ماجرای حضور حاج قاسم در خانهی یک داعشی
نامه شهید سلیمانی به یک داعشی +عکس و فیلم
شهید سپهبد سلیمانی برای صاحبِ خانهای در جنوبشرق سوریه( البوکمال) که از منزل او در عملیات آزادسازی «البوکمال» از آن استفاده کرده قبل از ترک این خانه نامه ای می نویسید و می گذارد.شهید سلیمانی در این نامه از صاحب خانه طلب حلالیت کرده و با دادن شماره منزل، از او خواسته در صورت تمایل، برای جبران خسارت تماس بگیرد.
نسیم آنلاین : شهید سپهبد سلیمانی برای صاحبِ خانهای در جنوبشرق سوریه( البوکمال) که از منزل او در عملیات آزادسازی «البوکمال» از آن استفاده کرده قبل از ترک این خانه نامه ای می نویسید و می گذارد.شهید سلیمانی در این نامه از صاحب خانه طلب حلالیت کرده و با دادن شماره منزل، از او خواسته در صورت تمایل، برای جبران خسارت تماس بگیرد. البوکمال آخرین شهر تحت کنترل داعش بود که دو سال و سه ماه پیش آزاد شد.
متن ترجمه این نامه تاریخی و درس آموز به شرح زیر می باشد:
بسم الله الرحمن الرحیم خانوادهی عزیز و محترم سلام علیکم بنده برادر فقیر شما قاسم سلیمانی هستم. شما قطعا بنده را میشناسید. بنده و ما بسیار به اهل سنت همهی جهان کمک کردیم. بنده شیعه هستم و شما اهل سنت. البته بنده نیز به نحوی سنی هستم چون ما به سنت رسول الله(ص) معتقدیم و ان شاءالله در تلاشیم گام در مسیر ایشان بگذاریم. و شما نیز به نحوی شیعه هستید چون اهل بیت علیهم السلام را دوست دارید. بنده از کتاب قرآن و صحیح بخاری و کتابهای دیگری که در خانهی شما بود متوجه شدم شما متدین هستید. اولا عذرمیخواهم و امیدوارم ما را ببخشید که بدون اجازه از خانهتان استفاده کردیم. ثانیا اگر خانهتان خسارتی دیده است حاضریم خسارتش را بدهیم. از سوی خودمان و شما با قرآن کریم استخاره کردیم و جواب استخاره آیات مبارک سورهی فرقان در صفحات ۳۶۱ و ۳۶۲ بود. امیدوارم این آیات را بخوانید و دربارهی آنها بیاندیشید همانگونه که ما اندیشیدیم. بنده در خانهی شما نماز خواندم و دو رکعت نیز به نیت شما خواندم و برای عاقبتبهخیریتان دعا کردم. محتاج دعای شما فرزند و برادرتان سلیمانی اگر فکر میکنید بنده یا ما به خاطر استفادهی بیاجازه از خانهتان مدیون شما هستیم، این شمارهی تلفن بنده در ایران است. خواهش میکنم با ما تماس بگیرید و بنده حاضرم هر درخواستی داشته باشید انجام دهم. شمارهی تلفن منزل
احمد عبدالرحیمی کارگردان و مستندساز مدافع حرمی که در البوکمال هم حاضر بوده این نامه را اینگونه روایت می کند: