یکی از مدارس حاضر می شدند تا بصورت عینی بخشی از نگرانی های مردم برطرف می شد نه اینکه از اتاقشان دستور بازگشایی بدهند و دانش آموزان را به مدرسه رفتن تشویق کنند!
اما بعضی از شواهد حکایت از آن دارد که تصمیم ناگهانی و بدون رعایت مناطق قرمز، زرد و سفید از جای دیگری نیز آب می خورد و آن هم جایی نیست جز منافع مدارس غیردولتی! مدارس غیردولتی که در دوره آموزش مجازی با استقبال کمتر مواجه شدند بر بوق تشکیل حضوری مدارس می دمند. آنها با تبلیغات گسترده سعی در جلب مشتری! دارند و به دلیل امکانات متفاوت از مدارس دولتی اینگونه تبلیغ می کنند که در مدارسشان امکان اعمال پروتکل های بهداشتی و فاصله گذاری اجتماعی مهیا است. امری که می تواند سبب جذب دانش آموزان به این مدارس و رونق گرفتن دُکان آنها گردد. یعنی امسال علاوه بر بی عدالتی در آموزش، شاهد بی عدالتی در سلامت هم هستیم.
هرچند ضعف جدی سامانه شاد ویژه دانش آموزان نیز خود مزید بر علت شده است، تا مدارس غیردولتی بتوانند جولان بدهند و مافیای این مدارس بتوانند بر تصمیمات دولت تاثیر بگذارند تا بیش از گذشته منافعشان تامین گردد.
نهایتا آنچه در این مدت قربانی شده است، سلامت مردم به پای سیاست و منافع اصحاب قدرت است. زیرپا گذاشتن نظرات کارشناسی وزارت بهداشت و خستگی کادر درمان و افزایش روزانه آمار مبتلایان همگی از غلبه سیاست بر سلامت و نظرات کارشناسی نشات می گیرد. به نظر می رسد مجلس شورای اسلامی باید بصورت جدی به این تساهل دولت و شخص رئیس جمهور ورود کند و نگذارد بیش از این سلامت مردم بازیچه تصمیمات شبانه آنها قرار بگیرد.