انتخابات پاکستان؛ شکاف بین ارتش و مردم
پاکستان کشوری است که صورت پیدرپی درگیر تنش سیاسی است. بخشی از این تنش مداوم به قوانین داخلی پاکستان بازمیگردد که برای یک اتفاق چند ارگان و سازمان میتوانند تصمیم بگیرند.
نسیمآنلاین: چند روز قبل خبر ثبت نام عمران خان، نخست وزیر پیشین پاکستان در چند حوزه انتخاباتی این کشور برای انتخابات پیش رو منتشر شد و به دنبال آن خبر رد صلاحیت وی و هم حزبیهای وی بار دیگر فضای سیاسی این کشور را دچار تنش کرد. با توجه به تحولات مهم یکسال گذشته پاکستان و نزدیکی ایام انتخابات در این کشور برای بررسی بحرانهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی پاکستان با محمدرضا کمیلی، کارشناس مسائل پاکستان به گفتگو نشستیم. متن این گفتگو را در ادامه میخوانید:
نسیمآنلاین: جناب آقای کمیلی پرونده های قضایی عمرانخان در چه مراحلی قرار دارد؟ زیرا سال گذشته عمرانخان با شکایات و اتهامات متعددی رو به رو بود و بسیاری از آنها اتهامات فساد و تروریسم بودند که پس از بازداشت و شورش طرفداران عمرانخان این اتهامات افزایش یافت. به نظر شما مخالفان عمرانخان در رد صلاحیت قضایی وی موفق عمل کرده اند؟ نقش دادگاه عالی پاکستان در این وقایع چگونه بود؟
از زمانی که تغییرات سیاسی در پاکستان به وجود آمد و عمرانخان عزل شد، بلافاصله از اهرم دستگاه قضایی بر علیه عمرانخان استفاده شد. ظرف مدت یک سال نزدیک به 150 پرونده قضایی برای عمرانخان تشکیل شد که بعضی از آنها موضوعات خیلی مضحکی داشت. مثلا یک پرونده مربوط به این بود که عقد و نکاح عمرانخان با همسرش باطل و غیرشرعی بوده و از او بابت این موضوع شکایت کردند. یا مثلا بابت استفاده از هلیکوپتر در دوران نخستوزیری از او شکایت شده است. این پروندهای که در آن گیر افتاد و در پی آن سه سال زندان و پنج سال محرومیت از حضور در انتخابات برای او صادر شد و منجر به رد صلاحیت سیاسی او شد مربوط به پرونده اهدای یک سری هدایا به دفتر نخست وزیری پاکستان بود. مدعی بودند عمرانخان بدون رعایت قوانین این هدایا را تصاحب کرده است. از آن سو عمرانخان معتقد بود که نخستوزیر طبق قوانین میتواند با تخفیف بالا این هدایا را خریداری کند و او نیز مدعی است که همین کار را انجام داده و پیش از او نواز شریف و مابقی مسئولین حزب مردم نیز این کار را انجام دادهاند.
به هر حال عمرانخان روانه زندان شد اما بعد از مدتی این حکم تعلیق شد و این اتفاق باعث شد تا مخالفان او مجبور شوند در پروندههای دیگری او را گیر بیاندازند. اگر دقت کنید یکی از کلیپهایی که اخیرا خیلی پربازدید شده است مربوط به آزادی مسئولین حزب تحریک انصاف از زندان است و بلافاصله پس از آزادی پلیس به آنها حمله کرده و دوباره بازداشت میشوند و این شرایط تبدیل به یک مضحکه شده است.
اخیرا این اتفاق برای شاه محمود قریشی، وزیر خارجه عمرانخان افتاد. تبرئه شد و تا از درب زندان بیرون آمد پلیس به او حمله کرد و دوباره او را بازداشت کرد. عمرانخان هم این اتفاق را تجربه کرد و تا وثیقهای که قرار بود برای او قرار بدهند مورد پذیرش قرار گرفت سریع در پروندهی دیگری و از یک جناح و ناحیه دیگری گیر افتاد.
اخیرا شنیده شد که عمرانخان دوباره برای ثبت نام انتخابات از سه ناحیه انتخاباتی اقدام کرد که از دو ناحیه رد صلاحیت شد و استدلالی که کمیسیون نظارت بر انتخابات پاکستان برای این ردصلاحیتها آورد این بود که ایشان به سه سال حبس محکوم شده است و ما نمیپذیریم که عمرانخان در انتخابات شرکت کند.
