ایران در خاورمیانه به دنبال چه میگردد؟
مروری بر شبکهسازی ایران در کشورهای منطقهی غرب آسیا
نسیم آنلاین؛ زینب اسماعیل زاده: از اولویتهای استراتژی خارجی هر کشور رقابت در بازی سیاسی است که در منطقهاش اجرا میشود. نوع این بازی و قوانینش در نقاط مختلف جهان فرق میکند. در خاورمیانه این قوانین نه تنها شرط حفظ منافع ملی بلکه شرط بقا را نیز منوط به تلاش برای به حداکثر رساندن قدرت منطقهای و یا اتحاد با چنین موجودیتی میکند. جمهوری اسلامی ایران به عنوان بازیگری ضد سیستمی در مقابل دو کشور ترکیه و عربستان در تلاش برای کسب چنین جایگاهی است. حضور ایران در منطقه با مشی مقابله با آمریکا و اسرائیل و تحت عنوان «محور مقاومت» صورت میگیرد. در برخی از کشورها مثل سوریه و یمن در سطح دولتی و در کشورهایی مثل عراق و لبنان حضوردر این ائتلاف ضد آمریکایی - اسرائیلی در سطوح زیر دولتی است. ایران در هر یک از این کشورها سیاست منحصر به خود را داشته است. وجه مشترک این سیاست در همهی این کشورها استفاده از ظرفیت اتحادساز تشیع است اما این رویکرد انحصارگرا نبوده، به نحوی که خط اول متحدان ایران در مبارزه با اسرائیل را فلسطینیان سنی مذهب تشکیل میدهند. در این یادداشت به اهمیت استراتژیک سه کشور یمن و عراق و سوریه که ایران در آنها نقش بازی میکند میپردازیم.
یمن: کشوری جنگزده با پتانسیلی کمنظیر
وضعیت یمن برای ایران از جهات بسیاری پراهمیت است. پس از قدرتگیری انصارالله در یمن، این کشور برای ایران تبدیل به یک وزنهی استراتژیک مهم در برابر عربستان شد. یمن تنها کشور خاورمیانهای هست که بر تنگهی بابالمندب مشرف است. سعودیها روزانه در حدود ششصد هزار بشکه نفت از این تنگه صادر میکنند. با توجه به اشراف ایران برتنگهی هرمز، حضور دولتی نزدیک به ایران در یمن این پتانسیل را برای ایران فراهم میکند که شاهرگ حیاتی 50 درصد ازصادرات نفتی جهان را کنترل کند. علاوه بر این یمن امکان دسترسی به دریای سرخ را برای ایران فراهم میکند که از این طریق به دشمن شماره یک خود، اسرائیل نزدیک میشود و امکان انتقال آسانتر محموله به نیروهای مقاومت اسلامی را فراهم میکند. علاوه بر این نزدیکی ایدئولوژیک شیعیان یمنی به ایران بر ترس برخی از کشورهای منطقه مثل بحرین و عربستان از وقوع اتفاقات مشابه و بیداری شیعیان این مناطق افزوده است. همهی این مسائل جنگ یمن را به اهمیتی در منطقه رسانده که برخی آن را جنگ نیابتی بین ایران و عربستان به پشتیبانی آمریکا نامیدند. توافق اخیر ایران و عربستان به خوبی نشان میدهد که طرف عربی از پیروزی قطعی در جنگ و نیز حمایت آمریکاییها ناامید شده است چرا که مشی همیشگی ایران در حمایت وفادارنه از متحدین خود احتمال وجهالمصالحه شدن یمن را منتفی میکند. درصورت رفع تحریمها علیه این کشور و عادیسازی شرایط تجاری امکان بهرهبرداری کافی این کشور از منابع ملی خود فراهم خواهم آمد و یمن نقش تعیینکنندهای در بین نیروهای محور مقاومت خواهد داشت.
عراق و سوریه
اگرچه در عراق صحنهای متکثر و پیچیده وجود دارد اما میتوان گفت که در این کشور با کمترین هزینه فضا برای نیروهای محور مقاومت فراهم شد. کشوری که با دیکتاتوری صدام 8 سال با ایران جنگید، با اشتباه استراتژیک آمریکاییها تبدیل به کشوری نزدیک به ایران شد. آمریکاییها که پس از جنگ اول خلیج فارس صدام را برای ایجاد بازدارندگی درمقابل ایران حفظ کرده بودند، در سال 2003 با این گمان که مردم عراق نگرش مثبتی نسبت به ایشان دارند و دولتی نزدیک به ایالات متحده را روی کار خواهند آورد اقدام به سرنگونی صدام کردند. اما در نهایت دولتی شیعی که از قضا به ایران به عنوان دشمن شمارهی یک آمریکا نزدیک بود روی کار آمد. به رغم رویکردهای متفاوت دولتهای انتخابی در این سالها، مشابه تیپهای فاطمیون و زینبیون، تأسیس حشدالشعبی این امکان را به شیعیان نزدیک به ایران و وفادار به آرمان فلسطین داد تا علاوه برعراق در سوریه نیز حضور داشته باشند. در مورد سوریه و عراق نقش مهم ایران در نابودی داعش غیرقابل انکار است. نیروی قدس سپاه پاسدارن با حضور در این دو کشور سه دستاورد مهم داشت. اول اینکه با رفع ناامنی در مرزهای ایران عملاً جنگ را از خانه دور کرد و پیشگیرانه با مسئلهی تروریسم مواجه شد، دوم اینکه حمایت مردم مناطق درگیر را کسب کرد که این امر تأثیر بهسزایی در قدرت نرم کشورها دارد و در نهایت اینکه در زمینهی اتحادسازی با این کشورها پیشرفت چشمگیری داشت، بهطوری که بخش مهمی از نیروهای سیاسی عراق و دولت بشار اسد خود را متحد ایران میدانند.
سوریه به جهت این که تنها راه ارتباطی کشور با حزبالله لبنان است برای ایران از اهمیت حیاتی برخوردار است. در بین کشورهای محور مقاومت وجه تمایز سوریه برای ایران این است که دشمنی سوریه با اسرائیل صرفاً جنبهی ایدئولوژیک ندارد، بلکه دعوایی ژئوپلیتیکی بر سر جولان اشغالی نیز وجود دارد. به همین جهت قابل اتکاتر نیز هست. نکتهی دیگر درمورد سوریه این است که شبکهسازی ایران در این منطقه بعضاً با جلب وفاداری و حمایت گروههای محلی و بومی صورت گرفته است. این نکته از این جهت حائز اهمیت است که حتی اگر حکومتها عوض شوند وفاداری این گروهها تغییر نخواهد کرد. در این زمینه هوشمندی ایران ربودن گوی سبقت از همهی نیروهای دیگر است. اظهارنظرهای اخیر کشورهای عربی پیرامون تمایل برای بازگشت سوریه به اتحادیهی عرب که حتی سعودیها را نیز شامل میشود به خوبی نشان میدهد که ایران درحالی که با موافقت دولت سوریه حضور پررنگی در این کشور دارد در کنار دولت سوریه نبرد با ائتلاف عربی- آمریکایی را نیز برنده شده است. با این حال ایران هنوز نتوانسته است از ظرفیت اقتصادی و تجاری سوریه به خوبی بهره ببرد. اتفاقی که شاید با برقراری بیشتر امنیت در این کشور و حضور بخش خصوصی رقم بخورد.
در مجموع میتوان گفت ایران از منظر شبکهسازی و تبدیل شدن به قدرتی منطقهای نسبت به سایر دول منطقه عملکرد بهتری از خود نشان داده است. از مشکلات ایران در این مسیر میتوان به مقاومت بخشی از جهان اسلام نسبت به تشیع اشاره کرد که با توجه به روند سریع عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی و حضور ایران در خط مقدم مبارزه با اسرائیل تصویر منعکس شده از ایران در اذهان نیز درحال تغییر است. همچنین تحریمهای تحمیلی غربیها در این سالها امکان دستیابی به برخی از ادوات نظامی را سخت کرده است. البته با توجه به موقعیت خاص روسها در اوکراین و اخبار منتشر شده درمورد امضای قرارداد خرید جنگنده بین دو کشور ایران و روسیه، به نظر میرسد که ایران که از بُعد موشکی و زمینی قدرتمندترین کشور منطقه محسوب میشود. همچنین در آینده نقطهضعف نظامی خود در عرصهی هوایی را نیز برطرف خواهد کرد و آیندهی هر معمای سیاسی و نظامیای که در آن دخیل باشد را تغییر خواهد داد. نزاعهای احتمالی آیندهی ایران درگیری با اسرائیل و مقابله با جاهطلبیهای آذربایجان به پشتیبانی ترکیه در شمال ایران است که باید دید با تغییر موازنهی قوا سرانجام این جبههها چه خواهد شد.