جیغ بنفش احمدی نژاد و اصلاح طلبان در برابر دیوار چین
توسعه روابط با شرق موجبات کسادی بازار کاسبان تسلیم و مذاکره با آمریکا خواهد شد که اینگونه به تکاپو افتاده اند تا روابط منطقی و براساس منافع متقابل ایران و چین را تخریب کنند.
نسیم آنلاین ؛ علیرضا فقیهی راد: آمریکا و مذاکره در روزنامه های زنجیره ای اصلاحات و اظهارات محمود احمدی نژاد که در حقیقت تکمیل کننده پازل فشار حداکثری ترامپ جهت تغییر رفتار جمهوری اسلامی و به پای میزمذاکره کشاندن ایران نگذشته است، که همان جریان خط جدید خبری با حمله بی مبنا و کور به قرارداد راهبردی 25 ساله ایران و چین را آغاز کرد.
ابتدا محمود احمدی نژاد که روزی مخالف تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و موافق تسخیر سفارت شوروی بود و پس از برجام نیز سکوت اختیار کرد و هیچ واکنش درخوری نسبت به خسارت محض برجام نشان نداد و اخیرا نیز چندبار بحث کنار آمدن ایران با آمریکا و مذاکره را طرح کرده، در اظهاراتی از یک قرارداد 25 ساله با یک کشور خارجی گفت که بناست منافع ملی کشور به حراج گذاشته شود. پس از احمدی نژاد در یک هماهنگی تعجب برانگیز جریان رسانه ای اصلاح طلبان و افراد شاخصی چون عبدالله رمضان زاده نیز همین موج خبری علیه روابط ایران و چین را برجسته کردند.
ماجرای قرارداد 25 ساله ایران و چین به سفر شی جین پینگ رئیس جمهوری خلق چین در اسفند 94 برمی گردد. طی این سفر توافقات اولیه تحت عنوان «مشارکت جامع استراتژیک ایران و چین» انجام شد و جزییات و گسترش آن به مذاکرات بعدی موکول شد.
همان زمان رهبرمعظم انقلاب اسلامی در دیدار با رئیس جمهور چین ضمن تایید کلیت این حرکت فرمودند: «دولت و ملت ایران همواره به دنبال گسترش روابط با کشورهای مستقل و قابل اطمینان همچون چین بوده و هستند و بر همین اساس، توافق رؤسای جمهوری ایران و چین برای یک روابط استراتژیک ۲۵ ساله، کاملاً درست و حکمتآمیز است».
ایشان با اشاره به سیاستهای سلطهگرانهی برخی کشورها بهویژه آمریکا و همکاری غیرصادقانهی آنها با کشورهای دیگر افزودند: «این وضعیت موجب شده است که کشورهای مستقل، بهدنبال همکاریهای بیشتر با یکدیگر باشند و توافق ایران و چین برای روابط استراتژیک ۲۵ ساله در همین چارچوب است که باید با پیگیری جدی دو طرف، توافقها حتماً به مرحلهی عملیاتی برسند.»
اما پس از انعقاد برجام و سیاست دولت در جهت گرایش به غرب و اعتماد به آمریکا و اروپا، توسعه روابط با بقیه کشورهای دنیا از جمله آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا مهجور ماند و دولت تمام تخم مرغ های خود را در سبد آمریکا و اروپا قرار داد. حتی پس از خروج آمریکا از برجام و عیان شدن بی ثمر بودن برجام، کماکان دولت به امید وعده های اروپایی و گشایش های احتمالی اراده جدی بر پیگیری توافقات جامع با چین نداشت تا جائیکه 6 ماه ایران در چین هیچ سفیری نداشت. اکنون پس از پوچ شدن وعده ها و همراهی آشکار اروپا با آمریکا در اعمال راهبرد فشارحداکثری علیه ایران، دولت ناچارا به سمت احیا و توسعه روابط با چین رفته است.
چین که طی تمامی سال های تحریم توسط آمریکا و اروپا، نه تنها خریدار نفت ایران بوده است، بلکه بسیاری از نیازهای ایران را بدون نگاه سلطه آمیز و براساس منافع متقابل رفع کرده است.
بطور مشخص باید گفت قرارداد 25 ساله ایران و چین نه تنها هنوز نهایی نشده است، بلکه صرفا پیش نویسی ابتدایی آماده شده که باید مورد موافقت طرف چینی و احتمالا مذاکرات متعددی میان طرفین واقع شود. مجید رضا حریری رئیس اتاق مشترک ایران و چین نیز «با بیان اینکه با توجه به عمق و گستردگی این قراردادها به نظر نمی رسد اجرای آنها به دولت دوازدهم برسد، گفته است بایستی این قرارداد مورد تایید دولت چین نیز قرار گیرد.
در مرحله نهایی بایستی این قراردادها به مجلس ارسال شده و پس از تصویب مجلس حالت رسمی پیدا میکنند.» بنابراین این پروپاگاندای تبلیغاتی که بدون هیچ استناد و اطلاعاتی ادعا کنند چین در حال استثمار ایران است و برجام شرقی اتفاق افتاده است، از اساس بی مبناست چرا که هنوز هیچگونه توافقی نشده و به متن مشخصی نیز نرسیده است.
هرچند شفافیت و اعلام جزئیات قراردادهای بین المللی به مجلس شورای اسلامی جهت تصویب و بخصوص با به بی اعتمادی به مخفی کاری های دولت حسن روحانی امری ضروری است که در ادامه با پیشرفت روند امور باید تحقق یابد.
اما نقطه اساسی بحث این است که در حالی که آمریکا و اروپا طی سال های پس از انقلاب هرگونه خصومت ورزی و تحریمی علیه ایران اعمال داشته اند و دولت روحانی نیز 7 سال کشور را معطل چشم آبی های غربی نگه داشت و عایدی جز تحریم و فشار بیشتر برای ایران نداشت، کماکان عده ای که کاسه لیسی غرب و آمریکا را برای تداوم حیات سیاسی خود ضروری می بینند، از تعاملات اقتصادی با چین و روسیه که طی سال های تحریم تنها کشورهایی بودند که به کمک ایران آمدند احساس خطر کرده و به این راهبرد صحیح در توسعه روابط با شرق آن هم بدون هیچگونه اطلاعات و استنادی می تازند. در حقیقت گویا توسعه روابط با شرق موجبات کسادی بازار کاسبان تسلیم و مذاکره با آمریکا خواهد شد که اینگونه به تکاپو افتاده اند تا روابط منطقی و براساس منافع متقابل ایران و چین را تخریب کنند.
در واقع اگر دولت بجای 7 سال هدر دادن سرمایه های کشور در برجام، همین قرارداد آینده نگر و تضمین کننده منافع ملی ایران را پیگیری کرده بود، امروز هم کمک دهنده جدی به وضعیت اقتصادی کشور بود و هم توازن قوایی در برابر فشارحداکثری آمریکا آن هم با پشتوانه اقتصادی ایجاد شده بود.
از طرفی امروز دیگر مانند دوران جنگ سرد، ما با بلوک شرق تمدنی و ایدئولوژیک مواجه نیستیم که عده ای توسعه روابط با چین را مغایر با شعار « نه شرقی، نه غربی» قلمداد می کنند، بلکه با شرق جغرافیایی روبرو هستیم. اساس و مبنای این شعار نفی هرگونه سلطه پذیری در نظام بین الملل است، که در تاریخ روابط با چین نشان داده هیچگاه به دنبال تحریم و تجاوز و سلطه بر ایران نبوده و باید گفت اساسا نظم حاکم بر نظام بین الملل و نظام دو قطبی بر مبنای بلوک غرب و شرق تغییر کرده است. و شاهد هستیم چین و روسیه در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل در برابر زیاده خواهی ها و سلطه گری های آمریکا و اروپا علیه ایران می ایستند و به قطعنامه های ضد ایرانی رای منفی می دهند.
از طرفی در شرایطی که شاهد افول نظم آمریکایی ـ اروپایی(نظم غربی) بر نظام بین الملل هستیم، تا جائیکه کنفرانس امنیتی 2020 مونیخ از «غرب زدودگی» از نظام بین الملل (Westlessness) یاد می کنند و سران کشورهای اروپایی از چرخش قدرت به سمت شرق با محوریت چین یاد می کنند، سازمان توسعه همکاری های اقتصادی اعلام می کند تا پایان سال 2040 اقتصاد چین 77 درصد بزرگ تر از اقتصاد آمریکا خواهد بود و حتی آمریکا راهبرد امنیت ملی خود را براساس تقویت و اولویت نگاه به شرق تنظیم می کند، کاملا عقلایی و منطقی خواهد بود که جمهوری اسلامی ایران با وجود منافع مشترک به سمت قراردادهای راهبردی آینده نگرانه با چین براساس منافع متقابل و نگاه به شرق ضمن حفظ موضع خود در مسائل اختلافی حرکت کند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در تبیین اولویت های سیاست خارجی کشور در بهمن 96 فرمودند: «در سیاست خارجی، ترجیح شرق بر غرب، ترجیح همسایه بر دور، ترجیح ملّتها و کشورهایی که با ما وجه مشترکی دارند بر دیگران، یکی از اولویّتهای امروز ما است.»
بنابراین در شرایط تحریم و فشار حداکثری توسط آمریکا و اروپا و آشکار شدن بی ثمر و پر ضرر بودن اعتماد به غرب، ایران باید ضمن چرخش اساسی در توسعه روابط خود به سمت شرق به دنبال تنوع همکاری با کشورهای دارای منافع مشترک و ایجاد ائتلاف در برابر آمریکا باشد. این مهم که هم دربرگیرنده منافع اقتصادی کشور است و هم متوازن کننده قدرت جمهوری اسلامی در نظام بین الملل در برابر سلطه آمریکا است، می تواند از چین تا آمریکای لاتین، آفریقا و کشورهای همسایه را دربر بگیرد. امری که با تحقق آن طبیعتا موجب برچیده شدن بساط غرب گرایان و کاسبان مذاکره از اصلاح طلبان تا احمدی نژاد خواهد شد و به همین دلیل است که این روزها جیغ بنفش آنها بلند شده است.