یک تنش سیاسی پیدرپی در پاکستان رخ میدهد بدون اینکه بتوان آن را پیشبینی کرد. یک بخشی از این ماجرا به قوانین داخلی پاکستان بازمیگردد که برای یک اتفاق چند ارگان و سازمان میتوانند تصمیم بگیرند. برای مثال سازمان نظارت بر انتخابات پاکستان یا دادگاه عالی پاکستان، دادگاه عالی ایالتها و دادگاههای محلی وجود دارند. وقتی که هر کدام جداگانه حکم صادر کنند رای این را آن باطل میکند و رای آن را دیگری. البته که دادگاه عالی پاکستان مافوق تمام اینهاست. نکته جالب اینکه امروز خبری منتشر شد که دادگاه عالی پاکستان به وضعیت این ردصلاحیتها معترض بود و اعلام کرد که اگر کسی مجرم شناخته شده و دوران محکومیتش هم تمام شده است، شما به چه حقی از حضور دو مرتبه او در انتخابات جلوگیری میکنید؟!
احساس میکنم که این یک چراغ سبزی است که شاید بتوان متصور بود حزب تحریک انصاف و خود عمرانخان یا طرفداران نزدیک این حزب که با آن در ارتباط هستند مانند شاه محمود قریشی یا افرادی مانند شیخ رشید بتوانند در انتخابات شرکت کنند و مشکل ردصلاحیت آنها حل شود.
اتهاماتی که برای عمرانخان به کار گرفتند به نظر من چندان واقعی نیست و حتی خود سران حزب مردم که در ائتلاف با حزب نواز هستند هم تصریح کردند که این یک انتقام گیری به شکل سیاسی است که با پروندهسازیهای غیرمنطقی انجام میگیرد.
نسیمآنلاین: خبر رد صلاحیت عمرانخان را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا ادعای عمرانخان و حزب تحریک انصاف پاکستان در مورد اینکه ارتش با همکاری احزاب سنتی این کشور مانند مسلم لیگ و حزب مردم پاکستان او را از نخست وزیری برکنار کرده صحیح است؟
این سوال بسیار مهمی است که آیا ارتش یا نهادهای بالادستی پشت این ماجرا هستند یا نه؟ به عقیده شخصی من یقینا باید اینطور باشد. چون دولت فعلی پاکستان که مسئول برگزاری انتخابات در پاکستان است یکی از امنیتیترین دولتهای تاریخ کشور پاکستان است. بسیاری از وزرایی که بر سر کار هستند بازنشستگان ارتش و نیروی هوایی هستند.
تنش میان ارتش و عمرانخان وجود دارد. خود عمرانخان بارها قبل از زندانی شدنش به صراحت اعلام کرد که بزرگترین اشتباهش این بوده که دوره ریاست آقای قمر جاوید، فرمانده ارتش پاکستان را تمدید کرده است.
شکاف بسیار بزرگی که بین دولت و ارتش به وجود آمد، باعث این شد که آهسته آهسته مخالفین قدرت بگیرند و نهادهای بالادستی از آنها حمایت کردند. به این ترتیب جناحهای رقیب عمرانخان این قدرت را بدست آورند که وی را از قدرت ساقط کنند.
وگرنه این احزاب مخالف عمرانخان (حزب مردم و حزب نواز) رقبای سنتی هم بودند و اصلا معنی ندارد با هم ائتلاف کنند. مگر اینکه ما یک پشتپردهای وجود داشته باشد. عمرانخان بارها به صراحت این را اعلام کرد، به خصوص در رابطه با «آقای قمر جاوید باجوا» که دوره ایشان تمام شد و دوران ریاست رئیس جدید «عاصم منیر» شروع شد.
عمرانخان بارها علیه آقای باجوا مصاحبه انجام داد و اعلام کرد که تنش با باجوا یک تنش جدی بود و تمدید دوره ریاست او را اشتباه بود. او اعلام کرد که فساد مالی و فساد اقتصادی اصلا برای باجوا اهمیتی نداشت و حرفهای سنگینی را بر علیه باجوا زد.
موضوع بعدی این است که دخالت خارجی هم چندان بی تاثیر نبوده است. با توجه به اینکه وضعیت اقتصادی و سیاسی پاکستان هنوز نتوانسته مستقل باشد. اقتصاد پاکستان وابسته است و بیشترین وابستگی آن به غرب است و چون یک اقتصاد وابسته است طبیعتا نمیتوان سیاست آن را مستقل دانست.
