حجتالاسلام طائب:
عمر سعد و عبدالله بن زبیر حاصل درآمد نجومی بودند/ در بین مسئولین کسی را میشناسم که ثروتش ۱۲۰۰ میلیارد تومان است
حجت الاسلام طائب علت انحراف جامعه بعد از رحلت پیامبر(ص) را ثروت اندوزی خواص دانست و گفت: سعد ابن ابی وقاص همرزم حضرت علی(ع) بود، اما ثروت اندوزی باعث شد در زندگی او بچهای با نام عمر بن سعد رشد کند.
به گزارش « نسیم آنلاین »، رسا نوشت: حجت الاسلام مهدی طائب در مراسم سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) که در حسینیه شهدای زنجان برگزار شد، به بررسی وضعیت درآمد و ثروت اندوزی خواص، بعد از رحلت پیامبر(ص) پرداخت که مشروح آن در ادامه می آید.
بعد از رسول الله تلاش کردند خواص را وارد فرهنگ مادیگرایی کنندما در جلسات گذشته بیان کردیم که آن جامعه ایمانی را که پیامبر(ص) در مدینه ایجاد کرده بود، سه خصیصه داشت و آن کنترل شهوت جنسی، شهوت بطن و شهوت رأس بود. در جامعه ساخته شده به وسیله پیامبر(ص) ریاست طلبی وجود نداشت و مردم جز برای نیاز تعریف شده خود، حرکتی به سوی دنیا نداشتند و در مسائل جنسی و مسائل مربوط به لقمه حلال هم بر اساس نظر خداوند حرکت میکردند. در نتیجه جامعه ساخته شده توسط پیامبر(ص) یک جامعهای پاک برای رسیدن به اهداف الهی بود.
حکام بعد از پیامبر اکرم(ص) این سه محور را مورد حمله قرار دادند و اگر جامعه در این سه محور خراب شود، تهدیدی برای کفار باقی نمیماند. این را بدانید که شیطان یک وهم نیست، بلکه یک واقعیت است. بر اساس تعریف قرآن، شیطان از انسانها هم یار و یاور دارد. یاور شیطان هم وهم نیست. مثلا صدام یک عامل شیطان است، منتهی صدام از یاوران دست دوم است.
شیطان برای گمراهی بشر برنامه دارد. او قسم خورده است و تا آخر هم پای قسم خود ایستاده است. اگر شما بخواهید روی زمین یاوران دست اول شیطان را پیدا کنید، باید ببینید کدام مجموعه همه خصلتهای شیطان را با هم دارد. یعنی آن مجموعهای که سه خصلت کاربلدی، برنامه و همت را دارد، کدام است؟ طبق گفته قرآن، قویترین مجموعهای که واجد این ویژگیها است، یهودیها هستند. قرآن اینها را معرفی میکند. بنابراین اسلام توسط آنها تهدید میشود. آنها هم برنامه دارند، هم بلد هستند و هم برای رسیدن به این کار همت دارند.
بعد از پیامبراکرم(ص) برنامهای اجرا شد که شاید خیلیها هم متوجه آن نمیشدند. این برنامه به دنبال تغییر فرهنگ اصحاب رسول الله(ص) بود. اولین برنامه آنها این بود که اصحاب پیامبر(ص) را که در زمان ایشان با فرهنگ قناعت تربیت شده بودند را وارد فرهنگ مادیگرایی و تجمل پرستی بکنند و کاری کنند که نیازهای مادی سیریناپذیری در درون آنها شکل بگیرد.
انسان با فقر و ثروت امتحان می شودپیامبر(ص) فرمود: اگر برای فرزند آدم رودخانهای از طلا جاری شود، باز هم به دنبال دومی آن میرود. اساسا بشر بینهایتخواه است. این مثال است یعنی اگر به رودخانه دوم هم رسید به سراغ سومی و... میرود. اگر انسان سنگ زیبایی را دید و آن را در خانهاش به کار برد، اگر باز هم سنگ زیبای دیگری ببیند، باز هم آن را میخواهد. این فرهنگ دنیاطلبی و افتادن در دام نیازهای بیشمار مادی، یک آفت است و فقط تربیت میتواند جلوی آن را بگیرد.
