دانشجوی امروز کشور زیست چندگانه دارد
کرونا به ما نشان داد برخی فعالیتهای فرهنگی هیچگونه دستاوردی نداشته؛ چراکه تعطیلی آنها مشکلساز نشده است. کرونا تلنگر بسیار خوبی برای ما بوده است، البته اگر از آن درس بگیریم.
به گزارش نسیم آنلاین به نقل از فرهیختگان: زیست دانشجوی امروزی در فضای دانشگاهها به نسبت یک دهه قبل و قبلتر آن با تغییرات غیرقابلانتظاری روبهرو بوده است؛ تغییری که بخش مهمش به خاطر رشد تکنولوژی و فراگیر شدن ابزارهای ارتباطی است. یعنی دیگر نیاز نیست تا برای انجام یک نوع فعالیت فرهنگی یا در جریان وقایع سیاسی قرار گرفتن، حتما در فضای فیزیکی دانشگاهها قرار گرفته و در زمره فعالان دانشجویی قلمداد شد. وضعیتی که با همهگیری کرونا شکل دیگری به خود گرفته و فعالیتهای فرهنگی دانشگاهی را تحتالشعاع قرار داده است. البته یکیدیگر از مولفههای مهم درباره این فعالیتها آن است که بخش زیادی از متولدان دهه 80، نگاه خاص خود را به مقوله فرهنگی دارند و همین مساله کار را برای دستگاههای فرهنگی متولی سخت کرده است. شرایط این روزهای حوزه فرهنگی دانشگاهها، الزامات تغییر در سیاستهای فرهنگی دانشگاهی متناسب با نسل جدید دانشجو، وضعیت دانشگاهها در دوران پساکرونا و... باعث شد تا در این گزارش به سراغ عیسی علیزاده، معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی برویم تا برایمان از چرایی رسیدن به نقطه فعلی در عرصه فرهنگی، چالشها و برنامههای موردنیاز در دوران پساکرونا بگوید. متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
امروز با توجه به توسعه تکنولوژیهای ارتباطی و تغییر سبک زندگی مردم، دیگر بسترها برای دانشجویان نسبت به گذشته تغییر کرده و نیاز نیست تا دانشجو تنها از طریق فضای دانشگاهی در جریان اتفاقات قرار بگیرد یا تنها در این محیط بتواند به برخی فعالیتها دست بزند، با در نظر گرفتن این مهم از نگاه شما شرایط فرهنگی دانشگاهها در دوران پساکرونا چطور خواهد بود؟
در وهله اول باید به خود جهاد دانشگاهی اشاره کنم. اگر ادعا کنیم اساس فعالیتهایی که در جهاد دانشگاهی در سالهای ابتدایی دنبال میشد، فعالیتهای فرهنگی بوده است، ادعای گزافی نیست. ما امروز هشت سازمان و مرکز در جهاد داریم که همگی به نوعی برگرفته از یک نوع فعالیت است. یعنی اینطور نبوده که یک دستوری برای ایجاد سازمانها داشته باشیم. بهطور مثال ما در سال 62 دبیرخانه فعالیتهای قرآنی را در دانشگاهها داشتهایم که در حوزه آموزش، پژوهش، تبلیغ و برگزاری اردوها فعالیت میکرد تا اینکه در سال 80، اعلام شد این دبیرخانه به یک بلوغی رسیده و حالا به سازمان فعالیتهای قرآنی تبدیل شده و حتی در سال 82 از دل همان سازمان، خبرگزاری قرآنی ایجاد شده است. این را میگویم تا نشان دهم ما در جهاد این تجربه را داشتهایم تا ساختاری که پیشتر وجود نداشته را از درون فعالیتهای صورتگرفته، ایجاد کنیم و شاید یکی از موفقیتهای ما نیز همین بوده که از همان ابتدا، مقید به ساختارها نبودهایم. ساختارهای موجود ما امروز همگی برگرفته از نیاز است و به همین دلیل در بسیاری از موارد وقتی احساس کردیم دیگر نیازی به آن نیست، آن ساختار را جمع کردهایم. اما واقعیت این است که چون دنیا برای کرونا آماده نبود، در اغلب زمینهها ما غافلگیر شده و هنوز هم در همان شرایط اول قرار داریم و این غافلگیری در حوزه فرهنگ به مراتب بیشتر است.
تا قبل از کرونا در حوزه فرهنگ شاهد چند اتفاق بودیم. البته باید مدنظر قرار دهیم این حوزه در کشور ما رویدادمحور است، یعنی بیشازحد جشنواره، نمایشگاه و... است، بهطوری که میتوان گفت این عرصه به نمایشگاه کتاب، نمایشگاه قرآن، جشنواره فیلم فجر، تئائر، هنرهای تجسمی و... خلاصه میشد که همگی نیز منوط به حضور مخاطب بود. مساله دوم اینکه طیف فعال در عرصه فرهنگ حتی اگر جشنوارهها را هم نادیده بگیریم، تمایلشان به ارتباط رودررو است، البته جنس فعالیتها نیز ارتباط حضوری است. بهطور مثال وقتی یک گالری برگزار میشود، مخاطب دوست دارد در فضای گالری حضور داشته باشد؛ این مهم برای تئاتر و سینما و دیگر بخشهای فرهنگی هم صدق میکند.
در دانشگاه یک زمانی دانشجویان به برنامهها استقبال زیادی نشان میدادند اما بهتدریج دانشجویان، تنها برای گذراندن کلاسهای درسیشان به دانشگاه میآمدند و این مساله مربوط به دوران همهگیری کرونا هم نیست، بلکه از سالهای قبل دانشجو این بلوغ را برای خود قائل بود که میداند کتابفروشی خوب، فیلم خوب و... کدام است و دیگر اینطور نبود که اگر قرار به اردو رفتن، شرکت در مسابقات کتابخوانی و دیگر فعالیتهایی از این دست است، حتما باید از طریق دانشگاه دنبال کند.
کرونا ریشهکن هم شود، بخشی از ظرفیتهای فعلی باقی خواهد ماند
دلیل اینکه دانشجوی ما دیگر حاضر نیست فعالیتهای فرهنگی را از طریق دانشگاهها دنبال کند، چیست؟
اقتضای زمانه بوده است. امسال ورودیهای متولد سال 82 وارد دانشگاه میشوند و قطعا اقتضائات سنی متولدان دهه 80 با دهه 60 و 70 متفاوت است. از سوی دیگر ما آمادگی این مساله را نداشتیم و ساختارهایمان، ساختارهای مبتنیبر حضور مخاطب در فعالیتهای فرهنگی بوده و پیشبینیها برای تداوم بیماری کرونا هم اشتباه از آب درآمد. این سه مولفه را در حالی در نظر بگیرید که ما میخواستیم فعالیت فرهنگی هم در دانشگاهها ادامه داشته باشد. طبیعتا اساس کار فرهنگی مجازی، وجود زیرساختهای لازم است، درحالی که سال گذشته وزارت آموزشوپرورش بهطور رسمی اعلام کرد سهمیلیون دانشآموز از تحصیل به دلیل عدمدسترسی به اینترنت و نداشتن گوشی هوشمند محروم شدند. این شرایط باعث شد ما امروز دارای ظرفیت جدیدی شویم که حتی اگر بیماری کرونا هم ریشهکن شود، بخشی از آن دیگر از بین نمیرود. درست است که در صورت عادی شدن شرایط، دوباره شاهد افزایش تعداد برنامههای فرهنگی و برگزاری جشنها و... هستیم و حتی از لحاظ هزینهای به روزهای قبل از کرونا برمیگردیم، اما بخشی از شرایط هم هیچگاه دیگر همانند گذشته نخواهد شد. بهعبارت دیگر امروز بخشی از بدنه دانشجویی متوجه شده حتی اگر به کلاس درس هم نرود، میتواند تحصیلش را ادامه دهد. معتقدم اگر کسی بخواهد به برنامههای فرهنگی در دوران پساکرونا نگاه کند، باید شرایط را متفاوت بنگرد.
ذائقه فرهنگی نسل جدید در دانشگاهها نسبت به گذشته تفاوت اساسی کرده
قرار است تغییری در برنامههای فرهنگی جهاد دانشگاهی با توجه به حضوری شدن دانشگاهها ایجاد شود؟
بله. ما دو پلن را برای این مساله در نظر گرفتهایم. اولین پلنمان با در نظر گرفتن شرایط کرونایی و تداوم برنامهها در بستر مجازی است، اما پلن دیگری هم داریم که متناسب با شرایط حضوری خواهد بود. قطعا نفس حضور دانشجویان در دانشگاهها مهم است. بررسیهایی که انجام دادیم هم نشان میدهد دانشجویان به چند دسته از برنامهها اقبال بیشتری دارند، اول برنامههای مهارتی فرهنگی است، یعنی دانشجو علیرغم اینکه در جشنواره شعری شرکت میکند بتواند مهارتهای خود در این زمینه را هم افزایش دهد. دوم مباحث گفتوگومحور است، دلیل آن هم همین فضای مجازی به شمار میرود؛ چراکه افراد نیاز دارند در دنیای واقعی با یکدیگر ارتباط داشته باشند؛به همین دلیل ما برنامههایی مانند مناظرات، دفاع سهدقیقهای از پایاننامه و... را براساس گفتوگومحوری پیش بردیم.
برنامههای مرتبط با مسئولیت اجتماعی هم از دیگر برنامههای مورد علاقه دانشجویان است، البته فضای مجازی به این حوزه کمک زیادی کرده، با این حال دانشجویان نیاز دارند تا در طرحهای جهادی و کمک به محیطزیست شرکت کنند. برنامه دیگر هم مربوط به برنامههای معنوی است و هنوز دانشجویان به برنامههایی مانند اعتکاف و اربعین اقبال دارند، هرچند ممکن است نسل جدید دیگر تمایلی به برنامههایی مانند جشن میلاد و... همانند گذشته نداشته باشند. یکی از مسائلی که باید به آن توجه شود این است که دانشجوی امروز فیلم سینمایی را به زبان اصلی میبیند و موسیقی را هم به زبان اصلی گوش میدهد، اما ساختارهای ما با شرایط امروز متناسب نیست.
عدمسازگار نبودن ساختارهای فرهنگی در دانشگاهها با تغییر نسل از کجا نشات میگیرد؟
یک بخش این مساله به آن دلیل است که ما در این حوزه به صورت سلیقهای برخورد میکنیم. بهطور مثال بنده بهعنوان کسی که متولی فرهنگی هستم، یک مبحث را قبول دارم اما فرد روبهروی بنده آن را قبول ندارد. همین مساله باعث میشود تا دانشجو احساس کند در حوزه فرهنگی با یک سازمان واحد در ارتباط نیست بهطوری که ممکن است اجرای یک برنامه در دانشگاه تهران اجازه بگیرد اما در دانشگاهی مانند مشهد جلوی آن گرفته شود.
دانشجوی امروز سیاستگریز است، تمایلی به دعواها ندارد
در حوزه فرهنگ مرتبط با دانشگاهها در کشورمان اتاق فکر واحدی وجود ندارد.
مساله اصلی بحث سیاستهاست؛ چراکه اولا سیاستها بهطور درست تفسیر نشده و دیگر اینکه برخی سیاستها در تعارض با یکدیگر هستند. درحالی که نهاد فرهنگی در دانشگاهها مشخص است و اعضای آن هم متشکل از رئیس، معاون فرهنگی، رئیس نهاد رهبری، بسیج و جهاد دانشگاهی است؛ با این حال میبینیم گاهی از یک فردی برای حضور در برنامه دانشگاهی دعوت میشود، درحالی که حضور او در یک دانشگاه بلامانع است و در دانشگاه دیگر ایراد دارد؛ این نشان میدهد سلیقه افراد در تفسیر قانون متفاوت است. از سوی دیگر دانشجوی نسل دهه 80 دیگر مانند گذشته حوصله ندارد که برای انجام فعالیتهای فرهنگی در دعوای میان مسئولان بیفتد. نباید این مهم را نیز نادیده گرفت که دانشجوی دهه 80، سیاستگریز، سیاستستیز و خشونتگریز بوده و اهل گفتوگو است؛ یعنی دیگر دعواهای مبارزهای که بیشتر در فضای دانشگاهی شاهدش بودیم و دانشجویان به دنبال راهاندازی تشکل و جنبش و انجمن بودند، وجود ندارد. به عبارت دیگر دانشجوی امروزی چنین کارهایی را اتلاف عمر میداند و حاضر نیست آینده خودش را فدای یکسری افراد کند.
نگاه کنید در ایام انتخابات به دلیل تعطیلی دانشگاهها و کمکاری جنبشهای دانشجویی، عملا دانشجویان نتوانستند نقش جدی در این حوزه داشته باشند و کرسی و نشستی در این زمینه نداشتیم. اگر این مساله مورد توجه قرار نگیرد و جنبشهای دانشجویی از بین بروند، به نوعی نشاط، انگیزه و آرمانگرایی از بین میرود.
وقتی صحبت از تشکلهای دانشجویی میشود، عمده نگاه به فعالیتهای سیاسی تشکلها برمیگردد و بخش فرهنگی کمرنگ است، این مساله را تا چه میزان قبول دارید؟
بالاخره اگر یک دانشجویی به حوزه سیاسی علاقه داشته باشد، البته منظور سیاسیکاری و سیاسیبازی نیست، طبیعتا دانشگاه باید این زمینه را برای آن فراهم کند؛ اما امروز چنین علاقهای وجود ندارد. هرچند شاید این مساله عنوان شود که این کار باعث میشود تا دانشجو در دامن گروههای سیاسی بیفتد، باید قبول کنیم که این مهم هم ریسک چنین فعالیتهایی است. با این حال در دهه 60 و 70 این آزمون و خطاها در فضای دانشگاهی صورت گرفته و امروز هم نتیجه آن را میبینیم؛ چراکه نسل مدیریتی امروز کشور، همان نسلی هستند که خودشان این مراحل را در دانشگاهها گذراندهاند و هیچ اشکالی هم ندارد.
نمیتوان با کار فرهنگی از لحاظ شخصیتی تغییر شگرف در دانشجو ایجاد کرد
برای مدیریت فضای فرهنگی دانشگاهها در دوران پساکرونا نیازمند چه الزاماتی هستیم؟
مساله اصلی درباره فعالیتهای فرهنگی در دانشگاهها این است که وقتی دانشجو به دانشگاه میرسد، بیشتر شخصیتش شکل گرفته و دیگر نمیتوان تغییر جدی در شخصیت او بهویژه در دوران امروز داد. نمیتوان این ادعا را کرد که یک نسلی را در دانشگاه تحویل میگیریم و از لحاظ شخصیتی، نسل دیگری را تحویل جامعه میدهیم. نگاه کنید ما 12 سال به دانشآموز روخوانی و روانخوانی قرآن را آموزش میدهیم، اما وقتی به دانشگاه میآید، میبینیم که روخوانی بلد نیست و قطعا دیگر نمیتوان در دانشگاه این مشکل را حل کرد. این مقوله در دیگر حوزهها هم صدق میکند و نمیتوان دانشجویی را که از لحاظ نگرشی کتابخوان تربیت نشده، فیلم نمیبیند و... را به این حوزهها علاقهمند کرد. مشکل دوم ما در این حوزه این است که دیدگاه جوانان نسبت به بسیاری از حوزهها نسبت به گذشته متفاوت شده است.
