کشتی سوختی ایرانی و بحران اقتصادی لبنانی

کدخبر: 2373613

دبیرکل حزب‌الله لبنان تاکید کرد کشتی دوم نیز به سمت لبنان حرکت کرده و البته تعداد کشتی‌ها به این دو مورد محدود نخواهد شد بلکه کشتی‌های زیادی برای نقل و انتقال سوخت و کالا در مسیر ایران به لبنان فعال خواهند شد.

آمریکا در سال‌های اخیر جنگ اقتصادی شدیدی را علیه کشورهای محور مقاومت ازجمله ایران، سوریه، لبنان و حتی یمن به راه انداخته است. این جنگ اقتصادی چنان ابعاد بزرگی دارد که تحریم‌های اقتصادی تنها بخشی از آن به حساب می‌آید و دارای پیوست‌های متعددی است.

تهدید و تطمیع شبکه دورزدن تحریم‌ها و ترور فعالان این چرخه، خرابکاری در تاسیسات زیرساختی مانند نیروگاه‌ها و پالایشگاه‌ها، اخلال در تامین نیازهای به‌شدت حیاتی مردم مانند دارو به اشکال مختلف، توقیف و مورد حمله قرار دادن نفتکش‌ها و کشتی‌های تجاری و همچنین حمله نظامی به گذرگاه‌ها مانند حمله به گذرگاه مرزی بین عراق و سوریه، فشار سیاسی برای جلوگیری از ارتباط اقتصادی با تهران، دمشق و سوریه ازجمله پیوست‌های دیگر جنگ اقتصادی آمریکا علیه محور مقاومت هستند.

با وجود این اما محور مقاومت نیز به‌دنبال ساختن فرصت‌هایی از دل تهدیدات جنگ اقتصادی است. در همین راستا سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان چهارشنبه هفته گذشته اعلام کرد یک کشتی حامل سوخت از ایران در روز پنجشنبه راهی لبنان خواهد شد. بنا به گفته نصرالله به دلیل فوری بودن نیاز کشور به گازوئیل برای ادامه کار نیروگاه‌های تولید برق و همچنین حمل‌ونقل کالایی در این کشور محموله نخست گازوئیل خواهد بود. وی با تهدید آمریکا و رژیم‌صهیونیستی اعلام کرد این کشتی از زمان حرکت در حکم خاک لبنان خواهد بود و در صورت بروز مشکل در مسیر این کشتی، طرف‌های خاطی مورد هدف قرار خواهند گرفت. دبیرکل حزب‌الله لبنان چند روز بعد نیز تاکید کرد کشتی دوم نیز به سمت لبنان حرکت کرده و البته تعداد کشتی‌ها به این دو مورد محدود نخواهد شد بلکه کشتی‌های زیادی برای نقل و انتقال سوخت و کالا در مسیر ایران به لبنان فعال خواهند شد.

برای بررسی وضعیت اقتصادی لبنان درحال حاضر و همچنین بررسی اثرات و تبعات اعزام نفتکش‌های ایران با الله‌کرم مشتاقی، کارشناس مسائل سیاسی لبنان گفت‌وگو کرده‌ایم. مشتاقی می‌گوید به دلیل کمبود سوخت در لبنان ساعات خاموشی در این کشور به 20 ساعت در روز نیز رسیده است و قیمت کالاهای موجود در بازار نیز جهش شدیدی داشته‌ است. این کارشناس درباره اعزام نفتکش به واکنش مثبت افکار عمومی لبنان تاکید دارد و معتقد است واشنگتن و تل‌آویو به دلیل تهدید حزب‌الله به انتقام، کار سختی برای مقابله با جریان ایجادشده برای ارسال سوخت و کالا از ایران به لبنان دارند.

در رسانه‌ها و فضای مجازی مطالبی درباره گرانی و وخیم‌بودن وضعیت اقتصادی لبنان گفته می‌شود. می‌توانید قدری ملموس‌تر فضای اقتصادی و معیشتی لبنان را برای مخاطبان تشریح کنید؟

