چرخش روسیه در راستای منافع کرملین

سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در مصاحبه با رسانه‌های روسی حملات اسرائیل به غزه را به حملات روسیه به شرق اوکراین تشبیه کرده و اعلام کرد که مسکو و تل آویو در حال مبارزه مشترک با نئونازی‌ها هستند. لاورورف اقدامات وحشیانه اسرائیل را در راستای پاکسازی غزه از گروه‌های مسلح و افراطی دانست و به نوعی در چرخشی 180 درجه‌ای نسبت به اظهارات قبلی خود پس از 7 اکتبر دوباره روابط با رژیم را تقویت کرد.

از تغییر مواضع نسبت به مسئله فلسطین تا نازی نامیدن حماس

روسیه از آغاز عملیات طوفان الاقصی نسبت به این اتفاق بزرگ مواضعی متفاوت داشت. روس‌ها با توجه به تحولات جنگ اوکراین و حمایت دولت قبلی رژیم از اوکراین و محکوم کردن روسیه به علت تجاوز به خاک اوکراین مواضعی متفاوت نسبت به عملیات طوفان الاقصی گرفتند و از فلسطین و حماس حمایت کرده و علت وقوع عملیات صوفان الاقصی را سیاست‌های غلط ایالات متحده در خاورمیانه و حل نشدن مسئله دولت مستقل فلسطینی و همچنین محاصره غزه دانستند. کار حتی به جایی رسید که پوتین مقاومت مردم غزه را با مقاومت مردم لنینگراد در مقابل نازی‌ها مقایسه کرد و ارتش رژیم را به دلیل اقدامات غیر انسانی بر علیه غیرنظامیان مورد انتقاد قرار داد.

مقامات و دیپلمات‌های روس اقدامات فراوانی را در شورای امنیت سازمان ملل بر علیه رژیم و به منظور تصویب قطعنامه آتش بس در غزه انجام داد که تمام آنها به دلیل وتو آمریکا و عدم همکاری اروپایی‌ها به نتیجه نرسید اما روسیه تا همین روزهای اخیر تلاش بر رهبری جریان‌های طرفدار فلسطین برای به نتیجه رساندن آتش بس در غزه داشت. اما ناگهان در مواضع اخیر لاوروف چرخشی 180 درجه‌ای صورت گرفت و علاوه بر تلاش مسکو برای یکسان معرفی کردن اقدامات اسرائیل در غزه و اقدامات روسیه در اوکراین جهت ایجاد نزدیکی بیشتر میان مسکو و تل‌آویو در روزهای اخیر وزیر خارجه روسیه در اظهار نظری اعلام کرد که تمام گروه‌های فلسطینی باید ذیل ساف(سازمان آزادی بخش فلسطین) که امروزه همان تشکیلات خودگردان نام دارد متحد شوند. این سخنان لاوروف در حالی مطرح می‌شود که چند روز پس از عملیات 7 اکتبر هیئتی از سوی حماس از مسکو دیدن کرد و همین امر نیز خشم مقامات رژیم صهیونیستی را برانگیخته بود. اما امروز دیگر حماس در ادبیات دیپلمات کهنه کار روس جایگاه نئونازی‌ها را دارد . گروهی است افراطی که خلع سلاح آن بایستی به هر قیمتی صورت گیرد. اما چرا این تغییر موضع رخ داد؟

بازی کرملین با آرمان فلسطین

در ابتدای جنگ غزه و پس از عملیات طوفان الاقصی بسیاری از تحلیلگران حوزه بین الملل حمایت روسیه از حماس و غزه را با این دیدگاه تحلیل می‌کردند که فرماندهان مقاومت با انجام این عملیات غافلگیرانه تمام توجهات را از روی تجاوز روسیه به خاک اوکراین برداشته و در صدر اخبار دنیا را به خود اختصاص داده‌اند. اقدامی که یک هدیه به روس‌ها تلقی شده بود و حتی دست داشتن روس‌ها در کمک به انجام عملیات نیز به عنوان احتمالات مطرح شد. دیدگاه دیگری که مطرح بود بازیابی چهره روسیه در افکار عمومی جهان پس از جنگ اوکراین و ضربه به چهره غرب و به خصوص آمریکا بود که در جلسات شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز این امر توسط دیپلمات‌های روس دنبال شد. البته چندان نیز موفق نبود و همانطور که حمایت‌های روسیه از مقاومت فلسطین تاثیری در افزایش محبوبیت آنها در جهان نداشته، امروزه نیز محکومیت انها تاثیری بر این محبوبیت نخواهد داشت و به نوعی می‌توان گفت که هدف کرملین از این چرخش جلب توجه و نظر مثبت گروه‌های خاصی مانند لابی یهودی غرب و به خصوص امریکاست و در کنار آن احتمالا نزدیک بودن بازه انتخابات کشورهایی مثل آمریکا و جلب توجه گروه‌های سیاسی محافظه‌کار و راستگرا که مخالف کمک‌های مالی گسترده به اوکراین هستند در دستور کار سیاست خارجی روسیه قرار گرفته است.

به همین دلیل می‌توان گفت که کرملین با نزدیک شدن به حماس توانست اهرمی برای فشار بر غرب به دست آورد و امروز قصد دارد تا آن اهرم را خرج منافع مسکو کند. از طرفی باید توجه داشت که جنگ اوکراین دیگر مسئله دوم جهان نیز نیست و مسائلی مانند بالا گرفتن سطح تنش‌ها در خاورمیانه و زیر سوال رفتن امنیت دریانوردی در دریای سرخ توسط مجاهدان انصارالله یمن مسائل اول حوزه بین المللی را به خود اختصاص داده و اوکراین فراموش شده است. در انتها باید توجه داشت که روسیه قصد دارد تا امنیت نیروهای خود در سوریه را در ایامی که تعداد حملات صهیونیست‌ها به سوریه بیشتر شده است تامین نماید و به همین جهت روابط خود با تل‌آویو را ترمیم کرد.