نمیدانیم کدام ارگان مخاطب نتایج نظرسنجیهای حوزه جوانان است!
منظورتان از تغییر دیدگاههای نسل جوان را بیشتر توضیح دهید.
براساس ایسپا میگویم که بهطور مثال روزهداری در جوانان کاهش پیدا کرده، اما مساله اصلی این است که نمیدانیم این نظرسنجی را برای اصلاح وضعیت باید در اختیار کدام ارگان قرار دهیم. یک زمانی است که میگوییم اصل نظرسنجی ایراد دارد، اما وقتی این مهم را قبول داریم، مساله اصلی این است که نتایج را باید در اختیار چه کسی قرار دهیم؟ جواب این است که هیچکس. یا بهطور مثال اعلام میشود که خودکشی در جوانان زیاد شده است همه هم از آن ناراحت میشوند و اعلام میکنند که نباید اینطور باشد، اما مساله اصلی این است که کدام ارگان متولی کاهش این آسیب است.
توزیع بودجه فرهنگی در راستای فرهنگ کشور نیست
یعنی رفع چالشهای فرهنگی در نسل جوان ما متولی خاصی در کشور ندارد؟
بله. اگر کسی بگوید که کار آمایشی و پیمایشی انجام داده و طبق بررسیها نسل جوان کشور درحال بیادب شدن یا سوق پیدا کردن به سمت رفتارهای جلف و زننده است؛ حتی اگر همه هم آن را قبول داشته باشند، در کشور یک سازمان نداریم که بخواهیم این آمارها را به آنجا عرضه و از او مطالبه کنیم که مثلا ظرف پنجسال این روند را اصلاح کند. موضوع مهم دیگر این است که بودجه فرهنگی کشور از طریق 100 کانال توزیع میشود و شاید وزارت علوم بخش اندکی را دریافت کند، همچنین نهادهای کشور خود را ملزم به ارائه گزارش کاری نمیدانند.
ردیف بودجه فرهنگی را در مجلس نگاه کنید و ببینید چند دانشگاه، سازمان و وزارتخانه هستند که بودجه فرهنگی دریافت میکنند، این مساله درستی نیست. یا باید بگوییم که فرهنگمان مانند بسیاری از کشورها، فرهنگ عمومی است؛ یعنی هر محصولی که تولید شد، در صورتی که مخاطب و مشتری داشت، مشکلی ندارد و بسترهای فروش آن را تامین میکنیم، درحالی که ما میگوییم در جهت ارزشهای اسلام، انقلاب اسلامی و... به ارگانهای متولی یارانه میدهیم، اما باز میبینیم که بهعنوان مثال مردم کتابخوان نیستند. اصلا بروید 10 کتاب برتری که در راسته انقلاب به فروش میرسد را نگاه کنید، کدام یک از آنها با فرهنگ کشور سازگاری دارد؟ نمیگویم بیفرهنگی است، اما در راستای فرهنگ کشور هم نیستند.
کرونا ثابت کرد برخی فعالیتهای فرهنگی هیچگونه دستاوردی نداشتند
معتقدم کرونا به ما نشان داد برخی فعالیتهای فرهنگی هیچگونه دستاوردی نداشته؛ چراکه تعطیلی آنها مشکلساز نشده است. کرونا تلنگر بسیار خوبی برای ما بوده است، البته اگر از آن درس بگیریم.
تجربه ثابت کرده متولیان چندان از این تلنگرها استفاده نمیکنند.
دلیلش این است که کسی نمیداند در حوزه فرهنگ باید از کدام نهاد مطالبه کند. نگاه کنید وقتی برق در کشور قطع میشود، میدانیم که نهایتا با دو ارگان روبهرو هستیم، هرچند آنها هم مشکلات را به گردن یکدیگر میاندازند؛ اما در عرصه فرهنگ هیچکس پاسخگو نیست. مثلا عنوان میشود دانشجویان دهه 70 از لحاظ فرهنگی درحال افت هستند که نمونه آن را میتوان در بحث پوشش دید، اما متولی این عرصه حتی در مقوله پوشش هم مشخص نیست. یعنی اگر یک روز دانشجویان همگی رنگهای زننده بپوشند، مشخص نیست باید به سراغ چه نهادی رفت. واردکننده، وزارت ارشاد، فروشنده، نیروی انتظامی و... کدام یک در این مقوله متولی هستند.
باید فاصله میان فرهنگ رسمی با غیررسمی را در کشور کاهش دهیم
در ایام کرونا دیدیم وزارت علوم دولت دوازدهم حتی در انجام برخی فعالیتهای فرهنگی هم با مشکل مواجه شده بود، با توجه به این مساله فضای فرهنگی دولت یازدهم و دوازدهم در فضای دانشگاهی را چطور ارزیابی میکنید؟
نمیخواهم ارگانی را نقد کنم بلکه میگویم نهادی امروز در حوزه فرهنگی موفق است که بتواند فاصله بین سیاستهای حوزه رسمی با غیررسمی را کاهش دهد. ما امروز یک فرهنگ غیررسمی داریم که رفتن به کافیشاپ، گوش دادن به برخی موسیقیها و... ازجمله آنهاست و تمایل بیشتر افراد نیز استفاده از آن است، از اینرو معتقدم فرهنگ رسمیای موفق است که بتواند از فرهنگ غیررسمی مجاز که با چارچوب هم چندان در تضاد نیست، استفاده کند؛ چراکه از این طریق افراد و بهویژه نسل جوان و دانشجو متوجه میشود میتواند از این نوع فرهنگ در مکانهای رسمی هم استفاده کند، درحالیکه امروزه، روزبهروز بیشتر از گذشته میبینیم که اعلام میشود ما فرهنگ رسمی هستیم و نمیتوانیم از فرهنگ غیررسمی استفاده کنیم. قطعا دانشجوی امروزی هم خودش را چندان مقید نمیداند که از فرهنگ رسمی استفاده کند.
جهاد دانشگاهی برای کاهش فاصله میان فرهنگ رسمی و غیررسمی چه اقداماتی را انجام داده است؟
ما درحوزههای مختلف، متفاوت عمل کردهایم. البته در حوزه دانشجویی مانند دیگر بخشها بودهایم. علاوهبر اینکه در این حوزه یکی از مشکلات ما این است که دانشجویان کمی را دراختیار داریم. وزارت علوم، وزارت بهداشت و دانشگاه آزاد اسلامی دانشجویان قابلتوجهی را دارد اما تعداد کل دانشجویان جهاد دانشگاهی به 100هزار نفر هم نمیرسد. قطعا برای این دسته، تا جایی که توانستیم برنامههایی را از طریق کانالها و دیگر بسترهای فضای مجازی برگزار کردیم اما عمده فعالیتمان از طریق مجموعههایی که دانشجویی نیستند، مانند ایسپا دنبال میشود. ما چند موج نظرسنجی جدی را درباره کرونا، ازدواج، ارزشها و نگرشها، عفاف و حجاب، انتخابات و... انجام دادیم. سایتهای ما نیز تحلیلهای زیادی را در حوزههای مختلف داشتند. با این حال هدفمان این است که بعد از آن عمده برنامههایمان را در حوزههای برنامههای مهارتی، معنوی، گفتوگومحور، هنری و محیطزیستی خلاصه کنیم، یعنی اگر میخواهیم در حوزه کتابخوانی هم برنامه برگزار کنیم باید حتما به یکی از این حوزهها مرتبط باشد. یکسری کارها مثل برگزاری جشنواره شعر، مسابقه کتاب سهدقیقه و... را داشتیم.
نسل جوان و دانشجوی کشور دچار چندزیستی شده است
ارزیابیتان از میزان اثرگذاری برنامههای فرهنگی انجامشده در دانشگاهها چیست؟
ارزیابی فرهنگی را باید با خروجی در نظر گرفت. یعنی میگوییم میخواهیم محصولی که از دانشگاهها خارج میشود، فردی صبور، اهل گفتوگو و آرام بوده و به نظر دیگران احترام بگذارد، در امانت خیانت نکند، مودب باشد، هنجارهای عرفی را رعایت کرده و به هنر علاقهمند باشد، یک مهارت فرهنگی را فرا بگیرد، اعتمادبهنفس داشته باشد و...؛ نگاه کنید اگر خروجی امروز دانشگاههای ما این مولفهها را دارد، میتوان گفت برنامههای فرهنگی ما اثرگذار بوده است. جالب اینجاست که محصولی که وارد دانشگاه میشود، چه در چهار سال دانشگاه و چه 12 سال ایام آموزشوپرورش، بهطوری کلی تحت تربیت قرار دارد و جز شبکههای مجازی و اینترنت که آن هم چند سال اخیر به این حد از گستردگی رسیده، هیچ بخش دیگری به حوزه تربیتی نفوذ نکرده است. این را هم در نظر بگیرید که هم اساتید و هم معلمان با گزینش انتخاب میشوند، اما وضعیت امروز نشان میدهد باید ایراد کار را در جای دیگری جستوجو کنیم. متاسفانه امروز دانشجویان و نسل جوان ما دچار چندزیستی شدهاند. منظورم ریا نیست، بلکه فرد تصور میکند بهطور همزمان میتواند چند زیست داشته باشد، یعنی زیست خانوادگیاش، رفاقتیاش، رسمیاش و... با یکدیگر متفاوت است. فرق بین ریا و زیست این است که در ریاکاری نوعی پوشش را قبول ندارید، اما به اقتضای شرایط آن را انجام میدهید. اما در زیست، فرد میگوید دوست دارم در محیط خانوادگیام فلانپوشش را داشته باشم اما وقتی با دوستانم بیرون میروم، دیگر علاقهای به آن ندارم. مساله اصلی اینجاست که چند زیست باعث میشود تا هویت افراد هم تحتالشعاع قرار بگیرد و اتفاق بدتری که رخ داده این است که خانوادهها برای بچههایشان درحال تغییر زیست هستند. یعنی مادر خانواده، وقتی میبیند دخترش میخواهد به جشن تولدی برود که مختلط است، چون دیگر نمیتواند مانع حضور دخترش شود، خودش هم همراه او میرود. قطعا نظام فرهنگی نیازمند یک نخ تسبیح است، اما تصور میکنم ما چنین نخ تسبیحی را در این عرصه نداریم.
