به سوی صفد و اورشلیم!

کدخبر: 2378884
خبرنگار:

در نیمۀ دوم ماه آوریل 1948 نیروهای نظامی یهود طی سلسله عملیات‌هایی شهر صفد و اورشلیم را از جمعیت فلسطینی پاکسازی کردند.

نسیم‌آنلاین: گزارش حاضر بر اساس کتاب «پاکسازی قومی فلسطین» نوشتۀ مورخ یهودی ایلان پاپه تنظیم شده است. این کتاب در سال 1396 توسط محسن کرباسفروشان به فارسی ترجمه شده و به چاپ رسیده است.

هنگامی که حیفا سقوط کرد فقط چند شهر دیگر باقی مانده بود. عکا، ناصره، صفد و اورشلیم. سقوط شهر صفد از نیمۀ ماه آوریل تا اوایل ماه می به طول انجامید. طولانی شدن نبرد به این خاطر بود که قوای نظامی یهود تغییر استراتژی داده بود. مطابق با استراتژی جدید آن‌ها اول به سراغ اراضی روستایی اطراف شهر رفتند و آن‌ها را پاکسازی کردند. نواحی حاشیۀ شهر نیز از این حملات در امان نماندند. پس از به پایان رسیدن این عملیات‌ها، آن‌ها به مرکز اصلی شهر تاختند.

در آن ایام نه هزار و پانصد عرب در صفد زندگی می‌کردند. در کنار آنان دو هزار و چهارصد یهودی بودند که بیشتر آنان اولترا ارتدوکس بودند. این به این معنی است که علاقۀ چندانی به آرمان صهیونیسم نداشتند، چه برسد به اینکه بخواهند با عرب‌های همسایۀ خود بجنگند.

همین مسئله باعث شد تا کمیتۀ ملی محلی فلسطین دربارۀ این شهر آسوده خاطر باشد. آن‌ها گمان می‌بردند که به خاطر اکثریت یهودی اولترا ارتدوکس و جمعیت چهارصد نفری نیروهای داوطلب که برای دفاع از شهر گردهم آمده بودند، شهر در امان خواهد ماند. در حالی که آن‌ها هیچ تصوری از قوای نظامی صهیونیسم نداشتند. قوای نظامی صهیونیست برای نابودی فلسطینی‌ها و یهودی‌ها آماده بود.

چهارصد نیروی داوطلب آموزش ندیده در برابر هزار نیروی تکاور و آموزش دیدۀ پالماخ با تجهیزات و تسلیحات کامل؛ نتیجۀ نبرد از پیش مشخص بود. پس از اشغال صفد نیروهای پالماخ تمامی مردم را از آن شهر راندند. فقط اجازه دادند که صد نفر سالخورده در شهر باقی بمانند. بن گوریون بعدها در خاطرات خود می‌نویسد که آن صد نفر را هم پس از مدتی کوتاه از شهر بیرون کردند.

مقصد بعدی شهر اورشلیم [بیت‌المقدس] بود. صهیونیست‌ها ابتدا مناطق عرب‌نشین شهر را بمباران کردند و سپس آنجا را اشغال کردند. ساکنان ثروتمند این نواحی قبلاً از این منطقه خارج شده بودند. مردم عادی نیز از خانه‌هایشان رانده و آواره شدند.  

نیروهای بریتانیایی در مورد شهر اورشلیم نیز هیچ دخالتی نکردند. اما یک مورد استثنا وجود داشت. در محلۀ شیخ جراح-جایی که اولین محلۀ ساخته شده توسط فلسطینی‌ها بود و خاندان‌های برجسته عرب مانند حسینی‌ها، نشاشیبی‌ها و خالدی‌ها در آن زندگی می‌کردند- یک افسر محلی انگلیسی تصمیم به دخالت گرفت و اندکی در برابر حملات صهیونیست‌ها مقاومت کرد.  

دستورالعمل نیروهای نظامی یهود بسیار واضح و روشن بود: «اشغال منطقۀ شهری و نابودی همۀ خانه‌های آن‌ها.»1 پاکسازی منطقۀ شیخ جراح در تاریخ 24 آوریل 1948 شروع شد. نیروهای بریتانیایی در برابر حملات یهودیان حمایت جانبدارانه‌ای از فلسطین کردند. منطقۀ شیخ جراح -به استثنای بیست خانه‌ای که نیروهای هاگانا منفجر کردند- مقاومت نسبتاً خوبی از خود نشان داد.

