یادداشت/ مجتبی ذوالنور
"منفعتطلبی" و "جهانبینی مادی" مبنای حقوق بشر آمریکایی
مجتبی ذوالنور جهانبینی یا توحیدی و یا مادی است، نوع نگاه غربیها به جهانبینی، آخرت و انسان یک نگاه دنیوی و انسانی منهای خداوند است و بشر را تکساحتی تلقی میکنند.
به گزارش « نسیم آنلاین »، مجتبی ذوالنور طی یادداشتی نوشت: امروزه در کشورهای افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، لبنان و بحرین جلوههایی از حقوق بشر آمریکایی را شاهدیم. متأسفانه با چراغ سبز نظام سلطه، شاهد فجیعترین جنایت از سوی آمریکا هستیم و اینها با روح حقوق بشر در تضاد است. آمریکاییها در عمل نشان دادند که کوچکترین اهمیت و حقی برای انسانها و حتی زنان و کودکان قائل نیستند.
در حقوق بشر اسلامی، انسان بر اساس مبانی دینی فقط مجریِ باید و نبایدهای الهی است؛ بر خلاف آن، در حقوق بشر غرب، بشر تصمیمگیرنده همه است. در قرن ۱۶ میلادی پس از رنسانس و انقلاب فرهنگی، آموزههای جدیدی در ادبیات غربیها مطرح شد که نوع نگاه آنها به انسان از آن وضعیت و آموزهها نشأت میگیرد.
جهانبینی در اصل یا توحیدی یا مادی است، نوع نگاه غربیها به جهانبینی، آخرت و انسان یک نگاه دنیوی و انسانی منهای خداوند است و بشر را تکساحتی تلقی میکنند. آنها به اومانیسم و سکولاریسم اعتقاد دارند و سکولاریسم در منظر آنها تنها به معنای جدایی دین از سیاست نیست، بلکه عبارت از هر مذهب، مرام و مکتبی است که در تقابل و ستیز با آموزههای دینی قرار میگیرد.
آمریکاییها معتقدند بین دنیا و آخرت پیوندی از نظر انسانی و حکومتی نیست و دین یک امر آسمانی و مربوط به پستوهای زندگی است و آنچه مهم است اینکه بشر در تمامی ابعاد، خود تصمیمگیرنده باشد.
حقوق بشر آمریکایی نیز در همین راستا تعریف میشود و به همین دلیل است که در حکومتهایشان سقط جنین، ازدواج همجنسگراها، شرابخواری، ترور و خشونت مجاز است و هر چیزی که در دین ما منکر به شمار میرود، آنها بر اساس چیزی که آن را حقوق بشر مینامند، حق تلقی میکنند. ضمن اینکه اگر چیزی با مبانی آنها سازگار نباشد ولو اینکه بشر به آن علاقه داشته باشد، ضدحقوق بشر تعریف میشود.
به عنوان نمونه: اگر کسی بخواهد با چادر تدریس کرده یا نماینده مجلس شود، چون با مبانی سکولاریستی و اومانیستی که ضد آموزههای دینی است سازگاری ندارد، ناقض حقوق بشر معرفی میشود. در حالی که نوع نگاه به حقوق بشر از منظر اسلامی متفاوت است و در آموزههای دینی و حقوق بشر اسلامی، مبنای حقوق بشر جهانبینی توحیدی بوده و ساحت دنیا و آخرت را با هم دارد.
در اسلام هر چیز که سعادت اخروی و دنیوی را برای بشر تأمین کند، مجاز و هر چیزی که آخرت او را تخریب میکند، ممنوع است. قانون زمانی درست است که قانونگذار با احاطه کامل به قانون و مطلبی که قانون در مورد آن وضع میشود، آن را وضع کند و بگوید این حق است و آن تکلیف. خداوند متعال هم بر زندگی انسان احاطه کامل دارد و هم خیر و صلاح انسان و هم مسیر آینده زندگی را بهتر از خود او میداند و نفع و ضرری در قانونگذاری برای او متصور نیست، بنابراین حقوق بشر اسلامی بهترین نوع حقوق بشر است.
وقتی عقل بشری ملاک و مبنای حقوق بشر باشد، به صورت طبیعی سکولاریسم، اومانسیم و منفعتطلبی انسان در آن دخالت دارد و خروجی آن حقوق بشر آمریکایی خواهد شد. به اعتقاد آمریکاییها، هر اندازه که حقوق بشر در چارچوب منافع کشورهای سلطهگر و سران سطله تعریف شود، حقوق برای انسان محفوظ است و هر گاه در برابر نظام سلطه قرار گیرد، وضعیت متفاوت خواهد بود و فرد ناقض حقوق بشر معرفی میشود.
دیگر مشکل حقوق بشر آمریکایی منفعتطلبی است، اگر کسی نفعی در قانون داشته باشد، روی تصمیم او تأثیرگذار است و حقوق بشری که بر اساس باید و نباید الهی، آموزههای دینی و حلال و حرام شرعی بنا شود، خیر و صلاح بشر را تأمین میکند. بر اساس این تعالیم، حقوق بشر اسلامی با حقوق بشر غربی متفاوت است و در جاهایی نیز با هم تقابل دارند، آمریکاییها جنایتهای زیادی را علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال کردند که بسیاری از آنها برگرفته از همین نگاههای آنها به حقوق بشر است.
منبع: هفتهنامه نماینده