آنچه در لبنان شاهد هستیم مجموعه درهم‌تنیده‌ای از بحران اقتصادی، سیاسی و معیشتی است که اگر فکری به حال آن نشود، بحران امنیتی نیز به آن اضافه خواهد شد. عبور و مرور در خیابان‌های بیروت پس از غروب آفتاب بسیار سخت است؛ چراکه علاوه‌بر تجمعات اعتراضی که به مسدود شدن خیابان‌ها منجر می‌شود، شهر در تاریکی مطلق فرو می‌رود، شهرداری‌ برای صرفه‌جویی در سوخت، تمام اماکن و معابر را خاموش کرده‌ است، هتل‌ها، بانک‌ها، مراکز تجاری و تفریحی نیز همین سیاست را در پیش گرفته‌اند. قطع برق در بیروت به 20 ساعت در روز رسیده است و بخش زیادی از مردم برای فرار از گرما، شب‌ها در بالکن، پشت‌بام و فضای سبز اطراف منازل خود می‌خوابند. تا یک ماه پیش در لبنان با صف‌های طولانی خودروها در پمپ‌های بنزین مواجه بودیم اما اکنون به خودروهای پارک‌شده درکنار خیابان‌ها بر می‌خوریم که به دلیل فقدان سوخت در خیابان و معمولا در اطراف پمپ‌های بنزین رها شده‌اند. محلات مرفه‌نشین بیروت مانند الحمراء، الفردان، الزیتونیه، الاشرفیه و خیابان معروف ساحلی کورنیش نیز در تاریکی فرو رفته‌اند. قیمت اقلام و کالاهای اساسی مانند دارو، گوشت، نان و سوخت نیز تنها طی 6 ماه گذشته از 100درصد تا 1000درصد افزایش یافته‌اند.

بحران اقتصادی لبنان از چه زمانی شروع شد و اساسا چطور به مرحله کنونی رسید؟ طراحان خارجی و داخلی این بحران چه کسانی بوده‌اند و مقاصدشان چیست؟

اساسا ساختار سیاسی و اقتصادی لبنان بستر را برای دخالت خارجی و رشد فساد و بحران فراهم کرده است. کشورهای غربی و برخی کشورهای منطقه هنوز به لبنان به‌عنوان مستعمره یا حیاط‌خلوت خود می‌نگرند. بحران از زمانی آغاز شد که عربستان و آمریکا احساس کردند لبنان در تحولات ملی و منطقه‌ای سیاست‌های استقلال‌خواهانه‌ای در پیش گرفته است. با روی کار آمدن محمد بن سلمان، ریاض سیاست تهاجمی را در منطقه آغاز کرد که ترکش‌های آن متوجه لبنان هم شد. با وجود آنکه در آن سال‌ها هم‌پیمان سنتی ریاض، یعنی سعد حریری روی کار بود اما سعودی‌ها به این میزان نیز رضایت نداشتند. آنها در اواخر 2017 در یک اقدام عجیب، سعد حریری را به حالتی نیمه‌گروگان در ریاض حبس کردند، این حادثه را می‌توان نقطه‌عطفی در پیدایش بحران کنونی لبنان برشمرد. اگر تحولات بعد از نوامبر 2017 ازجمله بحران نوامبر 2018، استعفای حریری، انفجار بندر بیروت و تبعات آن را در لبنان دنبال کنید متوجه می‌شوید روزبه‌روز به دامنه این بحران افزوده شده و عربستان و آمریکا به شکل بی‌سابقه‌ای فشارها علیه لبنان را افزایش داده‌اند. کل سهم حزب‌الله از مجلس 128 نفری لبنان 13 نماینده است و از میان 24 وزارتخانه، تنها سه وزارتخانه توسط وزرای منتسب به حزب‌الله اداره می‌شود اما جریان ضدمقاومت همین را نیز بر نمی‌تابد، زیرا می‌بینند به دلیل مواضع و اقدامات حزب‌الله، این حزب روزبه‌روز از محبوبیت بیشتری برخوردار شده و به دامنه گروه‌های همکار با این حزب نیز افزوده می‌شود.

گفته می‌شود درصورت تشکیل دولت بدون حضور مقاومت، تحریم‌های اقتصادی علیه لبنان رفع خواهند شد و وضع بهبود خواهد یافت. شما این مساله را چگونه می‌بینید زیرا بنابه دلایلی این مساله قابل‌تردید است. شروط غربی‌ها به‌گونه‌ای است که نشان می‌دهد تنها درصورت روی کار آمدن دولت مقبول‌شان به بیروت از طریق نهادهای بین‌المللی مانند صندوق بین‌المللی پول، وام خواهند داد، این وام‌ها نیز قطعا دارای شرایطی مانند ریاضت اقتصادی و کاهش یارانه‌ها هستند. به همین دلیل نمی‌توان مطمئن بود حتی درصورت تشکل دولت مورد قبول غرب اوضاع اقتصادی لبنان تا حد زیادی بهبود یابد. نظر شما در این‌باره چیست؟ آیا تشکیل چنین دولتی برای لبنانی‌ها راهگشاست؟

