عملیات ناخشون، کشتار دیریاسین و چند جنایت ناچیز دیگر!
آوریل 1948 اولین عملیات نظامی طرح دالت موسوم به ناخشون اجرایی شد. طی این عملیات چندین روستای فلسطینی پاکسازی شدند. کشتار مشهور دیریاسین نیز در جریان همین عملیات رخ داد.
نسیمآنلاین: گزارش حاضر بر اساس کتاب «پاکسازی قومی فلسطین» نوشتۀ مورخ یهودی ایلان پاپه تنظیم شده است. این کتاب در سال 1396 توسط محسن کرباسفروشان به فارسی ترجمه شده و به چاپ رسیده است.
هنگامی که طرح دالت به نیروهای نظامی یهودی ابلاغ میشد، سازمان نظامی هاگانا بیش از 50 هزار نیروی نظامی در اختیار داشت. نیمی از این افراد در جریان جنگ جهانی دوم توسط ارتش بریتانیا آموزش دیده بودند. به هر صورت زمان آن فرارسیده بود تا از این افراد برای پاکسازی استفاده شود.
مهاجرنشینهای یهودی ایزوله و دورافتاده که در زمان قیمومت بریتانیا بر فلسطین تأسیس شده بودند برای نیروهای یهودی دردسرساز شدند. تأمین آذوقه و امنیت این شهرکهای یهودی در مواقع بحران با خطر مواجه میشد. همچنین راه غربی رسیدن به بیتالمقدس از میان روستاهای فلسطینی میگذشت و این موضوع خوشایند رهبران یهودی نبود چرا که گویی گروهی از یهودیان در میان شهر محاصره شدهاند.
از طرفی رهبران صهیونیستی نگرانی دیگری از یهودیان ساکن بیتالمقدس داشتند. این افراد از جوامع یهودی بنیادگرا یا ارتدوکس و مزراحیها -یهودیان شرقی- بودند. این جوامع تعهد لازم و کافی را به ایدئولوژی صهیونیسم نداشتند و از نظر رهبران صهیونیستی آرزوهای بسیار کم و ناچیزی دربارۀ جامعۀ یهود داشتند و حتی از جهتی مشکوک بودند.
با توجه به دو استدلالی که ذکر کردیم، اولین منطقۀ انتخابی برای اجرای طرح دالت تپههای روستایی دامنۀ غربی کوههای بیتالمقدس در نیمه راه جادهای که منتهی به تلآویو میشد، بود. این عملیات به نام ناخشون1 نامگذاری شد که باید به عنوان مدلی برای اجرای عملیاتهای آینده در نظر گرفته میشد.
هدف اصلی این عملیات حمله و آوارگی انبوه و ناگهانی روستاهای آن ناحیه تعیین شده بود. این اقدام به این منظور انجام میشد که حداکثر تأثیرگذاری برای محافظت از مهاجرنشینهای دورافتاده و ایزوله فراهم شود. همچنین تأمین امنیت راههایی که مورد تهدید نیروهای دشمن قرار گرفتهاند -نظیر راههایی که منتهی به بیتالمقدس میشود- مورد نظر بود.
از تمام تیپهای عملیاتی خواسته شده بود برای انتقال به وضعیت D آماده باشند. فرمان نظامی به هر واحد با این جمله شروع میشد: «به منظور اجرای عملیات طرح دالت، به وضعیت D انتقال مییابید.» در متن فرمان همچنین آمده بود: «تشخیص و تصمیم اشغال، پاکسازی یا نابودی روستاها بایستی از طریق مشورت با مستشارانتان در زمینۀ مسائل اعراب و از رایزنی با افسران جاسوسی حاضر در واحدتان تعیین شود.»2 نتیجۀ این عملیات نشان میدهد هیچ روستایی نتوانسته از این مشورت جان سالم به در برد. با اینکه در متن اصلی طرح دالت امکان تسلیم به روستائیان داده شده بود ولی هنگام اجرای عملیات هیچوقت اجازۀ تسلیم و در امان ماندن از آسیبهای بعدی به روستائیان داده نشد.
تاریخ اجرای عملیات در هر ناحیه به وضعیت جغرافیایی هر منطقه بستگی داشت. تیپ الکساندرونی در پایان ماه آوریل فرامین خود را دریافت کرد چون ده روستایی که میبایست به آن یورش ببرند در ساحل دریا قرار داشتند. این در حالی بود که دستورات برای پاکسازی روستاهای جلیلۀ شرقی روز ششم ماه می صادر شدند و به تیپ گولانی رسیدند. روز بعد اولین روستا به نام شجره در این منطقه پاکسازی شد.3
واحدهای پالماخ فرامین خود را در اولین روز ماه آوریل دریافت کردند. عملیات ناخشون از برخی جهات متفاوت بود. این اولین عملیاتی بود که همۀ سازمانهای نیروهای مختلف رزمی یهود سعی کردند به صورت واحد و به شکل یک ارتش عمل کنند. این عملیات بنیان «نیروهای دفاعی اسرائیل -IDF » را در آینده بنا نهاد.
نیروهای فلسطینی تحت امر عبدالقادر الحسینی سعی کردند مقاومتی در برابر حملات ناگهانی یهودیان از خود نشان دهند. آنها مقاومت نسبتاً خوبی از خود نشان دادند و تا حدودی توانستند جلوی پیشروی نظامیان را بگیرند. برخی از فرماندهان یهودی از غافلگیری خود در مواجه با نیروهای الحسینی خبر دادند.
به هر ترتیب نهم آوریل 1948 روستای القسطل به دست صهیونیستها افتاد. این روستا نام قلعۀ قدیمی صلیبیون را بر خود داشت. قلعهای که در جوار روستا با برج و بارویی باستانی قرار داشت. این قلعه در آخرین بلندی غربی قبل از صعود به سمت بیتالمقدس قرار داشت. اکنون دولت اسرائیل در این مکان یادبودی به احترام هاگانا ساخته است اما در این یادبود ذکر نمیشود که زمانی روستای زیبایی در این مکان وجود داشته است. آنچه در این یادبود آمده روستای القسطل را پایگاه نظامی دشمن معرفی کرده که به دست مجاهدین هاگانا تصرف شده است.
روز نهم آوریل عبدالقادر الحسینی در حال دفاع از القسطل کشته شد. مرگ او آنچنان سهمگین بود که نیروهایش به طور کامل روحیه خود را از دست دادند. سایر روستاها یک به یک به دست نیروهای نظامی یهودی افتادند و مقاومت جدیای نشان ندادند.
روستاها یکی پس از دیگری محاصره میشدند، مردمانشان رانده و آواره میشدند، خانهها و ساختمانهایشان ویران میشدند و سرانجام سقوط میکردند. در برخی از این روستاهای نظامیان دست به کشتار مردم روستا نیز میزدند. مشهورترین و رسواترین قتل عام که نیروهای نظامی یهود مرتکب شدند در دیریاسین رخ داد. در همان روز سقوط القسطل، نه آوریل 1948.
برنامهریزی دقیق و منظم طرح دالت برای کشتار جمعی در دیریاسین خود را نشان داد. دیریاسین در تپهای در غرب بیتالمقدس قرار دارد. هشتصد متر از سطح دریا بالاتر است و به شهرک یهودی گیوات شائول چسبیده است. امروزه از مدرسۀ قدیمی این روستا به عنوان بیمارستان روانی این شهرک یهودی استفاده میشود. شهرکی که توسعۀ خود را مدیون خرابیهای این روستاست.
مردم این روستا با هاگانا پیمان عدم تعرض بسته بودند ولی با این حال از حمله و نابودی در امان نماندند. نیروهای هاگانا برای حفظ ظاهر خود وارد عمل نشدند. آنها برای عملیات در دیریاسین نیروهای ایرگون و باند تبهکار اشترن را اعزام کردند. البته باید اشاره کرد که در پاکسازیهای بعدی روستاهای «دوست» حتی این ظاهرسازیها هم رعایت نشد.
سربازان یهودی به محض ورود برقآسا به دیریاسین، با مسلسلها بر خانهها آتش گشودند و تعداد زیادی از اهالی را با گلولۀ مستقیم کشتند. مابقی روستاییان را در محلی جمعآوری کردند و به کشتار آنها پرداختند. به اجساد کشتهشدگان توهین کردند و به تعدادی از زنان قبل از اعدام تجاوز کردند.4
فهیم زیدان که آن موقع پسرکی دوازده ساله بود به خاطر میآورد که چگونه خانوادهاش کشته شدند. او آن روز را اینگونه روایت میکند:
«آنها ما را یکییکی از خانههایمان بیرون کشیدند و به خط کردند؛ پیرمردی را در جا با گلوله کشتند، وقتی یکی از دخترها شیون کرد او را هم کشتند. پس از آن برادرم محمد را صدا زدند، پیش روی ما او را هم کشتند و وقتی مادرم شیونکنان و در حالی که خواهر شیرخوارهام را در بغل داشت، خود را به روی او انداخت او را هم کشتند.»5
زیدان را هم با تیر زدند. سربازان یهودی قبل از رفتن کودکان را مقابل یک دیوار به خط کردند و پس از آن صرفاً برای اینکه تفریحی کرده باشند و نه با دقت، آنها را به گلوله بستند. زیدان شانس آورد و توانست از زخمها جان سالم به در برد.
آمار رسمی قتلعام دیریاسین را 93 تا 170 نفر میداند. این آمار شامل کشتهشدگان نبردهای جنگی نمیشود و از آن جایی که صهیونیستها میان روستاییان فلسطینی و نیروهای نظامی تفاوتی قائل نبودند بنابراین تخمین دقیق کشتهشدگان دشوار است. در بین سلاخیشدگان دیریاسین، 30 کودک وجود داشته است. به عبارت دیگر نظامیان یهودی هیچ مرزبندی اخلاقیای برای اجرای عملیاتهای نظامی برای خود قائل نبودهاند.
برخی منابع قربانیان این کشتار را 254 نفر اعلام کردهاند. این آمار همان زمان توسط آژانس یهود تائید شد. رهبران یهودی با افتخار تعداد بالای قربانیان دیریاسین را به عنوان مرکز فاجعه اعلام میکردند. هدف آنها از اعلام سرتاسری قربانیان این حادثه آن بود که به همۀ فلسطینیانی که از ترک خانه و کاشانۀ خود امتناع کرده بودند بگوید این سرنوشت نیز در انتظار آنان است.
مناخیم بگین رهبر سازمان تروریستی ایرگون که بعدها نخست وزیر اسرائیل میشود در صفحۀ 164 کتاب خود با عنوان شورش مینویسد:
«اعراب در سرتاسر این سرزمین، سلاخیهای ایرگون را در مناطق اشغالی چنان باور میکردند که برای نجات جان خود به فرار روی آوردند. این مهاجرت انبوه به سرعت و به زودی به هجومی دیوانهوار و غیرقابل کنترل تبدیل شد. از تقریباً 800 هزار نفری که در مناطق امروزین کشور اسرائیل زندگی میکردند، فقط 165 هزار نفر باقی ماندند. اهمیت اقتصادی و سیاسی این رویداد و تحول به سختی میتواند گزافهگویی تلقی شود.»
آلبرت اینشتین به همراه 27 تن از یهودیان سرشناس در نیویورک از کشتار دیریاسین ابزار انزجار و تنفر کرد. آنها در نامهای که در تاریخ چهارم دسامبر 1948 در نیویورک تایمز انتشار دادند، نوشتند:
«باندهای تروریستی [نظیر باند ایرگونِ مناخیم بگین] به روستای پر از صلح و دوستی دیریاسین حمله کردند، روستایی که به هیچ وجه نمیتوانست یک هدف جنگی شناخته شود، متجاوز از 240 تن از مردان، زنان و کودکان آن را کشتند و تعدادی از ساکنان آن را، آن هم به قصد رژه رفتن آنان در خیابانهای اورشلیم [بیتالمقدس] زنده نگه داشتند.»
پس از دیریاسین نوبت به چهار روستای قالونیا، ساریس، بیت سوریک و بِدّو رسید. این روستاها بعد از شنیدن خبر دیریاسین مقاومتی از خود نشان ندادند. هر یک از روستاها ظرف یک ساعت یا کمی بیشتر اشغال شدند. واحدهای هاگانا خانهها را منفجر کردند و مردم را بیرون راندند و به این ترتیب عملیات ناخشون با موفقیت به اتمام رسید!
پینوشت:
1. «ناخشون» کلمهای عبری است به معنای مبتکر و رهبر.
2. Quoted directly from the orders to the Carmeli Brigade, Zvi Sinai (ed), The Carmeli Brigade in the War of Independence, p.29
3. Binyamin Etzioni (ed.) The Golani Brigade in the Fighting, p.10
4. The description and testimonies about what happened in Deir Yassin are taken from Daniel McGowan and Matthew C. Hogan, The Saga of the Deir Yassin Massacre, Revisionism and Reality
5. Ibid