مهدی فضائلی در گفتگو با «نسیم آنلاین» مطرح کرد:
بنبست در مسیر "اداره کشور با استمداد از غرب"/ پیش کشیدن پای رهبری، نشان داد دولت دیگر قدرت دفاع از برجام را ندارد
این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه دولت فرصت اصلی را پشتسر گذاشته است اظهار داشت: نمیتوانیم بگوئیم در این ماههای باقی مانده دولت امکان دارد تا کار عمدهای انجام دهد اما با توجه به انتخابات پیشرو احتمال اینکه برخی از کارهای نمایشی انجام شود وجود دارد که توصیه میکنیم این کارها انجام نشود.
گروه سیاسی «نسیم آنلاین»، با نزدیک شدن به ماههای پایانی دولت یازدهم کارشناسان سیاسی و اقتصادی معتقدند که ایده حسن روحانی برای اداره کشور از مسیر سیاست خارجی و تعامل با غرب ناکارآمدی خود را نشان داده و بزرگترین نشان آن هم عدم رفع تحریم ها، افزایش مشکلات اقتصادی از جمله رکود افسارگسیخته و بیکاری و نهایتا نقض صریح برجام از سوی آمریکایی هاست. این وضعیت در نگاه ناظران سیاسی تنگنای جدی برای کشور ایجاد کرده است. مهدی فضائلی کارشناس مسائل سیاسی و مدیر مسئول سابق خبرگزاری فارس از منتقدان این راه و روش دولت برای اداره کشور است. در گفتگویی مشروح به بررسی اقدامات دولت در شرایط کنونی پرداختیم و نظرات این کارشناس مسائل سیاسی را در این موضوع جویا شدیم. آنچه در ادامه میآید متن گفتگوی خبرنگار «نسیم آنلاین»، با مهدی فضائلی است. تمام شرایط برای عملیاتی شدن ایده روحانی برای مدیریت کشور فراهم شده بود « نسیم آنلاین »: ایده دولت برای اداره کشور ظاهرا پس از گذشته سه سال و نیم به مشکلات جدی خورده است، ارزیابی امروز شما از این مسئله چیست؟
فضائلی: آقای روحانی در دوران تبلیغات انتخابات این مسئله محوری را مطرح کردند که "میخواهیم هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ زندگی مردم" و هنر خود را در این معرفی کرد بودند که هم میتوانند مسئله هستهای را حل کنند و هم گره اقتصاد کشور را باز کند تا به تبع آن مشکلات معیشتی مردم حل شود.
راه حلی که آقای روحانی برای حل گره اقتصاد انتخاب کرده بودند مسیر سیاست خارجی و به تعبیر خودشان تعامل با جهان بود البته مشخصا وقتی میگویند تعامل با جهان عمدتا منظورشان غرب بود که در این مجموعه آمریکا مهمترین نقش را میتوانست ایفا کند و طبیعتا باید در موضوع هستهای این مسئله خودش را نشان میداد.
با توجه به این جهتگیری و راهحل آقای روحانی، مردم با این ایده رئیس جمهور را انتخاب کردند و از طرف دیگر هم مجموعه نظام و به طور مشخص رهبری این امکان را برای وی فراهم کردند و حتی برخی از چارچوبها برای اولین بار تغییر پیدا کرد تا به آقای روحانی اجازه داده شد گفتگوهای دو جانبهای را با آمریکاییها در موضوع هستهای داشته باشند، در خود موضوع هستهای نیز قدرت مانور بیشتری برای آقای روحانی تعریف شد تا امکان اجرایی و عملیاتی شدن ایدهای را که مطرح کرده بودند به هر شکل داشته باشند و به قول معروف مانع جدی بر سر راه آقای روحانی نباشد تا حجت بر وی تمام شده باشد و موظف باشد به وعدههای که داده بود عمل کند.
گره زدن همه مسائل کشور به مساله هستهای باعث شد وزرای دیگر احساس کنند نقش طفیلی دارندبا همه اینها فکر میکنم اشتباهی که آقای روحانی کردند این بود که اولا همه تخم مرغهای خود را در یک سبد گذاشتند و به نوعی همه مسائل کشور را به موضوع هستهای گره زدند که این اشتباه بزرگ باعث شد توجه لازم به فرصتها و ظرفیتهای دیگری که در مجموعه کشور وجود دارد نشود و مطالبهگری از وظایفی که سایر وزرا انجام نشود و وزرای دیگر هم احساس کنند که نقش طفیلی و نه نقش محوری و اصلی دارند یعنی حدود 3 سال کشور فقط با یک نام وزیر امورخارجه آشنا بود و فکر میکنم اگر از افکار عمومی نام سایر وزرای کشور را سوال بکنند بعید میدانم که به اندازه تعداد انگشتهای یک دست مردم بتوانند اسامی سایر وزرا را ببرند و این نشان میدهد که بقیه وزراتخانهها نقش بسیار بسیار کمرنگی را در صحنه اجرایی کشور و حل مسائل کشور ایفا کردهاند و اساسا نقش بسیار کمی بر عهده آنها گذاشته شد.
آقای روحانی تصور میکرد مشکل ما با آمریکا یک سوءتفاهمی است که میتوان با مذاکره حل کردبه اعتقاد بنده اشکال دومی که آقای روحانی داشت و خسارتش را هم خودش و هم مردم و کشور پرداخت میکند این اشتباه اعتمادی بود که وی به آمریکاییها کرد و تصورش هم این بود که میگفت یک سوءتفاهم بین ما و آمریکا وجود دارد که میتوان با یکسری گفتگوهای دو جانبه آن را حل کرد و از قِبَل حل این سوتفاهم گره مشکلات کشور باز میشود و وقتی این گره باز شود دیگر یک گشایش عمدهای فراهم میشود اما این محاسبه نادرست بود و ما در صحنه عمل دیدیم که آمریکاییها ابتدا هیچ تغییری در روش و نوع مواجهه خود با جمهوری اسلامی نداشتند.
برخلاف تصور دولت، آن چیزی که از آمریکاییها دیده شد رفتار غیرمتعهدانه و عدم پایبندی به تعهدات بود، آنها نه تنها فشارهایی خود را در دوران مذاکره حفظ کردند بلکه فضاسازیهای گستردهای را بعد از اتمام مذاکرات و رسیدن به یک متن توافق انجام دادند و شاهدیم که در اجرای این متن چه کارشکنیهایی داشتند که آخرین آن مصوبه کنگره و مسائلی بود که به تبع آن ایجاد شد.
سعی روحانی برای نشان دادن هماهنگی با رهبری در همه مراحل برجام به دلیل عدم امکان دفاع از این توافق است سوال: بعد از بدعهدی آمریکاییها شاهد بودیم که آقای رئیسجمهور هم به نوعی جزء منتقدان برجام میشوند و حرفهایی که منتقدین این توافق در خصوص نقض شدن آن میزنند را تکرار میکنند در این شرایط آیا نوع سیاست رئیسجمهور تغییر کرده یا اتفاق دیگری افتاده است؟فضائلی: نمیتوان گفت تغییر عمدهای ایجاد شده است بلکه آن چیزی که اتفاق افتاد تنها یک تفاوتی نسبت به قبل است که علت آن هم این است که مورد اخیر نقض برجام آنقدر آشکار و واضح است که دیگر هیچکس نمیتواند آن را کتمان کند یا نادیده بگیرد و از کنار آن بگذرد.
در گذشته ممکن بود درباره بدعهدیهای قبلی یکسری مناقشات باشد و برخی کارشناسان نظرهای دیگری داشته باشند و احیانا شدت و ضعفی در اجماع در مورد آن وجود داشته باشد که البته در برخی از موارد آن هم هیچ تردیدی وجود نداشت اما در مورد اخیر آنقدر بدعهدی آشکار است که در مورد آن اجماع داخلی صورت گرفت و خوشبختانه دیدیم که رئیس جمهور هم نست به آن موضعگیری داشتند.
نکته قابل تامل و دقت در اینجا تعبیری است که آقای رئیسجمهور روز 16 آذر در نشست با دانشجویان داشتند، تعبیر آقای رئیسجمهور این بود که در بحث برجام قدم به قدم با رهبری هماهنگ شده است؛ فحوای این صحبت این است که آقای روحانی دیگر امروز نمیتواند تمام قد از برجام دفاع کند و این ارزیابی که برجام تبدیل به محل آسیب شده است باعث شد تا آقای روحانی اینگونه صحبت کند.
نکته دیگر اینکه به نظر من مواضع رهبری در قبال برجام روشن و واضح است و تفاوت تعابیری که ایشان در خصوص برجام داشتند با نوع نگاه آقای روحانی به شکل علنی ابراز شده است؛ هرچند چیزی که در جلسات و بحثهای خصوصی بوده را ما اطلاع نداریم ولی آنچه که در مواضع علنی رهبری وجود داشته کلیت آن همان چیزهایی است که در جلسات خصوصی هم بیان شده بود و در مجموع مردم شنیدهاند و میدانند که نوع نگاه رهبری به برجام چه بوده است و در چه حدی از آن دفاع کردند یا در چه حدی آن را پذیرفتند، همچنین شروط، تذکرات و تاکیداتی که رهبری در بحث بدعهدی آمریکاییها و فریب نخوردن از آنها داشتهاند را مردم میدانند.
شروط رهبری برای پذیرش برجام نشان میدهد تمامی آنچه در خصوص این توافق اتفاق افتاده را تایید نکردهاندبحث اما و اگرها که در متن نهایی از رهبری درباره پذیرش برجام منتشر شد و شروطی که برای پذیرش داشتند نشان میدهد که اینگونه نبوده که ایشان تمامی آنچه را که در خصوص برجام اتفاق افتاده تایید کرده باشند و با نظرشان انجام شده باشد البته همانطور که رهبری تایید کردند کلیات این حرکت تصمیم نظام بوده و حتما رهبری هم از این تصمیم حمایت میکنند و کردند و مذاکرهکنندگان ما هم بر اساس این چارچوب توافقات را انجام دادند ولی این معنایش آن نیست که همه آنچه در خصوص برجام انجام شده مطابق نظر رهبری و با در نظر گرفتن نظرات ایشان بوده است بلکه کاملا روشن است که در برخی موارد دولت نظرات و نکات مورد نظر ایشان را رعایت نکرده است و در برخی موارد تعجیل شده یا دقتهای لازم انجام نشده است.
در مجموع معتقدم آن چیزی که توسط آقای روحانی در روز 16 آذر در این باره مطرح شد مقداری آمیخته با مغالطه بود و به هر حال انتظار میرفت که با دقت بیشتری این صحبتها مطرح شود.
روحانی از انجام کارهای نمایشی در مدت باقیمانده از عمر دولت خودداری کند سوال: با توجه به نتیجه نرسیدن ایده دولت در موضوع برجام و عدم موفقیت آقای روحانی در حل مشکلات اقتصادی، پیشبینی میکنید شیوهای که دولت در مدت باقیمانده دنبال میکند چگونه خواهد بود؟فضائلی: از یک طرف واقعیت این است که دیگر فرصت زیادی برای دولت باقی نمانده است و فرصت اصلی را پشتسر گذاشته و دیگر فرصتهای جدی از بین رفته لذا نمیتوانیم بگوئیم در این ماههای باقی مانده امکان دارد که کار عمدهای انجام دهد اما با توجه به انتخابات پیشرو احتمال اینکه برخی از کارهای نمایشی انجام شود وجود دارد؛ البته ما امیدواریم این برداشت اشتباه باشد و توصیه مان هم این است که به دو دلیل این کارها انجام نشود.
دلیل اول اینکه این یک کار نوع بیصداقتی با مردم است و اینکه بخواهیم کار نمایشی صورت دهیم یک رفتار شفاف و صادقانه با مردم نیست، نکته دوم اینکه کارهای نمایشی پرهزینه انجام میشود و برای اینکه آن کارها بتوانند در کوتاه مدت اقبالی را به دست آورد خسارتهای طولانی مدتی زده خواهد شد.
با توجه به این 2 دلیل درخواست ما از دولت این است که چارچوب طبیعی خود را دنبال کنند و به توصیه برخی از افراد و مشاورین که ممکن است مصالح واقعی نظام و مردم را در نظر نگیرند تن ندهد و اجازه ندهد که این خسارتها هم به مردم و هم به چهره و وجه دولت وارد نشود؛ البته از طرف دیگر اگر چنین حرکتهایی صورت بگیرد هم مردم متوجه هستند که این اقدامات چه مقدار واقعی و چه مقدار نمایشی است.
دولت به شکلی در مورد معضل بیکاری حرف میزند که گویی جای دیگری باید این مشکل را حل میکردهنکته دوم اینکه بر اساس نظرسنجیها، مطالعاتی که مراکز مطالعاتی انجام میدهند و ارزیابی میدانی نشان میدهد که مسئله امروز کشور بیکاری است و بحث اشتغال مهمترین معضل است و یکی از دلایل آن هم رکودی است که در نتیجه رفتار دولت در حوزههای مختلف و به خصوص اقتصادی اتفاق افتاده.
امروز در شرایطی که دولت باید در ارتباط با این مسئله پاسخگو باشد که چرا این حد از بیکاری در کشور وجود دارد و به جای پاسخ به این سوال که چرا این معضل در این حد شدت پیدا کرده است، به یک نوعی خود را در مقام مطالبهگری قرار میدهد و از موضع پاسخگویی خارج میشود و به طوری مانند منتقدین حرف میزند که گویی جای دیگری باید این کارها را انجام می داد که این هم به نظر میآید شبیه همان رفتارهایی است که جنبه تبلیغاتی و روانی دارد و احتمالا چنین رفتارهایی در این ماههای پایانی بیشتر هم میشود.
احتمالا در زمان باقیمانده تا انتخابات برخی حامیان دولت عملیات روانی برای به حاشیه بردن رقبا را انجام دهنددر هر صورت خود دولت میداند کارنامه درخشانی را برای ارائه به افکار عمومی ندارد و به همین دلیل به نوعی درصدد توجیه کارنامه نه چندان موفق و ناکارآمد خودش است؛ در این شرایط اینکه افرادی بخواهند در کشور دوقطبیهای کاذب به راه بیندازند و مسائلی را ایجاد کنند تا مسائل اصلی تحت الشعاع قرار گیرد از موضوعات محتمل است و احتمال دارد برخی از مجموعهها و جریانها با انگیزه حمایت از دولت و یا انگیزه به حاشیه بردن رقبای خودشان چنین عملیاتی روانی را در سطح کشور طراحی و اجرا کنند.
همه باید در ماههای مانده به انتخابات مراقب باشند تا چنین اتفاقاتی نیفتد و دلسوزان نظام باید مواظب باشند تا در پازلی که توسط دیگران طراحی شده بازی نکنند و بازیگر چنین سناریوهایی نباشند.