آیا دولت حاضر است به نقش نهادهای مردمی در توسعه توجه کند؟
تیر خلاص کرونا به اقتصاد نفتی ایران
اگرچه شعار اقتصاد بدون نفت هیچگاه با اختیار دولت ها محقق نشد اما اینبار با زور افزایش تولید سایر کشورها، تحریم های آمریکا و کرونا به صورت عملی باید محقق شود و دولت عملا چاره ای ندارد جز اینکه طرحی دیگر برای اقتصاد دراندازد.
نسیم آنلاین ؛ سید حامد ترابی: نفت، ماده سیاهی که مدت ها اقتصاد و حتی امنیت ایران به آن پیوند خورده بود. چیزی که افزایش قیمتش سرپوشی بود بر خلاهای ساختاری اقتصادی و مدیریت عرضه آن پاسخی بود به برخی تهدیدات. اما از طرف دیگر وابستگی اقتصاد به آن همیشه مشکلاتی برای کشور به ارمغان آورده بود به خصوص در شرایط تحریمی. بنابراین کاهش وابستگی بودجه کشور به نفت همیشه جز شعارهای دولت مردان ایران بوده است. اما این شعار حتی در شرایط تحریمی نیز عملی نشد.
نقش تحریمها و قیمت نفت بر اقتصاد ایراندر دور اول تحریم های جامع آمریکا در سال 2010 تا 2013 (سال های 90 تا 92)، بالابودن قیمت نفت باعث شد تا آمریکا نتواند ایران را به طور کامل از بازار نفت حذف کند. در آن سال ها قیمت هر بشکه نفت بالای 100 دلار بود. نفیو قائم مقام هماهنگی سیاست های تحریمی در وزارت خارجه دولت اوباما در کتاب هنر تحریم ها توضیح می دهد که از یک سو خریداران نفت ایران در آن سال ها بیش از این کشش کاهش خرید نفت از ایران را نداشتند و از سوی دیگر آمریکا نمی توانست با حذف کامل ایران باعث افزایش بیش از پیش قیمت نفت شود. جکوب لو وزیر اقتصاد دولت اوباما در آن سال ها نیز در کنگره آمریکا یکی از دلایل الزام مذاکره آمریکا با ایران و برجام را همین موضوع عنوان می کند که بیش از این نمی شد به بازار کشورها فشار وارد کرد. به همین دلیل در آن سال ها علی رغم تحریم های جامع آمریکا علیه ایران میانگین فروش نفت ایران در حدود 1 میلیون بشکه در روز باقی ماند.
اما سال های بعد عوامل مختلفی از جمله افزایش تولید نفت، قیمت آن را کاهش داد. افزایش تولیدی که حتی توسط خود آمریکا نیز انجام شد و کشورهای دیگری نیز به دلایل سیاسی یا اقتصادی با آن همراهی کردند و درحالی که میانگین قیمت نفت در سال 2013 حدود 100 دلار بود این میزان در سال 2015 به حدود 50 دلار رسید و در سال های بعد نیز در همین حدود باقی ماند.
میانگین قیمت سالانه نفت خام براساس آمار اداره اطلاعات انرژی آمریکا
همین موضوع باعث شد تا در دور دوم تحریم های جامع که توسط ترامپ اعمال شد، تحریم های نفتی بیشتر اثر کند و میانگین صادارت نفت ایران به کمتر از 500 هزار بشکه در روز برسد. اما با این حال باز هم دولت حاضر نشد دست از اقتصاد نفتی بردارد و در بودجه سال 99 دولت پیش بینی صادرات 1 میلیون بشکه نفت را کرده بود. اتفاقی که باعث انتقاد بسیاری از کارشناسان نیز شد.
