کردستان عراق؛ از تبعید تا فتنهگری در ایران
پشتیبانی مالی و نظامی مقامات کردستان عراق به گروههای ضدانقلاب، این منطقه را به حیاط خلوتی امن بدل کرده بود. سابقه درگیری اما تنها به پاییز 1401 باز نمیگردد و همواره روابط تهران با همسایه غربی خود، دستخوش حوادث زیادی بوده است.
نسیم آنلاین؛ فاطمه علیزادنیا: چندی پیش اظهارات جنجالی مشاور اسبق امنیت ملی کاخ سفید به سر تیتر اخبار جهان بدل شد. اظهاراتی که در میانه درگیریهای تهران با گروههای ضدایرانی در کردستان عراق، آشکارا از تسلیح و تجهیز شدن معترضان ایرانی توسط عناصر وابسته به این مناطق پرده برمیداشت. سابقه درگیری اما تنها به پاییز 1401 باز نمیگردد و همواره روابط تهران با همسایه غربی خود، دستخوش حوادث زیادی بوده است.
کلنل سایکس بریتانیایی که به تازگی از باکینگهام برگشته است، با یک مداد شمعی خطی سردستی از حیفا تا کرکوک (شمال شرق جایی که اکنون عراق نام دارد) میکشد. خطهایی که بعدها با همراهی فرانسوآ ژرژ پیکوی فرانسوی پایهگذار ترکیب سایکس - پیکو و تصمیمات مختلفی در ثلث اول قرن بیستم در منطقه شد.
فروپاشی امپراتوری عثمانی موجب بوجود آمدن کشورهای جدیدی همچون عراق شد و در این بین بخشهای کردنشین امپراتوری عثمانی بین سه کشور تازه تاسیس سوریه، ترکیه و عراق تقسیم گردید. جانی تازه به جریانهای استقلالطلبی بخشیده شد که سالها تحت حکومت مرکزی ترکها یا اجازه فعالیت نداشتند و یا مجبور بودند جلسات خود را زیرزمینی و مخفیانه پیش ببرند.
اواخر دهه 1970 میلادی اما با از میان رفتن سلاطین قسطنطنیه، ظهور سوگیری جدیدی در احزاب و جریانات استقلال طلب بویژه در میان کردهای عراق شد. این گرایشات برخلاف دیگر احزاب کرد، تحت تاثیر قدرتگیری جنبشهای اسلامی در منطقه بودند و آرام آرام به اسلام سیاسی تمایل پیدا کردند .
فعالیت اعضای جنبش اسلامی کردستان اما در اوایل دهه 1990 میلادی، تحت تاثیر فضای خودمختاری سیاسی در کردستان عراق، توانست آزادی عمل بیشتری برای فعالیتهای سیاسی خود پیدا کند. فعالیتی که برای دیگر گروه های مبارز کرد مزاحمت ایجاد میکرد.
بسیاری از تشکلهای مخفی که تا سالیان طولانی مجبور به اختفا بودند، تحت تاثیر فضای ایجاد شده سعی داشتند با جذب آرا مردم، نفوذ خود را گسترش دهند تا بتوانند اقبال مردمی بیشتری برای تشکیل حکومت جدید داشته باشند. اتفاقی که با گسترش نفوذ و فعالیت حزب جنبش اسلامی در کردستان عراق بخصوص در ناحیه تحت امر حزب اتحاد میهنی به رهبری جلال طالبانی سبب بروز اختلافات جدی بین دو حزب شد. بحران تا جایی ادامه پیدا کرد که درگیری های این گروهها به خشونت کشیده شد و سرانجام پس از گذشت مدت مدیدی با پادرمیانی ایران، مناقشات پایان یافت.
نقطه عطف حضور و نفوذ ایران در این مناطق را شاید بتوان حمایت مستقیم ایران در میانه افزایش فشارهای صدام بر کردها و تبعید آنها به ایران در نظر گرفت. اتفاقی که به دلیل همجواری این ناحیه با مرزهای غربی ایران از بعد امنیتی نیز حائز اهمیت بود. تحولات این منطقه همواره بدلیل اشتراکات زبانی و قومی کردهای دوکشور، برای ایران فرصت و تهدید توامان محسوب میشد.
سرانجام هزارتوی تشکیل حکومت در اقلیم کردستان عراق با حمله نظامی ایالات متحده به عراق، کردستان عراق وارد مرحله تازهای شد. همکاری کردهای منطقه برای عبور سربازان ناتو از کوههای مرزی ترکیه و عراق تا نزدیکی پایتخت و در نهایت کمک برای اشغال بغداد، پایهریز توافقات جدیدی میان ایالات متحده و اقلیم کردستان عراق شد. پس از اعلام منطقه پرواز ممنوع به وسیله امریکا در مدار 36 درجه بود که در شمال عراق، منطقهای خودمختار برای کردها ایجاد شد و این منطقه شکل حکومت به خود گرفت.
در این میان گروههای اسلامی برای اینکه از قافله تشکیل حکومت کردها عقب نمانند، اقدام به بستن لیستی مشترک از فعالین سیاسی کردند تا در کنار سایر رقیبان، شانس حضور در انتخابات را از دست ندهند.
پس از برگزاری انتخابات اما قدرت عمده حکومت بدست دو حزب مبارز دیرینه یعنی حزب دموکرات کردستان به رهبری مسعود بارزانی وحزب اتحادیه میهنی کردستان به رهبری جلال طالبانی افتاد و لیست اسلامی با کسب 5 درصد آرا عملا از گردونه حکومت کنار رفت. اتفاقی که سبب شد هرکدام از گروه های اسلامی با مقصر دانستن دیگری دست از اتحاد بشویند و در جزیره خود مشغول به کار شوند.
پس از تشکیل حکومت و تعیین ساختار و جایگاه جدید، کردها باید به تعهدات خود در مقابل ایالات متحده و دیگر شرکای منطقهای خود که از آنها در برابر تشکیل حکومت جدید دفاع کرده بودند، عمل میکردند. تشکیل این حکومت اما بیش از همه برای ایران و ترکیه دردسرساز میشد. چرا که کردهای منطقه تحت تاثیر فضای بوجود آمده علاقه داشتند تا تحت تاثیر تبلیغات به کردستان عراق بیپیوندند و کشوری کردزبان را تشکیل دهند.
در این میان گروه های کرد معارض با حکومت مرکزی تهران تحت تاثیر فضای بوجود آمده فعالیتهای خرابکارانه خود را گسترش میدادند و با حمایتهای اربیل که حالا مرکز اقلیم کردستان عراق خوانده میشد، سعی داشتند تا همراهی مردم استانهای غربی کشور را برای پیوستن به رویای خود، همراه کنند.
ایران، متهم نقض حاکمیت در عراق!
پشتیبانی مالی و نظامی مقامات کردستان عراق به گروههای ضدانقلاب، این منطقه را به حیاط خلوتی امن بدل کرده بود. به بیان دیگر، کردستان عراق عملا به منزله سرزمین پشتیبانی بود که در وقت نیاز میشد به آن عقب نشینی کرد و برای حملات بعدی تجدید قوا کرد.
اقدامی که بارها از سوی تهران در مجامع و جلسات خصوصی و عمومی مورد انتقاد قرار گرفت و با بیتوجهی مقامات ارشد کردستان عراق سبب شد تا تهران این اقدامات را سرانجام با واکنشهای نظامی پاسخ دهد.
اقلیم کردستان عراق در این زمینه معتقد است:
«اقدامات مکرر و نظامی ایران به حاکمیت عراق و اقلیم کردستان عراق غیرقابل توجیه است. این اقدام ایران نقض آشکار قوانین بینالمللی و اصل حسن همجواری است و ما از تمام شرکای خود در بغداد و سازمان ملل درخواست داریم که با مواضع صریح خود به این نقض حاکمیت آشکار پاسخ دهند.»
ادعایی که جواد ارشادی کارشناس حوزه غرب آسیا آن را اینگونه پاسخ میدهد:
«از همان ابتدای 23 بهمن 1357 چالشهای عمده ما با این اقلیم برقرار بوده است به طوری که طبق گزارشات بیش از 700 تن از شهروندان نظامی و غیرنظامی ما در این مناطق و در درگیریها به شهادت رسیدهاند و بخش عمدهای از قاچاق سلاح به کشور نیز دقیقا از همین مسیر میگذرد.
مستندات دخالت آشکار عناصر ضدایرانی در بحرانهای ملی ایران بارها و بارها در جلسات خصوصی به تایید بغداد رسیده است و ترتیب اثر داده نشده است. ایران مجبور است که خود وارد عمل شود تا از سرحدات غربی خود حراست کند.»
السعدی عضو سیاسی جنبش مقاومت عراق نیز در همین رابطه گفت:
«اگر بخواهیم از هر دخالتی در حاکمیت عراق جلوگیری کنیم باید به حضور اشغالگران آمریکایی، اسراییلی و ترکیهای پایان دهیم. اظهارات مقامات اقلیم کردستان عراق شگفت آور است. آنها درحالی ادعای نقض حاکمیت میکنند که میزبان پایگاههای جاسوسی موساد هستند.»
ابعاد پیداوپنهان نفوذ موساد در اقلیم کردستان عراق
روابط میان اسراییل و اقلیم کردستان از گذشته و حتی پیش از حضور رسمی صهیونیستها در اراضی اشغالی به سال 1948 برمیگردد. زمانی که آژانس یهود در کردستان عراق فعالیت میکردند.
در سالهای اخیر نیز اطلاعات بدست آمده درباره تحرکات نیروها و افسران اطلاعاتی اسرائیلی در شمال عراق و خصوصا مناطق کردنشین تحلیلگران را به این جمع بندی رسانده که صهیونیستها در تلاشاند تا با اهرمهای مختلف، بستر همکاریهای چندمحوری خود با این اقلیم را حفظ کنند.
حضور پرشمار کالاهایی همچون رایانه، لوازم برقی، نظامی، غیرنظامی، پژوهشی و... علاوه بر حضور ابزارآلات نوین کشاورزی در مناطق کوهستانی کردستان عراق در همراهی با نقش پررنگی که صهیونیستها در بسیاری از پروژههای کلان این منطقه ایفا میکنند، حضور اسراییل در این مناطق را برای مردم توجیه میکند. خاصه آنکه این فعالیتها درست در زمانی رخ دادند که دولت کردی جدید تحت تاثیر تحریمهای گسترده قرار داشت و کشورهای دیگر تحت تاثیر روابطی که با بغداد داشتند، تلاش میکردند که هرگونه روابط خود با این مناطق را مخفی نگاه دارند.
مجموع این تحولات در نهایت کمک کرد تا صهیونیستها در این مناطق جای پا سفت کنند و متناسب با خط مشی منطقهای خود، کشورهای مختلف را با استفاده از پتانسیل کردستان عراق در جنگی نیابتی مورد صدمه قرار دهند.
اقدامی که باتوجه به ماوا گرفتن بسیاری از گروههای ضدایرانی در این مناطق میتواند مانند اعتراضات اخیر ایران پای مغرضین و گروههای مسلح کرد را در هر ماجرایی باز کند و در بازه زمانی کوتاهی اعتراضات را به اغتشاش مسلحانه بدل کند و از بعد امنیت ملی مشکل آفرین باشد.