گزارشی از اختلافات شدید طبقاتی در کشور
ابعاد قبرها برای نجومی بگیران تنگ است
در روزهایی که بعضی مدیران دولتی سرخوش از فیش های حقوقی چند ده میلیون تومانی خود بودند و چنین مبالغی را سهم خود از انقلاب می دانستند و به دلیل خدمات بسیار باارزشی که به خلق کردهاند (!) خود را سزاوار پاداش های میلیونی می دانستند، عده ای بودند که خانه هایشان نه در داشت و نه پنجره ای، بلکه مثل ماشین بچه پولدارهای امروزی سانروفی داشت از جنس پلاستیک یا پتویی کهنه.
به گزارش « نسیم آنلاین » تهران پرس نوشت: هفته گذشته یکی از روزنامه های صبح ایران گزارشی را چاپ کرد که موضوع آن برای همه مردم و به ویژه مسئولین تازگی داشت. گزارشی که خبر از زندگی عدهای کارتنخواب را می داد که به دلیل سرمای فروان ناچار بودند شب ها را در قبرهای آماده برای اموات به صبح برسانند .
هرچه از زمان انتشار این گزارش می گذشت واکنش ها به آن بیشتر و بیشتر میشد تا جایی که اکثر شبکه های اجتماعی نسبت به این موضوع ساکت نماندند و شروع کردند به انتقاد از دولتی که عملکردش باعث شده بود عده ای را صاحب خانه ای کند که نه سقف داشت و نه نیاز به کلید داشت .
از آنجایی که این اتفاق تا به حال رسانه ای نشده بود مردم نمی دانستند نام این افراد را چه بگذارند، چراکه دیگر نام کارتنخواب شامل حال آنان نمیشد تا اینکه با گذشت یک روز از انتشار این گزارش، در شبکه های اجتماعی کلمه ای خلق شد به نام گور خوابی .
گورخوابی در عرض چندین ساعت تبدیل به پرکاربردترین کلمه در بین مردم و بیشترین هشتک در فضای مجازی شد. هنرمندان و کارشناسان سیاسی و جامعه شناسان نیز نسبت به این پدیده واکنش نشان دادند و هریک به نوعی ابراز همدردی با افرادی می کردند که خانه موقت و خانه ابدیشان یکی شده بود. انشار خبر گورخوابی برای همسایه های عربی کشورمان نیز اتفاق نادری بود و در مطبوعاتشان این خبر را منعکس کردند .
از بین انتقادات، نامه اصغر فرهادی کارگردان نامدار کشورمان که خطاب به آقای روحانی نوشته شده بود، بازتاب ویژه ای داشت. نامه ای که در آن به شدت از مسئولین و به خصوص رئیس جمهور انتقاد کرده بود و از وی خواسته بود: «لااقل برای تنوع در نگارش تاریخ امروز که آیندگان بهتزده خواهند خواند، گاهی صاحب منصبان بیهمراه و ناشناس به میان مردم بروند. به روستاها و شهرهای دور افتاده. اگر ناشدنیست به همین حوالی، محلههای حاشیه تهران تا ببینند صورتهای سرخ از سیلی آبرومندان بیبضاعتی که بیش از هر صاحب قدرتی جان و جوانیشان را برای این سرزمین قربانی دادهاند .»
نامه کارگردان مطرح سینما تا حدی بازتاب داشت که رئیس جمهور در سخنرانی خود در نشست تخصصی جامعه نظارت و بازرسی دولت که در محل اجلاس سران برگزار شد به آن اشاره کرد و گفت: «برای حل چنین موضوعاتی همه باید یکپارچه شویم و از مسائل جناحی و اختلافات دست برداریم و مشکلات اساسی کشور را مدنظر قرار دهیم. برای حل مشکلات همه باید دست به دست هم بدهیم. دولت و ملت و همه مسئول هستیم و در برابر فساد همه ما مسئولیم. بزرگترین قدرت برای مقابله با فساد نظارت عمومی است »
صحبت های آقای روحانی در خصوص چنین پدیده ای به گونه ای بود که انگار ایشان فراموش کرده بودند بزرگترین عامل به وجود آمدن فقر و آن هم در بالاترین حد خود که فرد برای زنده ماندن پناه به قبر می برد، بی کفایتی و سرخوشی مسئولین از تصاحب میزهای ریاست و غافل شدن از خواسته های مردم است. بله ایشان کاملاً درست می فرمایند و این مردم هستند که باید دست در دست هم دهند و به دور از اختلافات جناحی مسائل بزرگی چون برگزار شدن یا نشدن کنسرت ها و لغو یا اجرا شدن سخنرانی های سیاسی و فیلتر بودن یا باز بودن یک بازی موبایلی را حل کنند !
زمانی که آقای روحانی در مناظره انتخاباتی سال 92 حضور یافت، جمله معروف «من سرهنگ نیستم حقوقدان هستم» را خطاب به یکی از نامزدهای انتخابات عنوان کرد و با استناد به این جمله می توان به این نکته اشاره داشت که ایشان از همان ابتدا اشاره به این موضوع داشته که از راه حقوق و انتشار منشور حقوق شهروندی سعی در حل مشکلات دارند و طبیعتا هم می دانند که خوراک و پوشاک و مسکن از مبتدی ترین حقوقی است که شهروندان گورخواب از آنها بی بهره اند. شاید اگر نامزد دیگر انتخابات یازدهم ریاست جمهوری که سرهنگ هم بود امروزه بر کرسی ریاست جمهوری قرار داشت از روش خودش استفاده می کرد و تمام گورخواب ها را به طور گازانبری به پناهگاهی ولو در بدترین و بدبینانه ترین حالت به محبس یا سوله ای نمور و خاک گرفته می انداخت و این جای بسی امیدواری داشت چراکه شب را به صبح رساندن در محبس و سوله کجا و در قبر کجا؟ !
به هر حال رسم این روزهای سرد زمستان این شده که عده ای مکانهایی را برای در امان ماندن از سرما انتخاب کنند که از کوخ هم کمتر است و عده ای دیگر به مرحمت دریافت حقوق های نجومی خانه هایی را برای در امان ماندن از سرما در اختیار گیرند که از کاخ هم بالاتر است! و جالب تر آنکه این حوادث در دولتی در حال رخ دادن است که رئیس آن در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری مدعی بود: «برای عبور دادن کشور از زمستان و رساندن آن به بهار» وارد این عرصه شده است .
اما به این ترتیب که در حال پیشرفت است، دولت باید قسمت ویژه ای در گورستان ها احداث کند که ابعاد قبرهای آن از دیگر قبرها بزرگتر باشد چراکه بعضی از مدیران دولتی به قدری از سفره انقلاب سهم خود را برداشته اند و خورده اند که فربه شده اند و در قبرهای عادی جای نمیشوند و چه زیبا میشود که سردر این قسمت ویژه بنویسند: «قطعه نجومی بگیران »!