از "زنوناوین" تا استندآپ کمدی در روز دانشجو
وقتی ذائقه دانشجو تا حدی غیر سیاسی شد که حتی ۱۶ آدر نیز نتوان برای آوردنش در یک سالن ۵۰۰ نفره راهی جز برگزاری استندآپ کمدی انتخاب کرد، سرنوشت آن جامعه غیرقابل پیش بینی نیست. آن جامعه به قدری غیرسیاسی خواهد شد که معادلات انتخاب مسئولان و آینده اش در چند روز مانده به انتخابات با چند دروغ و شایعه و عملیات روانی دگرگون میشود.این همان جامعه ای است که اگر کسی این طنز را بگوید که "رقیب من در صورت پیروزی در خیابان ها دیوار خواهد کشید" به یکباره این طنز باور نکردنی به یک باور عمومی تبدیل می شود
نسیم آنلاین : امیرحسین ثابتی در کانال تلگرامی خود نوشت:
1. فردای انتخابات 96 و در اوج تحلیلهای مختلف درباره شکست جریان انقلابی در انتخابات، تحلیلی از وحید جلیلی منتشر شد که ریشه های این شکست را خوب تببین کرده بود. خلاصه آن تحلیل این بود که ما فقط در انتخابات ریاست جمهوری که یک رقابت سیاسی است شکست نخوردیم، قبل از آن در بسیاری از رقابت های فرهنگی، هنری، رسانه ای و... دیگر نیز شکست خوردیم و اتفاقا مقدمه شکست سیاسی ما در انتخابات نیز شکست در همان رقابت های قبلی بود.
یکی از مثالهای او نیز این بود که وقتی فیلمهای پوچ و مبتذلی مثل "فروشنده" یا "50 کیلو آلبالو" و... بالای 10 میلیارد فروش می کنند اما همزمان فیلم های خوب و قابل دفاع جریان انقلاب مثل "یتیمخانه ایران" یا "ماجرای نیمروز" نهایت فروششان 3 تا 4 میلیارد است، یعنی ما در یک پدیده مهم و اثرگذار شکست خورده ایم و آن «ذائقه سازی مخاطب» است. 2. اما "ذائقه مخاطب" دقیقا کجا شکل می گیرد و ما به عنوان فعالین جریان انقلاب در عرصه های مختلف، چه نقشی در ساختن این ذائقه داریم؟ این روزها حتما شما نیز اخبار زیادی از دانشگاه ها به مناسبت روز دانشجو شنیده اید. حتما هم یکی از اخباری که شنیده اید برگزاری انواع و اقسام مراسم های استندآپ کمدی، تقلید صدا و... به مناسبت روز دانشجو بوده است! اسفبار تر آنکه بخش قابل توجهی از این برنامه ها توسط تشکل های انقلابی مثل بسیج دانشجویی، جامعه اسلامی و ... برگزار شده و در پایان هم اینطور استدلال می شود که اگر این مراسم ها را برگزار نکنیم دانشجویان از مراسم های دیگری که در آنها حرف مهم و جدی زده شود استقبال نخواهند کرد!
3. متوجه ارتباط بند اول با بند دوم شدید؟ اهمیت «ذائقه سازی مخاطب» دقیقا همینجا خودش را نشان می دهد. وقتی در اوج مشکلات کشور، فشارهای دشمن، ناکارآمدی های داخلی و ده ها بحث جدی و مهمی که کشور با آنها درگیر است اولویت دانشجویان ما سرگرمی به این مباحث است، دیگر چه انتظاری باید از توده مردم داشت؟ دانشجویی که باید پیشقدم تولید فکر، مطالبه از مسئولین، تبیین واقعیات برای مردم، ابتکار عمل برای حل مشکلات و... باشد، در مهم ترین مناسبتی که باید این وظایفش را عملیاتی کند درگیر این است که از کمدینی دعوت کند که تقلید صدایش بهتر است یا جوک تعریف کردنش!
4. وقتی ذائقه دانشجو تا حدی غیر سیاسی شد که حتی 16 آدر نیز نتوان برای آوردنش در یک سالن 500 نفره راهی جز برگزاری استندآپ کمدی انتخاب کرد، سرنوشت آن جامعه غیرقابل پیش بینی نیست. آن جامعه به قدری غیرسیاسی خواهد شد که معادلات انتخاب مسئولان و آینده اش در چند روز مانده به انتخابات با چند دروغ و شایعه و عملیات روانی دگرگون میشود.این همان جامعه ای است که اگر کسی این طنز را بگوید که "رقیب من در صورت پیروزی در خیابان ها دیوار خواهد کشید" به یکباره این طنز باور نکردنی به یک باور عمومی تبدیل می شود و چنین جامعه ای برای افزایش سطح فکری و تاریخی اش نه یک برجام که اگر ده ها برجام و Fatf را هم تجربه کند، شاید کم باشد. این همان جامعه ای است که رییس جمهورش پس از 4 برابر کردن قیمت ارز و یک چهارم کردن سفره های مردم کشورش به جای عذرخواهی از آنها و اصلاح روند اداره کشور، قهقهه زنان در چشم مردم نگاه میکند و با گفتن "زنوناوین" به ریش آنها میخندد.
5. این یک واقعیت تلخ است که امروز جریان غالب دانشجویی در کشور به جای تلاش برای "تغییر ذائقه" دانشگاه ها و به تبع آن جامعه، خودش تبدیل به موتور محرک برای ادامه همین ذائقه غالب شده و در اینجا بین دانشجوی حزب اللهی با اصلاح طلب نیز فرق چندانی نیست. خدا رحمت کند شهید بهشتی را که باید این جمله اش را قاب کرد و بالا سر تک تک دفاتر تشکل ها در سراسر کشور نصب کرد: «دانشجو موذن یک جامعه است، اگر خواب بماند نماز یک امت قضا می شود...»