آفت جامعه امروز ما ریا و نفاق فرهنگی است
از ابتدا نظام فرهنگی کشور بدون نخ تسبیح بوده یا در دو دهه گذشته این نخ از بین رفته است؟
از زمانی که بنده به یاد دارم، نخ تسبیحی وجود نداشته است. حتی میبینیم برخی مسئولان در جلسات رسمی و غیررسمی هم نگاههای متفاوتی دارند. آفت جامعه ما ریا و نفاق فرهنگی است. از طرف دیگر بزرگترها نمیتوانند فرزندان خودشان را درباره بسیاری از موضوعات قانع کنند. در دنیا اختلاف نسلی بین 10 تا 12 سال است، اما این مساله در کشور ما به چهار تا پنج سال کاهش پیدا کرده، یعنی ترم یک دانشگاه با ترم هشتم کاملا متفاوت است و دلیلش هم این است که ما درباره تصمیمگیریهایمان یا مطالعه نمیکنیم یا به مطالعات توجهی نمیکنیم. مثلا میگویند ارزشهای جوانان نسبت به یک مقوله کاهش پیدا کرده و در یک جلسه هم همه مسئولان درباره آن بحث میکنند، اما درنهایت هیچ اتفاقی نمیافتد. بگذارید یک مثال دیگر بزنم، امروز اعلام میشود که بر اثر کرونا 375 نفر جان باختند، فردا 283 نفر، پسفردا 500 نفر، همهمان فقط گوش میدهیم به آمار. حتی اگر بگویند امروز 300 نفر از جوانان خودکشی کردند، فردا 235 نفر و... بازهم به این آمار عادت میکنیم و هیچکس نمیآید بگوید که برای کاهش این آمار تلاش کرده است. متاسفانه موفقیتها در کشور ما برای همه است اما وقتی بحث از شکست میشود، اتفاقی که میافتد این است که همه تقصیرها بر سر ارگانی که زورش از بقیه کمتر است، میافتد و این اصلا درست نیست.
تنها نتیجهمحور شدیم اصلا کاری به فرآیندها نداریم
مشکلی اصلی را کجا میبینید؟
مشکل ما در عرصه فرهنگ این است که ما تنها نتیجهمحور هستیم و اصلا کاری به فرآیندها نداریم. یعنی میگوییم فردی دست به قتل دیگری زده، باید زندانی شده و اعدام شود یا برای مصرف مواد به زندان برود، اما مساله مهم این است که کدام فرآیند باعث این اتفاق شده و چه کسانی در این فرآیند مقصر هستند. نگاه کنید در این فرآیند وزارتخانهای که میتوانست برای جوان شغل ایجاد کند، زمینه ازدواج او را تسهیل کند و... مقصر نیستند؟ در واقعیت این است که خیر. امروز میگویند طلاق افزایش پیدا کرده، مساله این است که کدام ارگان باید این آسیب را کاهش دهد. متاسفانه ما برای خیلی از حوزههای اجتماعی اصلا دستگاه متولی نداریم و همان دستگاههایی که داریم مانند سازمان بهزیستی، کمیته امداد و... هم پاسخگو نیستند. راهکار حل این مشکلات هم این است که ما باید دانشجویانی تربیت کنیم که نسبت به همنوع خود بیتفاوت نباشند تا از این طریق به تدریج شاهد تغییر وضعیت باشیم.
همین عرصه فضای مجازی را نگاه کنید، امروز چه کسی پاسخگوی چالشهای این حوزه است. قطعا نهادسازی برای رفع مشکلات جواب نمیدهد؛ چراکه ما تنها نهاد را میسازیم و اولا که اختیاری به او نمیدهیم و ثانیا بودجهای در اختیارش قرار نمیدهیم. مساله کشور ما این است که اختیارات در دست نهادهای بدون پول و پول دست نهادهایی است که انگیزه کار ندارند و به هیچکس هم پاسخگو نیستند. برنامههای پرهزینه خلقالساعهای که شاهدش هستیم همگی نشان از وجود بودجه است که برنامهای هم برای هزینهکرد آنها وجود ندارد. امروز در عرصه فرهنگ به جایی رسیدهایم که به نظرم کار نکردن بسیار بهتر از کار کردن است؛ چراکه مثلا اگر قرار به اجرای یک تئاتر باشد، باید به ارگانهای مختلف پاسخ دهد.
دانشگاهها زیست بومی و فرهنگی مردم استانها را تحتالشعاع قرار دادند
زیست بومی و فرهنگی مردم در استانهای مختلف تا چه میزان مورد توجه دانشگاههای کشور قرار میگیرد؟
یکی از دلایلی که باعث برهمخوردن زیست فرهنگی و بومی استانهای کشور شده، همین دانشگاهها هستند تا جایی که پوشش، فرهنگ و آداب و رسوم را تحتالشعاع قرار داد. البته این مساله بدی هم نیست. با این حال در جهاد دانشگاهی تلاش کردیم تا حدی این مساله را برای اجرای برنامههایمان در نظر بگیریم، مثلا سوگواره حسینی را در زنجان که یک شهر مذهبی است، دنبال میکنیم. یا جشنواره عکس روز واقعه که مربوط به اربعین است را واحد خوزستان ما انجام میدهد. اما اینکه بگوییم در کشور این مقوله مورد توجه قرار گرفته، اینطور نیست. البته امروز دیگر زیست بومی مردممان هم تغییر کرده تا جایی که در شهرهای مختلف درصد کمی از مردم را میتوان دید که لباس بومی خودشان را به تن دارند، گویی جهانی شدن و رشد اینترنت باعث شده این زیست تغییر کند و حتی از لحاظ غذایی هم اتفاقات ویژهای رخ داده است. مثلا زمانی برای خرید شیرینی کرمان حتما باید به این شهر سفر میکردیم، اما امروز در شیراز و تهران هم بهراحتی میتوان این شیرینی را پیدا کرد. یعنی رشد ارتباطات، سنت، موسیقی و آداب و رسوم بومی را تغییر کرده است. معتقدم کشوری که به توسعه فرهنگی نرسید، هیچگاه به توسعه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی نمیرسد. هرچه از لحاظ تکنولوژی پیشرفت کنیم اما فرهنگمان رشد نکند، باز هم با چالشهایی روبهرو هستیم. همین کرونا را مدنظر قرار دهید، چرا این حجم از مشکلات را در ارتباط با این بیماری داریم؛ دلیلش این است که هنوز افراد زیادی قانع نمیشوند که باید ماسک زده و مسافرت نروند. یعنی عدمتوسعه فرهنگی باعث شده شبکه بهداشت، اقتصاد، امنیت روانی و... ضربه بخورد. یعنی توسعه فرهنگی مقدم بر همه توسعههاست و لازمه آن هم همراهی مردم با حاکمان است.
امروز با توجه به تغییر نسل و تفاوتهای فرهنگی میان دانشجوی امروز با دهه 60 و 70، کادرسازی در قشر دانشجو را چطور ارزیابی میکنید؟
یک زمانی عمده نیروهایی که در جهاد دانشگاهی حضور داشتند از طریق فرهنگی جذب میشدند و امروز هم جهاد استخدام به معنی واقعی کلمه ندارد. از طرف دیگر امروز همه حوزههای مربوط به استخدام تحت نظر سازمان اداری و استخدامی شده و نمیتوان زیاد از این فضا فاصله گرفت. اما امروزه جز برخی ارکان مانند نیروهای نظامی و انتظامی، دیگر دستگاهها کادرسازی به معنای قبل ندارند و عملا برنامههایی از سوی دستگاهها برای این مهم وجود ندارد.
دولت فعلی به دانشجو اجازه دهد به خطقرمزها در عرصه فرهنگی نزدیک شود
تصور میکنید وزیر علوم و بهویژه معاون فرهنگی او در کوتاهمدت باید چه راهکارهایی را برای سروسامان دادن به وضعیت دانشگاههای کشور به مرحله اجرا برساند؟
دولت جدید باید در همه ارکانش بیشتر شنونده باشد و چرایی وجود مشکلات را دریابد؛ چراکه میدانیم برخی مشکلات هشت سال گذشته، مربوط به دولت نهم و دهم بوده، از اینرو در وهله اول باید دولت فعلی برخی مشکلات را به شکل اساسی و از طریق شنیدن و تعامل حل کند. با این حال چون کورسوی جدیدی در میان مردم ایجاد شده، فرصت کافی برای حل مشکلات وجود دارد. اما اگر باز هم به دلیل کرونا شاهد غیرحضوری بودن دانشگاهها باشیم، در این عرصه کار سخت میشود؛ چراکه تاثیر روی قشر دانشجو، تنها از طریق برنامههای حضوری ممکن است. ما امروزه دانشجویانی داریم که حتی به ترم پنج میروند اما هنوز فضای دانشگاه را درک نکردهاند. قطعا وقتی دانشجویی زیست دانشگاه را ندارد، از لحاظ شخصیتی هم رشد درستی نخواهد داشت.