محلۀ شیخ جراح نشان می‌دهد که اگر بریتانیایی‌ها -به عنوان مسئول قیمومت و با استناد به بندهای قطعنامۀ تقسیم سازمان ملل، به عنوان مسئول حفظ نظم و قانون- ملزم به مداخله می‌شدند و نسبت به اقدامات نیروهای نظامی یهود بی‌تفاوت نبودند، شاید امروز سرنوشت فلسطینی‌ها به گونۀ دیگری رغم می‌خورد. این خود نشان دهندۀ این است که اگر نگوییم که انگلیسی‌ها در جریان جنگ طرف صهیونیست‌ها بودند، حداقلی‌ترین نقشی که بازی کردند این بود که نسبت به جنایات صهیونیست‌ها بی‌تفاوت بودند. در واقع انگلیسی‌ها مسیر صهیونیست‌ها را هموار می‌کردند.   

دکتر حسین خالدی رئیس کمیتۀ عالی عرب، که خود در منطقۀ شیخ جراح زندگی می‌کرد، در یکی از تلگرام‌هایش به الحاج امین الحسینی در قاهره گزارش می‌دهد:

«تقریباً همه روزه جمعیتی انبوه از ساکنان شهر، جلوی خانه‌ام اجتماع می‌کنند و در جستجوی رهبری استمداد  می‌طلبند. بیمارستان‌ها از انبوه مجروحان انباشته شده و دیگر حتی کفنی برای پوشش مرده‌ها وجود ندارد. هرج‌ومرج و اغتشاش و بی‌نظمی همه جا حاکم است و مردم در وضعیت وحشت و هراس به سر می‌برند.»

اما قرار بود که اوضاع از این هم بدتر بشود. چند روز پس از حملۀ ناکام به منطقۀ شیخ جراح، فلسطینیان شمال و غرب اورشلیم با همان خمپاره‌اندازهای سه‌اینچی به کار گرفته شده در حیفا، بی‌وقفه بمباران شدند. از روستاهای بی‌شماری که مورد حمله واقع شدند فقط روستای شعفاط اندکی توانست مقاومت بکند. آخرین منطقه، روستای قطمون بود که در روز آخر ماه آوریل سقوط کرد. 

اسحاق لوی رئیس بخش جاسوسی هاگانا در اورشلیم خاطرات خود را اینگونه بیان می‌کند:

«همزمان با پاکسازی قطمون، غارت و دزدی شروع شد. سربازان و مردم عادی یهود در این کار شرکت داشتند. آن‌ها درب منازل فلسطینیان فراری را می‌شکستند و هر چه می‌توانستند از لباس، مبل، وسایل برقی و مواد غذایی بر می‌داشتند.»2

ورود لژیون عربی اردن به جنگ، اندکی پیش‌روی در اورشلیم را کند ساخت. برخی از این نیروهای اردنی که قبلاً با یهودیان درگیر بودند اکنون به عنوان نیروهای با تجربه در جنگ مشارکت می‌کردند. در جریان تصرف قطمون جنگی سخت با نیروهای نظامی یهود در محل صومعۀ سنت‌ سیمون در گرفت. اما سرانجام این نیروهای اردنی نیز شکست خوردند. لوی نبرد با اردنی‌ها را اینگونه توصیف می‌کند:

«به رغم کوشش قهرمانانه و حماسی‌ای که فلسطینیان در دفاع از مناطق فلسطینی‌نشین غرب اورشلیم از خود بروز دادند، شکست خوردند.»

در پایان روی هم رفته هشت شهرک و 39 روستا به طور کامل در اورشلیم بزرگ پاکسازی شدند و مردمانشان تمامی به بخش شرقی شهر انتقال یافتند. امروزه تمامی آن روستاها محو و نابود شده‌اند. اما بعضی از خانه‌های اورشلیم هنوز پابرجا هستند. در این خانه‌ها، بلافاصله پس از خلع ید و اخراج صاحبان اصلی آن‌ها، خانواده‌های یهودی ساکن شدند. این خانه‌ها تنها نشانی‌ای هستند که یادآور مردمانی‌اند که قبل از وقایع 1948 در اورشلیم زندگی می‌کردند و روزی صاحبان اصلی آنان بودند. 

این مردم یک سال قبل از این وقایع هرگز فکر آن را هم نمی‌کردند که قرار است چنین سرنوشتی داشته باشند. مردمانی که تنها گناهشان همسایگی با مهاجرنشینان تازه وارد بود. این فلسطینیان آواره شده دیگر هرگز نتوانستند به خانه‌های خود بازگردند و برای همیشه آواره شدند. 

 

 

 


1. بازشناسی این فرامین توسط اسحاق لوی رئیس بخش جاسوسی هاگانا در اورشلیم در سال 1948، در صفحۀ 207 کتابش به نام اورشلیم در جنگ استقلال به انجام رسیده است. این اسناد بعداً به آرشیوهای نیروهای نظامی اسرائیل(IDF) الحاق یافته‌اند.

2. Levy, Jerusalem, p219.

 

ارسال نظر: