چرا سردارِ «عزیز»؟
رهبر انقلاب ١٧ مرتبه از سردار سلیمانی با وصف عزیز یاد کردند آن هم با تعابیر گوناگون مثل، «سلیمانی عزیز»، «سردار فداکار و عزیز»، «شهید عزیز»، «رفیق خوب و عزیز»، «سردار بزرگوار عزیز» با بسامد متفاوت.
در پی شهادت سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی، مقام معظم رهبری، در پیام شهادت و در دو سخنرانی، مطالبی را دربارهٔ این شهید بیان فرمودند.
معظم له در بیاناتشان بهطور مکرر از یک صفت در وصف ایشان استفاده فرمودند که برای بنده جلب توجه کرد؛ و آن عبارت است از صفت «عزیز».
ایشان «١٧ مرتبه» از سردار سلیمانی با وصف عزیز یاد کردند آن هم با تعابیر گوناگون مثل، «سلیمانی عزیز»، «سردار فداکار و عزیز»، «شهید عزیز»، «رفیق خوب و عزیز»، «سردار بزرگوار عزیز» با بسامد متفاوت.
امروزه در محاورههای روزمره، افراد از این صفت برای نشان دادن میزان علاقهمندی شان به فرد یا افراد استفاده میکنند و از بکار بردن آن، معنای دوست داشتن زیاد آن فرد یا افراد را اراده میکنند.
شاید در ابتدا خیلیها مثل من، به خاطر علاقهمندی فراوان به سردار سلیمانی، همین معنا را از صفت عزیز در کلام معظم له، برداشت کرده باشند، که چه بسا اراده معطم له نیز گویای همین مفهوم از صفت عزیز بوده باشد.
اما امروز با دیدن بیان علامه طباطبایی در تعریف این صفت ذیل آیه ٢۶ سوره آل عمران، در تفسیر گرانقدر «المیزان»، به ذهنم آمد چه بسا رهبر انقلاب از تکرار این صفت برای سید شهیدان مقاومت، معنای دیگر و شاید ژرفتری را مد نظر داشتهاند که مکرر بر آن تاکید ورزیدهاند.
علامه طباطبایی میفرمایند این صفت به معنای نایاب است و در توضیح آن میفرمایند: «وقتی میگویند فلان چیز عزیزالوجود است، معنایش این است که به آسانی نمیتوان بدان دست یافت. و عزیز قوم، به معنای کسی است که غلبه کردن بر او آسان نباشد.»
به راستی آیا در این جهان، آسان میتوان یافت چنین فرماندهی را؟ چنین دلاوری را؟ چنین شیدایی را؟ کدام کشوری است در عالم که ادعا کند، داشتن چون سردار ما را؟ سرداری مؤمن؛ مؤمن به خدا، رهبر و هدفش. به تمامه مخلص، که هیچ خود را نبیند. به کمال شجاع چنانکه سرب های آتشین دل او را در نبردهای سهمگین نلرزانَد و پایش را سست نکند.
فدایی ملت و آرمانهای بلندش و یاور مظلومان جهان، چنانکه لحظه ای را آسوده نگیرد. به راستی در جهانِ ابرقدرتهای پوشالی، کجا چنین دلاوری یافت میشود؟ حاشا و کلّا.
اگرچه این سرزمین زادگاه چنین سرداران و دلیرمردانی است و از پس یک گوهر دردانه، گوهری دیگر متولد شده و میشود.
و چون در زادگاه بزدلان، چنین دلاورانی «یافت می نشود» که همترازی باشد برایش تا هماوردی کند با او در میدان نبرد، بسان مولایش علی(ع)، لذا میبایست همچون مقتدایش علی(ع) اَشقای زمان، ناجوانمردانه و بزدلانه بر او چیره شود چرا که او عزیزست و عزیز را غلبهٔ دشمنش بر او دشوار.
هرچند دشمنانش چه زود فهمیدند که او را نمیرانده که زنده اش کرده و خود را مغلوب نمودهاند.
شاید اکنون بهتر بتوان استفادهٔ مکرر و دقیق حضرت آقا از این صفت دربارهٔ شهید سلیمانی را متوجه شد؛ چرا که به راستی او در ایمان و اخلاص، انقلابی بودن و انقلابیگری، و در شجاعت و درایت، سرداری بینظیر، و الحق «سردار عزیز ما» بود. هرچند شهادتش این مدال عزت را برای همیشهٔ تاریخ در قلب ما و آیندگان جاودانه ساخت. روحت شاد سردار عزیز.
«خبرگزاری فارس»