ستادهای چاق و صفهای قبراق؛ چرا حال «فرهنگ» خوب نیست؟
مدیران وکارگزاران و ناظرانی که به فرهنگ انقلاب اسلامی اعتقاد یا اعتماد ندارند، تکاپوی دشمن را به جای آن که زمینه شکوفایی استطاعتها قرار دهند، بهانه توجیه تنبلیها و ناکارآمدیها و انحرافها و رفیقبازیها و انحصارطلبیها و بخلها و حسدها میکنند.
نسیم آنلاین ؛ وحید جلیلی در سرمقاله آخرین شماره نشریه راه نوشت:
نگاهی به الفبای مدیریت فرهنگی و کاروانی که میگذرد از کوه
الف. حجم فعالیتهای دشمنان داخلی و خارجی انقلاب اسلامی در حوزه فرهنگ بسیار زیاد و مؤثر است.
ب. کار در حوزه فرهنگ اصالتاً پیچیدگیها و دشواریهای منحصربهفردی دارد که قابل مقایسه با دیگر حوزهها نیست.
این الفبای مدیریت فرهنگی در جمهوری اسلامی است.
بگیرید این دو جمله را از ستادها و صفهای رسمی، از شورای عالی انقلاب فرهنگی و رسانه ملی و پایینتر؛ خواهید دید لَقوه خواهند گرفت، اگر فرو نپاشند!
گزاره اولی را امنیتیها و اطلاعاتیها اثبات میکنند، دومی را متفکران و پژوهشگران دمساز و دمخور مدیران.
یک . انقلاب اسلامی به ادعای اکثریت انقلابیون و متفکران انقلابی، ماهیت و آرمانی فرهنگی دارد.
دو . وضعیت فرهنگی کشور مورد رضایت قریب به اتفاقِ کارشناسان فرهنگی و از جمله رهبری انقلاب نیست. این نارضایتی، ده برابر آنچه ناظر به تهدیدهای بالفعل است معطوف به ظرفیتهای معطل و شدنیهای ناشکفته است و اگر چه در حوزههای مختلف، کم و زیاد میشود اما عمومیت دارد و هم شامل حوزه نخبگانیِ فرهنگ، اعم از هنر و رسانه و اندیشه و… است و هم شامل حوزه فرهنگ عمومی و سبک زندگی.
سه . میتوان گفت رهبری انقلاب اسلامی در هیچ حوزهای به اندازه فرهنگ در سطوح نظری و راهبردی و کاربردی و اجرایی و مصداقی ورود نکرده و حجم رهنمودها و راهبردهایی که مستقیماً از سوی رهبری تولید یا تاییدشده زیاد و مفصل و بینظیر است.
چهار . تعداد دستگاههای فرهنگی از لحاظ حجم و تنوع و تکثر و نیروی انسانی و بودجه، بسیار قابل توجه است. از صداوسیمای جمهوری اسلامی با بیش از ۶۰ شبکه تلویزیونی و چهل هزار نیرو تا ارشاد و میراث فرهنگی و سازمان تبلیغات و حوزه هنری و اوقاف و ۸۰۰ نماز جمعه و دهها هزار مسجد و دهها موسسه معظم فرهنگی ذیل سپاه و ارتش و نیروی انتظامی تا بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی وشهرداری ها و… .
با همه این اوصاف، آن الف-با، آن دو گزاره حیاتبخش، تا کنون ناکارآمدیهای مدیریتِ فرهنگی رسمی جمهوری اسلامی را به بهترین نحو توجیه کرده و سخاوتمندانه، زمان داده است که به «فرصتسوزی»های اعجابآورش در طی «دهها» سال ادامه دهد.
محکمترین استدلالها و منطقیترین انتقادها به ناکارآمدیهای فرهنگی جمهوری اسلامی را با همان دو موشک کاغذی منهدم میکنند:
«دشمن فعال است؛ کارفرهنگی پیچیده است».
عمده ستادهای مدیریت فرهنگی جمهوری اسلامی، محل استقرار این سامانههای اسسیصد برای مقابله با بدیهیترین انتقادها و واضحترین افتضاحات ایجابی و سلبی مدیریتهاست:
«دشمن فعال است؛ کارفرهنگی پیچیده است».
انگار ظرفیتهای انقلاب در بخشهای دفاعی یا فناوری یا… از ظرفیتش در فرهنگ بیشتر بوده؛
انگار دشمن در حوزه نظامی فعال نبوده یا کار هستهای و پرتاب ماهواره و سلول بنیادی و نانو و… پیچیدگی نداشته؛
انگار…
«در جنگ، قرارگاه مرکزی وجود دارد که دستور میدهد، اما اگر چنانچه رابطه قرارگاه قطع شد یا قرارگاه عیبی پیدا کرد، اینجا فرمانده دستورِ آتش بهاختیار میدهد. خب شما افسرهای جنگ نرمید. آنجایی که احساس میکنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمیتواند درست مدیریت کند، آنجا آتش به اختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید. گاهی اوقات انسان احساس میکند دستگاههای مرکزی فکر و فرهنگ و سیاست و مانند اینها دچار اختلالند، دچار تعطیلند.» (۱)
فقط بهمثابه «مشت نمونه خروار» چند فقره را به ایجاز ببینیم:
۱- خانه پدری
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی درست در همان روزهایی که گشت ارشاد راه انداخته، یک فیلمساز حزب اللهی به نام آقای کیانوش عیاری را دعوت کرده ودر راستای سیاستهای فرهنگی نظام ساخت فیلمی را به ایشان سفارش میدهد.
وقتی به یکی از سرداران محترم تذکر داده شد که بر خلاف نظر شما، جناب عیاری هیچ ادعای حزباللهی بودن ندارد، ابروهایش به سقف پیشانی چسبید و فرمود: «من خودم با ایشان جلسه داشتم، ایشان که خیلی محاسنش بلند بود»!
فیلم توقیف میشود و ناجا برای فرار از مسولیت، این اثر فاخر را به خود کارگردان واگذار میکند تا امکان نمایشش منتفی نشود!
فیلمساز، فیلم بعدیاش (کاناپه) را با حذف کامل روسری از حجاب بازیگران میسازد و قاعدتاً توقیف میشود.
رسانه ملی برای این که از دل ایشان دربیاورد، دعوتش کرده ولابد به عنوان جایزه این هنجارشکنیها، یک سریال چند میلیاردی را در طبق اخلاص گذاشته، تقدیم مینماید.
این اتفاق برای
صدسال به این سال ها - دیوار به دیوار؛
پریناز، آینه شمعدون - ازیادها رفته؛
کلک نزن خوشگله -ستایش ۱۱۱قسمت؛
خانه دختر- هشت و نیم دقیقه و…
و… تکرار میشود.
کم کم این گمانه تقویت میشود که داشتن فیلم توقیفی، کارنامه پر و پیمان در فیلمفارسی، فحاشی صریح به انقلاب یا فرهنگ سنتی، به لجن کشیدن جامعه ایرانی، اگر شرط حضور در رسانه ملی نباشد مطمئناً یک امتیاز بزرگ تلقی میشود.
گویی بر سر در «سیمافیلم» حک شده است: «بدون سوء پیشینه وارد نشوید»!
۲- حسن عباسی به اتهام توهین به وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی محاکمه و در مردادماه ۹۸ به زندان میرود.
در زندان به مدت ۷۵ روز مجبور به تماشای «عروس تاریکی» از تلویزیون میشود؛ شاهکاری مثالزدنی از بیست و شش سال تجربه در مدیریت فرهنگی، سریالی ۱۵ میلیارد تومانی که از سوی رسانه ملی هبه شده است به فردی که اتهام او توهین به فرد دیگری بوده است: امام زمان علیه السلام.
۳- از یکی از دانشگاههای هنری کشور گزارشهای عجیب و غریبی میرسد. تیمی مأمور بررسی وضعیت و ارائه راه حل میشوند.
گزارش مفصلی به انضمام پیشنهادهای مشخص، تهیه شده و به تایید میرسد. یکی از موارد مصوب، تغییر رییس محترم آن دانشگاه غیردولتی (زیرمجموعه یکی از نهادهای انقلابی) است.
تغییرات با سرعت بی نظیری آغاز می شود و رییس آن دانشگاه بلافاصله و بعد از فقط حدود ۴۰۰۰ روز (ده سال ناقابل) جا به جا میشود.
در تمام این مدت، دستگاههای امنیتی در جلسات محرمانه و علنی و در بولتنها و رسانهها مشغول تبیین فعالیتهای دشمن در عرصه فرهنگی هستند و همزمان، محققان عالیقدر و پژوهشگران ارجمند و نخبگان عمیق، بر پیچیدگی امر فرهنگ تاکید میورزند و منتقدان را به حوصله برای به ثمر رسیدن تلاشهای ده ساله و پانزده ساله و بیست و شش ساله مدیران و سیاستگذاران و ناظران کارآمد، خدوم و مخلص دعوت میکنند.
در ستادهای رسمیِ مدیریت فرهنگی جمهوری اسلامی نه رفیقبازی وجود دارد، نه انحصارطلبی، نه بیمسئولیتی، نه بخل، نه حسد، نه سیاستزدگی، نه حماقت، نه خیانت، نه خطا، نه…
هر اتفاق بدی که می افتد اتفاقی و تصادفی است (بعضی ها که کلاً میپرسند: کدام اتفاق بد؟ این قرائت شماست!) و هر اتفاق خوبی که نمیافتد تقصیر پیچیدگی و زمانبَر بودن مدیریت فرهنگی است.
قاعده این است که ستادها، صفها را مرتب کنند، از آنها نکته بگیرند، تشویق و توبیخشان کنند، بهرهوری شان را رصد و ترمیم کنند و…
اما انگار این بار این آتشبهاختیارهایند که وظیفه مرتب کردن و مؤدب کردن ستادها را هم باید به دوش بکشند.
تشت رسوایی بعضی ستادهای مدیریت فرهنگی بد جور از بام بر زمین افتاده است و سکوت در برابر این حجم از خطا یا خیانت، هیچ توجیهی ندارد.
«گام دوم» با زیرپا گذاشتن رودربایستیها و عبور از مشهورات غلط، آغاز میشود.
مدیران وکارگزاران و ناظرانی که به فرهنگ انقلاب اسلامی اعتقاد یا اعتماد ندارند، تکاپوی دشمن را به جای آن که زمینه شکوفایی استطاعتها قرار دهند، بهانه توجیه تنبلیها و ناکارآمدیها و انحرافها و رفیقبازیها و انحصارطلبیها و بخلها و حسدها میکنند.
اگر کسی میخواهد قدرت و ظرفیت فرهنگی انقلاب اسلامی را دریابد کافی است نگاهی به طومار بیعملیها و بدعملیهای برخی ستادهای فرهنگی نظام و حجم عظیم تلاشهای دشمنان بیندازد تا گل از گلش بشکفد و امید در دلش بجوشد که با این همه تهاجمها از آن سو و خطاها و خیانتها از این سو، به اینجا رسیدهایم و این همه دستاورد داشتهایم؛ اگر از فتنهی «دشمنشناسان دوستفراموش»، «دکوراتورهای دیکتاتور»، «ستادهای چاق و پادشاهان لخت»، «غربال بهدستان بیمغناطیس»(۲) عبور کنیم، فاصلهای تا رنسانس انقلاب اسلامی نداریم.
پشت این کوه کمکاری و انحصارطلبی و سیاستزدگی، بهشت شکوفای فرهنگ انقلابیِ ایران اسلامی، انتظارِ کاروان آرمانخواهِ همافزایِ پرامیدِ پرانگیزهای را میکشد که نه دشمنان عنود و نه دوستان ناکارآمد و پرادعا را یارای متوقف کردنش نیست.
صف های قبراق ِآتشبهاختیارانِ جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی نخواهند گذاشت ستادهای چاق ِسیاست باز، آرزوهای امیر قافله را به باد بدهند.
۱) بیانات رهبر انقلاب اسلامی ۱۷/خرداد/۱۳۹۶
۲) اشاره به سرمقالههای «راه»، شمارههای ۲، ۶، ۱۷ و ۱۸-۱۹