مقاومت فعال ایران و خشاب های خالی آمریکا!
ترامپ تصور می کرد با اعمال فشار بی سابقه در مدت زمان کوتاه ایران را دچار فروپاشی خواهد کرد، لذا در کمترین زمان تمامی فشنگ های خود را خرج و امروز با خشاب خالی در برابر ایران دچار انفعال شده و روی به تحریم های نمادین و تکراری آورده است
نسیم آنلاین ؛ علیرضا فقیهی راد: دونالد ترامپ در ۱۸ اردیبهشت ۹۷ با خروج از برجام، راهبرد فشار حداکثری علیه ایران را جهت تغییر رفتار و به پای میزمذاکره کشاندن ایران مطرح کرد. آمریکا ابتدا دور نخست تحریم های ثانویه را در ۱۵مرداد ۹۷ علیه ایران اجرایی کرد و سپس بقیه تحریم ها از جمله تحریم فروش نفت را در ۱۳ آبان ۹۷ بازگرداند. ترامپ نه تنها تحریم های تعلیق شده را برگرداند، بلکه تحریم های جدیدی مانند کاتسا را اعمال کرد و اعلام کرد فروش نفت ایران را به صفر خواهد رساند. در ادامه مایک پمپئو در ۱۲ بند سرفصل های راهبرد فشارحداکثری علیه ایران را اعلام کرد، شروطی که به تعبیر ریچارد نفیو « اینها اهداف مربوط به توافق نیستند، بلکه شرایط دولت آمریکا برای تسلیم ایران هستند. »
در راستای راهبرد فشارحداکثری، آمریکا در ۱۶ اوت ۲۰۱۸ گروه ویژه اقدام علیه ایران را به ریاست برایان هوک تشکیل داد، که در زمان اعلام این گروه ویژه، برایان هوک آن را برای پیگیری و اجرایی کردن راهبرد فشار حداکثری آمریکا خواند و گفت: «راهبرد جدید ما تمام مصادیق تهدیدهای جمهوری اسلامی ایران را پوشش میدهد و گروه جدید اقدام ایران نیز روی اجرای این راهبرد تمرکز میکند.» در ادامه در ۸ آوریل ۲۰۱۹ سپاه را در لیست گروه های تروریستی قرار داد، حملات سایبری علیه زیرساخت های ایران را در دستور کار قرار داد و ایجاد فضای شبحِ جنگ با مانورهای عملیات روانی مانند اعزام ناوهواپیمابر آبراهام لینکلن، تجاوز آشکار پهباد آمریکایی به حریم جمهوری اسلامی ایران که البته با واکنش ایران و هدف قرار دادن آن روبرو شد، تحریم های نهادها و افراد منتسب به مقام معظم رهبری، تحریم پتروشیمی، تحریم مجدد بانک مرکزی با برچسب تروریسم، ایجاد خرابکاری های امنیتی و ترور در ایران، هماهنگی و فشار به انگلیس جهت توقیف نفتکش ایران در جبل الطارق، تحریم وزیر امور خارجه ایران و اعمال محدودیت در آمریکا، تلاش برای تقویت گروه های ورشکسته اپوزیسیون و فشار به کشورهای دیگر جهت همراهی با تحریم های آمریکا؛ اینها همگی بخش هایی از پازل آمریکا ذیل راهبرد فشار حداکثری است تا به زعم ترامپ اقتصاد ایران را ازهمپاشیده و زمینه شورشهای مردمی سراسر ایران را فراهم سازد. ترامپ همچنین تلاش دارد تا با این سیاست قدرت ایران و نفوذ منطقهایاش را با تلاطمات داخلی و اقتصادی کاهش دهد تا با این شرایط هدف اول که فروپاشی حاکمیت فعلی ایران است رخ دهد و یا در غیر این صورت ایران از موضع ضعف بهپای میز مذاکره برود و اهداف آمریکا را تأمین کند.
اما بعد از به کار بردن همه ابزارهای مقدور و عدم حصول به اهداف ذکرشده، موجب شد که آمریکا امروز در مقام انفعال و ناتوانی قرار بگیرد. چرا که آمریکا تمامی کارت های بازی خود را از تحریم های گسترده تا فشارهای سیاسی و دیپلماتیک، امنیتی سازی چهره جمهوری اسلامی و ایجاد شَبه جنگ و... همه را به کار برده و اکنون با خشاب خالی در برابر ایرانی قرار دارد که مدت زمان زیادی از اقدامات متقابلش در برابر آمریکا نمی گذرد و برگه های برنده زیادی دارد که هنوز رو نکرده است.
همین امر نیز باعث شد تا ترامپ در چرخشی آشکار نه تنها از ۱۲ شرط ادعایی خود برگردد، بلکه از مذاکره بدون پیش شرط حرف بزند و واسطه های مختلفی از نخست وزیر ژاپن تا رئیس جمهور پاکستان و دیگران را به ایران بفرستد تا بلکه ایران به پای میز مذاکره برود و حتی شماره تلفنی به سفارت سوئیس می دهد تا بلکه مقامات ایرانی با او تماس بگیرند!
ترامپ تصور می کرد با اعمال فشار بی سابقه در مدت زمان کوتاه ایران را دچار فروپاشی خواهد کرد، لذا در کمترین زمان تمامی فشنگ های خود را خرج و امروز با خشاب خالی در برابر ایران دچار انفعال شده و روی به تحریم های نمادین و تکراری آورده است.
اکنون شاهد آن هستیم که راهبرد فشارحداکثری آمریکا به بن بست رسیده است و اقتصاد ایران در برابر تحریم ها به مرحله مقاومت رسیده و اثرگذاری تحریم ها بنا به اعتراف افرادی چون ریچارد نفیو به سمت دلخواه آمریکا پیش نمی رود. و حتی با اندک سیاست های اقتصاد مقاومتی شاهد ثبات نسبی در فضای اقتصادی کشور و بهبود بعضی از شاخص های اقتصادی هستیم.
نتیجه راهبرد فشارحداکثری آمریکا نه تنها تغییر رفتار ایران در کاهش حضورش در منطقه نشده است، بلکه به اذعان مقامات آمریکایی، ایران را به سمت فاز تهاجمی و اقدام متقابل برده است، امری که موجب سرگردانی مقامات کاخ سفید شده و پیام های متناقضی از آنها مخابره می شود. ترامپ هم رسما این انفعال را اینگونه بیان می کند که درباره ایران «عقب مینشینم و صبر میکنم تا ببینم چه پیش می آید.»
تغییر راهبرد ایران از استراتژی صبر و انتظار به سوی استراتژی اقدام متقابل در کاهش تعهدات برجامی و ایجاد بازدارندگی دفاعی مانند سرنگون کردن پهباد متجاوز آمریکایی و توقیف نفتکش انگلیسی همگی نشان از آن دارد که ابتکار عمل امروز در دست ایران است و منطق مقاوت فعال ایران، آمریکا را وارد سیاست اقتضایی و انفعالی کرده است. در ادامه نیز جمهوری اسلامی ایران و بطور خاص دستگاه سیاست خارجی کشور باید با تداوم حرکت در این مسیر، گام چهارم اقدام متقابل را محکم تر از قبلی ها بردارد و با توقف اجرای دواطلبانه پروتکل الحاقی و حذف نظارت های ویژه آژانس بین المللی انرژی اتمی به سمت خروج از برجام برود و پیام روشنی به آمریکا و اروپا مخابره کند که نه تنها راهبرد فشار حداکثری تاثیری در اراده جمهوری اسلامی ایران ندارد، بلکه با اتکا به توان داخلی در حوزه اقتصادی و نگاه به شرق در سیاست خارجی رشد و شکوفایی را به ارمغان خواهد آورد.