مهدی فضائلی در گفتگوی تفصیلی با نسیم آنلاین:
مذاکره با ایران، «آمریکا» را از انزوا خارج میکند؛ هدف جریان تحریف القای یاس در جامعه است
مهدی فضائلی با اشاره به این که آمریکا در شرایط فعلی در انزوا قرار گرفته است گفت: آدرس غلط جریان تحریف برای مذاکره با آمریکا باعث خارج شدن این کشور از انزوا می شود. بنابراین مذاکره با آمریکا برای ما مضرر و برای آمریکا مفید است.
نسیم آنلاین: جعفربرزگر: «تحریف» آن روی سکه «تحریم» است. اگر تحریف پیروز شود تحریم هم خواهد توانست اراده مردم و مسئولان را بشکند. از این رو بود که رهبر انقلاب در سخنرانی عید قربان شکست خط تحریم را در گرو خط تحریف دانستند. خطی که واقعیتها کشور را نادیده گرفته و سیاهنمایی میکند تا این پیام را به جامعه منتقل کند که راهی جز تسلیم در مقابل دشمن نیست.
واکاوی ابعاد مختلف این خط و جریانات سیاسی و رسانهای که در آن نقش ایفاء میکنند دستمایه پرونده رسانهای نسیم آنلاین شده است. تا با آگاهی بخشی در مورد این خط بتواند قدمی موثر در شکست خط تحریم دشمن علیه ملت ایران بردارد. در سلسله گفتگوهایی به بررسی ابعاد مختلف خط تحریف خواهیم پرداخت. گفتگوی علی الفت پور نویسنده و تحلیل گر مسائل سیاسی با تیتر «خط تحریف به دنبال «لیبرالیسیم اسلامی» است» منتشر شد. گفتگوی مهدی خانعلی زاده هم با عنوان «پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا به ضرر ایران است» در قالب همین پرونده در نسیم آنلاین منتشر شده است. سومین گفت وگو در چارچوب این پرونده با امیر حسین ثابتی فعال رسانهای و تحلیلگر سیاسی انجام شد که با تیتر «گفتمان دولت روحانی بر اساس تحریف واقعیتهای کشور شکل گرفت » منتشر شده است. او معتقد است که دولت روحانی مولود و برآمده از جریان تحریف است و گفتمان این دولت بر اساس تحریف شکل گرفته است. در این گفت وگو به سراغ مهدی فضائلی از فعالین رسانهای اصولگرا و مدیر عامل اسبق خبرگزاری فارس رفتهایم تا با او در مورد ابعاد و ماهیت جریان تحریف گفتگو کنیم. فضایلی دادن آدرسهای غلط را از جمله اقدامات اصلی خط تحریف می داند و با اشاره به این گزاره جریان تحریف که حل مشکلات اقتصادی در گرو مذاکره و ارتباط با آمریکا است میگوید خب اگر واقعا آمریکا گرهگشا است چرا مشکلات اقتصادی رژیم صهیونیستی را برطرف نمیکند. جریان تحریف چه اهدافی را دنبال میکند؟ دو هدف مورد توجه جریان تحریف بوده و هست. هدف اول تقریبا از همان روزهای ابتدایی انقلاب، به نوعی میتوان گفت در دستور کار مخالفان و دشمنان نظام قرار گرفت. هدف دوم، در مقاطع مختلفی در دستور کار بوده و در سالها اخیر، خیلی پررنگتر شده است. هدف اول، القای یاس در جامعه است تا مردم ما را به این نقطه برسانند که مسیری که طی میکنند، یک مسیر نزولی و قهقرایی است. مسیری است که به هیچ نتیجهای نخواهد رسید. این هدف در روزهای اول انقلاب، به نوعی زمانبندی هم داشت. مثلا میگفتند تا سه ماه یا تا شش ماه دیگر، کار انقلاب تمام است. چندین ماه این سه ماهه و شش ماهه و این مهلتها تعیین شد. دیدند روزبهروز انقلاب و نظام اسلامی، مستحکمتر شده و ثباتش هم بیشتر شده است. دیگر زمانی را تعیین نکردند. البته دوباره، یکی دو سال پیش آقای بولتن در نشستی که منافقین داشتند، اعلام کرد که انقلاب، چهلمین سالگردش را نخواهد دید. طراحیهایی داشتند، برنامه ریزیهایی داشتند که البته او هم در این ماجرا روسیاه شد. این یک جهت و هدف است که آن را به اشکال مختلفی انجام داده و در حال حاضر هم دنبال می کنند. این هدف همانطور که اشاره کردم از همان ابتدای انقلاب بوده است. منتها با توجه به تحولاتی که در عرصه اطلاع رسانی و فناوریهای ارتباطی به وجود آمد، ابزار رسانه، خیلی زمینههای بیشتری برای این کار برای آنها فراهم کرد. آنها هم تلاش میکنند حداکثر استفاده را از این امکانات داشته باشند. یکی از این محورهایی که برای ناامید سازی و القای یاس، دشمن در دستور کار ثابتش است، این است که هیچ نقطه مثبتی را اجازه ندهند در کشور دیده شود. خط تحریف دستاوردهای نظام را هم نقطه ضعف میبیند در گذشته، بیشتر اینطور بود که از کنار اتفاقهای مثبت میگذشتند و عبور میکردند. اما هر چه جلوتر آمدیم، این تکنیکشان عوض شده، تلاش میکنند حتی نقاط مثبت را به نوعی برگردانند و به یک نکته منفی تبدیل کنند. مثلا دستاوردها و پیشرفتهای علمی کشور جزو مواردی است که بسیار واضح و بدیهی است. بسیاری از مراکز علمی دنیا که اعتبار بین المللی هم دارند، این پیشرفتها را تایید می کنند اما دشمن تلاش می کند همین پیشرفت ها را با بار منفی ارائه کند. تا نقطه مثبتی در ذهن مردم از انقلاب و پیشرفتهای کشور و نظام ایجاد نشود. یک بخش دیگر از این ماجرا این است که ضعفها و کاستیهایی که وجود دارد را برجسته کنند، تکرار کنند و به اصطلاح بزرگنمایی در مورد اینها داشته باشند. هدف دوم، آدرس اشتباه دادن است. به این معنا که میگویند شما که این مشکلات را دارید، این کاستیها و ضعفها را دارید، پیشرفت و نقطه مثبت هم که هیچ ندارید. راه برون رفت از این شرایط، از این مسیر قهقرایی که طی میکنید، به جامعه ما القا کنند این مسیر قهقرایی است و برای نجات از این مسیر، راهتان این است که مثلا با آمریکا ارتباط برقرار کنید. آدرس غلط دادن یعنی تجویز اشتباهی را به عنوان تنها راه نجات از این وضعیت ترسیم کردن. این هم هدف دومی است که دشمن دنبال میکند. هدف نهایی خط تحریف این است که انقلاب را به نقطه پایان خود برساند. در حقیقت این خط دنبال براندازی است. طبیعی است مردم که پشتوانه اصلی نظام بودند و هستند، اگر از ادامه راه انقلاب مایوس شوند، طبیعی است که انقلاب، یکی از ستونهای اصلی خودش را که مردم هستند و پشتوانه مردمی آن است، از دست می دهد و این باعث تضعیف نظام می شود. تحریم از مصادیق کلان تحریف است نسبت خط تحریف با تحریم چیست که رهبر انقلاب فرمودند اگر خط تحریف شکست بخورد خط تحریم هم شکست خواهد خورد؟ در تحریم، هر دوی این اهدافی که اشاره کردم دنبال می شود. تحریم، اهداف مختلفی داشته است. یکی از اهداف اولیه و کوتاه مدت آن، این است که مردم را دچار ناامیدی کند، همچنین تحریک کند که مقابل نظام خود بایستند. این هدف کوتاه مدت تحریم است که خود تحریم کنندگان هم به این اذعان داشتند، پس در همان مسیر مایوس کردن مردم حرکت می کنند. اتفاق دیگری که در جریان تحریم میافتد این که میبینید دائم میگویند مذاکره کنید تا تحریمها را برداریم. یعنی باز آدرس غلط می دهند که اگر با آمریکا مذاکره کنید، تحریمها تمام میشود. لذا جریان تحریم، بخشی از جریان کلان تحریفی است که از اول انقلاب بوده، بنابراین اگر بتوانیم با تحریف مقابله کنیم، مصادیق آن که یکی از آنها تحریم است، شکست میخورد. بعد داخلی جریان تحریف برای بعد خارجی محتوا تولید می کند جریان تحریف، بعد خارجی دارد که دشمنان خارجی نظام و رسانههای وابسته به آنها این کار را دنبال میکنند. رگهها و لایههایی هم در داخل کشور دارد که آنها هم دقیقا آن دو کار یعنی سیاه نمایی و دادن آدرس غلط را انجام میدهند. یعنی در اظهارات برخی افراد و چهرهها که به اشکال مختلف، نظرات خود را یا در شبکههای اجتماعی یا در رسانههای مختلف مطرح میکنند، البته نمیخواهم اسم ببرم. به نظرم کسانی که در این فضاها هستند، مشخص هستند، آدمهای شناخته شدهای هستند که به صورت پیوسته و دائم، این آیه یاس را میخوانند و القای یاس میکنند. اساسا اینطور بگویم که شاید تاثیر این بخش داخلی، اگر نگوییم بیشتر از دشمنان خارجی است، کمتر نیست. چون اینها در درون جامه ما حضور دارند و تنفس میکنند. اساسا اینها در جاهایی پاس گل میدهند. یعنی خوراک و ماده اولیه برای این که رسانههای دشمن و بیگانه از آن بهره برداری کنند، اینها تولید می کنند. البته انقلاب، یک انقلاب از مسیرهای سخت عبور کرده است. یعنی انقلاب، گردنههای سختی را پشت سر گذاشته است. مردم ما، تجربیات زیادی در این حوزهها دارند. نمیخواهم بگویم جریان تحریف، بی تاثیر است. حتما بالاخره تاثیراتی داشته است. آدمهای ضعیف را تحت تاثیر قرار میدهد. ولی در عین حال، باعث پختهتر شدن مردم ما میشود. چون اینها آنقدر وعدهها دادهاند و القای یاس آنها تکرار شده که در جاهایی، اثربخشی خود را به تدریج از دست داده است. باید جریان روشنگری در کشور ایجاد شود برای مقابله با جریان تحریف چه رویکردی باید در پیش گرفته شود؟ ابزار رسانه، مهمترین ابزاری است که در اختیار جریان تحریف بوده و هست و به دلیل پیشرفتها و تحولات زیادی که در این عرصه بهوجود آمده، طبیعتا این نقش و این اثر، خیلی افزایش پیدا کرده است. راه مقابله با جریان تحریف به اعتقاد بنده، جریان روشنگری است. یعنی اگر بخواهیم با تحریف مقابله کنیم، باید جهاد تبیین و جهاد روشنگری داشته باشیم، به این معنا که در بخش اطلاع رسانی بهنگام و درست اطلاع رسانی کنیم، این رویکرد میتواند جریان تحریف را ناکام بگذارد. باید بپذیریم که در جاهایی دیر عمل میکنیم. که باعث می شود دشمن از آن استفاده کرده و اطلاع رسانی تحریف شده خودش را انجام دهد. پاک کردن ذهنیتی که دشمن ساخته و تغییر آن روایت اولیه در ذهن مردم، مقداری دشوار است. بنابراین باید در اطلاع رسانی بهنگام عمل کنیم. رسانه ها وقایع کشور را برای مردم تبیین کنند رسانههای ما بایستی به این مسئله توجه داشته باشند که اطلاع رسانی به موقع، صحیح و دقیق داشته باشند. گاهی میخواهند سریع عمل کنند، کم دقتی یا بی دقتی صورت میگیرد که آن هم باز، مشکلاتی بهوجود میآورد. نکته دوم هم تبیین اتفاقات و وقایع است. در کنار جنبه اطلاع رسانی بعد توضیج و تبیین پیرامون آن هم مهم است که باز آن هم باید به موقع، دقیق و درست انجام شود. اگر بخواهم نمونهای را مثال بزنم به بحث توافق همکاری راهبردی ایران و چین اشاره می کنم. میبینید که در نقطه آغاز آن که از داخل کشور هم شروع شد، از همان مواردی است که از داخل شروع شد، یک یا چند خبر غلط و اشتباه از این همکاریها مطرح میشود که میخواهند کیش را واگذار کنند، میخواهند فلان کار را کنند. این اخبار جعلی و دروغ؛ ذهنیت جامعه ما را نسبت به این قضیه در شروع آن، منفی میکند. بعد هم ادامه آن، مسائل دیگری مطرح میشود. این یک نمونه از چیزی است که در این ایام دیدیم. طبیعتا اگر به درستی و به موقع، اطلاع رسانی در مورد این مسئله صورت میگرفت و توضیحاتی که البته به تدریج داده شد اما باید مقداری سریعتر عمل میشد این شایعات رواج پیدا نمی کرد. ساده لوحی است که فکر کنم آمریکا گره گشایی مشکلات ما است خب به مصادیق عملکرد خطر تحریف در کشور بپردازیم. در چه حوزه ها و موضوعاتی عملکرد خطر تحریف برجسته است و می توان به آن اشاره کرد؟ در همین مسائل تحریمها و شرایط اقتصادی که امروز کشور با آن مواجه است، عدهای دائم میگویند اگر میخواهید گشایش اقتصادی حاصل شود و کشور از این فشار نجات پیدا کند، راه حل این مشکل مذاکره با امریکا است. عدهای هم ممکن است با سادگی قبول کنند. جواب مفصلی به این گزاره وجود دارد که الان فرصت نیست به آن بپردازم تنها اشارهای میکنم. رژیم صهیونیستی که به نوعی پیوند استراتژیک و راهبردی با آمریکا دارد و منافع ملی اینها با هم گره خورده است، ببینید در داخل این رژیم چه خبر است و چه تجمعاتی در همین ایام، مقابل منزل نتانیاهو انجام شد. تجمعات چند ده هزار نفری. مسئله آنها، مشکلات اقتصادی به واسطه کرونا بود. فیلمهایی که پخش شده است، ما که آنجا خبرنگار نداریم، اینها فیلم های رسانههای بین المللی هستند که در رژیم صهیونیستی استقرار دارند، دفتر دارند و میتوانند کار کنند. نشان از مشکلات بزرگ این رژیم جعلی دارد. اگر آمریکا قرار است به کشورها کمک کند، به رژیم صهیونیستی کمک کند. اگر واقعا میتواند کمک کند و مشکل اقتصادی جایی را حل کند، به رژیم صهیونیستی میتواند کمک کند. از او نزدیکتر چه کسی است به آمریکا. لذا این ساده لوحی است که کسی تصور کند ارتباط با آمریکا میتواند برای ما گره گشایی کند. نظیر این کشورها، کشورهای متعددی هستند که با آمریکا روابط بسیار نزدیکی دارند، به جهات مختلف. اما مشکلات اقتصادی عدیدهای دارند و آمریکا هیچ کمکی برای حل مشکل اقتصادی آنها نمیکند. آمریکا منزوی شده است آمریکا امروز به شدت به جایی نیاز دارند که از آن ارتزاق کند و مشکلاتش را حل کند. یعنی ارتباط و مذاکره جمهوری اسلامی ایران با آمریکا، برای ما زیانبار و برای آمریکا به شدت پرمنفعت است. این را خیلی راحت میتوان در موردش استدلال کرد و مشخص کرد که این، یک ادعای صرف نیست. بهترین دلیلش هم اصرار آنها برای مذاکره است. اگر توجه داشته باشیم که موضع و نگاه آمریکا به ما چیست و بپذیریم کسی که قهرمان ملی ما، سردار سلیمانی را با آن وقاحت و به آن شکل به شهادت برساند، او حاضر است به جمهوری اسلامی ایران کمک کند؟ معلوم است که او میخواهد ضربات بعدی را هم بزند. وقتی او اصرار به مذاکره میکند، پس مذاکرهاش برای یک ضربه دیگر است. در این مذاکره، او برای خودش منفعت متصور است. پس خیلی روشن است که مذاکره با آمریکا هیچ گرهای از ما باز نمیکند، گرههای دیگری هم اضافه خواهد کرد. اما برای آمریکا چرا. برای آمریکا گره گشایی خواهد کرد و منافع زیادی برای او خواهد داشت. آمریکایی که امروز همه میبینند منزوی است. باز این حرف ما نیست. تحلیل رسانههای اروپایی و خود آمریکایی را ببینید. تعبیر منزوی بودن آمریکا را امروز ما نمیگوییم، گاردین میگوید. ایندیپندنت میگوید، روییترز میگوید. رسانههای خودشان حتی بی بی سی در برخی گزارشها یا تحلیلگرانی که میآورد، اذعان میکنند که آمریکا منزوی شده است. در این اتفاقات اخیر، آشکار شد که آمریکا منزوی شده است. مذاکره با جمهوری اسلامی آمریکا را از انزوا خارج می کند. لذا این آدرس غلط دادن در این شرایط، مصداق بار عملکرد خط تحریف در داخل کشور است.