دخالت آمریکا وجود داشته است اما نه به اندازهای که عمرانخان ادعا میکند. چه آمریکا را در عزل عمرانخان دخیل بدانیم و چه بگوییم که در لایههای زیرین دخالت داشته این مسئله مطرح است. به شخصه معتقدم که آمریکاییها دخالت مستقیم و علنی داشتند. حوادث و اتفاقات بعدی این را تایید میکند. اگر یک سطح پایینتر آمده و بگوییم دخالت کمتر بوده باز نمیتوانیم نقش آن را نادیده بگیریم و بگوییم که صفر بوده است. حتما در حذف آقای عمرانخان دخالت خارجی وجود داشته و دلیلش هم این است که عمرانخان در دوره نسبتا کوتاهی بارها تنش با عربستان را به صورت بسیار جدی بالا برده است.
شما در تاریخ پاکستان کمتر نخستوزیری پیدا میکنید که اینگونه با عربستان و غرب شاخ به شاخ شود و یا به سمت ترکیه و چین گرایش پیدا کند و اینها همگی آهسته آهسته باعث شدند که عمرانخان از حکومت ساقط شود.
نسیمآنلاین: با توجه به نزدیک شدن به ایام انتخابات پاکستان و خبر رد صلاحیت عمرانخان و بسیاری از اعضای حزب تحریک انصاف پاکستان و حوادث سال گذشته مشارکت در انتخابات پیش رو را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا با کنار زدن عمرانخان مشارکت کاهش چشمگیری خواهد داشت؟
بسیاری از احزاب در پاکستان به نام افراد شناخته میشوند ولی حزب تصمیم گیرنده است. مثلا حزب نواز را به نام نواز شریف، حزب مردم را به نام بینظیر بوتو و حزب تحریک انصاف را به نام عمرانخان میشناسند اما این حزب به هر حال قرار است در انتخابات شرکت کند.
حتی زمانی که نشان انتخاباتی حزب تحریک انصاف را گرفتند و به یک حزب دیگر دادند که آن حزب در انتخابات شرکت کند، اعضای تحریک انصاف قرار بود بروند به نام احزاب دیگری در انتخابات شرکت کنند که البته آن مشکل در حال حاضر حل شده است. عمرانخان اگر خودش در انتخابات حضور نداشته باشد حزبش قطعا در انتخابات و در حوزههای مختلف حضور خواهد داشت و رای بالایی هم دارند.
طبیعتا حوادث سیاسی مثل تمام کشورهای جهان در میزان مشارکت در پاکستان نیز تاثیرگذار است. مردم پاکستان هم اکنون به دلیل بحران اقتصادی شدید و بحران سیاسی و امنیتی در ناامیدی به سر میبرند.
بحران امنیتی پاکستان که از زمان حضور طالبان در افغانستان شروع شده و روز به روز اوج میگیرد با بحرانهای دیگر دست به دست هم میدهند که کار را سخت کند. ولی من حس میکنم مشارکت به سود عمرانخان است. علاقه مردم و محبوبیت مردم به عمرانخان زیاد است و فکر میکنم همین عامل باعث شود که حزب عمرانخان رای بالایی داشته باشد. رای حزب که بالا باشد و بتوانند تشکیل قدرت بدهند شما خواهید دید که عمرانخان خیلی سریع در تمام پروندههای قضایی یک به یک تبرئه خواهد شد. آن زمان فشار دستگاه قضایی از بین میرود و فشارها بیشتر بر نهادهای بالادستی وارد میشود.
چه بسا لابیهای حاکم مجبور شوند در مقابل عمرانخان عقب نشینی کنند و اتفاقاتی از این دست رخ بدهد. اصلا نباید این اتفاقات را غیر محتمل دانست و مشارکت مردمی به نظر من مثل قبل است. یعنی چیزی حدود 50 تا 60 درصد مشارکت مردم اتفاق خواهد افتاد.
اگر نهادهای بالادستی بخواهند انتخابات را مهندسی کنند ضربه اول را به خودشان زدهاند. چون با اعتراضات شدید مردمی مواجه خواهند شد. اگر نخواهند این کار را بکنند باید منتظر یک شکست در مقابل عمرانخان باشند. چون عمرانخان در تمام این مدت مانند یک قهرمان برخورد کرد و با اینکه میتوانست در مواردی از مواضع خود عقب نشینی کند، این کار را نکرد.
