داستان پناهجویانی که از مرز ایران بازگردانده شدند

کدخبر: 2373625

ظهور دوباره ی طالبان و تسلط آن ها بر کشور افغانستان باعث شد بخشی از مردم و نظامیان افغان برای فرار و پناهندگی روانه‌ی مرز ایران شوند و مدتی در استان سیستان و بلوچستان بمانند.

نسیم‌آنلاین؛ محمد حیدررضایی: پس از ۲۰ سال هنگامی که طالبان شهر های افغانستان را یکی پس از دیگری به تصرف خود درآوردند، مردمی که از سرنوشت نامعلوم خود می ترسیدند سعی در خروج از کشور خود داشتند. برجسته ترین صحنه‌ی این موضوع نیز آویزان شدن مهاجران به هواپیمای آمریکایی بود که صحنه ی تلخی را رقم زد. گروهی نیز ایران را برای در امان ماندن از طالبان انتخاب کردند و به سمت مرز ایران حرکت کردند

زهرا مشتاق، روزنامه نگار در گفت‌وگویی با محسن شهرابی موسس انجمن دیاران در صفحه شخصی خود به تشریح وضعیت مهاجران افغانستانی در مرز ایران پرداخت. بخش‌های مهم این گفت‌وگو به شرح زیر است.

 

فرار نظامیان به ایران

در روزهای ابتدایی موج مهاجرت افغان ها و قبل از سقوط کامل افغانستان، مهاجران نظامی که اکثر آنان از منطقه ی فراه بودند با ماشین و ادوات جنگی، خود را به مرز ایران واقع در استان سیستان و بلوچستان رسانده بودند و پس از  تحویل وسایل در منطقه ای نظامی و در ۴ کمپ سکونت داده شدند و پس از آن شاهد حضور مهاجران غیرنظامی هم در این مرز بودیم. تمام این افراد در مرز پذیرش و ساکن می شدند.

مهاجران حاضر در مرز حدود ۳ هزار نفر بودند که اکثریت آن ها را افراد نظامی تشکیل داده بودند. تا قبل از سقوط کابل، تمام ماموران ارشد نظامی مهاجر، به پایتخت افغانستان بازگردانده می‌شدند و امیدوار به تغییر شرایط افغانستان بودند. پس از آن نوبت به بازگرداندن نظامیان رده پایین رسیده بود که کابل نیز سقوط کرد. پس از سقوط کابل نظامیان از بازگشت امتناع می کردند چرا که ترس جان خود را داشتند. این افراد که حدود دو هزار نفر بودند، درخواست پناهندگی به ایران را داشتند اما این امکان مهیا نبود.

2

 

مخالفت مردم، امتناع مسئولین

پذیرش ناگهانی این جمعیت عظیم و وضعیت استان محروم سیستان و بلوچستان باعث بحرانی شدن این شرایط شده بود. نه تنها پذیرش که نگهداری از آن ها نیز مشکل بود. شرایط اقتصادی، معیشت و اشتغال مردم مناطق مرزی با مشکل مواجه بود و پناهندگی آنان و ایجاد شرایط زندگی، اعم از شغل، اسکان و... موجب اعتراض مردم آن منطقه می‌شد و مردم آنان را در وضعیت سخت معیشتی و اشتغال شریک می دیدند.

از طرفی مهاجرانی که مدت ها قبل به سیستان مهاجرت کرده بودند و اکنون پدربزرگ و مادر بزرگ شده اند و خانواده‌ تشکیل داده بودند، همچنان بدون هویت و شناسنامه هستند و این اوضاع نشان می داد که سیاست مسئولین مخالفت با پذیرش مهاجران افغانستانی است اما عدم اعلام این مسئله به صورت عمومی و رفتارهای ضد و نقیض باعث حضور این تعداد از مهاجران در مرز شده بود.

 

امان نامه نه، فقط پناهندگی

سفیر ایران در کابل و دیگر مسئولان در تلاش برای مهیا کردن شرایط بازگشت مهاجران و تامین امنیت بودند و حتی سعی در گرفتن امان نامه از طالبان داشتند اما نیروهای نظامی مخالف هرگونه بازگشت بودند و تنها خواسته شان پناهندگی خود و خانواده‌شان به ایران و یا کشورهای اسلامی بود که مشخصا هم به علت سیاست های کشور و هم به علت تعداد بالای مهاجران این مسئله امکان پذیر نبود و به همین جهت مهاجران بلاتکلیف بودند. اعلامیه‌ی طالبان مبنی بر آنکه در صورت عدم بازگشت افسران نظامی به اطلاعات خانواده‌ی آنان دسترسی دارند، به نگرانی این مهاجران نظامی افزوده بود.

دیوار سه و نیم متری دربرابر غیرنظامیان

گرچه تعداد غیرنظامیان بسیار کمتر بود، اما نیازمند توجه بیشتری بودند چرا که اکثرشان زنان و کودکان بودند. این افراد غیر از سختی های راه و سوءاستفاده‌ی قاچاقچیان برای عبور دادن آنان از مرز به صورت غیرقانونی، مجبور بودند از دیواری سه و نیم متری بالا بیایند که در این شرایط بحرانی غیر معقول بود. این افراد پس از ۲۴ ساعت حضور در سکونت گاه مرزی ایران، به افغانستان برگشت داده می شدند.

3

پس از حدود یک هفته از حضور مهاجران در سکونت گاه ها، تمامی مهاجران نظامی باقی مانده، به کشور افغانستان بازگشت داده شدند. گویا بلاتکلیفی مسئولان جمهوری اسلامی در قبال تحولات افغانستان، مسئله‌ی پذیرش مهاجر از این کشور را بیش از پیش سخت کرده به طوری که حتی کسانی که در ایران بزرگ شده اند و به افغانستان بازگشته بودند نیز درخواست پناهندگی به کشورهای اروپایی داده اند و از بازگشت به ایران ناامید شده اند.

ارسال نظر: