یک ماه پس از توافقنامه غیرمنتظره پوتین و اردوغان
ادلب؛ میدان تحولات مهم یا آبستن جنگ جدید؟
انستیتو مطالعات جنگی (Institute for the Study of War) که یک مرکز مطالعاتی نزدیک به پنتاگون تلقی میشود در گزارشی از ارتش ترکیه در ادلب نوشت: «نزدیک به ۲۰ هزار نظامی ارتش ترکیه طی دو ماه فوریه و مارس به ادلب اعزام شدهاند. در میان آنها نیروهای یگان ویژه موسوم به "کماندو" نیز حضور دارند که پیش از این در عملیات "غصن الزیتون" (عفرین) نبرد در سوریه را تجربه کردهاند.»
نسیم آنلاین ، علیرضا مجیدی: از امروز، توافقنامه پوتین و اردوغان بر سر استان ادلب وارد دومین ماه خود میشود؛ در حالی که هنوز بندهای مهمی از آن اجرایی نشده و مهمتر اینکه به نظر میرسد ابعاد پشت پرده و کشف نشدهای از آن همچنان وجود دارد. شاید بتوان گفت مهمترین اثر این توافق، موفقیت در اجرای آتش بس به مدت یک ماه بوده است.
درست یک ماه قبل در چنین روزی (۵ مارس)، جنگ ادلب بعد از چند ماه متوقف شد. از اواخر سال ۲۰۱۹ ارتش سوریه و متحدین آن عملیات پاکسازی استان ادلب را آغاز کردند که در ابتدای فوریه سطح تنش در آن به شکل قابل توجهی افزایش یافت. از میانه نوامبر ۲۰۱۹ تا اوائل فوریه، متحدین موفق شدند نزدیک به ۲۵۰۰ کیلومتر مربع را در استان ادلب آزاد کنند؛ اما در هفته ابتدایی فوریه دو رخداد باعث شد توازن قوا تغییر کند. از یک طرف ارتش سوریه برای وادار ساختن ترکیه به خروج از ادلب، دو پایگاه این کشور را در استان ادلب هدف حملات توپخانهای قرار داد که باعث کشته شدن ۸ نظامی ترک شد. از طرف دیگر، زمانی که آنکارا برای ممانعت از پیشروی متحدین به سمت سراقب، سه پایگاه فوری در حومه این شهر بنا کرد؛ ارتش سوریه و محور مقاومت بدون توجه به حضور ترکها با تمام قوا به سراقب حمله کردند! همین موضوع در سه نقطه دیگر نیز تکرار شد تا نهایتا نزدیک به ده پایگاه نظامی ترکیه در ادلب به محاصره ارتش سوریه درآید!
پس از آن بود که اردوغان دستور داد ارتش ترکیه وارد معرکه شود. آنها ابتدا از طریق بمباران و پشتیبانی پررنگ از معارضین خواستند دمشق را به عقبنشینی وادار سازند؛ اما از روزهای پایانی فوریه طی عملیات موسوم به «درع الربیع» به صورت مستقیم علیه متحدین وارد نبرد شدند که در نتیجه آن توازن قوا تغییر کرد و بخشی از مناطقی که متحدین آزاد کرده بودند بار دیگر به تصرف معارضه درآمد.
پس از آن بود که طی سفر رئیس جمهور ترکیه به مسکو، پوتین و اردوغان توافقنامهای را به امضا رساندند که به زعم بسیاری از کارشناسان و ناظران، «نامتوازن» بود و آتش بس در ادلب برقرار شد. از امروز، آتش بس ادلب وارد دومین ماه خود شده؛ اما هنوز هم شواهد نشان میدهد این توافقنامه ناپایدار است! در این گزارش، برخی شواهد و جنبههای ناپایداری این توافقنامه را بررسی میکنیم.
۱. اعزام گسترده نیروهای نظامی؛ نوید جنگ جدید؟به صورت طبیعی انتظار میرود در صورت توافق بر سر یک منطقه و برقراری آتش بس، به مرور نظامیان اعزامی به جبهههای نبرد به مناطق و پادگانهای خود بازگردند. اما در توافقنامه اخیر، شرایط کاملا متفاوت بود! طی یک ماه اخیر، از یک طرف ارتش ترکیه و از طرف دیگر متحدین نهتنها نیروهای اعزامی به جبهههای نبرد ادلب را به پادگانها بازنگردانده؛ بلکه بر حجم نیروهای اعزامی خود افزودهاند.
گفته میشود طی هفتههای اخیر، ارتش سوریه نزدیک به سههزار نیروی مسلح جدید به خطوط تماس در ادلب اعزام کرده است. همزمان تمام نیروهایی که در نبردهای ابتدای سال جاری میلادی حضور داشتند به حالت آمادهباش درآمده و در خطوط تماس مستقر شدهاند. از طرف دیگر محور مقاومت نیز نیروهای ویژهای به منطقه اعزام کرده که در برخی منابع معارضه حتی مشخصات آنها نیز ذکر شده است! به عنوان نمونه گفته میشود «قوات ۳۱۳» (نیروهای عشائری سوریه به محوریت قبیله بزرگ «البکاره») در اطراف شهر «کفرنبل» ، «قوات الرضوان» (یگان ویژه تکاوری حزب الله لبنان) و نیروهای عراقی در اطراف شهر «سراقب»، «فوج النبی الاکرم» (نیروی ویژه جنگهای شهری بسیج مردمی سوریه) در منطقه کوهستانی «جبل شحشبو» و... مستقر شدهاند که استعداد این نیروهای ویژه نیز به حدود هزار نفر میرسد. به این ترتیب مجموع نیروهای متحدین در خطوط تماس در استان ادلب به دهها هزار نفر میرسد.
در مقابل ترکیه نیز هزاران نظامی را به ادلب اعزام کرده است. به عنوان نمونه، در روزهای پایانی ماه مارس، یک کاروان نظامی ترکیه متشکل از بیش از ۱۰۰ خودرو و تجهیزات نظامی شامل تانک و نفربر، ادوات زرهی و توپخانهای، ماشینآلات مهندسی، تانکرهای نفت و بنزین و کامیونهای حامل تسلیحات و لجستیک وارد خاک سوریه شد. در فاصله کمتر از یک هفته، چند روز قبل کاروان بعدی ارتش ترکیه وارد استان ادلب شد!
دو روز قبل (جمعه)، انستیتو مطالعات جنگی (Institute for the Study of War) که یک مرکز مطالعاتی نزدیک به پنتاگون تلقی میشود در گزارشی از ارتش ترکیه در ادلب نوشت: «نزدیک به ۲۰ هزار نظامی ارتش ترکیه طی دو ماه فوریه و مارس به ادلب اعزام شدهاند. در میان آنها نیروهای یگان ویژه موسوم به "کماندو" نیز حضور دارند که پیش از این در عملیات "غصن الزیتون" (عفرین) نبرد در سوریه را تجربه کردهاند.»
این حجم از اعزام نیرو نشان میدهد طرفین خود را برای عملیات قریب الوقوع در ادلب آماده میسازند. با این حال، به نظر میرسد دو عامل دیگر نیز در میان مؤثر هستند.
۲. کرونا؛ عاملی بازدارندههماکنون آنکارا و دمشق به طور جدی با معضل شیوع کرونا مواجهند. ابهام در مورد میزان شیوع کرونا در ادلب از عواملی است که باعث میشود طرفین نزاع نسبت به ورود به مناطق جدید از یک طرف و اختلاط مؤتلفان خود از طرف دیگر بیم داشته باشند. به عنوان نمونه ارتش ترکیه نسبت به صحت و سلامتی تمام شبهنظامیان معارضه و گروههای تروریستی نمیتواند اطمینان خاطر داشته باشد و به همین جهت نظامیان خود را از آنان جدا میسازد. همین وضعیت در طرف مقابل نیز برقرار است.
از طرف دیگر کرونا محافظتهای داخلی را نیز در یگانهای داخلی ارتش افزایش داده است. این محافظتها، مانع جدی برای سرعت عمل در عملیات محسوب میشود و در نتیجه از مقررات دست و پاگیر و چالشزا برای شروع عملیات جنگی به حساب میآید. به همین جهت، شاید کرونا مانع از شروع جنگ شود.
۳. بندهای بر زمین مانده!اما شاید مهمترین نکتهای که بتوان در زمینه «ناپایداری توافقنامه بر سر ادلب» ذکر کرد، بحث بندهای بر زمین مانده این قرارداد میباشد. مهمترین مطالبه مسکو در این توافقنامه، برقراری گشتهای مشترک نظامی در طول بزرگراه ارتباطی حلب لاذقیه میباشد که تاکنون حتی یک بار هم به طور کامل اجرا نشده است! با توجه به موارد فوق، به نظر میرسد طرفین در حالت آمادهباش کامل قرار داشته باشند؛ اما نمیخواهند آغاز کننده نبردی شوند که شاید تلفات آن از سنخ گسترش کرونا در داخل نهادهای نظامی باشد.