نسیمآنلاین: واکنش های منطقه ای و بین المللی به انتخابات آتی پاکستان را چگونه پیش بینی میکنید؟ به ویژه واکنش غرب به رهبری آمریکا و کشور چین که در سالیان اخیر سرمایهگذاری گستردهای در این کشور انجام داده است.
غرب و آمریکا همواره با بدبینی به انتخابات پاکستان نگاه کردهاند. یعنی سعی کردهاند دوستی خود را نسبت به پاکستان در یک عدد نسبتا پایینی ثابت نگه دارند و همیشه مواضع منفی نسبت به پاکستان داشته باشند. لذا پاکستان هیچوقت نتوانسته رضایت غرب را به دست آورد.
در جنگ افغانستان که این همه پاکستان خسارت دید و به قول آقای عمرانخان نزدیک صد و سی میلیارد دلار خسارت آن جنگ بود و نزدیک به هشتاد هزارنفر از مردم پاکستان در آن جنگ کشته شدند. گروهکهای تروریستی آنجا چون نمیتوانستند علیه آمریکا اقدامی انجام دهند، علیه مردم پاکستان عملیات انجام میدادند. وزارت کشور دولت موقت پاکستان در چند روز گذشته آماری را منتشر کرد که براساس آن طی دو سال گذشته و از زمان روی کار آمدن طالبان 1560 حادثه تروریستی در نقاط مختلف پاکستان صورت گرفته است. این خیلی عدد بالایی است و با این حال آمریکاییها هیچ وقت از پاکستان رضایت نداشتهاند. در زمان ترامپ حتی دیپلماتهای پاکستانی را تحریم کرده بودند و ممنوعیت تردد از محدوده 40 کیلومتری سفارت پاکستان را اعمال کرده بودند. در انتخابات ها نیز همیشه ناظر میفرستند و در انتها میگویند فلان دخالت صورت گرفته و سلامت انتخاباتها را زیر سوال میبرند.
در بسیاری از موارد انتخابات در پاکستان مهندسی میشود و این را نمیتوان کتمان کرد. ولی نتیجه چه میشود؟ یا کاملا انتخابات مهندسی شده خواهد بود که نتیجه مطلوبی ندارد. زیرا نگاه و خواسته مردم پاکستان با آن چیزی که نهادهای بالادستی خواستار آن هستند، متفاوت است. من دیروز خبری دیدم که جالب بود. رئیس ارتش پاکستان اعلام کرده است که بین مردم و ارتش شکاف وجود ندارد. این آقا جواب چه چیزی را میدهد؟ چرا تا این زمان چنین حرف عجیبی مطرح نشده بود؟ چون یک شکاف عجیبی به وجود آمده است و این خطرناک است و خودشان این را حس میکنند. از زمانی که با عمرانخان اینقدر سخت برخورد کردند این شکاف رفتهرفته ایجاد شد که بسیار خطرناک است.
آن شعارهایی که مردم با عشق و علاقه خطاب به ارتش بر در و دیوار خیابانهای پاکستان مینوشتند کجا رفته است؟ زمانی مردم حامی ارتش بودند و الان چه شده؟ هر چقدر ارتش کودتای نرم و سختگیریها را بیشتر کند و به حوزههای غیر مرتبط مثل اقتصادی و سیاسی بیشتر وارد شود، مردم این را حس میکنند و اینها در ادامه عواقب خوبی نخواهد داشت.
نسیمآنلاین: به نظر شما تفاوتی میان عمرانخان و رهبران سایر احزاب پاکستان در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران وجود دارد؟ چشم انداز روابط با پاکستان را با توجه به نتیجه انتخابات پیش رو و در سال های آینده چگونه خواهد بود؟
پاکستان تابع یک سیاست کلی است که شورای عالی امنیت ملی پاکستان این را وضع میکند. در تمام کشورهای جهان نیز همین است و اینطور نیست که وزارت خارجه دولت تصمیمگیرنده تمام سیاست خارجی باشد. در حقیقت وزارت خارجه تنها مجری سیاست نهادهای بالادستی است. تصمیم گیرنده در پاکستان نهادهای بالادستی و شورای امنیت ملی این کشور هستند. البته این نکته درستی است که تا حدی باید برای دولت آزادی عمل قائل بود.
عمرانخان یک خوبی داشت که بقیه این خوبی را نداشتند. عمرانخان ادعا کرد که من هر چه مال و اموال و دارایی دارم درون پاکستان است و کسی نتوانست آن را رد کند. اگر شما بقیه سیاستمداران پاکستان مانند رهبران حزب مردم و یا حزب نواز را ببینید بانکهای سوئیس را پر کردهاند از اموالی که در سالهای مختلف اختلاس کردهاند. زمانی که چشم امید شما به خارج باشد هر لحظه پیش خودتان این را تصور میکنید که اگر مشکلی پیش بیاید نهایتا از کشور میروم. اما عمرانخان اینگونه نبود.
در اوج مشکلاتش هم گفت که من جایی را ندارم که بروم و همینجا میمانم و همینجا نیز دفن خواهم شد و پس می ایستم و مبارزه میکنم. عمرانخان تا کنون شخصیت بسیار وطنپرستانهای از خود نشان داده است که این خیلی نکته مهمی است. زیرا این دید را ایجاد کرده است که اولین چیزی که برای او مهم است منافع ملی پاکستان است.
دومین مسئلهای که اهمیت دارد به نظر من این است که در زمینه مالی خودش را شفاف نشان داده است. همان روزی که از کاخ نخست وزیری خارج میشد یک خودکار و دفتری به همراه داشت و از او پرسیدند که اینها چیست؟ او پاسخ داد که اینها تمام اموال من بوده و من روزانه با همینها به سر کار میآمدم و اکنون که کارم در اینجا تمام شده و از نخست وزیری عزل شدهام با همینها برمیگردم و میروم.
اینها نگاه مردم را مثبت میکند. یا حتی آن روش قهرمانانهای که از سیاست خارج شد. کافی بود به دست و پای کسانی که قرار بود عزلش کنند بیفتد و التماس کند. مطمئن باشید که در صحنه قدرت باقی مانده و ورق برمیگشت. ولی اینکار را نکرد و برای او محبوبیت بالایی خلق شد.
محبوبیت او در این است که یک سری اصولی برای خود دارد که از آنها کوتاه نمیآید. عارش نیست که حتی علیه انگلیسی که مدتها خودش آنجا زندگی کرده است صحبت کند. عمرانخان غرب را به خوبی میشناسد و حرفهایی که در مورد آنجا میزند جالب است.
در رابطه با ایران نیز نگاه تمدنی او را میتوان نگاه مثبتی ارزیابی کرد. نگاه فرهنگی او را نیز میتوانیم مثبت ارزیابی کرد. ولی پاکستان چون دارای یک اصولی است که توسط شورای عالی امنیت ملی این کشور وضع شده، در رابطه با ایران نه از یک حدی فراتر خواهد رفت و نه از یک حدی کمتر خواهد شد. مثلا در دوره نواز شریف که به عربستان گرایش داشت شما نمیبینید که ارتباط از یک حدی پایینتر بیاید و ارتباط مستمر میماند.
در مسئلهی جنگ یمن خود نواز شریف هم شروع به تلاش برای میانجیگری کرده بود. یا در مشکلات دیگری که وجود داشته همیشه سعی کردهاند که تنش میان ایران و عربستان به تنش میان ایران و پاکستان تبدیل نشود. این موضوع مهمی است. به نظر من در مواقعی سطح روابط متوسط به بالا بود و در دوران عمرانخان هم به این سمت حرکت میکرد که خوب شود.
ما برای اولین بار وزرای پاکستانی را در مرز دو کشور میدیدیم. مثلا در ایام اربعین که زائرین پاکستانی قصد آمدن به ایران را داشتند آقای زلفی بخاری، دستیار ویژه شیعه مذهب نخست وزیر پاکستان در امور پاکستانیهای خارج از کشور شخصا آمد و در مرز تفتان حضور پیدا کرد و مشکلات و خدمات را دید. اگر اشتباه نکنم آقای شهریار آفریدی، وزیر کشور پاکستان نیز به مرز آمد و مشکلات را از نزدیک مشاهده کرد که اینها اتفاقات مثبتی بود که در دوران عمرانخان رخ داد. به نظر من پاکستان به همچین حکومتی نیاز دارد وگرنه وضعیت دائما بدتر خواهد شد و بهتر نخواهد شد.
نسیمآنلاین: در پایان وضعیت فعلی پاکستان را از نظر سیاسی، امنیتی و اقتصادی چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا برای بحران های پاکستان نقطه پایانی وجود دارد؟
وضعیت فعلی یک وضعیت بغرنجی است. در حوزه سیاسی پاکستان نتوانسته است از استقرار طالبان منافعی که در ذهنش بوده است را بهرهبرداری کند. زمانی که طالبان افغانستان را تصرف کرد تمام تحلیلها این بود که برنده تمام بازیهای سیاسی منطقه پاکستان خواهد بود اما عملا دیدیم که این اتفاق نیافتاد.
زمانی که طالبان در افغانستان بر سر کار آمد، وضعیت امنیتی در پاکستان بدتر شد. تنشها بین مهاجران افغانی و پاکستانیها زیاد شده و مهاجرانی که چند نسل در افغانستان حضور داشتند اکنون یک به یک از افغانستان اخراج میشوند. پس وضعیت سیاسی جالب نیست.
تنشهایی با آمریکا همیشه داشتهاند که البته از زمان عزل عمرانخان این تنشها کمتر شده است. چون بله قربان گوهایی آمدند و در راس کار قرار گرفتند که چندان منافع پاکستان برای آنها اهمیتی ندارد و اصول خاصی ندارند که بگویند از آنها عبور نمیکنیم. هرچه از آنها خواسته بشود را انجام خواهند داد.
در داستان کشمیر هر روز وضعیت وخیمتر میشود و عملا راهحلی وجود ندارد و در کل اوضاع سیاسی جالبی در پاکستان حاکم نیست. حتی جرات نمیکنند انتخابات را در زمان مقرر برگزار کنند. همین امروز شبهاتی مطرح است که آیا انتخابات در تاریخی که اعلام شده است برگزار میشود یا خیر.
چون نتیجه انتخابات بسیار واضح است و عمرانخان رای بسیار بالایی دارد و اینها سعی میکنند این رای رو به هر نحو ممکن بشکنند. حتی به حذف فیزیکی عمرانخان هم روی آوردند و این کار را سخت میکند.
از لحاظ امنیتی در همین دو سال 856 نفر از مردم پاکستان در حملات تروریستی کشته شدند که رقم بسیار بالایی است. حوالی سالهای 2020 رقم کشتههای حوادث تروریستی به 198 نفر رسیده بود اما الان دوباره آمار بالای 400 نفر شده است. در حالیکه در سال 2009 این رقم بالای 13 هزار نفر بوده و به طور کلی این رقم کم شده است اما خب باز رو به افزایش است.
در بحث اقتصادی گرانی در پاکستان مشهود است و دلار در پاکستان نزدیک به 300 روپیه است که بسیار بالاست. بنزین 180 روپیهای که عمرانخان تحویل داد و رفت با بنزین نزدیک به 300 روپیهای که فشار خیلی بالایی را به اقتصاد ضعیف پاکستان وارد میکند قابل مقایسه نیست. دولت دائم به دنبال گرفتن وامهای خارجی است و مشکلات فراوانی در حوزه اقتصاد وجود دارد.
راهحل بحرانهای پاکستان به عقیده بنده این است که پاکستان به سمت یک حکومت مردمی واقعی برود. نه حکومتی که آلت دست است و نمیتواند تصمیمات مهمی بگیرد.
از لحاظ اقتصادی تا زمانی که تکیه به غرب در اقتصاد زیاد باشد وضع همین است. اگر در زمان بحرانهای اقتصادی پاکستان امید به صندوق بین المللی پول و بانک جهانی داشته باشد وضعیتش تغییری نمیکند. پاکستان نیاز دارد که تکیه به غرب را کم کند. این نهادهای اقتصادی بینالمللی همیشه اهرمهای سیاسی بودهاند. در زمانی که نام پاکستان در لیست خاکستری fatf بود شما دیدید که چقدر فشار آوردند که شما فلان کار سیاسی را هم انجام دهید. هر چه نمیتوانستند به صورت مستقیم از پاکستان طلب کنند را با تهدید به قرار گرفتن در لیست سیاه fatf طلب کردند و امتیازاتشان را گرفتند. تا زمانی که این اهرمهای فشار وجود داشته باشند و استقلال پاکستان یک استقلال جدی نباشد مشکلات قابل تصور است. پاکستان بایستی راه حلی برای این مشکلاتش پیدا کند.