تیر خلاص کرونا به اقتصاد نفتی ایراناما کرونا تیر آخر را به اقتصاد نفتی ایران زد. افزایش تولید نفت ازسوی برخی کشورها در کنار رکود و کاهش تقاضای ناشی از بیماری کرونا در دنیا کار را به جایی رساند که اکنون قیمت نفت رقم هایی را به خود می بیند که شاید سال ها بود آن را ندیده بود. قیمت هایی حدود 20 و 30 دلار. کاهش قیمت نفت از یک سو و تحریم های آمریکا از سوی دیگر که به کشورها اعلام می کند در صورت خرید نفت ایران از نظام مالی آمریکا محروم می شوند باعث می شود تا کشورها دیگر در مقابل تحریم ها مقاومت نکنند و ریسک تخلف از آن را نپذیرند. چراکه اگر روزی با نفت 100 دلاری رو به رو بودند و به همین دلیل مجبور بودند با آمریکا چانه زنی کنند که ایران را از بازار نفت حذف نکند تا قیمت آن بالا نرود. اکنون دیگر چنین دلیلی برای چانه زنی ندارند و با قیمت های عجیبی رو به رو هستند. از طرف دیگر حتی اگر فرض کنیم 1 میلیون بشکه فروش نفت پیش بینی شده در بودجه نیز محقق شود این مقدار عملا بسیار ناچیز خواهد بود. چیزی در حدود 7 میلیارد دلار. این درحالی است که با این قیمت و در شرایط تحریمی عملا کشور کمتر از 500 میلیون بشکه نفت به فروش می رساند یعنی چیزی در حدود 3.5 میلیارد دلار در سال! این مقدار را مقایسه کنید با مبلغ 35 میلیارد دلار سال 92 تا مشخص شود نفت چگونه نقش خود را از دست داده است.
آیا دولت حاضر است به نقش نهادهای مردمی در توسعه توجه کند؟همه اینها عملا نشان می دهد که اگرچه شعار اقتصاد بدون نفت هیچگاه با اختیار دولت ها محقق نشد اما اینبار با زور افزایش تولید سایر کشورها، تحریم های آمریکا و کرونا به صورت عملی باید محقق شود و دولت عملا چاره ای ندارد جز اینکه طرحی دیگر برای اقتصاد دراندازد. البته این به معنا نیست که نفت باید به طور کل از نگاه دولت مردان حذف شود. اما قطعا به این معنا است که دیگر تولید و صادرات نفت خام کشور عملا نقش مهمی در اقتصاد ایفا نمی کند. بنابراین در این شرایط و با توجه به تجربیاتی که کرونا برای کشور به بارآورد دولت مردان اینبار مجبورند به برخی اصلاحات تن در دهند، اصلاحاتی که اجرای آن قطعا می تواند تا حدودی اثر این بحران را کمتر کند.
به طور مثال دولت دیگر نمی تواند به کارمندان شرکت ملی نفت به چشم نورچشمی نگاه کند. اگر روزی آنها به علت تامین مهم ترین منبع درآمد کشور بودجه های ویژه دریافت می کردند و همیشه سهم اشان از بودجه محفوظ بود، اکنون آنها هستند که باید طرح جدیدی غیر از راه های تکراری و بی سودی چون مذاکره و وادادگی سیاسی اتخاذ کنند تا بتوانند بهره ای ببرند وگرنه دریافت بودجه های کلان هیچ توجیهی ندارد. نکته دیگری که دولت نمی تواند از آن فرار کند عدالت ساختاری است. اگر تا پیش از این با بودجه نفتی یا افزایش قیمت نفت اندکی به مناطق کمتر برخوردار رسیدگی می شد و با همین توجیه حقوق ها و درامدهای میلیاردی برخی با چشم پوشی روبه رو می شد، اکنون تنها راهی که دولت می تواند با آن اقشار کم درآمد را اندکی تامین کند و از طرف دیگر جلوی افزایش قیمت و تورم های افسارگسیخته را بگیرد اخذ مالیات بالا از درآمدهای نجومی پزشکان، وکلا، صرافان، برخی مدیران و دارندگان خانه های بلااستفاده و خالی است.
در بعد روشی نیز تجربه کرونا نشان داد حمایت از نهادهای خرد در تولید و توزیع مهم است. چراکه برخلاف بسیاری از کشورهای دنیا در ایران سیستم توزیع تنها در انحصار فروشگاه های خاص نبود و هرکس می توانست تنها با چندصد متر پیاده روی به مغازه محله خود برود و خرید خود را انجام دهید و صف های شلوغ تا حد زیادی کاهش یافت. علاوه براین حضور مردم در کنترل و شیوع بیماری یا حتی کمک به تولید ماسک و ضدعفونی مناطق و حمایت از خانواده های کم بضاعت، نشان داد باید بیش از پیش نقش مردم در مسائل کشور دیده شود. نقشی که می تواند برای آن تدبیر کرد و حتی اقتصاد کشور را با آن سامان داد. سال هاست که تشکیل سرمایه های کلان از سرمایه خرد مردمی برای راه اندازی واحدهای کلان تولیدی از سوی کارشناسان مطرح می شود. اما باور نداشتن به نقش مردم در اقتصاد آن را پس می زد اما اکنون کرونا ثابت کرد تنها پایگاه قابل اتکا برای توسعه و برون رفت از مشکلات همین مردم هستند.