سیاستهای اصولی برزمین مانده
کاش در این ۸ سال یا به عبارت دقیقتر کاش در این ۹ سال پس از ابلاغ رسمی، کسی در کشور بود که با جرأت تمام و بدون ملاحظه و بدون سیاستبازی، همان «سیاستهای اصولی» را پیگیری کند.
نسیمآنلاین: چند روز است که رئیسجمهور و مسئولین وزارت ارتباطات و یک سری از جریانهای رسانهای وابسته به آنها با کنایه و طعنه و گزارههایی پرغلط، مشغول حرف زدن در مورد پهنای باند و آن سیاست اصولی و تدبیر عقلانی رها شده و زمینمانده هستند. البته ملاحظه دارند و نمیگویند که خطابشان رهبری و سیاست ابلاغی ایشان است.
تکلیف دولت و وزارت ارتباطات با «سیاستهای اصولی مکررا ابلاغ شده» روشن است. در سال هشتم ریاست جمهوری آقای روحانی، سال ششم مسئولیت آقای آذری جهرمی در وزارت ارتباطات و چهارسال بعد از ابلاغ «سند تبیین الزامات شبکه ملی اطلاعات»، تنها ۲۵ درصد از این شبکه محقق شده است. هنوز چند ماه از تذکر رهبری در دیدار با هیات دولت نگذشته است که فرمودند: «اجزای شبکه ملی اطلاعات باید در زمانبندیهای مشخص تحقق پیدا کند؛ آدم میبیند که تحقق پیدا نمیکند، از زمانبندیها عقباند؛ یا سیاستهای اصولیای در زمینه پهنای باند وجود دارد که مکرر ابلاغ شده، خب این سیاستها باید رعایت بشود و اینها مورد درخواست و تأکید مؤکد اینجانب است.»
خطاب این متن به بزرگوارانی است که نظر متفاوتی نسبت به دولت و وزارت ارتباطات دارند؛ دقت دارید که زمین ماندن این مطالبه مبتنی بر منافع ملی چه ضربههای غیر قابل جبرانی به کشور زده است؟ کدام مصلحت کوتاهمدت یا بلندمدتی این سطح از آسیب در گستره ملی و با این ابعاد اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی را توجیه میکند؟! خوب است ملاحظه دوقطبیهای کاذب و انتخابات و شرایط اجتماعی و فضای رسانهای و همه چیز را بکنید؛ لکن تکلیف دستور رهبری و مصالح کشور و نتیجه این روند را هم روشن کنید.
کاش در این ۸ سال یا به عبارت دقیقتر کاش در این ۹ سال پس از ابلاغ رسمی، کسی در کشور بود که با جرأت تمام و بدون ملاحظه و بدون سیاستبازی، همان «سیاستهای اصولی» را پیگیری کند. اگر چنین بود، شبکه ملی اطلاعات به سرانجام میرسید و در دوره نیاز مردم به خدمات، نه تنها دچار افت خجالتآور کیفیت شبکه ارتباطی نمیشدیم بلکه دسترسی وسیع، فراگیر، همگانی، بهینه، ارزان، پربهره و مطابق با یک معماری عاقلانه در شبکه ملی داشتیم. در همین دوره رشد و توسعه، پهنای باند بینالملل هم به تناسب و به قاعده افزایش مییافت و تجربه پیشرفت و توسعه عاقلانه و مبتنی بر منافع ملی را رقم میزد.
باید از خود بپرسیم چرا هجمه باند ضدتوسعه و مدافع عقبماندگی ایران -که سیاستهای استعماری و تجویزهای ضدپیشرفت را پیش میبرند و حرفهای منسوخ چند دهه پیش غربیها را تکرار میکنند- اینقدر در محاسبات ما اثر گذاشته است؟!
سانسور و حذف محتوا و نفی قهرمان و ارزش و امید ملت را که جدی نمیگیریم؛ خوب است تکلیفمان را نسبت به مهندسی اجتماعی از طریق پلتفرمهای دشمن و روندهای تحمیلی ضدملت (که در کمتر کشوری تحمل میشود) روشن کنیم.
مبانی و قوانین جمهوری اسلامی که هیچ، با تجربه دنیا و کشورهای مختلف از انگلیس و آلمان و فرانسه تا استرالیا و از آمریکا و روسیه تا امارات و حتی بوتان(!) چه میکنید؟
به راستی دلیل این رفتار محافظهکارانه چیست؟ چرا عرصه را برای تقابلسازی از «شبکه ملی اطلاعات» و «پهنای باند اینترنت» خالی کردهاید؟ چرا کسی نمیگوید که دسترسی با کیفیتتر و بهصرفهتر به محتوا و خدمات داخلی چه نسبتی با افزایش پهنای باند اینترنت دارد؟ چرا کسی متذکر نمیشود که اولویتبخشی به توسعه و تقویت ارتباطات داخلی پیشنهاد وزیر فعلی و تیم مدیریتی ایشان بوده و با پیگیریهای همین وزارتخانه به تصویب شورای عالی فضای مجازی رسیده است؟ چرا تعهداتی را که باید تا سال ۱۴۰۰ توسط وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات محقق شوند، مطالبه نمیکنید؟
نگران انتخاباتاید؟ پس خوب است بدون رودربایستی به این پرسش پاسخ دهید که آیا امکان برگزاری انتخابات بدون احتمال مداخله سازمانیافته دشمن و یا تخلف جریانهای سیاسی از طریق فضای مجازی وجود دارد که از الان نگران نتیجه و دوقطبی و... هستید؟
سؤالهای زیادی وجود دارد که همه، از رسانه تا فعال و از حکمران تا سیاستگذار و مجری و کارشناس و همه کسانی که مسئولاند یا نگران منافع ملیاند، باید پاسخگوی آن باشند.