تقویت تشکلها، استفاده از خود دانشجویان برای پیشبرد برنامهها، اعتماد به دانشجویان برای اجرای برنامهها، بازتر کردن فضا در برخی حوزهها مانند هنر، موسیقی، تئاتر، مسئولیت اجتماعی و... باید در دولت فعلی مدنظر قرار بگیرد. البته نمیگویم که از خطقرمزها عقب بنشینیم، بلکه اگر خطقرمزی داریم باید اجازه داد تا دانشجو به آن نزدیک شود، نه اینکه خطقرمز را رد کند، مساله این است که ما نسبت به خطقرمزها بسیار دور ایستادهایم و میتوان این فاصله را کم کرد و به دانشجو اجازه دهیم تا از بیشترین منطقه مربوط به مجوز فعالیتها استفاده کنند. متاسفانه ما امروز از مجوزات هم به درستی استفاده نمیکنیم.
نزدیک شدن به خطقرمز آن هم درحالیکه این اطمینان ایجاد شود که قرار به عبور کردن از خطقرمزها نیست، نیاز به آموزش دارد.
قطعا همینطور است. رکن فرهنگی کشور ما را نظام رسمی که همان مدرسه و دانشگاه است، با خانواده و دوستان تشکیل میدهد. متاسفانه بسیاری از اقداماتی که توسط دانشگاه صورت میگیرد توسط رکن خانواده و دوستان خنثی میشود و نمیتوان در دانشگاه به دانشجویی گفت سر وقت نماز بخواند، درحالیکه خانواده و دوستان این دانشجو اصلا نماز نمیخوانند. به همین دلیل مثلث خانواده، نظام رسمی و دوستان باید در یک راستا حرکت کنند. درست است که نظام دانشگاه، نظام باید و نبایدی نبوده و نظام اختیار است؛ اما تاثیرگذاری آن توسط دو رکن دیگر از بین میرود.
چشمانداز فرهنگی جامعه دانشگاهی را چطور میبینید؟
معتقدم کرونا یک بازگشت به خود برای انسانها ایجاد کرده و نشان داده با همه پیشرفتها، مشخص نیست وقتی فردی صبح از خانه بیرون میرود، قرار است پایان روز را ببیند یا خیر. مرگآگاهی قطعا اثرات زیادی را خواهد داشت و اگر بتوانیم از این فرصتی که در اختیارمان قرار گرفته، بهره ببریم اتفاقات خوبی رخ میدهد. یعنی اگر انسانها با نگاه جهانبینی خدایی به دنیا نگاه کنند بعید نیست که در دوران پساکرونا، وضعیت بهتری را شاهد باشیم.
آمار برخی نظرسنجیهای ایسپا را منتشر نکردهایم
جهاد دانشگاهی چند درصد از آمارهایی که توسط ایسپا به دست میآید را منتشر نمیکند؟
افکارسنجی ما دو دسته کار انجام میدهد، یک دسته از کارها خوشفرمایی و دیگری کارفرمایی است. ما از طریق پولی که از طریق کارهای کارفرمایی انجام میدهیم، به فعالیت خوشفرمایی نیز میپردازیم و انتشار آمار مربوط به کارهای خوشفرمایی در اختیار خودمان است. درست است که در طول این سالها شاید نتایج برخی نظرسنجیهایمان را به دلایل مختلف منتشر نکرده باشیم، اما محال است اگر مطلبی را منتشر کردهایم، خلافواقع بوده است. ما تحتفشار و نفوذ هیچ ارگانی، آمار غیرواقع را منتشر نکردهایم.
در این میان با وزارت علوم و بهداشت تعامل خوبی داریم اما چون اقدام عملی مربوط به برخی نظرسنجیها به یک ارگان مشخص مرتبط نمیشود، نمیدانیم برای اصلاح روندهایی که طبق آمارها وضعیت خوبی در آنها نداریم باید به کدام ارگان مراجعه کنیم. درحالی که در دنیا نظرسنجیها بر تصمیمات و سیاستگذاریها اثرگذار است.
در برخی موضوعات اجازه انجام نظرسنجی را به ما نمیدهند
معمولا در کشور ما برخی ارگانها نسبت به انتشار برخی آمارها میایستند؛ امروز با تغییر فضاهای ارتباطی این روند از سوی دستگاههای مختلف اصلاح شده است؟
متاسفانه خیر. در برخی موضوعات مانند ایدز حتی اجازه انجام نظرسنجی را هم نداریم و حتی با برخی پرسشگران ما که در حیطه مسائل جنسی درحال تحقیق بودند، برخورد هم شده است. نکته قابل تامل اینجاست که نظرسنجی در کشور مانند آزمایشگاه میماند، یعنی تا زمانی که آزمایش خون ندهیم، نمیدانیم دچار چه مشکلاتی هستیم، از طرفی هم وقتی آزمایشگاه اعلام کرد که شما دچار چربی خون هستید که نباید آزمایشگاه را خراب کنید، بلکه باید به دنبال درمان بیماریها باشید. متاسفانه سه نوع مواجهه با نظرسنجی داریم، اول که آن را قبول نمیکنند، دوم میگویند روشهای انجام نظرسنجی اشتباه بوده و درنهایت هم میگویند آمارهای اعلامشده، مساله جدیدی نیست.