در اینجا سه نکته را باید عرض کنم، اول اینکه مقاومت در لبنان کنونی فراتر از یک طایفه و مذهب است. مقاومت به مفهومی تبدیل شده که با تاروپود جامعه، سیاست، حکومت، فرهنگ و مردم لبنان فارغ از مذهب آنها درهم‌تنیده است. مقاومت ایده‌ای برای رشد، استقلال، آزادی، تولید، رفاه، قدرت و عزت مردم لبنان است، به همین جهت نه‌تنها در پیمان طائف (که در سال 1990 منعقد شد و منجر به پایان جنگ‌های 15 ساله داخلی لبنان شد) بلکه در سال 2008 در مجلس لبنان نیز مورد تایید و بازتصویب قرار گرفت. غرب گسترده‌شدن این ایده و مفهوم را در تقابل با اهداف خود در لبنان و منطقه می‌داند.

نکته دوم آنکه هدف غرب از طرح دولت بدون مقاومت، ایجاد جنگ روانی و نوعی فرار به جلو برای مقصر جلوه‌دادن حزب‌الله و هم‌پیمانان آن در به وجود آوردن شرایط کنونی است. کسانی که از نزدیک و با نگاهی واقع‌بینانه تحولات لبنان را پیگیری می‌کنند می‌دانند اگر حزب‌الله نبود، بحران کنونی لبنان منجر به جنگ عمیق داخلی می‌شد. در طول 9 ماه که سعد حریری مکلف به تشکیل کابینه بود حزب‌الله علی‌رغم اختلاف با حریری اما از تمام توان خود برای کمک به او استفاده کرد تا او موفق به تشکیل کابینه شود اما سنگ‌اندازی‌های آمریکا و عربستان و همچنین لجاجت‌های برخی سیاستمداران داخلی لبنان، مانع از این کار شد. این را هم باید اضافه کرد که نه از لحاظ سیاسی، نه اجتماعی، نه دینی و طایفی و نه حتی از لحاظ امنیتی امکان تشکیل دولت بدون جریان‌های منتسب به مقاومت امکان ندارد.

نکته سوم اینکه اعطای وام به لبنان در واقع درمان موقت بیماری است که اتفاقا در طولانی‌مدت به ضرر این کشور تبدیل خواهد شد. دشمنان لبنان طی دهه‌های طولانی لبنان را به وام‌های بین‌المللی وابسته کرده‌اند، وام‌هایی که نه در امور تولیدی و زیربنایی بلکه عمدتا در مخارج جاری مصرف می‌شود.

در اوج دوران حضور داعش در شامات، ایران از قصد خود برای ارائه کمک نظامی به ارتش لبنان خبر داده بود و پس از بحران اقتصادی نیز پیشنهاداتی برای فروش سوخت به این کشور با پول ملی لبنان ارائه کرد. دبیرکل حزب‌الله لبنان نیز اخیرا از حرکت کشتی‌های سوختی خبر داده است. نخست از نظر شما ارسال نفتکش‌ها چه تاثیری بر اوضاع داخلی لبنان از منظر داخلی و همچنین اوضاع منطقه خواهد داشت؟ دوم آنکه تاکنون اعزام نفتکش‌ها چه اثرات و بازخوردهایی در جامعه و گروه‌های سیاسی لبنان داشته است؟

جمهوری اسلامی ایران در برابر تمام شرکا، هم‌پیمانان و دوستان منطقه‌ای و حتی فرامنطقه‌ای خود ثابت کرده صرفا دوست دوران خوشی‌ها نیست بلکه برخلاف آمریکا و عربستان که در بحران‌ها دوستان خود را رها می‌کنند، جمهوری اسلامی این کار را نمی‌کند. جمهوری اسلامی طی سال‌های بعد از انقلاب توانسته برند «هم‌پیمان قابل‌اتکا» را برای خود طراحی کند و به اثبات برساند. لبنان نیز از دوستان و هم‌پیمانان ایران است. منافع ملی ما اقتضا می‌کند هم‌پیمان خود را در مواقع بحرانی یاری کنیم. اساسا یاری رساندن به دوستان منطقه‌ای در چارچوب منافع ملی تعریف می‌شود؛ چراکه ضربه‌پذیرشدن دوستان ما منجر به ضربه‌پذیر شدن خود ما می‌شود. در موضوع کمک‌های نظامی ایران به لبنان باید بگویم ارتش لبنان یک ارتش ملی است و پیوند ساختاری و اداری با حزب‌الله ندارد، از طرفی ارتش این کشور به‌طور سنتی در اختیار مسیحیان بوده است. با وجود این غرب هیچ‌گاه به فکر تقویت این ارتش برنیامده است. چرا؟ علت روشن است، غرب مایل نیست لبنان صاحب یک دولت مقتدر و یک ارتش توانمند باشد تا مبادا رژیم صهیونیستی احساس خطر کند، مبادا لبنان در محافظت از مرزهای خود بی‌نیاز از کشورهای بیگانه شود، مبادا سایه جنگ از سر لبنان رفع شود. جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان کشوری که در تکنولوژی نظامی و دفاعی پیشرفت‌های قابل‌ملاحظه‌ای داشته اعلام کرده آمادگی همکاری و تقویت ارتش لبنان را دارد. در حوزه اقتصادی نیز به همین ترتیب. وقتی سیدحسن نصرالله اعلام کرد کشتی‌های حامل سوخت از ایران به سوی لبنان حرکت کرده‌اند، غرب سراسیمه شد و به‌سرعت مذاکراتی را با مصر و اردن برای واردات گاز و برق آغاز کرد و گفت اقداماتش را برای اعطای وام به لبنان سرعت می‌بخشد! البته سیدحسن گفته این اقدامات غرب حداقل 6 ماه زمان می‌برد و لبنانی‌ها نمی‌توانند معطل آنها بمانند.

واکنش‌ها به اعزام نفتکش در لبنان فراتر از حدتصور بود، اکنون نه‌فقط دوستان ایران بلکه برخی احزاب و جریانات مستقل و بعضا مخالف ایران نیز موضع حمایتی گرفته‌اند. برخی سیاسیون که واکنش منفی اتخاذ کردند نیز توسط افکار عمومی مورد حمله قرار گرفته‌اند. افکار عمومی لبنان در روزهای اخیر به حدی از این تصمیم حمایت کرده است که احزاب مخالف نمی‌توانند به‌راحتی با انتقال کشتی سوخت ایرانی به لبنان اعلام مخالفت کنند. سیزار معلوف، نماینده حزب قوات لبنانی در مجلس این کشور که از احزاب مخالف ایران است از این تصمیم سیدحسن استقبال کرده به‌طوری که سران حزب او را از فراکسیون پارلمانی خود اخراج کرده‌اند.

سوالی در اینجا وجود دارد که چرا از ابتدای بحران سوخت در لبنان جمهوری اسلامی به موضوع ورود نکرد؟

جمهوری اسلامی نه‌تنها در اوایل بحران بلکه پیش از شروع بحران دائما آمادگی خود برای توسعه همکاری در حوزه انرژی و سوخت را به دولت لبنان اعلام کرده بود. دولت لبنان هم مایل به این همکاری بود اما فشارهای غرب مانع عملیاتی شدن این تصمیم می‌شد. زمانی هم که بحران اقتصادی و سوختی به وجود آمد سفیر کشورمان و مقامات جمهوری اسلامی اعلام آمادگی کردند اما دستگاه تبلیغاتی و سیاسی غرب ایران را به تلاش برای دخالت در لبنان متهم می‌کرد! در ماه‌های گذشته سیدحسن نصرالله ایده نگاه به شرق را کلید زد، سپس از لزوم خرید سوخت از ایران گفت و وقتی دید غربی‌ها و برخی کشورهای عربی صرفا نظاره‌گر سقوط لبنان هستند، تصمیم خود را در هماهنگی با جمهوری اسلامی عملیاتی کرد. اگر دوماه پیش این تصمیم عملیاتی می‌شد شاید خود مردم هم حمایت جدی به عمل نمی‌آوردند، درواقع حزب‌الله منتظر ماند مردم به این نتیجه برسند که تصمیم حزب‌الله، تصمیمی برای نجات لبنان است. حزب‌الله منتظر ماند تا بستر اجتماعی و رسانه‌ای این عمل تکمیل شود. اکنون اگر کسی مقابل این کشتی را بگیرد پیش و بیش از آنکه با ایران و حزب‌الله طرف باشد با افکار عمومی لبنان طرف است.

پیش‌بینی شما از سرنوشت کشتی حامل سوخت از ایران به لبنان چیست؟

این کشتی طبق پیش‌بینی‌ها اگر از خلیج عدن و دریای سرخ عبور کند تا 15 شهریور به لبنان خواهد رسید. آمریکا و رژیم‌صهیونیستی در دوراهی سختی گیر افتاده‌اند؛ از یک طرف سیدحسن نصرالله هشدار داده است که هرگونه تعرض به این کشتی، تعرض به خاک لبنان محسوب می‌شود و از سوی دیگر اگر این کشتی به لبنان برسد علاوه‌بر آنکه همه مردم لبنان از آن بهره می‌برند یک امتیاز بزرگ برای ایران و هم‌پیمانان مقاومت در لبنان محسوب می‌شود. غرب نمی‌داند درصورتی‌که حرکت این کشتی با اختلال مواجه شود، واکنش حزب‌الله چه خواهد بود و همین مساله تردید آنها را در مقابله با آن بیشتر کرده است. به نظر من هزینه توقف این کشتی برای غرب بسیار زیاد است لذا به احتمال بسیار زیاد اولا تلاش می‌کند از طریق جنگ روانی و رسانه‌ای اثر این اقدام را کاهش دهد مثلا شایعه کند که این سوخت صرفا برای استفاده حزب‌الله ارسال شده یا به کشورهای دیگر قاچاق می‌شود! و از این شایعات همیشگی. ثانیا محور غربی تلاش می‌کند به هر طریقی مانع ارسال سایر محموله‌های سوخت شود. مثلا خودشان دست به کار شوند و سوخت موردنیاز لبنان را تامین کنند.

ایران چه راهکارهای دیگری برای ارائه کمک‌های اقتصادی به لبنان دارد؟

برخلاف باور عمومی، شناخت تجار ایرانی و لبنانی از فرصت‌های تجاری و کاری طرفین بسیار کم است. باید تلاش شود شناخت متقابل را افزایش دهیم. امیدوارم با استقرار دولت جوان، مومن و انقلابی و اجرایی شدن طرح‌هایی که مدنظر وزیر پیشنهادی جدید امور خارجه است این تلاش‌ها افزایش یابد. یکی از انتقادات جدی به دولت یازده و دوازدهم آن بود که رئیس‌جمهور در طول هشت‌سال حتی یک سفر به لبنان نرفت. سفر رئیس‌جمهور جدید کشورمان به لبنان، علاوه‌بر اثرات مثبت منطقه‌ای، دستاوردهای بزرگی برای طرفین ایرانی و لبنانی به همراه خواهد داشت. فعال شدن رایزنی اقتصادی طرفین در تهران و بیروت، تسهیلات و مشوق‌های تجاری و بازرگانی و کاهش پیچیدگی‌های اداری و همچنین استفاده از تجار لبنانی که به‌طور گسترده در سراسر جهان سکونت دارند می‌تواند در پیوند عمیق‌تر اقتصادی و تجاری جمهوری اسلامی و لبنان موثر باشد.

در حال حاضر روند تشکیل دولت لبنان در چه مرحله‌ای قرار دارد؟

لبنان از اول بهمن 1398 پس از استعفای سعد حریری با بحران تشکیل دولت روبه‌رو شد. حسان دیاب بعد از حریری به نخست‌وزیری رسید اما با وقوع انفجار بندر بیروت، او هم در مرداد 1399 استعفا داد و از آن تاریخ تاکنون به‌عنوان نخست‌وزیر پیشبرد امور در پست خود مانده است. بعد از استعفای حسان دیاب دو نفر مامور تشکیل کابینه شدند؛ مصطفی ادیب و سعد حریری اما موفق به تشکیل دولت نشدند و کنار کشیدند. درحال حاضر نفر سوم یعنی نجیب میقاتی از چهارم مرداد ماه مامور تشکیل کابینه شده است. او مذاکرات فشرده‌ای را با رئیس‌جمهور لبنان برای تشکیل کابینه انجام داده است. درحال حاضر توافقاتی شکل گرفته و سهمیه‌بندی طوایف مختلف انجام شده است. تنها روی دو وزارتخانه کشور و دادگستری اختلافات هنوز پابرجاست. حزب‌الله به‌صورت گسترده‌ای درحال وساطت جهت همگرا کردن نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور است و امید می‌رود اگر سنگ‌اندازی‌های غربی و عربستان به اتمام برسد در شهریور ماه شاهد تشکیل دولت باشیم. دخالت‌ها و سنگ‌اندازی‌های غرب و عربستان در مسیر تشکیل دولت لبنان بسیار پیچیده، تحقیرکننده، عجیب و در‌عین‌حال مزورانه است. آنها مایلند وضعیت بحرانی لبنان تا انتخابات مجلس این کشور که در 16 اردیبهشت 1401 برگزار می‌شود ادامه یابد تا بتوانند نیروهای خود را در قالب ناجی لبنان! وارد مجلس کنند.

 

منبع: فرهیختگان
ارسال نظر: