صداوسیمای بیگانه با واقعیت زنانه
با توجه به مطالعاتی که بر روی سیاستهای دهههای گذشته سازمان صدا و سیما صورت گرفته، وزن سیاستهای مربوط به پوشش و حجاب زنان بر سایر موارد و مفاد سیاستها و قوانین می چربد.
دین مبین اسلام، آئینی «جهانی» و «جاودانه» است و آمده تا رابطه بین «خدا»، «انسان» و «جهان» را تبیین و تنظیم کند. چنین دینی برای تحقق ویژگیهایی که از «خاتمیت» آن برخاسته، ماهیتاً باید تبلیغی نیز باشد و از همه ظرفیتها برای گسترش خود بهره ببرد تا مفاهیم و پیامهای آسمانی آن به همه انسانها برای همیشه و در همه جا برسد و اتمام حجت محقق گردد. برای این منظور، مبلغان دینی از رسانهها در جهت انتشار و گسترش خود استفاده کرده است و میکند. با پیدایش و گسترش رسانههای جدید، باید به نسبت میان دین و رسانه توجه بیشتری شود. چرا که رسانه در ترویج اندیشههای معنوی و اخلاقی، به ویژه در حوزه دین، نقشی اساسی و بنیادی دارد. به نظر میرسد در میان رسانهها، تلویزیون به دلیل گستردگی مخاطبان بهترین رسانه برای تبلیغ سریع و گسترده گفتمانهای دینی به شمار میرود.
در این خصوص با سمیه سادات شفیعی، جامعه شناس و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به گفت و گو پرداختیم که در ادامه حاصل آن را میخوانید:
سمیه سادات شفیعی در گفتوگو با مهر، با بررسی و ارزیابی عملکرد صدا و سیما در حوزه عفاف و حجاب گفت: به عنوان کسی که سالهاست بر حوزه جامعه شناسی زنان تمرکز دارم و اتفاقاً در رساله دکتری خودم در بحث سیاستهای فرهنگی دولت، به حوزه سبک زندگی دختران پرداختم و سه شاخص عمده حجاب، آرایش و رابطه بین دو جنس دختران و پسران را مد نظر داشتم در اینجا باید بگویم شما زمانی میتوانید عملکرد صدا و سیما در این حوزه را ارزیابی کنید که غیر از نمودهای بیرونی، با اصول و مصوبات تدوین شده که به طور سالیانه یا دراز مدت، برای برنامه سازی ابلاغ میشود، آشنا باشید و در گام نخست به این سیاستها دسترسی داشته باشید.
وی افزود: اما با توجه به دشواری دسترسی به این سیاست نامهها در خارج از سازمان ارزیابی ما تنها بر اساس نمودهای بیرونی است چرا که به دلیل اینکه این سیاست نامهها غالباً در سطح مدیران توزیع میشود و برنامههای سازمان مطابق جزئیات مندرج در آن، تولید میشود و اتفاقاً میبینیم این سیاستها بسیار در برنامه سازی مؤثر است و مصادیق آن از جمله پرداختن به جزئیات ارتباط افراد، نمای باز و بسته نمایش صورت افراد بر حسب جنس و مسائل جزئی دیگر در این سیاست نامهها به تفکیک آمده است. بنابراین طبیعی است وقتی این سیاست نامهها داخلی است و ما به عنوان محقق به آن دسترسی نداریم ارزیابی ما تنها بر اساس نمودهای بیرونی برنامههایی باشد که نمایش داده میشود.
پوشیدگی حداکثری زنان، محور سیاستهای رسانه ملی در حوزه عفاف و حجاب
شفیعی با اشاره به برخی سیاستهای سازمان صدا و سیما عنوان کرد: با توجه به مطالعاتی که بر روی سیاستهای دهههای گذشته سازمان صدا و سیما صورت گرفته، وزن سیاستهای مربوط به پوشش و حجاب زنان بر سایر موارد و مفاد سیاستها و قوانین می چربد و به نوعی محوریت سیاستهای عفاف و حجاب بیشتر بر پوشش حداکثری زنان است و موارد اندکی در خصوص عدم نمایش اندام مردان و به مواردی چون پرهیز از نمایش آستین کوتاه اختصاص داده شده است.
وی تاکید کرد: اما آنچه بیش از سایر موارد بدان توجه شده، اولویت نمایش زنان با چادر، پرهیز از نمایش صورت با آرایش زنان و پرهیز از نمایش کلوزآپ از صورت زنان است و نیز مواردی چون پرهیز از روابط صمیمانه بین مجری و مخاطب در برنامههایی تعاملی که مجری و مخاطب غیرهمجنس هستند. پس به لحاظ کمّی هم اگر بخواهیم در نظر بگیریم، حجم اصلی بار سیاستهای حجاب و عفاف حداقل تا دورهای که من توانستم آنها را رصد کنم و دسترسی داشتم، بیشتر متوجه پوشش زنان بوده است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: اما این تصمیم و سیاست گذاری، این سوال را با خود به همراه دارد که آیا این تاکید بر پوشش حداکثری زنان، لزوماً میتواند با خود عفاف را به همراه داشته باشد؟ آیا تصور قانون گذاران و مدیران صدا و سیما در جهت ایجاد عفاف تصور کارآمد و سودمندی است؟ این موضوع که بسیار مهم است و نشان میدهد علی رغم تغییرات فرهنگی زیادی که در دهههای مختلف در جامعه ایران اتفاق افتاده و تحولات مختلفی که به ویژه در حوزه زنان شاهد هستیم، اما ذهنیت سیاستگذارانه و قانون گذارانه در صدا و سیما همچنان ذهنیت متصلبی است و همچنان به ایده آل ها، آرمانها و ارزشهایی توجه دارد که شاکله اصلی رویکرد به زن در دورهی تاریخی خاصی است. حالا اینکه چقدر این امر با تغییرات اجتماعی همگام و همسو بوده، این یک موضوع دیگری است. اما به هر حال ما میتوانیم این فاصله را ببینیم و از طرفی هم میتوانیم ببینیم که تا چه حد موضوع عفاف که امری اخلاقی و فارغ از جنس است در سایه امر حجاب و پوشش حداکثری زنان قرار گرفته است.
برداشت سیاست گذاران رسانه ملی از عفاف و حجاب؛ درست یا نادرست؟
وی با اشاره به برداشت و خوانشی که سیاست گذاران و دستاندرکاران و مدیران قانون گذار صدا و سیما از امر عفاف و حجاب دارند، عنوان کرد: این دیدگاه منجر میشود به اینکه زنان با پوشش حداکثری مثلاً یا یک سربند و یک شال یا روسری روی آن حتی مثلاً برای پرسوناژی که در خانه و به ظاهر مشغول امور روزمره است یا پرسوناژی که در کنار بستر کودکش برای او لالایی میخواند به نمایش در بیایند. خب این مساله در حقیقت امر با واقعیت موجود در جامعه ما به ویژه جامعه شهرنشین فاصله زیادی دارد و نرخ شهرنشینی نشان میدهد که با تنوع فراوان پوشش با سویه های قومی، دینی، سرمایه، فرهنگی و مواردی مانند آن مواجهیم و این امری واقعی است که خواه ناخواه بواسطه ماهیت پویای اجتماعی خود را به شکلی نمایان میسازد. به ویژه با امواج مصرفی شدن جامعه ما که موضوع وارد حیات جدیدی میشود و به شکل گاه افسار گسیختهای نشو و نما میکند.
شفیعی افزود: این فاصله زمانی بیشتر میشود که طیف گسترده مخاطبان رسانه ملی، شباهتی میان خود و این پرسوناژها نمیبینند و نمیتوانند خود را در قالب آنها ببیند، متأسفانه این امر را هم در خصوص برنامههای تولیدی، سریالها، مسابقه، برنامههای ترکیبی و مواردی مبتنی بر پلن و فیلمنامه شاهدیم و هم برنامههای مستند مرتبط با وقایع روزمره این گونه است، بنابراین زمانی که شما به عنوان یک مخاطب خودتان را در بین انواع پرسوناژهایی که در صدا و سیما ارائه میشود نبینید، با آن مأنوس نیستید و پیامی که باید از برنامههای این رسانه نمیگیرید. به همین دلیل وجه سرگرمی که رسانه ملی میتواند در کنار اثرگذاری و القای پیام، ایفا کند به تدریج در محاق قرار میگیرد. مثال بارز این تمایز گزارشهایی است که در زمان انتخابات از خانمها و دانشجویان جوان گرفته میشود و گزارشهایی که در شرایط دیگر گرفته میشود. مشخصاً در گزارشهایی که در زمانه انتخابات تولید و پخش میشوند، شاهدیم که نسبت جنسیتی کسانی که در آن گزارش شرکت میکنند، با کسانی که در گزارشهای در زمانهای دیگر شرکت میکنند، تفاوت دارد و تعداد خانمها به اندازه آقایان است در صورتی که در روزهای عادی شاید کمتر چنین اتفاق بیافتد، و در سمت دیگر بحث حجاب افراد شرکت کننده در گزارشهای صدا و سیماست، در مناسبتهای خاصی همچون انتخابات و راهپیماییها، کسانی که در رسانه ملی نمایش داده میشوند لزوماً چادری و محجبه میتوانند نباشند و حجاب آزادانه تری از نظر نمایش موهای سر دارند به این علت که هدف نمایش خاستگاه مردمی نظام است، اما در روزهای عادی، چنین افرادی را در قاب تلویزیون نمیبینیم.
این پژوهشگر جامعه شناسی زنان در ادامه گفت: همه این اقدامات در شرایطی رخ میدهد که ما در میان موجی از انواع برنامههای عامه پسند ماهوارهای و رقابت کانالهای فارسی زبان مدیریت شده در خارج از کشور قرار داریم، سریالهایی که در آن، زنان، ظاهری آراسته دارند و از نظر پوشش و سبک زندگی شیوهای جذاب برای مخاطب دارند. در این رقابت مشخصاً آن دسته از مخاطبان ایرانی که نمیتواند خود را در بین برنامههای صدا و سیما و رسانه ملی جایابی کند، سایر کانالها را ترجیح میدهند. به عبارتی رسانه ملی در این رقابت نفس گیر، با ریزش مخاطب مواجه شده و تأثیرگذاری و کارکردی که از آن انتظار میرود، تحقق پیدا نمیکند.
دوگانگی در سیاست گذاری حوزه عفاف و حجاب از تلویزیون تا وی او دیها
شفیعی با بیان اینکه موضوع عفاف و حجاب یک موضوع ارزشی است گفت: جدا از ماهیت اخلاقی عفاف و حجاب، که میتواند مبتنی بر اخلاق دینی و فردی باشد به ویژه بحث عفاف، اما ما عملکرد مشترک و همسویی از سوی ارگانها و نهادهای تصمیم گیرنده در حوزه فرهنگ در این موضوع نمیبینیم، کما اینکه همان هنرپیشهای که در یک فیلم یا سریال در صدا و سیما بازی میکند و حجاب صد درصدی دارد، همزمان در فیلمهای شبکه نمایش خانگی و وی او دیها (VOD) بازی میکند و در بازی خود، نمایش موها، آرایش صورت و روابط صمیمانهتری با جنس مخالف دارد. این امر نشان میدهند که شبکه نمایش خانگی و وی او دیها، بر اساس قاعده عرضه و تقاضا و بحث نفع اقتصادی و فروش بالاتر، فعالیت میکند و لذا برای فروش بیشتر اجازه دارد که خط قرمزها را در حوزه عفاف و حجاب تا حدودی کنار بگذارد. همچنین وقتی مجلات سینمایی را که حاصل تأیید دستاندرکاران و متصدیان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، میبینیم و شاهدیم که آنها، سالهاست با مسامحه از کنار موضوع حجاب حداکثری، با نشان دادن صورت زنان گاه آرایش کرده در حالت کلوز آپ میگذرند و صورت زنان، به ویژه بر روی جلد مجلات عامه پسند دیده میشود. در حالی که همین موضوع با ضوابط بخش دیگری از مدیریت فرهنگی کشور که صدا و سیما باشد ناهمخوان و مغایر است. خب کنشگر ایرانی حق دارد که درباره چرایی این تناقضها بپرسد. بنابراین یکی از نکات بسیار مهم این هست که نهادهایی که در این حوزه فعالند، نتوانستند که به صورت مشترک و منسجم این موضوع را پیش ببرند و این جای بحث فراوان دارد و صرفاً به صدا و سیما و نقد عملکرد آن برنمی گردد بلکه، به ماهیت موضوع سیاست گذاری و خط مشی گذاری در حوزه عفاف و حجاب به عنوان موضوعی فرهنگی تاکید میکنم موضوعی قابل طرح در ساحت فرهنگ بر میگردد.
بهرهمندی از تخصص بانوان دغدغه مند در امر سیاست گذاری عفاف و حجاب
شفیعی در ادامه با بیان راه کاری در این خصوص تصریح کرد: جای بانوان دغدغه مند که سالهاست در این خصوص به مطالعه و تحقیق پرداختند در شورای های سیاست گذاری خالی است؛ بانوانی که دانش مرتبط با این حوزه را دارند و تغییرات را رصد کردهاند، به هر صورت ما نیازمند صاحب نظرانی از حوزه و دانشگاه هستیم که به عنوان مقام مشورتی در کنار مسئولین و مدیران صدا و سیما، با اشراف در حوزه مطالعات زنان، جامعه شناسی زنان، روان شناسی اجتماعی و مطالعات فرهنگی، نه به عنوان مقامی تشریفاتی بلکه به عنوان مرجعی علمی و پژوهشی که با توجه به سالها فعالیت اکنون میتوانند تجربیات و دانش خود را در اختیار سیاست گذاران قرار دهند.
وی افزود: وقت آن رسیده که به نظرات و افکار این بانوان، تجربیات و تحقیقات آنها در این زمینه توجه شود و حضور بانوان انعکاس پیدا کند. زمان آن فرا رسیده که بانوان دغدغه مند و با مدارج عالی در سیاست گذاری ورود کنند، و نگاه و نظر خود را بیان کنند، نقد کنند و حتی با نگاههای نو و ظریفی به موضوع عفاف بپردازند. شاهدیم که عدهای از آقایان که دارای سابقه اجرایی طولانی مدت هستند و چه بسا تحصیلات مرتبط هم ندارند در شوراهای سیاست گذاری کنار هم مینشینند و برای همه مخاطبین اعم از زن و مرد تصمیم میگیرند. سوال اینجا است که با گذشت ۴ دهه از انقلاب اسلامی آیا از میان زنان تحصیلکرده و کاربلد که در پرتو انقلاب شکوهمند اسلامی و اهمیت بخشی به نقش و رسالت اجتماعی زنان در جامعه پساانقلابی و به ویژه ایام دشوار دفاع مقدس، منشأ اثرات زیادی بودند نمیتوان افرادی را برگزید و تعادل جنسیتی را در این شوراها و در نتیجه نگاه قانونگذارانه برقرار ساخت؟ حال آنکه ما مشکلات سیاستگذاری توسط شوراهای مختلف فعلی را به عینه در جامعه شاهد هستیم.
لزوم هماهنگی سیاستهای رسانه ملی با واقعیت جامعه
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی خاطرنشان کرد: صدا و سیمای ما و تولیدات آن با واقعیت امروز جامعه ایران؛ حداقل از بعد موضوع عفاف و حجاب، فاصله فراوان دارد، واقعیت این است که بر اساس هزینهای که از بیتالمال میشود، باید برنامههایی در جهت تعالی انسانی ایرانیان و هموطنان ما در خارج از کشور ساخته شود. باید در جهت ارزش دادن به آنها اعم از زن و مرد، در برنامه سازی، پیچیدگیهای امروز جامعه ایرانی لحاظ بشود، به جوانان و مصارف فرهنگی شأن در سیاستگذاریها اهمیت داده شود. نقش زنان در کنار نقش مردان نگریسته شود و همه اینها تنها زمانی ممکن است که سخن زنان شنیده شود، صدای زنانی که به لطف خداوند، در این چهار دهه در سایه نظام جمهوری اسلامی توانستند تحصیلات عالیه داشته باشند و با تعهد و انگیزه، در حوزه دانش و حرفههای مختلف، توانمندی خود را نشان دهند، پروژههای مهمی را سامان بدهند و توانستند در مجامع علمی، شوراهای علمی، تخصصی و حرفهای حضور داشته باشند.
وی در پایان گفت: باید برنامه سازی به سمتی پیش برود که دغدغهها و مطالباتی که مدنظر مخاطبان هست، به شکلی واقعی انتقال داده شده و با نگاه علمی و آیندهنگرانه در قالب سیاستهای داخلی سازمان صدا و سیما تدوین گردد. در صحبتها در مورد انواع پیمایشهای صدا و سیما صحبت و بحث میشود اما باید اعتبار و روایی اینها مورد ارزیابی جدی قرار گیرد. البته که باید با توجه به حساسیتهایی که در جامعه ما وجود دارد پیش رویم، اما ما نگران واقعیتی هستیم که در جامعه میبینیم، نگران زهرِ خوشگواری هستیم که از طریق ماهواره و شبکههای ماهوارهای در کام زنان و مردان ما ریخته میشود. به ویژه در دوران شیوع کرونا که شاهد خانه نشینی بیشتر اقشار و گروههای سنی مختلف هستیم و اگر اقدامی نکنیم، از هم گسیختگی و نابهنجاریها بیش از پیش گریبان گیرمان میشود.
شما فقط اون بخش از جامعه که ماهواره نمی بینه را هم منحرفمی کنید همین یک بخش دیگه هم آنقدر فرنگی و غربیه که شما نمی تونید چیزی بهش بدید و اینکه گوشی همراه نقشش بیشتر از ماهوارست همین