این مطلب را بدانید ما در این عالم برای بشر دو نوع ابتلاء و آزمایش داریم؛ یک نوع از آزمایش انسان، امتحان شدن او به فقر است. یک آزمایش دیگر هم که انسان با آن آزمایش میشود، امتحان در شرایط رفاه است. این آزمایش دومی از اولی سختتر است. یعنی ناگهان دنیا به انسان روی میآورد. این مسئله که انسان در رفاه چگونه رفتار کند، مسئله مهمی است. پیامبر ما تقریباً هر دو آزمایش را تجربه کرد.
پیامبر(ص) پنج سال اول زندگی خود را در سختی در بیابانها در نزد حلیمه زندگی کرد. بعد هم که ایشان به مکه برگشت، یک قحطی پیش آمد که ابوطالب را دچار مشکل مالی کرد. ابوطالب غذای حجاج را باید میداد. زمانی که قحطی شد، ابوطالب در خرج افتاد و پیامبر(ص) هم جز درآمد ابوطالب، درآمدی نداشت. پس حضرت یک دوران همراه با فقری را سپری کرد. بعد از این دوره ناگهان خدا پیغمبر(ص) را در آزمایش غنا قرار داد و آن زمانی بود که ایشان با حضرت خدیجه ازدواج کردند. در آن زمان اموال حضرت خدیجه بسیار زیاد بود. زمانی که حضرت خدیجه با پیامبراکرم(ص) ازواج کرد در همان مجلس عقد تمام اموال خود را به پیامبر(ص) بخشید. یعنی ناگهان پیامبراکرم(ص) از یک فردی که درآمد بسیار کمی دارد، به یک شخص صاحب ثروت تبدیل شد و خدا او را با این ثروت آزمایش کرد.
خدا انبیاء را هم خیلی به دارایی آزمایش کرده است. حضرت موسی(ع) اول آزمایش به غنا شد و آن هم زمانی بود که در خانه فرعون سکونت داشت. بعد از این دوره بود که ناگهان خدای متعال او را آزمایش به فقر کرد و پیش شعیب برد و او را به یک کارگر تبدیل کرد.
به این نکته دقت کنید که ما یک درآمد داریم و یک تجمیع ثروت. تمجیع ثروت یعنی اینکه بگویند این فرد این مقدار ثروت دارد. این مسئله در اسلام قابل قبول نیست. درآمد بالا غیر از تجمیع ثروت است. علی بن ابی طالب(ع) قبل از آنکه پیامبراکرم(ص) از دنیا برود، زندگی فقیرانهای داشت. این آیه «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً»(انسان/8) چه موقع نازل شده است؟ شأن نزول این آیات برای زمانی بود که حضرت فاطمه(س) و حضرت علی(ع) و حسنین روزه گرفتند. بچهها بیمار شده بودند. نذر کرده بودند که بعد از شفای آنها همه با هم روزه بگیرند. در نتیجه امام حسن(ع) باید 6 ساله باشد و امام حسین 5 ساله. یعنی این آیات مربوط است به دوران فتح مکه است.
ساده زیستی امیرالمؤمنین(ع)در دنیای فتح مکه که اوضاع خیلیها خوب شده بود، کل غذای خانه علی بن ابی طالب(ع) در زمان افطار، یک قرص نان بود. وقتی فقیر آمد، این نان به فقیر داده شد و دیگر چیزی برای خوردن باقی نماند. در نتیجه در آن سه روز با آب افطار کردند. در حالی که پیامبراکرم(ص) فدک را هم به حضرت فاطمه(س) داده بود. خوب است اینجا بدانید در نبرد خیبر وقتی غنائم را آوردند فاطمه زهرا(س) پیش پیامبراکرم(ص) آمد و فرمود که آیا علی(ع) در این غنائم سهم دارد؟ میدانید که امیرالمومنین(ع) فاتح خیبر بود.
حضرت زهرا(س) به پیامبر(ص) فرمود اگر علی از این غنائم سهم دارد، یک کنیز به ما بدهید. پیغمبر(ص) فرمود: این کنیز برای چه میخواهی؟ فرمود: کار خانه ما خیلی طاقتفرسا است و واقعا هم کار در خانه حضرت طاقتفرسا بود. در جایی که ایشان زندگی میکرد، زمین سنگی بود و چاه به آب نمیرسید. بنابراین چشمه آب پشت بقیع بود. از آنجا باید آب آورده میشد. ایشان لباس بچهها را باید خودش میشست و در آن چشمه هم باید میشست. از طرفی خود ایشان باید گندم را آرد میکرد، غذا برای بچهها میپخت و خانه را تمیز نگه میداشت. علی بن ابی طالب(ع) هم نمیتوانست به ایشان کمک کند. هر زمانی که امیرالمومنین(ع) به خانه حضرت زهرا(س) میآمد، در کارهای خانه به ایشان کمک میکرد.
حضرت زهرا(س) در زمان جنگ خیبر 4 فرزند داشت. سلمان نقل میکند که روزی پیامبراکرم(ص) پیامی به من داد و خواست که من آن پیام را به حضرت زهرا(س) برسانم. میدانید سلمان پیرمرد بود. در باب این که ایشان در چه سنی از دنیا رفته است، اختلاف است. حداقل سن سلمان در زمان وفات را 160 و بعضیها هم 320 گفتهاند. سلمان پیرمرد بود و محرم اسرار این خانه. هر زمان علی بن ابی طالب(ع) جایی بود و میخواست مطلبی را به حضرت زهرا(س) برساند، سلمان را میفرستاد تا او پیغام حضرت را به حضرت زهرا(س) برساند.
سلمان میگوید وقتی رفتم پیام را به حضرت زهرا(س) بدهم، ایشان با یک دست گندم را آرد میکرد و با دست دیگر گهواره حسنین(ع) را تکان میداد تا آنها بخوابند. لباسی بر تن ایشان بود که رنگش به زردی میزد. سلمان نقل میکند که من ناگهان نگاه کردم و دیدم دست زهرا(س) را به خاطر زرد شدن رنگ آن با لباس ایشان تشخیص نمیدهم و ناگهان از دیدن این صحنه گریهام گرفت.
حضرت زهرا(س) فدک را داشت اما ساده میزیستسلمان میگوید که ناگهان دیدم که این گهواره میچرخد، ولی دست حضرت زهرا(س) روی آن نیست. من از حضرت زهرا(س) علت را جویا شدم. ایشان فرمود که دست من درد گرفت، بنابراین از جبرئیل کمک گرفتم. بعد حضرت به سلمان گفت: سلمان فکر نکن که من نمیتوانم طور دیگری زندگی کنم. اگر میخواهی از این دنیا به آن طرف با دست پر بروی، در این دنیا باید اینگونه زندگی کنی و عمرت را در راه خدا خرج کنی. من در خانه علی کار میکنم و برای بچههای علی غذا درست میکنم. بنابراین هر یک دوری که این گهواره را بچرخانم، خدای متعال یک کاخ در آن دنیا درست میکند.
حضرت زهرا(س) که این گونه به زندگی دنیا نگاه میکرد، پیش پیغمبر(ص) آمد و فرمود کار خانه طاقتفرسا است. پیامبر(ص) هم به ایشان فرمود: میخواهی بهتر از کنیز به شما بدهم؟ فرمود بله. حضرت فرمود: بعد از هر نماز 34 مرتبه الله اکبر، 33 مرتبه الحمدالله، 33 مرتبه سبحان الله بگو. پیغمبر(ص) فرمود: در ازای این کارهایی که تو در خانه انجام میدهی، خدا به تو بها میدهد. ولی اگر من به تو کنیز بدهم، کنیز که کار کرد، قسمتی از این بها برای دیگری میشود؛ اما چون تو با خدا معامله میکنی، من چیزی به تو میدهم که تا بشریت وجود دارد، ثوابی برای تو میآید.
وقتی حضرت زهرا(س) این را قبول کرد، پیامبر(ص) تسبیحات حضرت زهرا(س) را به ایشان آموخت و این داستان شأن نزول تسبیحات حضرت زهرا(س) شد. ثواب تسبیحات حضرت زهرا(س) چه قدر است؟ امام صادق(ع) فرمودند: ثواب تسبیحات حضرت زهرا(س) را فقط خدا میداند.
هر کسی تا پایان عالم تسبیحات حضرت زهرا(س) بگوید، از تسبیحات او برای حضرت زهرا(س) ثواب فرستاده میشود. به دلیل این که حضرت زهرا قبول کرد که کنیز نگیرد. حضرت زهرا رفت و جبرئیل نازل شد و به حضرت وحی شد که فدک را به زهرا(س) بدهد.
فدک مجموعه کشت و صنعت در کنار خیبر بود. منطقه خیبر هم جنبه دفاعی داشت و هم درآمدی. زمان برداشت خرما و محصولات کشاورزی، 2000 کارگر از مدینه به آنجا برای جمعآوری میآمدند. فدک یک دفتر تجاری در مدینه داشت و کاروانها که از مدینه رد میشدند، محصولات فدک را از آنجا خرید میکردند. این فدک با این خصوصیات به حضرت زهرا(س) رسید. مسلمانها هم دیدند که پیامبر(ص) فدک را به حضرت زهرا(س) داد. حضرت زهرا(س) با فدک چه کار کرد؟ حضرت به ایشان کنیز نداده است و علی بن ابی طالب(ع) هم در اوج فقر قرار دارد. زهرای مرضیه هم به سردفتر آنجا دستور داد که همه درآمد حاصل از فدک را به پدرم بده تا ایشان آنها را خرج مسلمانان کند. بنابراین از درآمد فدک یک ریال به زندگی حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) وارد نشد. آن زمان که آیه «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً» نازل شد، فدک در اختیار حضرت زهرا(س) بود. حضرت زهرا(س) به این صورت در غنا امتحان شد.
حضرت علی(ص) برای کسب روزی حلال کشاورزی میکردوقتی قضایای بعد از رحلت پیامبر(ص) اتفاق افتاد و آنها بر سر کار آمدند، اولین کاری که کردند این بود که فدک را مصادره کردند. سپس حقوق به علی بن ابی طالب(ع) را هم از بیتالمال قطع کردند. حضرت مجبور شد که برای تامین مخارج زندگی کارگری کند. لذا حضرت شروع به آباد کردن زمینهای بایر کرد. خود علی بن ابی طالب(ع) چاه آب میزد. منتهی میدانست کجا چاه را بزند. حضرت نخلستان ایجاد میکرد و این کار را هم از مدینه شروع کرد.
الآن در مدینه منطقهای به نام باب العوالی است. باب العوالی همه متعلق به علی بن ابی طالب(ع) و وقف ایشان است. لذا اسم آن خیابان را شارع امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) گذاشتند. همه آنجا را به این نام میشناسند. از اینجا که به مسجد شجره بروید، آنجا را آبیار علی میگویند. در آنجا چاههای علی هنوز هست. حضرت از مدینه تا حومه مکه را آباد کرد. علی بن ابی طالب(ع) بعد از اینکه به کارهای کشاورزی پرداخت، به درآمد زیادی دست یافت، ولی تجمیع ثروت نداشت. یعنی هر کدام از این زمینها وقتی به محصول میرسید، توسط حضرت وقف میشد و در آخر که میدید دیگر چیزی نمانده است، دو رکعت نماز شکر میخواند.
ثروت اندوزی علت انحراف خواص بودکار امروز ما به کجا کشیده است؟ این فیشهای نجومی یک تابلو شده است تا درآمدهای نجومی در بین مسئولین را نبینیم. انقلاب ما که پیروز شد، مانند انقلاب رسول الله(ص) است. افرادی که انقلاب کردند، پابرهنه بودند. چه طور شد مسئولینی که قرار بود پابرهنه باشند، حالا درآمد نجومی دارند؟ در بین مسئولین کسی را میشناسم که ثروتش 1200 میلیارد تومان است. اگر این 1200 میلیارد را در بانک بگذارد ماهیانه 19 میلیارد سود به او میدهد. در مقابل این عدد، آیا فیش 250 میلیونی عددی محسوب میشود؟
انحراف از کجا شروع شد که به حادثه عاشورا ختم شد؟ از اینجا شروع شد که طلحه که فرد سادهزیستی بود را به صاحب درآمد نجومی تبدیل کردند. زبیر یک فرد مجاهد فی سبیل الله است که به صاحب درآمد نجومی تبدیل شد. آیا کسی که صاحب درآمد نجومی است، میتواند حلال و حرام را رعایت کند؟ پیامبر(ص) فرمود: شناخت ربا از شناخت مورچه سیاه در شب تاریک که روی سنگ سیاه راه میرود، سختتر است.
این افراد وقتی صاحب درآمد شدند، دیگر حلال و حرام اموالشان مخلوط شد. از خانه اینها چه کسانی بیرون آمدند؟ یک از کسانی که از خانه این افراد بیرون آمد، عبدالله بن زبیر بود. جنگ جمل که به راه افتاد، زبیر به همراه پسرش در برابر علی بن ابی طالب(ع) قرار گرفت. حضرت، زبیر را صدا کرد و به او فرمود: یادت هست که کنار پیامبر(ص) نشسته بودی و ایشان از تو سوال کرد که علی را دوست داری؟ تو هم جواب دادی بله. فرمود مراقب باش که با او نجنگی؛ اگر با علی بجنگی، بدان که تو بر باطلی و او بر حق. زبیر در جنگ جمل ادعا میکرد که ما حقیم.
زبیر پس از شنیدن این سخن، کمی فکر کرد و گفت که این روایت را فراموش کرده بودم و تصمیم گرفت که دیگر با علی(ع) نجنگد. زمانی که زبیر قصد رفتن از اردوگاه را داشت، پسرش او را دید و پرسید که کجا میروی؟ زبیر گفت من دیگر با علی نمیجنگم. گفت چرا نمیجنگی؟ زبیر پاسخ داد که علی من را یاد روایتی از پیامبر(ص) انداخت که فهمیدم جنگ با علی باطل است. پسرش گفت تو ترسیدهای و روایت پیامبر(ص) را بهانه میآوری. چرا پسرش اینگونه شده است؟ چون در آن زندگی رشد کرده که درآمد نجومی دارد. زبیر هم برای اثبات شجاعت خود به طرف سپاه علی بن ابی طالب(ع) حمله برد. حضرت فرمود: از جلوی او کنار بروید که او میخواهد شجاعتش را نشان دهد. آنها هم فرار کنار رفتند و زبیر برگشت. زبیر از جنگ با امیرالمومنین(ع) منصرف شد، ولی پسرش منصرف نشد.
عمرسعد در زندگی با درآمد نجومی رشد کردنمونه دیگر از این مسئله عمربن سعد است. عمر بن سعد، فرزند سعد بن ابی وقاص است. سعد بن ابی وقاص همرزم علی بن ابی طالب(ع) در جنگها بود؛ ولی ثروتاندوزی باعث شد، یک زندگی برای او درست شود و در این زندگی بچهای با نام عمر بن سعد رشد کند. وقتی به عمربن سعد دستور دادند به کربلا برود گفت اگر نروم چه میشود؟ گفت ملک ری را به تو نمیدهند. به عمرسعد گفتند اگر میخواهی به ریاست برسی باید فرزند رسول الله(ص) را بکشی. این حب ریاست است. عمر بن سعد میداند که جنگ با امام حسین(ع) به جهنم ختم میشود، ولی آن لقمههای ناپاک و تغییر نگرش به دنیا باعث شد که خودش را گول بزند. عمر سعد گفت: امام حسین(ع) را میکشم و بعد توبه میکنم. فکر میکنید صاحبان فیشهای نجومی، نمیدانند که این اموال حرام است؟ میدانند، ولی میگویند ان شاالله پاکش میکنیم.
تهران یک منطقهای به نام دربند دارد که منطقه بالای شهر آن محسوب میشود. این منطقه اوائل یک روستا بود و خیلی هم ارزشی نداشت. رضاشاه در دربند کاخ ساخت و ناگهان آنجا قیمت پیدا کرد. در تهران یک عالم بزرگوار به نام آسیدرضا دربندی داشتیم. پدر او در دربند زمین کشاورزی داشت. پدر که از دنیا رفت، ارث به سید رضا رسید. خانه خود ایشان در محله مروی تهران بود که 100 متری هم بیشتر مساحت نداشت و با مادر و برادرش سید رسول که یک همسر و 11 فرزند داشت در آنجا زندگی میکردند. این خانه یک اتاق بیرونی داشت که سید رضا و مادرش در آن زندگی میکرد و برادرش با خانوادهاش آن طرف خانه زندگی میکردند.
رضا شاه همه زمینهای ایشان را در دربند مصادره کرد. ایشان با شاگردهایشان نشسته بود و آنها را نصیحت میکرد که مراقب باشید دنیا شما را نگیرد. بعد ایشان میفرماید که اگر رضاخان ظالم نبود، دعایش میکردم. شاگردها گفتند چرا؟ فرمود: رضا خان این زمینها را از ما گرفت و این بار را از دوش ما برداشت. یک نفر به ایشان گفت: رضاخان خیلی آدم بدی بود. سید گفت افرادی مانند رضاخان کم نیستند، منتها قدرت در اختیارشان نیست. یعنی آقایی که میگویی رضاخان آدم بدی است اگر این قدرت را به تو دادند، آن زمان تو چه کار میکنی؟ اگر از اول دهان این نفس را نبندی، هر کسی برای خودش رضاخان است.
وقتی عمرسعد در زندگی با درآمد نجومی رشد کرد به نقطهای میرسد که با این که میفهمد اگر حسین بن علی(ع) را بکشد در جهنم است، ولی باز هم این کار را انجام میدهد.