تلخیص سه جلد کتاب شرح نهجالبلاغه برگرفته از بیانات حضرت امام خامنهای (مد ظله العالی)
امام علی(ع) هیچگاه خانهنشین نشد؛ آییننامه انقلاب اسلامی
اینکه گفته میشود «علی ۲۵ سال خانه نشین شد» تعبیر غلطی است؛ علی به هیچ وجه ۲۵ سال خانه نشین نشد؛ در دوران ۲۵ سال ما بین رحلت پیغمبرو خلافت امیرالمؤمنین، علی همیشه وسط صحنه بود.
نسیم آنلاین : یکی از کتب مهجور مانده میان شیعیان نهج البلاغه است که رهبر معظم انقلاب در اهمیت آن می فرمایند: «نهجالبلاغه کتاب تدوین شده انقلاب اسلامی است و آییننامه این انقلاب به حساب میآید.» در همین راستا و جهت تبیین بهتر و ساده تر این گنجینه از معارف اسلامی در ایام ماه مبارک رمضان هر روز و بصورت سلسله وار چکیده ای از سه جلد کتاب شرح نهجالبلاغه برگرفته از بیانات حضرت امام خامنهای (مدظله العالی) را خواهیم آورد.
فرهنگ اسلام یعنی فرهنگ انقلاب؛ چون اسلام منهای انقلاب چیزی نیست. اسلام منهای یک دگرگونی بنیادین در فرهنگ، در روح، در مغز، و در اخلاق، در اندیشه، در عمل، در جامعه، در سیاست و در اقتصاد چیزی نیست؛ انقلاب یعنی این. انقلاب به معنای زد و خورد نیست که بعضی وحشت میکنند اگر گفته بشود «اسلام یعنی انقلاب»؛ انقلاب یعنی : دگرگونی همه بنیانهای ریشه دار زندگی انسان. و امروز جامعه ما درحال ولادت یک انقلاب است، نه پس از بار آمدن و به ثمر رسیدن آن؛ همان طوری که امام بارها گفته اند، ما در حال انقلابیم، نه پس از انقلاب.
امروز به ما نگویند «شما که مدام تکیه میکنید روی اسلام و روی تقوا و روی ایمان، مملکت با ضعف متخصص و کمبود متخصص روبه رو میشود»؛ نمیشود؛ این تجربه تاریخی را ما در سیزده قرن تاریخ اسلام دیده ایم؛ آن روزی که اسلام انقلابی وجود داشت، تخصصها را هم به دنبال خود آورد. فریادها زدیم سر این مسئله، اما هنوز که هنوز است می بینیم این ایمان به ایمان، ایمان به تقوا، ایمان به پارسایی و راستگویی و امانت برای برخی روشن و ثابت نیست. آنجا که ایمان می آید، درس خواندن هم دارای هدف میشود؛ آنجا که ایمان انقلابی و تقوای انقلابی و وجدان انقلابی بر روح و ذهن انسانها حاکم میشود، دانشگاه هم به معنای واقعی کلمه دانشگاه میشود؛ آنجا است که هر کلمه علمی که فرامیگیری، میدانی چه را میخواهی و چه را میخوانی و آن علم را در راهش به کار خواهی برد.
من میدانم و برای من مثل این چراغ، روشن است که اگر من و شما بتوانیم انقلابمان را در این جامعه حفظ کنیم، در فردای یقینی و قطعی، جامعه ما نیازمند تخصصهای بیرون نخواهد بود، صادرکننده تخصص خواهد بود؛ این برای من روشن است. و اما اگر من و شما نتوانستیم انقلابمان را که بر پایه ی تقوا و ایمان است نگه داریم، پنجاه سال دیگر هم باز دستمان باید دراز باشد به دریوزگی تخصصهای بیگانگان و مصرف کردن ته مانده سفره ننگین دشمنان، تا دوای آزمایشی را برای ما بفرستند و دوای از اثرافتاده را و دوای نامتناسب با این آب و خاک را.
زهد اسلامی که یک خصلت و یک صفت انقلابی است اما رهبانیت، با ترک دنیا، با آن چیزی که در مسیحیت هم وجود داشته و در اسلام هم به شکل انحرافی در دست و بال بعضی از مسلمانان بی اطلاع یا کم اطلاع از اسلام وجود داشته، یعنی بی رغبتی و بی اعتنائی به دنیا به معنای پشت کردن به زندگی و ترک کردن میدان عمل و بریدن از جامعه. فرق است بین این دو؛ زهد اسلامی و ترک دنیا در اسلام به هیچ وجه به معنای بریدن از مردم و از جامعه نیست، به معنای انجام ندادن کار و تلاش و کوشش نیست؛ و امیرالمؤمنین که این همه درباره ترک دنیا و زهد حرف میزند و بحث میکند، خود مشغول ترین و پرکارترین مردم و مرتبط ترین مردم با میدانهای اجتماعی و عمل اجتماعی است؛ چه قبل از خلافتش، چه در دوران خلافتش. آن جنگهایش، آن مبارزه هایش، آن آموزشگری ها و تعلیم هایش، آن رسیدگی اش به قضا و قضاوت و ترافع بین مردم و خلاصه در طول سی سال بعد از رحلت پیغمبر تا شهادت امیرالمؤمنین، در تمام این مدت، علی (علیه السلام) همیشه در وسط صحنه بود.
این را بارها من گفته ام: اینکه گفته میشود «علی ۲۵ سال خانه نشین شد» تعبیر غلطی است؛ علی به هیچ وجه ۲۵ سال خانه نشین نشد؛ در دوران ۲۵ سال ما بین رحلت پیغمبرو خلافت امیرالمؤمنین، علی همیشه وسط صحنه بود، مورد مشورت بود، از مشاوران و از مسئولان بزرگ حکومتی به شمار می آمد، ملجأ مردم بود، ملجأ خلفا بود، به او مراجعه میشد، از او استفاده میشد، تفسیر قرآن میگفت، به مردم آموزش میداد، درست در وسط عرصه زندگی؛ علی هیچ وقت از سیاست، از زندگی، از جامعه و از فعالیت کناره گیری نکرد. کسانی که حال ورود در صحنه ها را ندارند، این را بهانه کناره گیری نباید قرار بدهند. بنابراین، خود امیرالمؤمنین که درباره دنیا و ترک دنیا و زهد و مانند این حرفها بحث میفرماید، جزو پرکارترین و پرتحرک ترین و در میدان ترین افراد است؛ پس زهد به معنای ترک فعالیت و بریدن از جامعه و مردم نیست. حالا پس زهد به چه معنا است؟ به معنای غرق نشدن در شهوتها و هوسهای دنیا، به معنای جدی نگرفتن لذتهای دنیوی و به معنای قربانی نکردن هدفهای انقلابی و اصیل و سازندهی اسلام در پیش پای قدرت طلبی ها و انگیزه ها و خودخواهی ها و دنیاطلبیها است.
منبع: بخش "آشنایی با موضوعات نهجالبلاغه" از جلد "نبوتها در نهجالبلاغه"
☑️ ادامه دارد ...